پسرم 2.5 سال دارد. او عاشق پوشیدن لباسها و دامنهای چرخشی مانند خواهر بزرگترش است. اگر دخترم با یک لباس از در بیرون برود، او فورا میخواهد همین کار را انجام دهد. این برای من مشکلی ندارد. مشکل این است: خواهرم در حال ازدواج است و او و نامزدش در این مورد محافظهکارتر هستند. (ما در مورد آن بحث کردهایم.) وقتی روز عروسی فرا برسد، من گمان میکنم که پسرم وقتی خواهرش را در یک لباس جدید میبیند، عصبانی میشود اما اجازه ندارد خودش هم لباس بپوشد. با این حال، من میدانم که اگر به او اجازه دهیم لباس بپوشد، زوج عروس و داماد را آزار میدهد. آیا باید به پسرم و ارزشهای خودم احترام بگذارم یا او را در شلوار بپوشانم؟
مادر
بیایید در اینجا مراقب باشیم: به نظر نمیرسد که شما میگویید پسرتان در مورد جنسیت خود دچار اضطراب است. او به سادگی خواهر بزرگترش را میپرستد و دوست دارد از سبک او تقلید کند. این در بین کودکان نوپا غیرمعمول نیست. در واقع، کودکان شروع به تشخیص تفاوتهای جنسیتی (و جنسیت خودشان) فقط در حدود سن پسرتان میکنند. بنابراین، من این را به عنوان احترام به او - یا هر ارزش مهم دیگری - نمیبینم که به او اجازه دهیم با لباس به عروسی خواهرتان برود. شما فقط یک کودک نوپا را نوازش میکنید.
و هیچ مشکلی با آن وجود ندارد - معمولاً. اگر من میزبان عروسی بودم، از پسرتان با دامن چرخشیاش استقبال میکردم. (اصلاً برایم مهم نبود!) اما زوج عروس و داماد احساس متفاوتی دارند. و این نکته در مورد روزهای بزرگ دیگران است: ما شخصیتهای اصلی نیستیم. بنابراین، اگر پسرتان نمیتواند بدون جلب توجه یا ایجاد مزاحمت در عروسی شرکت کند، نباید برود.
به عنوان مادر یک کودک نوپا، احتمالاً با عصبانیتها غریبه نیستید. بنابراین، از قضاوت خود استفاده کنید: پسرتان را در شلوار بپوشانید و زمانی را برای عصبانیت و بهبودی او در نظر بگیرید. (این انتخاب من خواهد بود.) یا با خواهرتان تماس بگیرید تا در مورد کمد لباس او صحبت کنید - اما تصمیمگیری را به او بسپارید. و فقط برای روشن شدن: این توصیه برای کودکانی که در عدم تطابق جنسیت اختصاص داده شده و هویت جنسی خود احساس ناراحتی واقعی میکنند، اعمال نمیشود. این یک سوال متفاوت برای روز دیگری است.
چقدر مریض بودن برای معاشرت بیش از حد است؟
من در سال 2025 احساس گم شدن میکنم. قبل از همهگیری، من یک قرار قهوه را به دلیل سرماخوردگی لغو نمیکردم، و من به طور معمول فرزندم را در حالی که بیمار بود به مدرسه میفرستادم - تا زمانی که دمای بدنش زیر 100.4 بود و استفراغ نمیکرد. اکنون نمیدانم چه کار کنم. اگر او سرفه دارد، آیا باید او را در خانه نگه دارم؟ آیا باید قرارها را به دلیل آبریزش بینی لغو کنم؟ من تمام زمستان آبریزش بینی دارم!
مادر
از آنجایی که شما - تا نقطه اعشار - دمای بدن را میدانید که در آن میتوانید مسئولانه پسرتان را به مدرسه بفرستید، من گمان میکنم که بیشتر از آنچه فکر میکنید میدانید. به طور کلی، اگر پسرتان استفراغ میکند یا تب، بدن درد یا لرز دارد، او را در خانه نگه دارید - اما نه برای علائم خفیف سرماخوردگی. اگر شک دارید، با پزشک خود تماس بگیرید.
و همین امر در مورد شما نیز صدق میکند، اگرچه در مورد بزرگسالان، حتی آسانتر است: اگر نگران علائمی هستید - یا معتقدید که همراهان شما ممکن است باشند - از آنها بپرسید. تمایل ما به معاشرت بر حق کسانی که با آنها ملاقات میکنیم برای احساس امنیت برتری ندارد. (در مورد آبریزش بینی شما، به نظر من - فردی بدون ذرهای آموزش پزشکی - میرسد که هوای زمستانی مجاری بینی شما را خشک میکند و باعث میشود بدن شما مخاط ایجاد کند. از داروساز خود در مورد اسپری یا مرهم بینی بپرسید.)
یک تبریک تولد که یک لیوان کم داشت
من در یک خانه چند واحدی با هفت هم اتاقی زندگی میکنم. یکی از آنها در حال ترتیب دادن یک نوشیدنی تولد برای دیگری بود و پرسید که چه زمانی وقت دارم. ما مجبور شدیم چند بار تاریخ را تغییر دهیم، و سپس من دیگر چیزی در مورد آن نشنیدم - تا اینکه دیدم هم اتاقیهایم با کیک تولد به خانه میآیند. همه آنها بدون دعوت از من رفتند! من مطمئن نیستم که چه کاری انجام دادهام که باعث شده آنها من را حذف کنند، یا اینکه بیش از حد به این موضوع توجه میکنم. آیا باید چیزی بگویم؟
هم اتاقی
من واقعاً متاسفم که شما کنار گذاشته شدید! اما به نظر من، حقایق در اینجا حاکی از خطای انسانی است: شما در دور اول برنامهریزی گنجانده شده بودید، پس از همه - و برنامهریزی برای هشت نفر یک مشت است. سعی کنید مثبت باشید و به هم اتاقیهای خود فرصت دهید: به پسر یا دختر تولد تبریک بگویید و به سازمان دهنده بگویید که متاسفید که تاریخ نهایی را دریافت نکردید. بیایید امیدوار باشیم که این فقط یک نقص بوده است.
مدتی بمانید!
من یک دوست قدیمی را در یک رستوران خوب ملاقات کردم. وقتی نشستیم، او کلاه بیسبال خود را روی سرش نگه داشت. به او گفتم وقتی مردم کلاه و کت داخل خانه میپوشند، میترسم که هر لحظه فرار کنند. پرسیدم که آیا آن را در میآورد. او پاسخ داد که بلافاصله بعد از دوش کلاه را بر سر گذاشته و "موی کلاه" بدی داشته است. و همین بود. او کلاه را روی سرش گذاشت. آیا هیچ یک از ما رفتار بیادبانهای داشتیم؟
دوست
من فکر میکنم شما و دوستتان کاملاً درست رفتار کردید. شما حساسیتی را با او در میان گذاشتید، و او رفتارش را برای شما توضیح داد: او احساس خودآگاهی میکرد. آفرین! (اکنون، دریچهها را از جانب کسانی که وقتی مردان - اما نه زنان - داخل خانه کلاه میپوشند، رسوا میشوند، باز کنید.)