جورج رومرو دخترش، تینا رومرو، را تشویق کرد تا فیلم «ملکه‌های مردگان» را بسازد. این کمدی ترسناک در جشنواره ترایبکا به نمایش درمی‌آید. اعتبار: دینا لیتوفسکی برای نیویورک تایمز
جورج رومرو دخترش، تینا رومرو، را تشویق کرد تا فیلم «ملکه‌های مردگان» را بسازد. این کمدی ترسناک در جشنواره ترایبکا به نمایش درمی‌آید. اعتبار: دینا لیتوفسکی برای نیویورک تایمز

او زامبی اصلی را خلق کرد؛ خانواده‌اش می‌خواهند مسیر آینده را تعریف کنند

دختر، همسر سابق و بیوه‌ جورج رومرو، هر کدام در حال کار بر روی فیلم‌هایی هستند که ریشه در میراث او دارند، حتی در حالی که با خاطرات و یک اختلاف پرحاشیه دست و پنجه نرم می‌کنند.

صحنه‌ای از فیلم «شب مردگان زنده»
در جهت عقربه‌های ساعت از بالا سمت چپ: «شب مردگان زنده» اصلی، «مارتین»، «سرزمین مردگان» و «طلوع مردگان».
صحنه‌ای از فیلم «مارتین»
صحنه‌ای از فیلم «سرزمین مردگان»
صحنه‌ای از فیلم «طلوع مردگان»

هنگامی که جورج رومرو در سال ۲۰۱۷ بر اثر سرطان ریه درگذشت، چندین ایده و فیلمنامه برای فیلم‌های زامبی از خود بر جای گذاشت.

یکی از آن‌ها طرحی با عنوان «گرگ و میش مردگان» (Twilight of the Dead) بود و بیوه‌اش، سوزان دسروچر-رومرو، آن را "خلاصه‌ای" از مجموعه فیلم‌های زامبی جورج رومرو توصیف کرد؛ پایانی برای آنچه با «شب مردگان زنده» (Night of the Living Dead) در سال ۱۹۶۸ آغاز شد و برای پنج دهه و شش فیلم ترسناک ادامه یافت.

جورج رومرو هنرمندی نادر بود که یک هیولای بزرگ مدرن را ابداع کرد؛ هیولایی که محبوبیتش با خون‌آشام‌ها و ارواح رقابت می‌کند. محبوبیت سریال تلویزیونی «آخرین بازمانده از ما» (The Last of Us) یا ورود مورد انتظار اثر جدیدی در مجموعه «۲۸ روز بعد» (28 Days Later) در این ماه، به ما می‌گوید که زامبی‌ها به این زودی‌ها به پایان نخواهند رسید. به هر حال، ماهیت آن‌ها این است که همیشه بازگردند.

اما درباره زامبی‌های رومرو چه؟ گونه اصلی. چه اتفاقی برای این موجود افسانه‌ای پس از رفتن خالقش خواهد افتاد؟

سه زن از خانواده رومرو در حال دست و پنجه نرم کردن با خاطرات خود از او هستند، در حالی که سعی دارند به این سوال پاسخ دهند. دختر کارگردان او، همسر سابق تهیه‌کننده‌اش و بیوه‌ی تهیه‌کننده‌اش، هر کدام در حال توسعه فیلم‌هایی با دیدگاهی متمایز از آینده مردگان متحرک هستند. آن‌ها لزوماً دیدگاه یکسانی ندارند، حتی با اینکه رو به جلو حرکت می‌کنند. زامبی رومرو بسیار زنده و بسیار آشفته است.

پرتره‌ای لبخند از زنی بلوند که پشت به آینه‌ای ایستاده و تصویرش در آن منعکس شده است.
فیلم جدید تینا رومرو در پی تولید ترس نیست، که با ایده‌های پدرش همخوانی دارد: «فکر نمی‌کنم پدرم علاقه‌ای به ترساندن مردم داشت.» اعتبار: دینا لیتوفسکی برای نیویورک تایمز
دینا لیتوفسکی برای نیویورک تایمز

با وجود اینکه جورج رومرو خالق ژانر زامبی بود، همیشه می‌گفت که هرگز قصد ساخت فیلم زامبی را نداشته است. به گفته او، نتوانست سرمایه‌گذارانی را برای پروژه‌ای الهام گرفته از اینگمار برگمان که در قرون وسطی اتفاق می‌افتاد، پیدا کند، بنابراین به چیزی تجاری‌تر روی آورد: مردگان متحرک.

آثار او در محافل نمایش‌های نیمه‌شب به سرعت مورد توجه قرار گرفتند، که با حس فزاینده‌ای از ترس، واقع‌گرایی مستندگونه همراه با خون و خونریزی و تفسیری اجتماعی گزنده که فیلم به فیلم آشکارتر می‌شد، متمایز بودند. در حالی که او ممکن است ساخت فیلم‌های زامبی را به عنوان یک مصالحه آغاز کرده باشد، اما سطح جدیدی از جاه‌طلبی سیاسی را به ژانر وحشت آورد و نقدهای خود را بر مصرف‌گرایی و روابط نژادی را به طور پنهانی وارد آنچه صرفاً بهره‌کشی تلقی می‌شد، کرد.

یکی از راه‌های نگاه به بقیه حرفه او، مجموعه‌ای از تلاش‌ها برای فرار از زامبی است، که تنها برای بازگشت به آن، اغلب با نتایج الهام‌بخش، منجر شده است. دسروچر-رومرو به یاد می‌آورد که او به تهیه‌کنندگان می‌گفت که می‌خواهد آخرین فیلمش «به اندازه کافی از مردگان» نامیده شود. (آن‌ها به جای آن با «بقا در میان مردگان» (Survival of the Dead) موافقت کردند.)

اما زامبی‌ها راهی دارند که شما را حتی پس از مرگ نیز دنبال کنند.

دسروچر-رومرو، ۶۶ ساله، در حال تولید فیلمی است که به پایان زامبی‌های رومرو می‌پردازد. کریستین رومرو، ۷۶ ساله، همسر سابق جورج و همکار سه دهه‌اش، در حال کار بر روی پروژه‌ای بدون عنوان است که به آغاز بازمی‌گردد و در همان زمان که وقایع «شب مردگان زنده» اتفاق می‌افتد، رخ می‌دهد.

هر دو فیلم در دست ساخت هستند و زمان رسیدن آن‌ها به پرده سینما نامشخص است. اما اکنون فیلم «ملکه‌های مردگان» (Queens of the Dead)، یک کمدی ترسناک با شکوه و پر جنب و جوش، روز شنبه در جشنواره ترایبکا به نمایش در می‌آید. تینا رومرو، دختر ۴۱ ساله جورج، ریشه‌های سیاه و سفید زامبی‌هایی که پدرش خلق کرده بود را با رنگ و جلوه‌های درگ ترکیب کرده است. او آخرالزمان زامبی را در صحنه رقص کوئیر بروکلین به تصویر می‌کشد. این یک انحراف از مسیر اصلی است اما همچنان ریشه در وفاداری به میراث رومرو دارد.

در آپارتمانش در محله فورت گرین بروکلین، تینا رومرو، با ظاهری لاغر و شاد، از تمام پروژه‌های زامبی خانواده حمایت می‌کند، سپس صدایش را پایین می‌آورد و اعتراف می‌کند: "خوشحالم که اول از همه به آنجا رسیدم."

در صحنه‌ای با نور بنفش، فردی با موهای کوتاه کنار شخصی با لباس باز ایستاده است.
کیتی اوبراین، سمت چپ، و جک هاون در «ملکه‌های مردگان». اعتبار: Creativity Capital
Creativity Capital

زامبی‌ها کابوس دوران کودکی تینا نبودند. آن‌ها فقط شغل خانوادگی بودند. او در صحنه فیلمبرداری «روز مردگان» (Day of the Dead) راه رفتن را آموخت، و در حالی که حضور در کنار فیلم‌های پدرش علاقه‌ای به فیلمسازی در او ایجاد کرد، هرگز نمی‌خواست قدم در مسیرهای لرزان او بگذارد. سلیقه او بیشتر به موزیکال‌های سینمایی گرایش داشت تا هرج و مرج آخرالزمانی.

او در کالج ولسلی بر رقص تمرکز کرد و در آنجا یک تولید با ۳۵ اجراکننده را طراحی کرد که از موزیک ویدئوی مایکل جکسون برای «تریلر» (Thriller) الهام گرفته بود، که خود ادای احترامی به زامبی‌های رومرو بود. فرار از میراث پدرش، اگرچه او سعی کرد، دشوار بود.

او گفت که در مدرسه فیلمسازی دانشگاه نیویورک، سعی کرد ارتباط خانوادگی خود را مخفی نگه دارد، زیرا نمی‌خواست از مزایای "نپو-بیبی" (فرزند یک سلبریتی) استفاده کند. پس از فارغ‌التحصیلی، شغلی به عنوان دی‌جی پیدا کرد که در نیویورک مهمانی‌های رقص را برگزار می‌کرد. او یک شخصیت جایگزین به نام دی‌جی تی‌ارایکس و یک ماسک خرگوش را انتخاب کرد، موتیفی که در فیلم «ملکه‌ها» نیز ظاهر می‌شود. وقتی یکی از آن مهمانی‌ها به دلیل جنجال‌هایی درگیر شد، یک تبلیغ‌کننده بیانیه‌ای آنلاین با عنوان: «چه زمانی جامعه کوئیر از بلعیدن خود دست خواهد کشید؟» منتشر کرد.

این زمانی بود که زامبی‌ها واقعاً به تینا رومرو رسیدند. او آن را لحظه‌ای "رعد و برق" توصیف کرد که ایده یک فیلم زامبی درباره مهمانی‌های رقص رقیب را به او الهام داد، ایده‌ای که او آن را با پدرش در میان گذاشت و او مدت کوتاهی قبل از مرگش او را به پیگیری آن تشویق کرد.

او هیولاهایی را در ذهن داشت که بازیگوش، سرگرم‌کننده و فرارگونه بودند. او گفت: «به جای قفسه‌های سینه پاره شده، می‌خواستم دنیایی با رنگ‌های آبنباتی دلپذیر بسازم.» و خودش را نسبت به بشریت خوشبین‌تر از پدرش توصیف کرد. «من یک آدم شوخ‌طبع لبه‌دار هستم. وحشتِ بامزه، زیبایی‌شناسی من است.»

در یک صحنه فیلم در گورستان، یک زامبی پیر با کت و شلوار سه تکه از پشت سر به زنی با موهای کوتاه قرمز نزدیک می‌شود.
میراث جورج رومرو شامل چندین دنباله و بازسازی «شب مردگان زنده» در سال ۱۹۹۰ بود که او در نوشتن آن همکاری داشت اما توسط تام ساوینی کارگردانی شد. اعتبار: کلمبیا پیکچرز
کلمبیا پیکچرز
در یک صحنه داخلی شلوغ با افرادی در پس‌زمینه، مردی با عینک بزرگ به چیزی اشاره می‌کند.
جورج رومرو در صحنه فیلمبرداری «سرزمین مردگان». اعتبار: مایکل گیبسون.
مایکل گیبسون.

در حالی که فیلم‌های پدرش معمولاً دارای زیرمتن سیاسی بودند، فیلم او کمی به آرامی پیش می‌رود. «ملکه‌ها»، ترکیبی از زرق و برق و خونریزی، با صدای پاشنه بلند یک درگ کوئین که روی پیاده‌رو می‌کوبد آغاز می‌شود. در پایان، یک گرز ساخته شده از کفش‌های پاشنه بلند به سلاحی قدرتمند و شیک تبدیل می‌شود.

اما فیلم او به روح جورج رومرو احترام می‌گذارد. «ملکه‌های مردگان» از «شب مردگان زنده» نقل قول می‌کند («آنها دارند می‌آیند تا تو را بگیرند، باربارا»)، و مانند آن فیلم، یک شخصیت اصلی سیاهپوست را به وضوح در خود جای داده است که نقش او را جاکل اسپایوی از فیلم «دختران بدجنس» (Mean Girls) ۲۰۲۴ بازی می‌کند.

اگر یک چیز وجود داشته باشد که همه زنان رومرو در آن مشترکند، اعتقاد راسخ به این است که زامبی باید کند باشد. تینا رومرو گفت: «من هرگز خواب استفاده از زامبی‌های سریع را نمی‌بینم»، و به طعنه آن‌ها را خیانت به خانواده توصیف کرد.

او گفت: «این واقعیت که او آن‌ها را کند ساخت، به طور خودکار آن‌ها را کمی مضحک می‌کند.» با این حال، او خون و خونریزی و خشونت را دست کم نمی‌گیرد: شخصیتی که توسط مارگارت چو بازی می‌شود، کارهای ناگفتنی با یک دریل برقی انجام می‌دهد. اما تینا رومرو گفت که ایجاد ترس هدف اصلی نبوده است.

او اضافه کرد که این هدف جورج رومرو نیز نبوده است. او گفت: «فکر نمی‌کنم پدرم علاقه‌ای به ترساندن مردم داشت.» «او زامبی‌ها را بی‌ربط‌ترین هیولاها توصیف می‌کرد. آن‌ها می‌توانستند مادرتان یا فرزندتان باشند. یک آینه فوری.»

«ملکه‌های مردگان»، نوشته تینا رومرو و ارین جاج، از داستان ریشه‌ای اجتناب می‌کند، که با قصد اصلی جورج رومرو مطابقت دارد. تینا رومرو در مورد زامبی‌ها گفت: «برای من بسیار مهم بود که توضیح ندهم از کجا آمده‌اند»، و چنین توضیحات وظیفه‌شناسانه‌ای را تقلیل‌دهنده توصیف کرد. او افزود: «این ربطی به علم یا ذوب هسته‌ای ندارد.» «اینجاست که زامبی رومرو متفاوت است. این «۲۸ روز بعد» نیست.»

فضیلت یک منشا حل نشده، موضوعی بود که بیش از ۱۵ سال پیش با جورج رومرو صحبت کردم. او به من گفت که فکر می‌کند عدم توضیح نه تنها ترسناک‌تر، بلکه واقعی‌تر است. او معتقد بود ما همیشه پاسخ‌ها را نداریم. چرا فیلم‌ها باید داشته باشند؟

این یک نکته مهم است که نشان دهنده فلسفه کارگردانی جورج رومرو در مورد ترس‌های ناشناخته و ناتوانی انسان در درک کامل جهان اطراف خود است.

جورج و کریستین رومرو، مادر تینا، به مدت ۲۹ سال ازدواج کردند و زندگی مشترکی را در پیتسبورگ، جایی که «شب مردگان زنده» اتفاق می‌افتد، بنا نهادند. کریستین در انتخاب بازیگران و فیلمنامه‌ها کمک می‌کرد و حتی در فیلم‌هایی مانند «مارتین» (۱۹۷۷)، «طلوع مردگان» (۱۹۷۸) و «بروز میمون» (۱۹۸۸) نیز ایفای نقش کرد. اما هنگامی که جورج رومرو در سال ۲۰۰۵ برای فیلمبرداری «سرزمین مردگان» سفر کرد، دیگر بازنگشت و در تورنتو مستقر شد، که یک رویداد بزرگ در خانواده بود.

تینا رومرو، که در آن زمان دانشجو بود، گفت: «پدر و مادرم یک نهاد بودند که من فروپاشی آن را پیش‌بینی نمی‌کردم.» «سخت بود. پدرم آن را به روشی که عالی نبود انجام داد. کفش‌ها در کمد. خودکارها روی میز.»

او تلاش کرد تا با او نزدیک بماند، با همسر جدیدش دوست شد و به تورنتو به دیدن او رفت. اما اثر جدایی ناگهانی بر خانواده پابرجا ماند.

مادرش، کریستین، گفت: «من هرگز نمی‌توانم نحوه رفتن او را ببخشم»، و افزود که فقط یک بار پس از آن او را دید و آن دیدار خوب پیش نرفت. در حالی که او در یک آپارتمان در آپر وست ساید صحبت می‌کرد، شریک جدیدش، هنرمند جورج ناما، روبروی او نشسته بود. او با جورج رومرو به دبیرستان رفته بود و حتی با او در یک نمایشگاه مربوط به یک داستان کوتاه که کارگردان نوشته بود، همکاری کرده بود. در یک نقطه از مصاحبه، او بلند شد تا روشن کند که تا پایان عمر با فیلمساز دوست باقی ماند، سپس اتاق را ترک کرد.

کریستین گفت شش ماه پس از رفتن همسرش طول کشید تا متوجه شود که او برنمی‌گردد. او گفت: «من هرگز به آرامش نرسیدم.» «تا به امروز، نمی‌دانم چرا این اتفاق افتاد.»

او تلویحاً اشاره کرد که عدم توضیح، جدایی را سخت‌تر کرده است.

وقتی جورج رومرو درگذشت، کریستین چندین فیلمنامه او را به ارث برد که در فروش آن‌ها موفق نبود، و همچنین حقوق بازسازی «شب مردگان زنده» (Night of the Living Dead) در سال ۱۹۹۰ را. وقتی روی لی (Roy Lee) تهیه‌کننده («فیلم ماینکرافت» A Minecraft Movie) از Vertigo Entertainment با او تماس گرفت تا «دنیای زامبی رومرو» را گسترش دهد، او پتانسیل را دید و حقوق خود را به MGM آمازون فروخت که قصد داشت یک فیلم ۳۵ میلیون دلاری بسازد و لاتویا مورگان (LaToya Morgan) («مردگان متحرک» The Walking Dead) را برای نوشتن فیلمنامه استخدام کرد. در اوایل روند تولید صحبت از زامبی‌های سریع‌تر بود، اما لی گفت که آن‌ها زامبی‌هایی کند مانند رومرو خواهند بود.

این فیلم رویکردی هالیوودی را برای مالکیت فکری (IP) اتخاذ می‌کند، و بر اساس و حول محور منبع شناخته شده‌تر می‌سازد. فیلم در همان بازه زمانی «شب مردگان زنده» اتفاق می‌افتد، اما از دیدگاه همسر شخصیت اصلی سیاهپوست که توسط دوئین جونز (Duane Jones) بازی شده و در پایان توسط پلیس کشته شد، روایت می‌شود.

کریستین در پاسخ به سوالی درباره میراث جورج رومرو خندید و با بی‌تفاوتی گفت: «برای من هیچ میراثی نیست.» او موضوع را به دخترش تغییر داد و گفت که او از جوانی ذهنی شبیه یک کارگردان داشته است.

کریستین نسخه اولیه فیلمنامه «ملکه‌ها» را خواند و با بازدید از صحنه فیلمبرداری در نیوجرسی حس دژاوو پیدا کرد. او گفت تینا صحنه را دقیقاً مانند پدرش اداره می‌کرد: هر دو آرام، گرم و سریع در تصمیم‌گیری بودند. او گفت: «برای من هیجان‌انگیز و تا حدی غم‌انگیز بود، زیرا آن بخش از زندگی من تمام شده است.»

فیلم او در حال حاضر در وضعیت نامعلومی قرار دارد، با MGM که به گفته کریستین، «حقوق شما را دوست نداریم»، با توجه به اینکه «شب مردگان زنده» اکنون در مالکیت عمومی است. او افزود: «این یک نبرد بوده است.»

وکلا درگیر شدند. کریستین گفت: «آن‌ها می‌خواهند من بگویم، "هیچ کس دیگری نمی‌تواند چیزی مربوط به «شب مردگان زنده» بسازد."» «من نمی‌توانم این را بگویم، زیرا سوزان، همسر جدیدش، در حال ساخت «گرگ و میش مردگان» است.» او آهی کشید. وقتی رومرو درگذشت، او دسروچر-رومرو را مسئول بیشتر اموال خود قرار داد. کریستین رومرو با خستگی گفت: «او چیزی از فیلم نمی‌داند. فراتر از وحشتناک. اما همین است.»

دسروچر-رومرو به عنوان متصدی بار کار می‌کرد زمانی که جورج رومرو در مرحله پساتولید «سرزمین مردگان» وارد محل کار او شد. او گفت که هرگز نام او را نشنیده بود. اما آن‌ها فوراً با هم صمیمی شدند. مانند کریستین رومرو، او گفت که جورج از تجارت فیلم تلخ‌کام بود و احساس می‌کرد نادیده گرفته شده و مورد قدردانی قرار نگرفته است. دسروچر-رومرو گفت که او مسئولیت بزرگی را هم در قبال پروژه نهایی سینمایی جورج و هم در قبال میراث او به عنوان یک هنرمند خارج از ژانر احساس می‌کند. به همین دلیل او بنیادی را به کار او اختصاص داد. (تینا رومرو معاون این بنیاد است.)

او امیدوار است فیلمبرداری «گرگ و میش مردگان» را در پاییز در هاوایی آغاز کند. برد اندرسون (Brad Anderson) کارگردان «ماشین‌کار» (The Machinist) گروهی از بازیگران از جمله میلا یووویچ (Milla Jovovich) را کارگردانی می‌کند. وقتی از او پرسیده شد که آیا شخصیت‌هایی از فیلم‌های زامبی قبلی جورج رومرو وجود خواهند داشت، او گفت نه، سپس مردد شد: «چند مورد از فیلم‌های قدیمی‌تر باز خواهند گشت.»

او گفت: «اگر فیلم به اخلاقیات جورج رومرو وفادار باشد، فقط خون و دل و روده نخواهد بود.» «زامبی در واقع استعاره‌ای از انسان‌ها بود. ما مشکل هستیم.»

دسروچر-رومرو اضافه کرد که جورج رومرو هرگز علاقه‌ای به بازگشت به «شب مردگان زنده» نداشت. او همیشه بر آینده تمرکز می‌کرد. او به یاد آورد که در یک بازی اسکرابل از او پرسید که میراث او چه خواهد بود. او پاسخ داد، هیچ کس اهمیت نمی‌دهد. او درباره آن تأمل کرد: «این کلمات مرا آزار می‌دهند.»

با نزدیک شدن به اولین نمایش فیلمش، تینا رومرو اعتراف کرد که کمی نگران انتظارات طرفداران پدرش است. او گفت: «امیدوارم مردم فکر نکنند که برای این زمان‌ها خیلی سبک و لطیف است.» «اما اگر می‌خواهید چیزی تاریک ببینید، به «جوهر» (The Substance) بروید، سپس این را ببینید. بهتر خواهید خوابید.»

جورج رومرو در تبلیغ آخرین فیلم خود، یک مصاحبه آنلاین انجام داد که در آن درباره پایان ازدواجش صحبت کرد. او گفت: «نمی‌دانم آیا کریس از من خسته شده بود یا من از او خسته شده بودم، هر اتفاقی که افتاد، حتی نمی‌خواهم به آن بپردازم»، و اضافه کرد که چیزی که او را بیشتر از همه مفتخر می‌کرد، کار دخترش، تینا، روی یک فیلم زامبی بود.

تینا رومرو این مصاحبه را ندیده بود. پس از اینکه آن را برایش فرستادم، او نوشت که این یکی از تنها مواردی بود که او راجع به طلاق صحبت کرده بود. او نوشت: «در حالی که برداشت او از آن را دوست ندارم (کمی بی‌خیالانه)، از آنچه او درباره من می‌گوید، متاثر شدم.» «این مانند یک نامه عاشقانه کوچک از او در یک لحظه کلیدی در زندگی من است.»