ایده بزرگ آلبانی: مقابله با بحران آب و هوا از طریق دریافت پول نقد از سایر نقاط جهان.
بودجههای ایالتی تحت فشار هستند و افزایش مالیات ممکن است رایدهندگان را عصبانی کرده یا کسبوکارها را مایل به ترک کند. راهحل: صورتحسابهای کنترل آب و هوا، مانند پروژههای کنترل سیل را به خارج از ایالت بفرستید.
در دسامبر، فرماندار نیویورک، کتی هوچول، لایحهای را امضا کرد که بر اساس آن، 75 میلیارد دلار ارزیابی جمعی بر شرکتهای بزرگ نفتی اعمال میشد، پولی که باید عمدتاً به صورت اقساط سالانه مساوی طی 24 سال پرداخت شود. این پول قرار است به یک صندوق "ویژه" برای اصلاح محیط زیست واریز شود. کمکها باید از هر شرکتی باشد که در نیویورک تجارت میکند و بین سالهای 2000 تا 2018 فروش جهانی سوختهای فسیلی داشته که منجر به بیش از 500000 تن دی اکسید کربن شده است.
شرکتهای نفتی بدون جنگیدن پولی پرداخت نخواهند کرد. میدان نبرد قانون اساسی ایالات متحده است که چهار بند دارد که وارد عمل میشوند. جوزف بیشاپ هنچمن، وکیلی در بنیاد ملی مالیاتدهندگان میگوید: «نیویورک موارد زیادی را برای کار کردن وکلای قانون اساسی فراهم کرده است.»
این قانون بر اساس قانونی است که تابستان گذشته توسط ورمونت تصویب شد. پیشنهادات مشابهی در مجالس قانونگذاری کالیفرنیا، مریلند و ماساچوست در دست بررسی است. ظاهراً این ایالتها یا نگران هستند که دولت ترامپ آینده اقدامات کافی برای حفظ سیاره انجام ندهد یا صرفاً تشنه درآمد هستند. لس آنجلس در آتش است. این ایده جذابی است که شرکتهای نفتی این هزینه را بپردازند.
آیا تولیدکنندگان سوختهای فسیلی صرفاً هزینه را در قیمتهای بالاتر در نیویورک منتقل خواهند کرد؟ خیر، جوزف استیگلیتز، اقتصاددان، پاییز گذشته پیشبینی کرد و به طرفداران لایحه صندوق ویژه قوت بخشید. او احتمالاً درست میگوید. بر خلاف مالیات بنزین که در پمپ بنزین جمعآوری میشود، ارزیابی صندوق ویژه بدهی، تابعی از سوختی نیست که اکنون توسط نیویورکیها سوزانده میشود. نه، بلکه با فعالیت در مکانهای دیگر در زمانهای گذشته تعیین میشود. این جابجایی در فضا و زمان به اصل تعارض قانون با قانون اساسی میرسد.
حداقل هفت چیز وجود دارد که با افزایش درآمد برنامه ریزی شده نیویورک تداخل پیدا می کند.
مشکل شماره 1: عطف به ماسبق
قانون اساسی ایالتها را از تصویب قوانین عطف به ماسبق، قوانینی که مجازاتهایی را برای اقداماتی که قبل از تصویب قوانین انجام شده است، ممنوع میکند. این بند، مجازاتهای کیفری را محدود میکند، اما نه مجازاتهای مدنی را. سوال کلیدی: آیا این ارزیابیها جریمه (کیفری) هستند یا مالیات (مدنی)؟ در مورد این موضوع بحث خواهد شد. نشانهای از طعم تنبیهی را میتوان در یک گزارش خبری خوشحال کننده از تصویب این قانون که در نیویورک تایمز منتشر شد، یافت. عنوان آن این بود: "هوچول قانونی را امضا می کند که شرکت ها را به دلیل انتشار گازهای گلخانه ای مجازات می کند."
مشکل شماره 2: عطف به ماسبق بودن
اصلاحیه چهاردهم حکم می دهد که ایالت ها نمی توانند "هیچ شخصی را بدون دادرسی قانونی از زندگی، آزادی یا دارایی محروم کنند." دونالد کوچان، استاد دانشگاه جورج میسون و مدیر مرکز حقوق و اقتصاد آن می گوید، این موضوع برای قانونی مانند قانون نیویورک مشکل ایجاد می کند. او می گوید: "افراد باید بتوانند امور خود را برنامه ریزی کنند" و هزینه ها را در تصمیم گیری های خود لحاظ کنند. "هیچ یک از اینها کار نمی کند اگر دولت بتواند قوانین بازی را به صورت عطف به ماسبق تغییر دهد."
قانون و اقتصاد دست در دست هم کار می کنند. آنچه عادلانه و آتی نگر است، به احتمال زیاد رفتار را تغییر می دهد و از نظر اقتصادی منطقی خواهد بود.
نیویورک برای یک خودروی دو تنی سالانه 69 دلار هزینه ثبت نام دریافت می کند. ایالت این حق را دارد که هزینه را برای خودروهای بنزینی به 169 دلار افزایش دهد، در حالی که برای خودروهای برقی 69 دلار باقی بماند. این ممکن است به شما انگیزه دهد که به تسلا تغییر دهید. اما اگر ایالت امروز تصمیم بگیرد که شما سالانه 100 دلار دیگر برای خودرویی که بین سالهای 2000 تا 2018 رانندگی کردهاید بدهکار هستید، و صورتحسابی به مبلغ 1900 دلار بفرستد، چه؟ شما اساس یک چالش قانون اساسی را خواهید داشت.
مشکل شماره 3: دسترسی فراسرزمینی
بخش سوم قانون اساسی مربوط است، این بند می گوید که کنگره مسئول تنظیم تجارت بین ایالتی و خارجی است. ایالتها میتوانند قوانینی را تصویب کنند که بر تجارت بین ایالتی تأثیر میگذارد، اما نمیتوانند این کار را به گونهای انجام دهند که به طور بالقوه با قوانین ایالت دیگری رقابت کند.
دو سال پیش، دیوان عالی پروندهای را در مورد قانون کالیفرنیا در مورد ممنوعیت فروش گوشت خوک از خوکهایی که در قفسهای تنگ پرورش مییابند، رسیدگی کرد. تولیدکنندگان گوشت خوک اعتراض کردند که یک ایالت در واقع در حال قانونگذاری استاندارد ملی برای دامداری است، زیرا ایجاد زنجیرههای تامین جداگانه برای گوشت کالیفرنیا و غیرکالیفرنیا غیرعملی خواهد بود. دادگاه این قانون را تایید کرد. نکته مهم در اینجا: تولیدکنندگان می توانند با عدم فروش به کالیفرنیا مطابقت داشته باشند. کالیفرنیا این حق را برای متوقف کردن یک کشاورز اهل آیووا از حمل بیکن توهین آمیز به میشیگان، اعمال نکرد.
مقایسه کنید با پرونده ای در سال 1982 که در آن دیوان عالی یک قانون تصاحب شرکتی را که ایالت ایلینوی می خواست برای یک شرکت مستقر در کنتیکت که در دلاور ثبت شده بود، لغو کرد. اگر قوانین به سبک ایلینوی مجاز بود، برخورد بین ایالت ها اجتناب ناپذیر می بود.
در قانون صندوق ویژه، نیویورک ادعای سلطه بر تولید جهانی نفت را دارد. این موضوع یک مسئله قانون اساسی را مطرح می کند.
مشکل شماره 4: مالیات نامتناسب
اگر ارزیابی صندوق ویژه مالیات باشد نه جریمه، محدودیتی وجود ندارد. باید ارتباطی با فعالیت در داخل مرزهای نیویورک وجود داشته باشد.
اپل در خیابان پنجم منهتن یک فروشگاه دارد. این به نیویورک این حق را می دهد که از این شرکت مستقر در کالیفرنیا مالیات بر درآمد جمع آوری کند. اما فقط می تواند درصدی از درآمد جهانی اپل را مالیات دهد. این درصد باید به معیاری از حضور اپل در نیویورک، مانند دارایی ها، کارمندان یا فروش مربوط باشد.
اگر ایالت ها می توانستند بیش از سهم عادلانه خود از درآمد یک شرکت را ارزیابی کنند، بار ترکیبی برای یک شرکت چند ایالتی بیشتر از یک شرکت مشابه سودآور با تمام کسب و کار خود در یک ایالت می شد. نتیجه بار بر تجارت بین ایالتی خواهد بود که بند تجارت آن را منع می کند.
نیویورک آزاد است که سالانه 3 میلیارد دلار مالیات بر فروش سوخت در نیویورک وضع کند. اما این نامحبوب خواهد بود، بنابراین در عوض قصد دارد بار مالیاتی را به مکان های دیگر صادر کند. به نظر کوچان، استاد حقوق در جورج میسون، این غیرقانونی به نظر می رسد. او می گوید: «آنها سعی می کنند جیبی را پیدا کنند که بتوانند از آن استفاده کنند.»
مشکل شماره 5: حکم قانونی
هزینه صندوق ویژه به عنوان جبران خسارت ناشی از تغییرات آب و هوایی طراحی شده است. به عبارت دیگر، قوه مقننه دریافته است که شرکت های نفتی مرتکب تخلف شده اند.
اگر یک دادخواست تخلف در دادگاه مطرح شود، ایالت شواهدی ارائه می دهد که دی اکسید کربن باعث سیل می شود و متهمان این فرصت را خواهند داشت که شواهدی ارائه دهند که اینطور نیست. ریچارد اپستین، که در دانشگاه نیویورک حقوق تدریس می کند، می گوید این متهمان هرگز فرصتی برای ارائه دفاعیات خود در دادگاه پیدا نکردند. او می گوید، ایالت "سعی می کند بدون داشتن محاکمه، از مزایای یک محاکمه بهره مند شود." او آنچه را که نیویورک انجام می دهد به عنوان صدور حکم قضایی با حکم قانونی، نقض دادرسی قانونی می داند.
مشکل شماره 6: علیت
کوچان میگوید عنصر دیگری از دادرسی قانونی وجود دارد: «شما باید ثابت کنید که متهم مرتکب تخلفی شده است و این تخلف علت نزدیک آسیب است.»
چه کسی به جو آسیب زد؟ آیا این فردی نیست که گرما را زیاد کرده یا پشت فرمان یک خودروی بنزینی قرار گرفته است؟
اگر اکسون موبیل به این دلیل مسئول شناخته شود که سوخت را در اختیار عامل قرار داده است، پس محدودیتی برای صنایعی که می توان از جیب آنها برای جبران مشکلات جامعه برداشت کرد، وجود نخواهد داشت. فروشگاههای مشروبفروشی باید برای حوادث ناشی از مستها هزینه بپردازند. شرکتهای کابل باید برای کلاهبرداریهایی که از طریق اینترنت انجام میشود، بدهکار باشند.
مشکل شماره 7: سلب مسئولیت
بخش دیگری از قانون اساسی می گوید که این قانون و قوانین فدرال که با آن مطابقت دارند، قانون عالی کشور هستند. گاهی اوقات قوانین ایالتی به قوانین فدرال اضافه می شود، مانند فروش گوشت در کالیفرنیا. اما قانون ایالتی نمی تواند با قانون فدرال مغایرت داشته باشد یا حوزه ای را که توسط قوانین فدرال سلب شده است، اشغال کند.
هونولولو پرونده کلاهبرداری علیه شرکتهای نفتی تشکیل داده است. ادعا این است که این صنعت برای اینکه اشاره نکند که دی اکسید کربن باعث گرم شدن می شود، کلاهبرداری کرده است، و اگر تامین کنندگان نفت به این موضوع اشاره می کردند، به مصرف کنندگان چیزی را می گفتند که مصرف کنندگان نمی دانستند، و اگر مصرف کنندگان فقط می دانستند که کمتر بنزین می خریدند و در نتیجه سطح دریاها در سواحل هاوایی بالا نمی آمد.
اپستین در برابر این زنجیره منطقی چشم هایش را می چرخاند. اما حتی اگر منطقی بود، می گوید، دادخواست هونولولو با این واقعیت روبرو می شود که کنگره با قانون هوای پاک، حوزه کنترل آلودگی هوا را سلب کرده است.
اپستین و یکی دیگر از اساتید حقوق در یک خلاصه نظریه که سال گذشته ارائه شد، از دیوان عالی درخواست کردند تا تصمیمی را که توسط دادگاه عالی هاوایی برای اجازه دادن به ادامه دادخواست کلاهبرداری گرفته شده بود، بررسی کند. دادخواست صنعت نفت برای صدور گواهی در اواسط ژانویه مورد بحث قضات قرار گرفت. اپستین انتظار دارد که آنها این پرونده را بگیرند. اگر آنها این کار را انجام دهند، و اگر در زمینه سلب مسئولیت علیه هونولولو رای دهند، در این صورت شرکت های نفتی مجبور نخواهند بود برای از بین بردن ارزیابی صندوق ویژه نیویورک خیلی سخت کار کنند. این تقریباً مرده خواهد بود.