اچ. آرمسترانگ رابرتز / رتروفایل / گتی
اچ. آرمسترانگ رابرتز / رتروفایل / گتی

آیا واشنگتن پست انبوه مطالب بی‌کیفیت هوش مصنوعی را در آغوش می‌گیرد؟

کاهش نقش قضاوت انسانی در ویرایش، آخرین چیزی است که روزنامه‌نگاری نظر و تحلیل به آن نیاز دارد.

در اوایل دوران کاری‌ام، به عنوان دستیار در یک آژانس ادبی کار می‌کردم. ناشران بزرگ معمولاً فقط نویسندگانی را در نظر می‌گرفتند که قبلاً توسط وکیلان ادبی معرفی شده بودند و همین باعث می‌شد آژانس‌های ادبی خط مقدم باشند. به عنوان کسی که نامه‌ها را باز می‌کرد، من خط مقدمِ خط مقدم بودم. من طیف واقعاً دموکراتیک انبوه مطالب ناخواسته (slush pile) را می‌دیدم، پر از پیشنهاداتی که هیچ‌کس تأییدشان نکرده بود و در اکثر موارد، هیچ‌کس هم هرگز تأییدشان نمی‌کرد.

چیزی که یاد گرفتم: مقدار زیادی نوشته وجود دارد که شما، خواننده، به هیچ وجه به آن نیاز ندارید. بعضی از آن‌ها نادرست هستند. بعضی خودخواهانه نوشته شده‌اند. مهم‌تر از همه، بسیاری از آن‌ها به اندازه کافی جالب نیستند که خوانندگان زیادی پیدا کنند: کلیشه‌ای، قابل پیش‌بینی، و چیزی را به شما می‌گوینند که قبلاً شنیده‌اید. دربان‌های سردبیری (Editorial gatekeepers) بدنام شده‌اند، اما از دیدگاهی دیگر، آن‌ها قهرمانانه جلوی موجی از مطالب بی‌ارزش را می‌گیرند و در عین حال، به ایده‌آل‌ها اجازه عبور می‌دهند.

این درس اولیه درباره ارزش قضاوت سردبیری این هفته دوباره به ذهنم آمد، هنگامی که نیویورک تایمز گزارش داد تلاشی در واشنگتن پست تحت نظر مالک آن، جف بزوس، و ناشر آن، ویل لوئیس، در حال شکل‌گیری است. از طریق پروژه‌ای که در داخل «ریپل» (Ripple) نامیده می‌شود، مدیران پست قصد دارند به طور چشمگیری بخش نگارش نظر و تحلیل (opinion writing) را در روزنامه گسترش دهند و محتوایی را خارج از دیوار پرداخت (paywall) ارائه کنند که شامل مطالب از سازمان‌های خبری شریک و ساب‌استک (Substack) نیز می‌شود. بحث‌برانگیزتر اینکه، فاز نهایی این طرح از یک مربی نگارش هوش مصنوعی به نام «امبر» (Ember) برای کمک به «نویسندگان غیرحرفه‌ای» در ارسال مقالات تحلیلی (op-eds) استفاده خواهد کرد.

این تلاش دقیقاً برای من خبر جدیدی نبود. تا ژانویه، من سردبیر ارشد بخش نظرات (Opinions) پست بودم که اکنون تقریباً به طور کامل تخلیه شده است. حدود یک سال پیش، به همراه دیگران از سراسر سازمان، در یک جلسه همفکری درباره آنچه که بعدها ریپل شد، شرکت کرده بودم. در آن زمان، از قبل مشخص بود که بزوس به شدت به افزایش مقیاس تولید بخش ما علاقه دارد، شاید بر اساس مدل آمازون — که سال‌ها پیش از سودآوری، مقیاس خود را افزایش داده بود. همچنین مشخص شده بود که راه رسیدن به قلب مدیران، استناد به هوش مصنوعی به عنوان ابزار دستیابی به هر هدفی است، یک چاشنی تکنولوژیکی ویژه که باید روی همه چیز ریخته شود.

دیمون برس و چارلی وارزل: دست‌کم دو روزنامه محتوای بی‌ارزش هوش مصنوعی را منتشر کردند

اگرچه در ابتدا شکاک بودم، اما در پایان جلسه، متقاعد شدم که پست واقعاً پتانسیل رسیدن به مخاطبان بیشتری را دارد. خوانندگان به اخبار مرتبط با محل زندگی خود علاقه‌مندند، اما رسانه‌های محلی یکی پس از دیگری در برابر پویایی‌های بازار متمرکز آنلاین برای محتوا و تبلیغات تسلیم می‌شوند. اگر ما تا این حد مصمم به افزایش مقیاس بودیم، چرا پست نمی‌توانست با منابع خبری محلی موجود همکاری کند و به آن‌ها یک زیرساخت فنی، یک اثر شبکه‌ای، و سهمی از منابع را ارائه دهد، در حالی که به یک منبع بزرگ‌تر از کارهای محلی نوشته و ویرایش شده دسترسی پیدا می‌کند؟

به نظر می‌رسد برخی از عناصر این ایده‌ها به پروژه ریپل راه یافته‌اند. اما چشم‌انداز دیگری نیز در جلسه همفکری ارائه شد که جرقه آنچه اکنون امبر نامیده می‌شود، بود. مفهوم این بود که هر کسی می‌تواند یک مقاله تحلیلی خوب بنویسد، فقط اگر مربیگری از یک ویرایشگر هوش مصنوعی داشته باشد. هنگامی که یک استراتژیست هوش مصنوعی اتاق خبر این فرض را برای اعضای گروه — که اکثر آن‌ها هرگز با صندوق ورودی از مقالات تحلیلی ارسالی مواجه نشده بودند — توضیح داد، من پر از وحشت شدم، زیرا محتوایی که این برنامه تولید می‌کرد وحشتناک به نظر می‌رسید.

هنگامی که شما به عنوان یک ویرایشگر محتوای نظر و تحلیل، پیشنهادها را بررسی می‌کنید، به دنبال غافلگیری هستید: تحلیلی بینش‌بخش از اطلاعات جدید، تشخیص و شاید راه‌حل‌هایی برای یک مشکل ناشناخته، داستانی شخصی که شما را به خنده یا گریه می‌اندازد، یا روشی بدیع برای تجربه چیزی آشنا. در مقابل، هوش مصنوعی مولد بر اساس مدل‌های زبان بزرگ، برای تولید نوشتارهایی با ویژگی‌های متضاد بهینه‌سازی شده است. این یک ماشین پیش‌بینی است که با پرسش از اینکه چه کلمه‌ای به احتمال زیاد در یک جمله بعدی می‌آید، بر اساس تمام متون دیگری که به داده‌های آموزشی آن وارد شده‌اند، عمل می‌کند. این بدان معنا نیست که هوش مصنوعی نمی‌تواند ابزار مفیدی برای انواع خاصی از نگارش و ویرایش باشد، اما به این معنی است که یک ویرایشگر هوش مصنوعی احتمالاً دقیقاً همان ویژگی‌هایی را تشدید می‌کند که انبوه مطالب ناخواسته نظرات را در وهله اول تا این حد «ناخواسته» کرده‌اند. به عبارت دیگر، آنچه امبر احتمالاً تولید می‌کند، همان نوع نوشتاری است که من تمام دوران کاری‌ام را صرف جلوگیری از انتشار آن کرده‌ام.

موارد استفاده خوبی برای هوش مصنوعی در یک روزنامه وجود دارد، به همین دلیل بسیار گیج‌کننده است که چرا همه همچنان تلاش می‌کنند هوش مصنوعی را وادار به انجام وظایفی کنند که در آن‌ها بد است، وظایفی که ما انسان‌ها بیش از همه می‌خواهیم برای خودمان حفظ کنیم. فقط برای مثال، بخش زیادی از آرشیو واشنگتن پست از طریق جستجو قابل دسترسی نیست؛ چرا از هوش مصنوعی برای خزش، برچسب‌گذاری و قابل کشف کردن این حجم عظیم از کار استفاده نمی‌کنیم؟

شاید به این دلیل که به اندازه کافی پر زرق و برق نیست. امروزه به نظر می‌رسد همه می‌خواهند هوش مصنوعی را به نویسنده، ویرایشگر، خالق و ستاره تبدیل کنند. اما حداقل در رسانه، این بهترین مورد استفاده برای این فناوری نیست. در عوض، ما باید از این ابزارهای قدرتمند برای کارهای طاقت‌فرسا، تحلیل داده‌ها، و حتی همفکری استفاده کنیم — نه به عنوان جایگزینی برای قضاوت سردبیری و تفکر انتقادی که باعث می‌شود یک نوشته ارزش خواندن داشته باشد.

جف بزوس هنگامی که در سال 2013 این روزنامه را خرید، نوشت: «ارزش‌های پست نیازی به تغییر ندارند.» وی افزود: «وظیفه این روزنامه همواره در قبال خوانندگانش خواهد بود و نه منافع خصوصی مالکانش.» اعتماد به این اعلامیه سال گذشته دشوارتر شد، زمانی که بزوس از تأیید هئیت تحریریه پست برای کامالا هریس جلوگیری کرد، به این بهانه که ناگهان تصمیم گرفته بود که تأیید نامزدهای ریاست‌جمهوری، برداشت جانبدارانه ایجاد می‌کند — فقط چند هفته بعد «بازگشت سیاسی خارق‌العاده و پیروزی قاطع» دونالد ترامپ را تشویق کرد.

گوش کنید: رسانه‌ها در حال دوپاره شدن هستند

استفاده پیشنهادی از امبر نیز تعهد به خوانندگان را زیر سوال می‌برد. اگر بزوس واقعاً علاقه‌مند به افزایش مقیاس نگارش نظر و تحلیل فراتر از حیطه سردبیران انسانی است، آنچه اساساً انجام می‌دهد یا راه‌اندازی یک شبکه وبلاگ‌نویسی اجتماعی است — چیزی شبیه به مدیوم (Medium)، ردیت (Reddit) یا ساب‌استک (Substack) — یا یک پلتفرم مشارکت‌کننده برای بیانیه‌های مطبوعاتی تجملی، مانند پلتفرمی که در سال 2018 توسط هاف‌پست به عنوان یک عامل منفی برای برندش رها شد. همانطور که لیدیا پولگرین، ستون‌نویس نیویورک تایمز، در ایکس (X) نوشت: «زمانی که من سردبیر هاف‌پست بودم، پلتفرم مشارکت‌کنندگانمان را تعطیل کردیم زیرا برای روزنامه‌نگاری ما بد بود و ترافیک یا درآمد قابل توجهی نداشت.» اگر بزوس می‌خواهد یک شبکه اجتماعی را اداره کند، شاید برای رقابت با ایلان ماسک بر سر نفوذ، این خوب است. اما وانمود نکنیم که این روزنامه‌نگاری است، یا برای پست و خوانندگانش خوب است.

در همین اواخر سال 2021، زمانی که روزنامه سال‌ها تحت مالکیت بزوس بود، پست برنامه‌ای را تبلیغ می‌کرد که در آن 41 ویرایشگر جدید به اتاق خبر اضافه می‌شدند. سالی بازبی، سردبیر اجرایی وقت، و تیمش نوشتند: «این گسترش دوباره نشان می‌دهد که واشنگتن پست یک سازمان خبری در حال رشد است، با جاه‌طلبی‌های بی‌حد و حصر و ظرفیت رو به رشد برای برآورده کردن آن‌ها.»

شاید آن یادداشت از جهانی دیگر باشد. امروز، به نظر می‌رسد مالک پست آن جاه‌طلبی‌ها را گم کرده، یا آن‌ها را با جاه‌طلبی‌های دیگری جایگزین کرده است. اما اگر سلامت روزنامه‌نگارانه یا تجاری روزنامه به عنوان یک نهاد هنوز برای او مهم است، امیدوارم متوجه شود که استفاده از هوش مصنوعی برای افزایش مقیاس انبوه مطالب ناخواسته، ایده ضعیفی است. اگر این واقعاً رویای بزوس برای خوانندگان ملت است، باید آن را جدا از پست دنبال کند، نه اینکه خطر تضعیف سنت سردبیری را بپذیرد که این روزنامه را بزرگ کرده است.