عکس: گتی ایمیجز
عکس: گتی ایمیجز

آیا ۱۰۰ هزار دلار برای یک ارکیده می‌پردازید؟

زمانی که ارکیده‌شیدایی در قرن نوزدهم اروپا را فرا گرفت، مردم برای گل‌ها پول زیادی خرج می‌کردند.

ارکیده گمشده. نوشته سارا بیلستون. انتشارات دانشگاه هاروارد؛ ۴۰۰ صفحه؛ ۲۹.۹۵ دلار و ۲۴.۹۵ پوند

در سال ۱۸۱۸ یک ارکیده از برزیل به بریتانیا فرستاده شد. این نمونه که بعدها Cattleya labiata (کاتلیا لابیاتا) نام گرفت، توسط ویلیام سوینسون، طبیعت‌شناس انگلیسی که مشتاق بود در عصری که تاریخ طبیعی به تازگی مد شده بود برای خود نامی دست و پا کند، جمع‌آوری شده بود. زمانی که سرانجام به گل نشست و گلبرگ‌های سرخ و چماقی‌شکل خود را نمایان کرد، C. labiata به عنوان یکی از باشکوه‌ترین نمونه‌های نوع خود شناخته شد. یکی از طرفداران پرشور آن نوشت: «باید هر بیننده‌ای را که واقعاً نسبت به جذابیت‌های طبیعت بی‌تفاوت نیست، به تحسین وادارد.»

متأسفانه و به طور نامناسب، سوینسون بدون بیان دقیق محل جمع‌آوری نمونه‌اش به نیوزلند مهاجرت کرده بود. نمونه‌های دیگر از سرده Cattleya (کاتلیا) متعاقباً توصیف شدند، اما هیچ نمونه دیگری از C. labiata پیدا نشد. تا دهه ۱۸۸۰، به ناامیدی علاقه‌مندان به گل، به طور گسترده‌ای تردید وجود داشت که این ارکیده هنوز وجود داشته باشد. سپس، پیش از نمایشگاه جهانی در پاریس در سال ۱۸۸۹، یک نقاشی پیدا شد که نشان می‌داد نمونه‌های بیشتری وجود دارد. «ارکیده‌شیدایی» آغاز شد.

سارا بیلستون، محقق بریتانیایی، در حین تحقیق برای کتاب قبلی خود به این پدیده برخورد کرد. ویکتوریایی‌ها به دلیل ترکیبی از علاقه علمی و اهمیت خودنمایی در جامعه‌ای تازه ثروتمند شده، شیفته داشتن این گیاهان شده بودند. ارکیده‌های عجیب و غریب می‌توانستند به اندازه حقوق یک ماه یک کارمند ارزش داشته باشند، بنابراین این گل‌ها نماد وضعیت اجتماعی بودند، شبیه به یک کیف بیرکین یا یک خودروی اسپرت امروزی. این شور و شوق به بالاترین سطوح جامعه نیز رسید: ملکه ویکتوریا از طرفداران این شکوفه‌ها بود.

تا سال ۱۸۸۹، قیمت نادرترین نمونه‌ها تقریباً صد برابر زمان سوینسون افزایش یافته بود و گاهی معادل ۱۰۰,۰۰۰ دلار به پول امروز به فروش می‌رفت. رقابتی شدید برای کشف مجدد زیستگاه طبیعی C. labiata به سرعت آغاز شد که مردانی از چندین کشور اروپایی در آن شرکت داشتند. آن‌ها برای به دست آوردن آن، خطر آسیب و بیماری را به جان می‌خریدند. (آن‌ها اغلب برای حمایت در سفرهایشان به تخصص و نیروی کار محلی روی می‌آوردند.) «ارکیده گمشده» گزارشی سرگرم‌کننده از رقابت بین شکارچیان گیاهان ارائه می‌دهد.

دکتر بیلستون از این حقایق، داستانی از تغییرات اجتماعی، سرمایه‌داری رهاشده و تعامل علم و تجارت را می‌بافد. خوانندگان تمام تناقضات قرن نوزدهم را در داستان C. labiata تشخیص خواهند داد. از یک سو، این زمان پیشرفت بی‌سابقه‌ای بود. کشفیات علمی مورد ستایش قرار می‌گرفتند، تجارت و صنعت رونق می‌گرفتند و مردم ثروتمندتر، سالم‌تر و باسوادتر می‌شدند. در بریتانیا، ارکیده به نمادی از چنین تحولاتی تبدیل شد. نویسنده می‌نویسد: «این ارکیده نشانی ملموس از... دسترسی جهانی بریتانیا و قدرت فنی و اقتصادی رو به رشد آن بود.»

در عین حال، دکتر بیلستون اشاره می‌کند که ارکیده ترس‌هایی را درباره «خطرات مصرف‌گرایی و سرمایه‌داری» در خود جای داده بود. جنگل‌ها در سراسر جهان برای به دست آوردن ارکیده‌ها مورد غارت قرار گرفتند. در مالایا، یک بومی در سال ۱۸۵۰ گلایه کرد: «جنگل‌ها تقریباً از تمام گیاهان ارکیده‌دار تهی شده‌اند، به دلیل تقاضای زیادی که اخیراً برای آن‌ها وجود داشته است.»

همانطور که برزیل برای چوب یا زغال‌سنگ قطع می‌شد، همان مکان‌هایی که ارکیده‌هایی مانند C. labiata رشد می‌کردند، نابود می‌شدند. زمین‌ها به کشتزارها اختصاص یافتند، زیرا دانه‌های قهوه ارزشمندتر از شکوفه‌ها بودند. دکتر بیلستون مشاهده می‌کند که «لحنی از اندوه پریشان در مورد موتورهای زندگی مدرن ویژگی مشترک دوره فین‌دو‌سیِکل (پایان قرن) ویکتوریایی در بریتانیا و اروپا است.» با آگاهی بیشتر مردم از تأثیر انسان بر محیط زیست، بذرهای جنبش حفاظت از محیط زیست کاشته شد.

بدین ترتیب دکتر بیلستون از ارکیده برای باز کردن داستانی بزرگ‌تر درباره پیشرفت و کره زمین استفاده می‌کند. گاهی اوقات این موضوع به نگرانی‌های بی‌مورد در مورد تنوع منابع او و استفاده از اصطلاحات مبهم مانند «شیوه‌های محو کردن» می‌انجامد – که ثابت می‌کند تمام تاریخ بازتاب زمانی است که در آن نوشته شده است.

با این حال، باغبانان و اقتصاددانان به یک اندازه از داستان C. labiata و معانی گوناگون آن لذت خواهند برد. «این یک منظره دلربا و یک شیء علمی بود... یک کالای بازاری و یک نگاه اجمالی به دست الهی خداوند.» این را می‌شود قدرت گل نامید! ¦