افرادی در حال استفاده از عینک‌های واقعیت مجازی در مرکز نمایشگاه‌های بین‌المللی هانگژو در شهر هانگژو، استان ژجیانگ در شرق چین در تاریخ ۳ ژوئن. عکس: STR/AFP از طریق گتی‌ایمیجز
افرادی در حال استفاده از عینک‌های واقعیت مجازی در مرکز نمایشگاه‌های بین‌المللی هانگژو در شهر هانگژو، استان ژجیانگ در شرق چین در تاریخ ۳ ژوئن. عکس: STR/AFP از طریق گتی‌ایمیجز

چگونه ایالات متحده می‌تواند در رقابت جهانی فناوری پیروز شود

ممنوعیت‌ها و تحریم‌ها برای شکست چین کافی نیستند.

دولت ترامپ، کنترل‌های صادراتی جامع دولت پیشین خود بر تراشه‌های پیشرفته هوش مصنوعی، که به قانون انتشار هوش مصنوعی مشهور بود، را لغو کرده است.

دیوید ساکس، مشاور ارشد هوش مصنوعی رئیس جمهور ایالات متحده، دونالد ترامپ، در ۸ مه پست کرد: «برای پیروزی در رقابت هوش مصنوعی، قانون انتشار هوش مصنوعی باید لغو شود.» ساکس چند روز بعد در مجمع سرمایه‌گذاری عربستان و ایالات متحده به انتقادات خود ادامه داد و اظهار داشت که این قانون «انتشار یا تکثیر فناوری آمریکایی در سراسر جهان را محدود می‌کند.»

در حالی که دولت درباره اقدامات بعدی تصمیم می‌گیرد، باید چشم‌انداز خود را از صرفاً پیشنهاد یک قانون «ساده‌تر» برای مدیریت انتشار تراشه‌های هوش مصنوعی فراتر ببرد. در عوض، باید از این فرصت استفاده کرده و چشم‌اندازی بلندپروازانه برای ترویج انتشار گسترده‌تر فناوری ایالات متحده ارائه دهد.

در نهایت، جهان نه تنها خواهان تراشه‌های هوش مصنوعی ایالات متحده است، بلکه به برنامه‌های هوش مصنوعی، مراکز داده، خدمات ابری، ماهواره‌ها و به طور کلی پیشنهادات فناوری پیشرفته آن نیز نیاز دارد. اما در حالی که پکن پیشنهادهای دیجیتالی خود را در بازارهای نوظهور کلیدی گسترش می‌دهد، سیاست خارجی ایالات متحده نتوانسته است خود را با رقابت جهانی فناوری با مخاطرات تعیین‌کننده عصر کنونی تطبیق دهد. چه با دولت ترامپ موافق باشید یا نه، اختلال ایجاد شده توسط آن فرصتی است برای ایجاد یک مدل جدید از دیپلماسی فناوری که به ایالات متحده کمک کند تا در رقابت برای شکل‌دهی زیرساخت‌های دیجیتال استراتژیک و انتشار فناوری در سراسر جهان پیروز شود.

برای شروع، واشنگتن باید بالاخره از شکست خود در گذار به شبکه‌های مخابراتی 4G و 5G درس بگیرد؛ جایی که مدل دولتی چین – و عدم وجود یک جایگزین قانع‌کننده تحت رهبری ایالات متحده – به شرکت‌های هواوی (Huawei) و زدتی‌ئی (ZTE) اجازه داد تا تقریباً انحصار بازارهای نوظهور را به دست آورند. هواوی اکنون در بیش از ۱۷۰ کشور در سراسر جهان فعالیت می‌کند و بزرگترین ارائه‌دهنده جهانی تجهیزات مخابراتی است. اما اگر در میان سیاستگذاران ایالات متحده اجماع گسترده‌ای وجود دارد که پکن در آن گذار فناوری جهانی پیروز شد، در مورد چگونگی پیروزی در رقابت بعدی توافق کمی وجود دارد.

آنها زمان کمی برای از دست دادن دارند. از برازیلیا تا دهلی‌نو، فناوری به مرکز جاه‌طلبی‌های دولت‌ها برای تحریک رشد، بهبود حکمرانی و نوسازی امنیت منتقل شده است. پرابوو سوبیانتو، رئیس‌جمهور اندونزی، بخش دیجیتال را برای متنوع‌سازی اقتصاد وابسته به کالا در این کشور حیاتی می‌داند. ویلیام روتو، رئیس‌جمهور کنیا، امیدوار است با تسریع مهاجرت به ابر، «سیلیکون ساوانا» این کشور را تقویت کند. محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی، هوش مصنوعی را محور چارچوب «چشم‌انداز ۲۰۳۰» خود برای نوسازی این پادشاهی قرار داده است. نتیجه، افزایش تقاضای جهانی نه تنها برای مراکز داده هوش مصنوعی، بلکه برای زیرساخت‌ها، خدمات و مهارت‌های دیجیتال پیشرفته به طور گسترده‌تر است.

در سال‌های آینده، پایتخت‌های خارجی و هیئت‌مدیره شرکت‌ها تصمیمات بالقوه نسل‌ساز را اتخاذ خواهند کرد که آیا این تقاضا را با مشارکت با ایالات متحده و متحدانش برآورده کنند یا چین. این تصمیمات کوتاه‌مدت می‌تواند پیامدهای نسل‌ساز داشته باشد. به عنوان مثال، پروژه‌هایی برای کشیدن کابل زیردریایی بین‌قاره‌ای یا ساخت مراکز داده در مقیاس بزرگ، در دهه‌ها برنامه‌ریزی می‌شوند.

حتی خدمات ابری مجازی و هوش مصنوعی نیز می‌توانند چسبندگی طولانی‌مدت داشته باشند. تصور کنید که دردسر انتقال داده‌های یک وزارتخانه کامل به یک ارائه‌دهنده خدمات ابری جدید، یا تغییر از یک مدل هوش مصنوعی که با داده‌های حساس یک شرکت در طول زمان تنظیم شده است، چقدر است. به تقلاهای بیش از یک دهه پکن برای انتقال رایانه‌های دولتی خود از ویندوز (Windows) فکر کنید. پیشگامان مزایای قدرتمندی را کسب می‌کنند.

اگر مخاطرات در دور کنونی انتشار جهانی فناوری زیاد است، دست برتر ایالات متحده نیز قابل توجه است. برخلاف گذار به شبکه‌های 4G و 5G، جایی که رقبای غربی مانند اریکسون (Ericsson) و نوکیا (Nokia) برای مطابقت با پیشنهادات یارانه‌ای هواوی و زدتی‌ئی در بازارهای نوظهور تلاش می‌کردند، ایالات متحده با مزایای قابل توجهی وارد این گذار فناوری می‌شود.

ایالات متحده در هوش مصنوعی موقعیت برتری دارد، با رهبری یا نفوذ بر تمامی بخش‌های پشته، از طراحی تراشه، ابزارسازی و ساخت گرفته تا آموزش و آزمایش مدل. شرکت‌های آمریکایی حداقل ۷۰ درصد از سهم بازار جهانی خدمات ابری را در اختیار دارند. در فضا، استارلینک (Starlink) از سال ۲۰۲۰ تاکنون بیشتر از مجموع تمامی رقبای خود ماهواره پرتاب کرده است. در زیر امواج، سه شرکت از چهار شرکت برتر در زمینه استقرار کابل‌های فیبر نوری زیردریایی – ستون فقرات اینترنت – از ایالات متحده یا متحدان نزدیک آن هستند: ساب‌کام (SubCom) (ایالات متحده)، آلکاتل (Alcatel) (فرانسه) و ان‌ای‌سی (NEC) (ژاپن). چین کنترل شرکت چهارم، اچ‌ام‌ان تکنولوژیز (HMN Technologies) (که قبلاً هواوی مارین (Huawei Marine) نام داشت) را در اختیار دارد که تنها ۷ درصد از کابل‌های زیردریایی جهان را مستقر کرده است.

با وجود مزایای قدرتمند، موفقیت ایالات متحده تضمین شده نیست. درس مسابقه 4G و 5G این نیست که از رویکرد دولتی چین تقلید کنیم یا بخش خصوصی را در برابر رقبای چینی که از حمایت قدرتمند دولتی برخوردارند، تنها بگذاریم. همچنین، صرفاً به کنترل‌های صادراتی و سایر تدابیر محدودکننده، هرچند ضروری باشند، نباید تکیه کرد. پاسخ این است که سیاست خارجی ایالات متحده را متناسب با رقابت جهانی فناوری کنیم.

واشنگتن می‌تواند با اصلاحات در سه حوزه گسترده شروع کند.

اول، ابزارهای سرمایه‌گذاری استراتژیک ایالات متحده را آزاد کنید.

یکی از امیدبخش‌ترین اما کم‌کاربردترین ابزارهای واشنگتن، شرکت مالی توسعه بین‌المللی (DFC) است. DFC که در دوران اولین دولت ترامپ تأسیس شد، سرمایه‌گذاری‌های مبتنی بر بازار را برای پیشبرد اهداف بشردوستانه و امنیت ملی انجام می‌دهد و دارای چندین ابزار برای جذب سرمایه خصوصی، از سرمایه‌گذاری‌های سهام گرفته تا بیمه ریسک سیاسی، است.

همزمان که کنگره تمدید مجوز DFC را بررسی می‌کند – که مأموریت فعلی آن در سپتامبر منقضی می‌شود – باید سقف موجود اختیارات وام‌دهی آن را از ۶۰ میلیارد دلار به حداقل ۱۰۰ میلیارد دلار افزایش دهد و فناوری‌های استراتژیک و زیرساخت‌های دیجیتال را به صراحت در اولویت قرار دهد. کنگره همچنین باید محدودیت‌هایی را که می‌تواند مانع از حمایت DFC از پروژه‌های زیرساخت دیجیتال شود و به طور تصادفی به کشورهای پردرآمد سود می‌رساند، کاهش دهد؛ این امر مانع از تأمین مالی کابل‌های زیردریایی حیاتی در منطقه هند-پاسیفیک شده است که ناگزیر نقاط فرود در سنگاپور، به عنوان یک مرکز اتصال مهم در منطقه، دارند.

بانک صادرات-واردات (EXIM) نیز کمتر از توان واقعی خود عمل می‌کند. EXIM با سقف وام‌دهی ۱۳۵ میلیارد دلاری و ابزارهایی مانند وام‌های مستقیم، تضمین‌های وام، و بیمه برای کاهش ریسک خرید صادرات ایالات متحده، به هموارسازی میدان بازی برای شرکت‌های آمریکایی که در خارج از کشور رقابت می‌کنند، کمک می‌کند. ایالات متحده زمانی در تأمین مالی صادرات در جهان پیشرو بود، اما اکنون چین بر این حوزه تسلط دارد. در سال ۲۰۲۲، آژانس‌های اعتبار صادراتی چین ۱۱ میلیارد دلار حمایت صادراتی ارائه کردند، در مقایسه با تنها ۲.۷ میلیارد دلار از سوی EXIM.

در دوران اولین دولت ترامپ، EXIM یک برنامه جدید صادرات تحول‌آفرین و چین (CTEP) ایجاد کرد تا سرمایه‌گذاری‌هایی را که با یارانه‌های پکن مقابله می‌کنند و از فناوری‌های پیشرفته مانند هوش مصنوعی و نیمه‌رساناها حمایت می‌کنند، در اولویت قرار دهد. EXIM اکنون قصد دارد حداقل ۲۰ درصد از حمایت خود را به این برنامه اختصاص دهد.

با وجود پیشرفت، EXIM همچنان با مشکلاتی مواجه است. برای دریافت حمایت CTEP، حداقل ۵۱ درصد از محتوای صادراتی باید ساخت آمریکا باشد – بسیار بالاتر از الزامات آژانس‌های رقیب. یک شرط دیگر که کالاهای تحت حمایت EXIM باید با کشتی‌های با پرچم ایالات متحده حمل شوند، نیز مانع مشارکت است. اگرچه با نیت خوب، مأموریت EXIM برای ایجاد شغل می‌تواند اولویت صادرات محصولات دیجیتالی کم‌نیروی کار مانند هوش مصنوعی و خدمات ابری را کاهش دهد. این مشکل با الزامی که EXIM باید نرخ نکول در کل سبد وام‌دهی خود را به کمتر از ۲ درصد محدود کند، تشدید می‌شود که منجر به ریسک‌پذیری کمتر می‌شود.

واشنگتن باید EXIM را برای رقابت جهانی فناوری اصلاح کند و حداقل تخصیص ۲۰ درصدی برای CTEP را دو برابر کند، قوانین حمل و نقل را تسهیل کند، و برخی از اجزای متحدان را در محاسبه الزامات محتوای خود لحاظ کند. قانونگذاران همچنین می‌توانند الزام حمایت از ایجاد شغل در ایالات متحده برای خدمات دیجیتال را کاهش داده و سقف نکول EXIM را دو برابر کنند تا ریسک‌پذیری بیشتری را تشویق کنند.

دوم، واشنگتن باید دیپلماسی تجاری خود را برای فناوری تقویت کند.

بین سال‌های ۲۰۱۶ و ۲۰۲۰، به طور متوسط تنها ۹۰۰ پرسنل آمریکایی از وزارتخانه‌های خارجه و بازرگانی برای دیپلماسی تجاری در خارج از کشور مستقر بودند و تنها بخش کوچکی از آنها بر فناوری تمرکز داشتند. از سال ۲۰۲۲، وزارت امور خارجه با تأسیس دفتر جدید سیاست سایبری و دیجیتال، یک نماینده ویژه برای فناوری‌های حیاتی و نوظهور، و یک دوره آموزشی در زمینه مهارت‌های سیاست سایبری و دیجیتال، گام‌های مهمی برداشته است.

با وجود این پیشرفت، تعداد کمی از دیپلمات‌های ایالات متحده – و حتی تعداد کمتری از سفرا – تخصص عمیقی در فناوری دارند، که به این معنی است که فرصت‌های خط مقدم برای تضمین پیشنهادهای کلیدی فناوری و شکل‌دهی به سیاست‌های نوظهور هوش مصنوعی یا داده، ممکن است نادیده گرفته شوند یا از کمبود کارکنان یا محتوا برای تعامل مؤثر رنج ببرند.

همزمان که دولت وزارت امور خارجه را اصلاح می‌کند، باید دفتر سیاست سایبری و دیجیتال را تقویت کند، که دیپلماسی فناوری را در سراسر دولت ارتقا و ساده‌سازی کرده است؛ آموزش فناوری برای افسران خدمات خارجی را گسترش دهد؛ و بلندپروازانه‌تر، یک مسیر شغلی اختصاصی در بدنه دیپلماتیک برای افسران فناوری خارجی راه‌اندازی کند.

دو بازوی کوچک‌تر و اغلب نادیده گرفته شده از دیپلماسی فناوری این کشور، سرویس تجاری خارجی ایالات متحده و آژانس توسعه و تجارت ایالات متحده (USTDA) هستند. سرویس تجاری یک شبکه جهانی تقریباً ۲۲۰۰ نفره از متخصصان تجارت است که به کسب‌وکارهای آمریکایی در شناسایی و ناوبری بازارهای خارجی کمک می‌کند. اما تنها ۲۲۵ نفر از کارکنان آن در ۸۰ کشور جهان مستقر هستند، که به این معنی است که آنها دائماً برای برآوردن تقاضای شرکت‌های فناوری آمریکایی و شرکای خارجی تلاش می‌کنند. USTDA به شناسایی و رشد فرصت‌های تجاری در خارج از کشور برای تقویت صادرات ایالات متحده کمک می‌کند. زیرساخت دیجیتال یکی از چهار بخش اولویت‌دار این آژانس است، اما علاقه فزاینده بسیار بیشتر از منابع فعلی بوده است.

دولت ترامپ می‌تواند دیپلماسی تجاری ایالات متحده را با ادغام USTDA و سرویس تجاری، ارتقاء فناوری و زیرساخت‌های دیجیتال به عنوان یک اولویت، و تخصیص منابع و پرسنل بیشتر، تقویت کند.

در نهایت، ایالات متحده باید چشم‌اندازی بلندپروازانه برای مشارکت‌های فناوری را بپذیرد.

بسیار اوقات، شرکت‌های آمریکایی و متحدان، مناقصه‌های تکی را به رقبای چینی که یارانه دولتی دریافت می‌کنند و از حمایت سیاسی برخوردارند، واگذار می‌کنند، حتی اگر شرکت‌ها ترجیح دهند با اکوسیستم فناوری پیشرفته ایالات متحده همسو شوند. واشنگتن باید بررسی کند که چگونه چنین پیشنهادی را بدون صرفاً تقلید از مدل دولتی پکن ارائه دهد.

به عنوان مثال، واشنگتن می‌تواند فرصت‌هایی را برای دولت‌های خارجی ایجاد کند تا مشارکت‌های فناوری استراتژیک را متناسب با نیازهای خاص خود درخواست کنند – به عنوان مثال، برای تسریع پذیرش هوش مصنوعی در دولت، گسترش ظرفیت مراکز داده، یا بهبود اتصال روستایی با ماهواره‌های مدار پایین زمین.

واشنگتن می‌تواند معیارهای روشن و سازگار را به عنوان شرط این مشارکت‌ها تعیین کند – مانند حفاظت قوی از مالکیت فکری و امنیت سایبری، عدم سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های دیجیتال مرتبط با چین، تعهدات خرید کالاها و خدمات آمریکایی، و حتی سرمایه‌گذاری در ایالات متحده. دولت ترامپ شروع به مدل‌سازی چنین رویکردی در قراردادهای اخیر خود با عربستان سعودی و امارات متحده عربی کرده است، اما می‌تواند حتی فراتر رود.

اگر کشورها این شرایط را برآورده کنند، واشنگتن نه تنها باید متعهد به کاهش کنترل‌های صادراتی بر تراشه‌های پیشرفته هوش مصنوعی شود، بلکه باید پشتیبانی از DFC، EXIM و USTDA را نیز تسریع بخشد؛ مأموریت‌های تجاری فناوری، برنامه‌های تبادل استعداد، و همکاری‌های تحقیقاتی را گسترش دهد؛ و ارتباطات با شرکت‌های فناوری ایالات متحده را تسهیل کند. ایالات متحده قوی‌ترین جایگاه را در فناوری پیشرفته دارد و باید با قاطعیت مذاکره کند، اما زمانی که کشورها موافقت می‌کنند نیز باید سخاوتمند باشد.

واشنگتن همچنین می‌تواند کارهای بیشتری برای همسویی با متحدان پیشرو در فناوری در سرمایه‌گذاری‌های مشترک در بازارهای نوظهور استراتژیک انجام دهد. به عنوان مثال، واشنگتن می‌تواند با برنامه کمک توسعه خارج از کشور ژاپن برای تقویت شبکه‌های اُپن ران (Open RAN) در سراسر منطقه هند-پاسیفیک، با «دروازه جهانی» اتحادیه اروپا برای اتصال کابل‌های زیردریایی به آفریقا، و از زیرساخت عمومی دیجیتال هند برای مقابله با پیشنهادهای «شهر هوشمند» چین هماهنگی بهتری داشته باشد.

صندوق‌های ثروت دولتی خاورمیانه ممکن است به عنوان شرکای بلندمدت، سؤالات استراتژیک دشواری را مطرح کنند، اما بازیگران دیگری نیز وجود دارند که کمتر بحث‌برانگیز هستند و واشنگتن هنوز به طور کامل آنها را بررسی نکرده است – مانند نروژ، که هم شرایط جذابی برای مراکز داده هوش مصنوعی دارد و هم بزرگترین صندوق ثروت دولتی جهان را در اختیار دارد. واشنگتن و متحدانش ممکن است در مطابقت با یارانه‌های پکن به تنهایی به مشکل بربخورند، اما می‌توانند به راحتی با همکاری یکدیگر این کار را انجام دهند.

در حالی که جهان با سرعت فزاینده‌ای وارد رقابت برای استقرار فناوری‌های استراتژیک و زیرساخت‌های دیجیتال در سراسر جهان می‌شود، ایالات متحده تقریباً هر آنچه برای پیروزی نیاز دارد را داراست – شرکت‌ها و محصولات پیشرو در جهان، شبکه بی‌نظیری از متحدان پیشرو در فناوری، و دولتی مشتاق اصلاحات. اما آنچه واشنگتن فاقد آن است، چشم‌اندازی برای مهار این نقاط قوت در مدل جدیدی از دیپلماسی فناوری است تا به ایالات متحده در این پیروزی یاری رساند.