تصویرسازی از الکس مرتو
تصویرسازی از الکس مرتو

چگونه اقتصاددانان NBA را تسخیر کردند

چگونه اقتصاددانان NBA را تسخیر کردند

وقتی بابی مارکس برای اولین بار در سال 1996 به عنوان کارآموز برای نیوجرسی نتس استخدام شد، وظیفه داشت جان کالیپاری، سرمربی جدید را به اطراف پایگاه خانگی تیم در ایست رادرفورد ببرد. مارکس به من گفت، پس از اثبات شایستگی خود با چنین مشاغل پیش پا افتاده، در نهایت وظیفه متفاوتی به او داده شد که کم اهمیت تر نبود: وقت خود را صرف مطالعه توافقنامه چانه زنی جمعی NBA کند.

این سند چند صد صفحه‌ای که معمولاً به عنوان CBA شناخته می‌شود، انجیلی است که بر تمام جنبه‌های لیگ حاکم است و موضوعات اصلی مانند نحوه تقسیم درآمد لیگ بین مالکان و بازیکنان را قانون‌گذاری می‌کند و تا تعیین مجازات برای تخلفات جزئی ادامه دارد. وقتی مارکس وارد لیگ شد، فرنچایزهای NBA بر اساس استانداردهای مدرن سازمان‌های لاغری بودند و اطلاع از هر بند و قانون فرعی در CBA لزوماً یک مسئولیت داخلی نبود. او به من گفت که نتس قبل از دادن این شغل به مارکس، به سادگی این کار را به یک شرکت حقوقی برون سپاری کرده بود.

وقتی مارکس، که در نهایت به سمت دستیار مدیر کل ارتقا یافت، در سال 2015 نتس را ترک کرد، این بورس تحصیلی سودمند خواهد بود. او به طور مرتب در مورد بسکتبال در X (در آن زمان توییتر) پست می گذاشت و از تخصص خود برای جمع آوری مخاطبان کمی استفاده می کرد و راه خود را برای شغلی در بحث در مورد NBA برای ESPN، بزرگترین سازمان رسانه ای ورزشی در جهان، باز کرد. امروزه، چهره و صدای مارکس در پوشش ESPN از NBA همه جا وجود دارد. جایی که او زمانی پیچیدگی های مالی NBA را برای مدیران داخل لیگ ترجمه می کرد، اکنون این کار را برای افراد خارج از آن انجام می دهد. مارکس چیزی شبیه یک پیشگام است، اما او به هیچ وجه تنها نیست - تحلیل های اصلی NBA اکنون مملو از تجزیه و تحلیل نحوه مدیریت امور مالی تیم ها در حین مانور دادن در تعداد عظیم فنی های حقوقی CBA است.

دقیقاً چرا، عموم مردم عاشق بسکتبال نیاز به شنیدن از تحلیلگرانی دارند که تخصص آنها را می توان به طور منطقی به عنوان نوعی رمزگشایی توصیف کرد؟ ساده ترین پاسخ این است که در طول دهه گذشته، طرفداری از NBA به طرز عجیبی پیچیده شده است. دنبال کردن دقیق این ورزش اکنون مستلزم این است که طرفداران دانش گذرایی از یک توافقنامه کارگری 676 صفحه ای، یک واژگان گسترده از اصطلاحات تجاری و یک بانک حافظه عمیق از مفاهیم قراردادی داشته باشند. شما هنوز هم می توانید به طور منفعلانه از لیگ لذت ببرید، با خوشحالی در بازی های بزرگ شرکت کنید و از طریق رسانه های اجتماعی از نکات برجسته مطلع شوید. اما دوست داشتن NBA در این روزها به معنای کشیده شدن به دنیایی است که در آن چنین سادگی هایی که طرفداری از ورزش بر اساس آن بنا شده بود، شروع به ناپدید شدن کرده اند.

برای توضیح اینکه چرا یک سند کارگری بر NBA تسلط دارد، باید به 4 جولای 2016 سفر کنید، زمانی که کوین دورانت، یکی از بزرگترین نام های این ورزش، اعلام کرد که او در حال ترک اوکلاهما سیتی تاندر است و با گلدن استیت واریورز قرارداد امضا می کند. این نوع فرار برجسته قبلاً در سال 2010 اتفاق افتاده بود، زمانی که لبرون جیمز به طور شرم آور کلیولند کاوالیرز را به مقصد "ساحل جنوبی" (در واقع، میامی هیت) ترک کرد. اما تغییر دورانت یک قدم جلوتر رفت. برخلاف تیم لبرون در کلیولند، هم تیمی‌های دورانت در اوکلاهما سیتی گروهی از ستاره‌های جوان بودند که در حال اوج‌گیری بودند - و واریورز یک واحد بارگذاری‌شده بود که فصل قبل از پیوستن دورانت به آنها، 73 بازی رکوردشکنی را برده بود. ناگهان، ورق به نفع یک فرنچایز چیده شده بود و باعث شد طرفداران در سراسر کشور احساس کنند که مشکلی اساسی در بسکتبال حرفه ای وجود دارد.

در حالی که حامیان تحقیر شده فقط می توانستند با آتش زدن پیراهن او به تصمیم دورانت اعتراض کنند، صاحبان لیگ توانستند با مذاکره مجدد CBA در اواخر سال 2016 مقابله کنند. (مانند بسیاری از توافقنامه های چانه زنی جمعی، CBA NBA برای دوره های چند ساله تصویب می شود و باید قبل از انقضای قرارداد فعلی دوباره مذاکره شود.) هدف اصلی مالکان این بود که اطمینان حاصل کنند که اگر تیمی مانند تاندر در نهایت بازیکنی مانند دورانت را درفت کند، آنها از مزیت ذاتی هنگام تلاش برای حفظ او برخوردار خواهند بود. برای انجام این کار، آنها بند را به طور محاوره ای به عنوان "سوپرمکس" معرفی کردند، که به تیم ها اجازه می دهد به تعداد محدودی از بازیکنان خود بیشتر از رقبای خود پول پیشنهاد دهند. از آنجایی که این معاملات را می توان سال ها قبل از انقضای قرارداد فعلی بازیکن امضا کرد، این بدان معنا بود که تقریباً تمام بهترین بازیکنان NBA از بازار آزاد خارج شدند.

در عوض، هنگام تلاش برای به دست آوردن یک نام آشنا، تیم ها اکنون معمولاً باید به تجارت با یک نام متوسل شوند. این می تواند به یک مشکل تبدیل شود زیرا NBA مجموعه ای سختگیرانه از قوانین پیرامون معاملات را به کار می گیرد و اغلب فرآیند مبادله چند بازیکن را به معادل مرتب سازی یک مجموعه پازل 1000 تکه پخش شده روی یک میز تبدیل می کند. لیگ به یک تیم اجازه نمی دهد که انتخاب دور اول درفت خود را - که دسترسی به با استعدادترین بازیکنان آماتور در یک سال معین را فراهم می کند - در فصول متوالی معامله کند. فرنچایزهای امروزی متوجه شده اند که چگونه با توسل به چیزی به نام "مبادله انتخاب"، از این شرط عبور کنند، که به یک تیم اجازه می دهد تا انتخاب خود را با تیم دیگری که انتخاب بهتری در شب درفت دارد، مبادله کند. با گذشت زمان، تیم ها به عمل مبادله مبادلات فارغ التحصیل شده اند، اساساً حقوق بالقوه انتخاب های احتمالی آینده را بین یکدیگر منتقل می کنند. زنجیره های نگهداری - به سادگی دانستن کدام تیم ها کدام انتخاب های درفت را کنترل می کنند - تقریباً غیرممکن شده است.

به عنوان مثال، در ماه ژوئیه، بروکلین نتس معامله ای را با رقیب خود نیویورک نیکس تکمیل کرد که اسماً مربوط به ارسال میکال بریجز، ستاره فوروارد، به سراسر شهر بود. اما این معامله یک عملکرد ثانویه برای نتس داشت، از این نظر که به آنها اجازه داد انتخاب های درفت و مبادلات درفتی را که قبلاً با هیوستون راکتس معامله کرده بودند، دوباره به دست آورند. در The Athletic، جان هالینگر، نویسنده کهنه‌کار، که قبلاً به عنوان معاون عملیات بسکتبال برای ممفیس گریزلیز کار می‌کرد، تنها می‌توانست در هنگام تشریح معامله پیشروی کند. تجزیه و تحلیل او رشته‌های متقاطع را به ذهن متبادر می‌کرد که عکس‌ها و یادداشت‌های چسبیده روی یک تابلوی شواهد پلیس را به هم متصل می‌کرد. او نوشت: «راکتس یک مبادله انتخاب 2025 با نتس را با یک مبادله انتخاب پیچیده‌تر (و کم‌تر فریبنده، باید بگویم) مبادله کردند که احتمالاً به آنها اجازه می‌دهد اولین انتخاب اوکلاهما سیتی در سال 2025 (که قبلاً در اختیار دارند) را با انتخاب فینیکس مبادله کنند.» هالینگر پس از اشاره به این «مبادله مبادلات»، از خوانندگان خود در یک پرانتز پرسید: «آیا این را دنبال می‌کنید؟» - یک سوال بلاغی، که یک نفر فرض می‌کند، زیرا تنها پاسخ ممکن این است: «خب، نه واقعاً.»

چنین تحلیلی، اگر می خواهید از زمینه اینکه چرا حرکات مهم در NBA انجام می شود، آگاه باشید، حیاتی است. اما همچنین دارای یک فضای متمایز پوچ است و خواننده را در یک سالن آینه به دام می اندازد.


در ESPN، این وظیفه مارکس است که نه تنها برای مخاطبان شبکه، بلکه برای روزنامه نگاران آن نیز نقش راهنما را ایفا کند. یکی از وظایف او شامل نگهداری یک صفحه گسترده با اطلاعات حیاتی در مورد هر فرنچایز NBA است، مانند حسابداری حقوق بازیکنان که سال‌های فعلی و آینده را در بر می‌گیرد، و اینکه کدام انتخاب‌های درفت متعلق به کدام تیم است - و به کدام تیم بدهکار است. مارکس این سند را با صحبت با مخاطبین خود در سراسر لیگ گردآوری می کند. او به من گفت که منبع یابی او آنقدر قوی است که به طور مرتب اطلاعات مربوط به قراردادها و معاملات را قبل از اینکه برخی از تیم ها از آنچه رقبایشان در حال انجام هستند مطلع شوند، منتشر می کند.

او به من گفت: "من می توانم به اطلاعاتی دسترسی داشته باشم که شاید افراد دیگر نداشته باشند." "برخی از تیم ها می گویند، من کسی را دارم که در دفتر جلویی ما کار می کند، که اساساً تمام توییت ها و اطلاعات شما را جمع آوری می کند و ما در مورد آن جلسه داریم." او موقعیت خود را با یک تحلیلگر انتخابات، شخصی مانند استیو کورناکی از NBC مقایسه کرد. در زمان‌های پرهیاهوی برنامه NBA - مانند آغاز فصل خارج از فصل، زمانی که بازیکنان برای اولین بار تیم‌ها را تغییر می‌دهند - مارکس اغلب در ESPN در مقابل یک صفحه لمسی بزرگ ظاهر می‌شود و همانطور که کورناکی ممکن است با یک منطقه نوسانی ویسکانسین انجام دهد، ترازنامه یک تیم را بررسی می‌کند.

برخی در این ضرب، مانند تیم بونتپس، خبرنگار ESPN، بر این باورند که چشم انداز گسترده تر ممکن است در چند سال آینده متفاوت باشد. بونتپس در مصاحبه ای به من تاکید کرد که تا چه حد همه گیری ویروس کرونا بر امور مالی تیم ها تأثیر گذاشته است. تقریباً تمام قراردادهای NBA بر اساس افزایش های داخلی سال به سال برای بازیکنان است. این ساختار به این منظور است که با حرکت رو به بالای سقف حقوق، که تعیین می کند تیم ها قبل از متحمل شدن جریمه های مالی چقدر می توانند خرج کنند، مطابقت داشته باشد. درآمد لیگ به طور معمول هر سال افزایش می یابد - و سقف حقوق، بر اساس طراحی، همراه با آن افزایش می یابد. اما این بیماری همه گیر این قطار هدیه را متوقف کرد: ESPN به نقل از منابعی گفت که لیگ بیش از 1 میلیارد دلار در فصل 2019-20 ضرر کرده است که سقف حقوق را در سال های بعد کاهش داد. این بدان معنا بود که تیم ها بیشتر از آنچه که قبلاً داشتند به بازیکنان خود پول می پرداختند، در حالی که پول کمتری برای بهبود فهرست های خود در دسترس داشتند.

این همگرایی نابخردانه همه‌گیری با تمایل پنهان، از طرف صاحبان تیم، برای محدود کردن جریان جابه‌جایی بازیکنان در سراسر لیگ "دنیایی را ایجاد کرده است که در آن آزادی زیادی وجود نداشته است." بونتپس به من گفت. این سوال که آیا بازگشت پول نقد به خزانه تیم ها به عنوان یک ضد احتقان در سطح لیگ عمل می کند، "یکی از بزرگترین سوالات بلندمدتی خواهد بود که باید در چند سال آینده به آن توجه کرد." اگر آزادی مجدداً به یک روش مناسب برای جابه‌جایی بازیکنان در اطراف لیگ تبدیل شود، تیم‌ها می‌توانند بدون توسل به ماشین‌آلات پیچیده و اغلب ناامیدکننده‌ای که در معاملات اخیر دیده‌ایم، فهرست‌های خود را بهبود بخشند.

با این حال، در کوتاه مدت، NBA ممکن است فقط برای طرفداران گیج کننده تر شود، که اکنون شاهد این هستند که بازیکنان ستاره در سراسر لیگ جابجا می شوند زیرا صاحبان از حقوق های سنگین مدت دار آنها می ترسند. آخرین CBA که در آوریل گذشته تصویب شد، دارای محدودیت های تجاری حتی سختگیرانه تر و شدیدترین مجازات های خود برای تیم های بزرگترین هزینه کننده، از جمله "پیش بند دوم" وحشتناکی است که از قبل شروع به تحریف انگیزه های بهترین تیم های NBA کرده است. مینه سوتا تیمبرولوز که از بهترین فصل خود در دهه‌های اخیر خارج می‌شود، کارل آنتونی تاونز - یک ستاره خانگی که در سال 2022 با یک سوپرمکس قرارداد امضا کرده بودند - را معامله کرد، زیرا قرارداد او ناگهان قرار بود به طرز طاقت فرسایی گران شود. دالاس ماوریکس اخیراً دنیای ورزش را با معامله لوکا دونچیچ، که به طور گسترده ای به عنوان یکی از بهترین بازیکنان جوان تاریخ NBA توافق شده بود، شوکه کرد، عمدتاً به دلیل این باور که وضعیت بد او تمدید قرارداد قریب الوقوع 345 میلیون دلاری را برای این فرنچایز غیرقابل دفاع کرده است. بونتپس یکی از معدود مفسرانی بود که خاطرنشان کرد که معامله یک بازیکن در حد دونچیچ، در اواسط دهه 20 سالگی، عمدتاً به دلیل نگرانی های مالی آینده، هرگز در تاریخ لیگ رخ نداده بود.

NBA از معدود لیگ‌های ورزشی نیست که در آن صاحبان تیم‌ها را تحت فشار قرار می‌دهند تا با کمترین امکانات کارهای بیشتری انجام دهند. مفهوم مانی‌بال - که از پرفروش‌ترین کتاب مایکل لوئیس درباره اوکلند آث با پول نقد و وسواس به کارایی گرفته شده است - مدت‌هاست که در ورزش‌های حرفه‌ای نفوذ کرده است. با این حال، این مشکل ممکن است در مورد NBA مدرن حادتر باشد، که به پایان دوران طلایی خود که توسط شخصیت های مگاواتی مانند جیمز، دورانت و استف کاری تقویت شده است، نزدیک می شود. تیم‌های برنده‌ای که ستاره‌های قابل فروش دارند، تخیل مردم را تسخیر می‌کنند، اما لیگ به طور ناخواسته تیم‌های موفق و در نتیجه گران‌قیمت را از بین می‌برد. این کار را در حالی انجام می دهد که درگیر یک مبارزه بی سابقه برای جلب توجه نه تنها در بین ورزش های رقیب، بلکه در سرگرمی های نوظهور در سراسر پلتفرم های استریم مختلف است: نه تنها برنامه های تلویزیونی و فیلم ها، بلکه رویدادهای ورزشی زنده مانند مبارزه جیک پل و مایک تایسون. از آنجایی که NBA در این نبرد می جنگد، تحمل این ایده دشوار است که بازیکنی مانند آنتونی ادواردز، گارد تیمبرولوز، یکی از درخشان ترین بازیکنان جوان بسکتبال، باید کنار بایستد و تماشا کند که تیمش صرفاً به دلایل مالی پیشگیرانه بدتر می شود.

به نظر می رسد برخی از روزنامه نگاران حداقل از طرفداران این ورزش نگران هستند. تابستان گذشته، در یک کنفرانس مطبوعاتی در لاس وگاس، از آدام سیلور، کمیسر لیگ پرسیده شد که آیا CBA جدید با تمام اصطلاحات همراه آن، لیگ را برای افراد غیر متخصص خیلی دشوار می کند یا خیر. او گفت: "زندگی پیچیده است و سیستم ها ذاتاً پیچیده تر می شوند." "اما ما توجه زیادی به آن می کنیم و خواهیم دید."

طرفداران ورزش که به دنبال عوارض کمتر در زندگی خود هستند، ممکن است انتخاب کنند که در جای دیگری به دنبال سرگرمی آسان تر باشند. در یک قسمت نوامبر پادکست بیل سیمونز، کرک گلدزبری، تحلیلگر NBA در The Ringer که سال ها برای سن آنتونیو اسپرز کار کرده بود، از نقش CBA در تجارت تاونز توسط Wolves ابراز تاسف کرد و به توافقنامه کارگری به عنوان "شخصیت خسته کننده" ای که در حال حاضر با آن دست به گریبان هستیم، در "حماسه" در حال انجام NBA اشاره کرد. این شخصیت همیشه بر لیگ تأثیر گذاشته است، اما اکنون در حال ربودن کانون توجه است و ستاره های تثبیت شده را به کنار صحنه سوق می دهد. اکنون این سوال مطرح است که طرفداران تا چه مدت باید منتظر بمانند تا دوباره در جایگاه اصلی خود قرار گیرد: پشت پرده، نادیده و ناشنیده.