محل وقوع انقلابهای صنعتی میتواند روابط جهانی را تغییر دهد. انقلاب صنعتی بریتانیا، لندن را به مرکز امپراتوریای تبدیل کرد که خورشید در آن غروب نمیکرد. عصر دیجیتال در سیلیکون ولی رونق گرفت و ایالات متحده را به خانه شرکتهای فناوری پیشرو جهان تبدیل کرد. اما اگر هوش مصنوعی به انقلاب صنعتی بعدی منجر شود، این انقلاب از همان ابتدا جهانی خواهد بود. و در پر هرج و مرجترین دوره در روابط جهانی حداقل از زمان جنگ سرد، ساخت زیرساختهای لازم برای پایداری انقلاب هوش مصنوعی یک آزمون ژئوپلیتیکی است که هم شرکتها و هم کشورها باید از آن عبور کنند.
هوش مصنوعی یک فناوری همهمنظوره است. اما برخلاف فناوریهای همهمنظوره قبلی، مانند برق یا موتورهای بخار، ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی به قدری سریع گسترش یافتند که نوآوریهای پیشرفته تقریباً یک شبه به صورت گسترده در دسترس قرار گرفتند، در قالب چتباتها، تولیدکنندههای تصویر و – به طور فزایندهای – کمکخلبانهای مجازی. صنعت هوش مصنوعی همچنین به شبکهای از شرکای تجاری جهانی وابسته است، که شامل فناوریهای ایالات متحده و چین، و همچنین کارخانههای تولید نیمهرساناهای تایوان، دستگاههای لیتوگرافی فرابنفش شدید ساخته شده در هلند، و دیگر ورودیهای حیاتی زنجیره تأمین میشود. رقابت بر سر هوش مصنوعی تاکنون تحت تسلط بحثها درباره نیمهرساناهای پیشرفته بوده است، اما مرحله بعدی نیز درباره جغرافیا و قدرت است. به طور خاص، مراکز داده که توان پردازشی هوش مصنوعی را فراهم میکنند، کجا میتوانند ساخته شوند؟ و چه کسی سرمایه، انرژی و زیرساختهای لازم برای تأمین انرژی مراکز داده که بارهای کاری هوش مصنوعی را اجرا میکنند، در اختیار دارد؟
این پرسشها درباره آینده هوش مصنوعی فقط برای فناوران نیست. مراکز داده، کارخانههای هوش مصنوعی هستند که انرژی و داده را به هوش تبدیل میکنند. رهبران صنعت تخمین میزنند که تنها چند شرکت بزرگ فناوری ایالات متحده بین سالهای 2023 تا 2026 بیش از 600 میلیارد دلار در زیرساختهای هوش مصنوعی، به ویژه در مراکز داده، سرمایهگذاری خواهند کرد. کشورهایی که با شرکتها برای میزبانی مراکز داده با بارهای کاری هوش مصنوعی همکاری میکنند، مزایای اقتصادی، سیاسی و فناوری و اهرمهای قدرت به دست میآورند. اما مراکز داده حساسیتهای امنیت ملی نیز دارند، زیرا اغلب حاوی نیمهرساناهای پیشرفته و تحت کنترل صادرات هستند و دولتها، کسبوکارها و کاربران روزمره برخی از حساسترین اطلاعات خود را از طریق آنها ارسال میکنند. و در حالی که ایالات متحده در بسیاری از جنبههای هوش مصنوعی، به ویژه در نرمافزار و طراحی تراشه، از چین جلوتر است، آمریکا با تنگناهای قابل توجهی در مراکز داده مواجه است.
دادهها گاهی "نفت جدید" نامیده میشوند. اما در مورد مراکز داده، تفاوت مهمی وجود دارد. طبیعت محل ذخایر نفتی جهان را تعیین میکند، اما ملتها تصمیم میگیرند که مراکز داده کجا ساخته شوند. و اگر ایالات متحده نتواند از تنگناهای داخلی عبور کند، به گزینههایی در خارج از کشور نیاز خواهد داشت. امکان گسترش زیرساخت جهانی هوش مصنوعی فرصتی را برای دولتها و شرکتها فراهم میکند تا دیپلماسی مراکز داده را تمرین کنند.

مراکز داده برای اقتصاد دیجیتال و هوش مصنوعی حیاتی هستند. اما گسترش مراکز داده با مشکل مواجه شده است. ایالات متحده میزبان بیشترین تعداد مراکز داده در جهان است که به هزاران مرکز میرسد. با این حال، شبکه انرژی قدیمی آمریکا، که این مراکز داده را تغذیه میکند، تحت فشار فوقالعادهای از مجموعهای پیچیده از عوامل قرار دارد، از جمله افزایش تقاضای برق، تأخیر در بهروزرسانی زیرساختها، رویدادهای آب و هوایی شدید، و گذار پیچیده به انرژیهای تجدیدپذیر. در همین حال، افزایش تقاضای مراکز داده ناشی از بارهای کاری هوش مصنوعی که به سرعت در حال افزایش هستند، آسیبپذیریهای شبکه را تشدید میکند.
مسئله فقط این نیست که چگونه میتوان نیازهای انرژی را برآورده کرد، بلکه کجای این نیازها. وقتی صحبت از مراکز داده میشود، کمبود زمین دارای توان در ایالات متحده – یا به طور دقیقتر، کمبود زمین دارای توان با اتصال لازم برای پشتیبانی از مراکز داده در مقیاس بزرگ – همراه با چالشهای زنجیره تأمین و زمانبندی طولانی صدور مجوز برای زیرساختهای جدید – چالشی را برای تحقق جاهطلبیهای هوش مصنوعی بخشهای دولتی و خصوصی ایجاد میکند.
دیوار انرژی مراکز داده مدتها بود که در راه بود و گسترش هوش مصنوعی آن را تسریع کرده است. هر درخواست ChatGPT برای پردازش تقریباً 10 برابر بیشتر برق نسبت به جستجوی گوگل نیاز دارد. این نسبتها تنها به یک رابط محدود نمیشوند؛ با این حال، اکثر مدلهای مدرن هوش مصنوعی از کوادریلیونها محاسبه در ثانیه استفاده میکنند که هر یک برای اجرا به انرژی نیاز دارند. این حجم بیسابقه از محاسبات به طور فزایندهای توسط واحدهای پردازش گرافیکی (GPU) انرژیبر به جای واحدهای پردازش مرکزی (CPU) ارائه میشود. برای پشتیبانی از تقاضاهای روزافزون برای محاسبات، GPUهای مدرن مرزهای میزان توان عبوری از یک قطعه سیلیکون را جابجا میکنند. همراه با این رشد در GPUها، گسترش ابزارهای هوش مصنوعی یک تسریع دیگر در تقاضاهای انرژی را نشان داده است، زیرا مصرفکنندگان و شرکتها به طور فزایندهای در سراسر جهان به هوش مصنوعی وابسته شدهاند.
تکیه صرفاً بر پیشبینیها در زمینههایی به پویایی و غیرقابل پیشبینی بودن انرژی و فناوری همیشه پرخطر است. اما با نیازهای محاسباتی فشردهتر و فزاینده، واضح است که نیازهای انرژی مورد انتظار برای مراکز داده آینده همگی به یک جهت اشاره دارند: صعودی. تحقیقات گلدمن ساکس تخمین میزند که مراکز داده در سال 2022 سه درصد از برق ایالات متحده را مصرف کردهاند، عددی که تا سال 2030 میتواند به هشت درصد برسد. کارکنان کمیسیون فدرال تنظیم مقررات انرژی انتظار دارند که مصرف مراکز داده از 17 گیگاوات (GW) در سال 2022 به 35 گیگاوات در سال 2030 افزایش یابد. آژانس بینالمللی انرژی پیشبینی میکند که مصرف برق مراکز داده جهانی میتواند به محض سال 2026 دو برابر شود که عمدتاً توسط هوش مصنوعی هدایت میشود. اگر تقاضای برق مراکز داده از 460 تراواتساعت در سال 2022 به 1000 تراواتساعت در سال 2026 افزایش یابد، همانطور که برخی انتظار دارند، این رشد تقریباً معادل مصرف برق ژاپن خواهد بود.
حتی در مقیاس کوچکتر، نتیجه میتواند تغییر در فرضیات اساسی شبکه انرژی باشد، بر خلاف هر آنچه در تاریخ مدرن ایالات متحده دیدهایم. با وجود رشد اقتصادی و جمعیت، تقاضای برق در ایالات متحده و بیشتر اقتصادهای پیشرو دیگر در دو دهه گذشته ثابت مانده یا حتی کاهش یافته است. افزایش کارایی وجود داشته است و ترکیب عرضه برق در سالهای اخیر تغییر کرده است، با گسترش زیادی از منابع تولید متناوب و با هزینه حاشیهای صفر مانند باد و خورشید. در همین حال، بازنشستگیها عمدتاً از منابع تولید پایه و قابل کنترل، مانند زغالسنگ، هستهای و نیروگاههای گازی قدیمیتر بوده است.
گسترش هوش مصنوعی میتواند برخی از چالشهای ثانویه ایجاد شده توسط این فناوری را حل کند و در عین حال به گذار به انرژی سبز کمک کند. به عنوان مثال، وزارت انرژی ایالات متحده فرصتهای مبتنی بر هوش مصنوعی را در برنامهریزی شبکه، انعطافپذیری شبکه و کشف مواد برای فناوریهای انرژی پاک برجسته کرده است. با این حال، این فرصتها این واقعیت را تغییر نمیدهند که در صنایع مختلف، کاربران به طور فزایندهای سطوح و انواع بیسابقهای از خروجی را از شبکههای برق طلب میکنند. بسیاری از شبکههای برق بازارهای توسعهیافته برای سازگاری سریع و در مقیاس بالا آماده نیستند و عادت ندارند – در ایالات متحده، میانگین زمان لازم برای ساخت داراییهای جدید شبکه برق تا 10 سال است.
حتی با وجود توان و اتصال کافی، مراکز داده موجود در ایالات متحده نمیتوانند تقاضاهای رو به رشد بارهای کاری هوش مصنوعی را برآورده کنند. مراکز داده ایالات متحده عمدتاً در سیلیکون ولی و ویرجینیای شمالی قرار دارند – به ویژه در "کوچه مراکز داده" در شرق شهرستان لودون در خارج از واشنگتن دی سی، که بزرگترین تراکم مراکز داده در جهان را دارد. اما نرخ اشغال به پایینترین حد تاریخی یعنی کمتر از سه درصد رسیده است، به این معنی که بیشتر امکانات نمیتوانند بارهای کاری اضافی را بپذیرند.
تجهیز مراکز داده امروزی برای مدیریت بارهای کاری هوش مصنوعی آینده هنوز یک راهحل مقیاسپذیر نیست – بارهای کاری هوش مصنوعی چگالی فوقالعاده بالایی دارند و نیاز به منابع تغذیه متمرکز دارند. آنهایی که تراشههای پیشرفته را اجرا میکنند اغلب به خنککننده مایع نیاز دارند، که بازسازی را در بسیاری از موارد به طرز غیرقابل تصوری گران یا پیچیده میکند. حتی اگر بازسازی شوند، بارهای کاری ابری سنتی غیر هوش مصنوعی که در مراکز داده انجام میشوند از بین نمیروند و همچنان باید در جایی انجام شوند. نتیجه نهایی: ایالات متحده به توان بسیار بیشتر و مراکز داده بسیار متفاوتتر نیاز دارد.
با رشد تقاضاهای هوش مصنوعی، فوریت تنگنای مراکز داده نیز افزایش مییابد. پیشرفتها در هوش مصنوعی بدون دسترسی به توان و انتقال مورد نیاز برای بارهای کاری امکانپذیر نیست. در صورت حل نشدن، دیوار توان و ظرفیت مراکز داده میتواند آینده نوآوری هوش مصنوعی و رقابتپذیری ایالات متحده را تهدید کند.
در همین حال، چین استراتژی خود را برای پیشرو بودن در زیرساختهای هوش مصنوعی اجرا میکند. با وجود کند شدن اقتصاد و کاهش تقاضای برق ناشی از آن، سرمایهگذاریهای انرژی این کشور قوی باقی مانده است و دهها رآکتور هستهای در حال برنامهریزی یا ساخت هستند. چین یک سوم سرمایهگذاریهای انرژی پاک در سراسر جهان را به خود اختصاص داده است، حتی در حالی که تولید زغالسنگ آن در سال 2023 به رکورد بالایی رسید. پکن از این توان برای تأمین مالی یک ابتکار ملی مرکز داده که در سال 2022 با عنوان "دادههای شرق، محاسبات غرب" راهاندازی شد، استفاده میکند که شامل سرمایهگذاری 6.1 میلیارد دلاری در هشت مرکز داده بزرگ بود.
ایالات متحده بسیاری از ابزارهای لازم برای رقابت در داخل کشور را دارد و باید آنها را آزاد کند. این یک کشور غنی از انرژی است که بیشترین نفت را در تاریخ تولید میکند و تولید گاز طبیعی ایالات متحده از زمان انقلاب گاز شیل در اوایل دهه 2000 رونق یافته است. یک شبکه برق قویتر که منابع انرژی متنوع – از جمله انرژی هستهای، راکتورهای کوچک مدولار، و نیروگاههای هستهای فعالشده مجدد – را در بر میگیرد، میتواند محاسبات بازار را به نفع آمریکا تغییر دهد.
اما داشتن ذخایر انرژی به این معنی نیست که آن منابع دارای انتقال یا اتصال لازم برای خدمت به کاربران نهایی هستند، و منابع انرژی از مکانهایی مانند حوضه پرمیان در تگزاس یا میادین نفتی داکوتای شمالی برای خدمترسانی باید به مراکز داده متصل شوند. فرآیندهای پیچیده نظارتی و صدور مجوز در سطوح ملی، ایالتی و محلی این کار را هم از نظر سرمایه و هم از نظر زمان پرهزینه میکند.
ایالات متحده در گذشته انقلابهای انرژی را در داخل کشور رهبری کرده است. با این حال، اصلاحات و نوآوریهای لازم با سرعت یا مقیاسی که انقلاب فناوری و رقابت ژئوپلیتیکی امروز نیاز دارد، تضمین نشده است و پیشرو ماندن در رقابت از اهمیت بالایی برخوردار است.
آمریکا نمیتواند به خودکفایی هوش مصنوعی دست یابد، به ویژه در مورد مراکز داده. نرمافزار هوش مصنوعی باید روی سختافزار هوش مصنوعی در جایی اجرا شود – سوال اینجاست که کجا. ایالات متحده باید لیستی از شرکا با ظرفیت، اراده و منافع همسو برای گسترش امن مراکز داده جهانی ایجاد کند.

توسعه استراتژی برای این نوع دیپلماسی مراکز داده نیازمند آگاهی و کاهش خطرات است. مراکز داده میتوانند هدف تهدیدات سایبری و جاسوسی، به ویژه بر دادههای مالی و امنیت ملی باشند. رویدادهایی مانند تحریم نفتی اعراب در سال 1973 یا همهگیری کووید-19، نگرانیها را در مورد اتکا به یک یا حتی تعداد کمی از شرکای خارجی برای منابع حیاتی، از جمله دادهها، افزایش میدهد. یک درگیری ژئوپلیتیکی یا فاجعه طبیعی در یک نقطه حساس مانند تایوان میتواند دسترسی جهان به نیمهرساناها را مختل کرده و توانایی جهان برای افزودن ظرفیت محاسباتی جدید را کاهش دهد. تراشهها و کابلهایی که GPUها را به هم متصل میکنند از مواد حیاتی مانند ژرمانیوم و گالیوم ساخته شدهاند، که موضوع کنترلها و ممنوعیتهای صادراتی توسط چین بودهاند.
در همین حال، رقابت ژئوپلیتیکی باعث شده است که کشورها به سمت کنترل داخلی بیشتر و بومیسازی دادهها، یا گاهی اوقات "هوش مصنوعی مستقل" گرایش پیدا کنند، حرکتی که به این معنی است که حتی اگر کشورها بتوانند به زیرساختهای داده در جای دیگر دسترسی داشته باشند، برای تقویت ظرفیت داخلی خود تلاش میکنند. زیرساختهای هوش مصنوعی اضافی در سطح کشور وجود خواهد داشت، مانند کشورها و شرکتهایی که نیمهرسانههای اضافی خریداری میکنند و مراکز داده اضافی با هدف پیشبرد تابآوری ملی خود بر کارایی اقتصادی میسازند. این امر باید به یک جهان خریدار گستردهتر برای GPUها نسبت به آنچه در عصر ابر (کلود) دیدیم، تبدیل شود، زمانی که تولیدکنندگان تراشه CPUها را تقریباً به طور انحصاری به تعداد کمی از ارائهدهندگان خدمات ابری بزرگ با قدرت خرید بسیار متمرکز میفروختند.
همزمان با اینکه ایالات متحده به گسترش خود میاندیشد، باید به سؤالاتی در مورد ظرفیت داخلی و اصلاحات، و اینکه در خارج از کشور کجا میتوان مراکز داده قابل اعتماد را ساخت و متصل کرد، پاسخ دهد. در واقع، هر کشوری با انتخابهای دشواری در مورد محل اجرای بارهای کاری هوش مصنوعی خود مواجه خواهد شد. چه معیارهایی میتواند این تصمیمات را هدایت کند؟
اولاً، آسیبپذیریهای امنیت ملی و تجاری واقعی هستند – اما همه درسهای حاصل از رقابتهای فناوری قبلی قابل تعمیم نیستند. اگرچه نگرانیهای مشابهی در مورد اعتماد، امنیت و حریم خصوصی وجود دارد، اما بحث مرکز داده کاملاً مشابه رقابتهای قبلی بر سر 5G نیست. در آن زمان، غرب برای ارائه یک جایگزین معتبر و مقرون به صرفه برای هوآوی چین، که به ارائهدهنده اصلی مخابرات در بسیاری از کشورها، به ویژه در جنوب جهانی تبدیل شده بود، تلاش میکرد. با این حال، هیچ کشور یا شرکت واحدی آینده مراکز داده را کنترل نمیکند. در حال حاضر حدود 8000 مرکز داده در سراسر جهان توسط گروه متنوعی از شرکتها ساخته شدهاند که طیف وسیعی از شرکای بالقوه برای ساخت مراکز داده را نشان میدهد.
دوم، ما میدانیم چه چیزی یک مکان را برای میزبانی مراکز داده مناسب میکند. چارچوبهای منطقهبندی و نظارتی باید از ساخت زیرساختهای کارآمد حمایت یا با آن سازگار شوند. کشورهای میزبان به دسترسی به تراشههای پیشرفته نیاز دارند، موضوعی که با توجه به استراتژی هوش مصنوعی چین و کنترلهای صادراتی چندجانبه تحت رهبری ایالات متحده، به طور فزایندهای بحثبرانگیز است. مراکز داده به اتصال دیجیتال با پهنای باند بالا برای انتقال و دریافت دادهها از کاربران نیاز دارند. شاید مهمتر از همه، مراکز داده باید 24 ساعته کار کنند و به زمینی با دسترسی به برق فراوان، مقرون به صرفه و قابل اعتماد نیاز دارند.
سوم، عوامل کمی در این رقابت ثابت میمانند. نوآوری میتواند کارایی را افزایش داده و مکانهای جدیدی را برای ساخت مراکز داده باز کند. شرکتهای انرژی از هوش مصنوعی برای بهبود عملکرد، به ویژه در پیشبینی عرضه و تقاضای برق، استفاده میکنند. دولت و صنعت در حال کار برای بهبود کارایی تراشهها هستند، با مدارهای چگالتر و معماریهای جدید که قبلاً نیازهای انرژی نیمهرساناها را در مقیاس قابل توجهی کاهش میدهند. در همین حال، بارهای کاری مدلهای زبان بزرگ به پهنای باند کمتری نسبت به محتوای سنتی اینترنت مانند تصاویر و ویدیوها نیاز دارند، و برنامههای کاربردی هوش مصنوعی اغلب الزامات تأخیر متفاوتی نسبت به خدمات ابری سنتی دارند. در حالی که بحث هنوز به نتیجه نرسیده است، نوآوری ممکن است مراکز داده آینده را قادر سازد که دورتر از مشتریان ساخته شوند.
بسیاری از هایپراسکالرها تعهدات پایداری را پذیرفتهاند که مستلزم منابع انرژی تجدیدپذیر بیشتری مانند باد و خورشید است. در حالی که هوش مصنوعی در حال افزایش کارایی و تسریع جنبههایی از گذار انرژی سبز است، بسیاری از اشکال انرژی تجدیدپذیر در حال حاضر فقط توان متناوب یا ناکافی برای مراکز داده فراهم میکنند. این امر به افزایش نظارت بر تعهدات پایداری هایپراسکالرها منجر شده است، زیرا شرکتها سعی میکنند نوآوری را با اهداف زیستمحیطی متعادل کنند.
فهرست مکانهایی که همه یا حتی بیشتر این معیارها را برآورده میکنند کوچک است، اما صفر نیست. دموکراسیهای تثبیت شده، کشورهایی که بین واشنگتن و پکن در حال توازن هستند، و کشورهای ژئوپلیتیکی چرخشی با جاهطلبی برای رهبری فناوری وجود دارند. ایالات متحده از طریق رهبری فناوری و شراکتهای خود با کشورهای حیاتی برای آینده هوش مصنوعی، مزیت دارد. آنها را ایالتهای چرخشی هوش مصنوعی در نظر بگیرید.

کانادا، شریک تجاری اصلی ایالات متحده، یک بازیگر قدرتمند در بازار مراکز داده است. این کشور دارای مقادیر عظیمی از زمینهای دارای توان و شبکه در نزدیکی منابع طبیعی و انرژی فراوان است. هایپراسکالرهای پیشرو و توسعهدهندگان مراکز داده اخیراً پروژههای بزرگی را در کانادا به ارزش دهها میلیارد دلار، از جمله سرمایهگذاری در استان غنی از انرژی آلبرتا، اعلام کردهاند. بیش از دو سوم انرژی کانادا از منابع تجدیدپذیر تأمین میشود، که انگیزه بیشتری را برای توسعهدهندگان مراکز داده که امیدوار به پیشبرد اهداف کربن صفر هستند، ایجاد میکند. موقعیت کانادا به عنوان یک متحد کلیدی ایالات متحده – از طریق ناتو، اتحاد اطلاعاتی فایو آیز، و شراکتهای فناوری احتمالی آینده AUKUS – زمانی که شرکتها و کشورها معیارهای نظارتی و امنیت ملی را ارزیابی میکنند، اهمیت پیدا میکند.
مراکز داده فرصتی را برای اروپا فراهم کردهاند تا نقش پیشرو در نوآوری فناورانه ایفا کند. کشورهای شمال اروپا – پیشروان در انرژی سبز و اکنون همه اعضای ناتو از زمان حمله تمامعیار روسیه به اوکراین در سال 2022 – شرکتهای فناوری برجسته خود را دارند، از جمله غولهای مخابراتی. اتصال، پایداری انرژی و دسترسی آنها به برق، مدتهاست که آنها را به مراکز داده برای هایپراسکالرها تبدیل کرده است. آب و هوای خنک آنها همچنین به جلوگیری از گرم شدن بیش از حد در مراکز داده کمک میکند، که به طور بالقوه منجر به سطوح عملکرد بهتر و هزینههای کمتر در بلندمدت میشود.
متحدان ایالات متحده مانند ژاپن و کره جنوبی دارای اکوسیستمهای فناوری پیشرو در جهان هستند و رهبران حیاتی در هوش مصنوعی محسوب میشوند. ژاپن برجسته است، زیرا در دهه 1980 بر بخش بزرگی از بازار جهانی نیمهرساناها تسلط داشت. در تلاش برای رشد مجدد این صنعت در داخل کشور، توکیو تا سال 2025 0.71 درصد از تولید ناخالص داخلی خود را روی نیمهرساناها سرمایهگذاری میکند – رقمی بسیار بالاتر از اکثر اقتصادهای صنعتی، از جمله ایالات متحده. و اگرچه اقتصاد و زیرساختهای هند به اندازه سایر شرکای بالقوه پیشرفته نیستند، و منابع تجدیدپذیر تنها 30 درصد از مصرف انرژی آن را تشکیل میدهند، دهلی نو در حال سرمایهگذاریهای قابل توجهی در مراکز داده است و همزمان نقش خود را به عنوان شریک فناوری برای شرکتهای غربی و همسو با غرب از طریق انجمنهایی مانند "کواد" و کریدور اقتصادی هند-اروپا-خاورمیانه تقویت میکند.
کشورهایی وجود دارند که واشنگتن به دنبال شراکت با آنها در رقابت جهانی با چین است و همچنین پتانسیل میزبانی مراکز داده بیشتری را برای اجرای بارهای کاری هوش مصنوعی دارند. برزیل، یک متحد اصلی غیر ناتو، 83 درصد از انرژی خود را از منابع تجدیدپذیر، عمدتاً از طریق نیروگاههای برق آبی بزرگ، تولید میکند، اگرچه دسترسی قابل اعتماد همچنان در بخشهایی از کشور یک چالش است. ویتنام – اکنون ششمین منبع بزرگ واردات ایالات متحده – و فیلیپین، که پیمان دفاعی مشترک با ایالات متحده دارد، نیز از مدعیان هستند.
کشورهای حوزه خلیج عربی در خاورمیانه فرصتهای امیدوارکنندهای برای مراکز داده هوش مصنوعی ارائه میدهند. با رهبران جوان و جاهطلب، این کشورها نه تنها به دنبال صادرات نفت، بلکه به دنبال صادرات هوش مصنوعی نیز هستند. همانطور که یکی از مقامات برجسته امارات متحده عربی اخیراً تأکید کرد، "ما انقلاب صنعتی اول را از دست دادیم، اما انقلاب هوش مصنوعی را از دست نخواهیم داد."
شورای همکاری خلیج فارس از کشورهای غنی از انرژی با زیرساختهای دیجیتالی پیشرفته تشکیل شده است. عربستان سعودی و امارات متحده عربی برخی از بالاترین نرخهای نفوذ اینترنت در سراسر جهان را دارند. کابلهای فیبر نوری زیردریایی که ستون فقرات اینترنت مدرن هستند، گرههای حیاتی در دریای سرخ و خلیج فارس دارند، جایی که 90 درصد ترافیک داده اروپا-آسیا از آن عبور میکند. موقعیت جغرافیایی منطقه، که آسیا و اروپا را به هم متصل میکند، میتواند نقشی متمایز در آوردن جنوب جهانی به عصر هوش مصنوعی ایفا کند.

افزایش سرمایه، خاورمیانه را دگرگون کرده و خلیج فارس را نسبت به رهبران سنتی منطقهای مانند مصر و سوریه، به prominence (اهمیت) بالاتری رسانده است. با تقاضای تاریخی و مداوم برای هیدروکربنها – بیش از 80 درصد از نیازهای انرژی جهانی همچنان از طریق سوختهای فسیلی تأمین میشود – آنها همچنین به سرمایه انعطافپذیر و بلندمدت مورد نیاز برای سرمایهگذاری در مراکز داده دسترسی دارند. در مجموع 11.3 تریلیون دلار توسط صندوقهای ثروت حاکمیتی در سراسر جهان مدیریت میشود، و پنج صندوق از 10 صندوق فعالتر در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس هستند. هر کشور و صندوق ثروت حاکمیتی استراتژی متفاوتی دارد. با این حال، همه آنها در حال انتقال دلارهای نفتی خود به سمت سرمایهگذاری در گذار انرژی و صنایع داخلی، از علوم زیستی گرفته تا مخابرات و تولید هستند.
یک منطقه خلیج مدرن و از نظر فناوری پیشرفته که رهبرانش فرصتهای بیشتری را در شراکت با غرب میبینند، به نفع واشنگتن است. و در حالی که درگیریها رشد در بیشتر مناطق را کند کردهاند، اقتصادهای خلیج فارس از این وضعیت مصون ماندهاند و به رشد خود ادامه میدهند. هوش مصنوعی بخشی از این تحول است، زیرا رهبران میدانند که این فناوری توسعه ملی و تنوع اقتصادی کشورهای خلیج فارس را در صنایع مختلف تسریع خواهد کرد. چشمانداز 2030 عربستان سعودی به طور فزایندهای بر فناوری متمرکز شده است، که پادشاهی برنامه سرمایهگذاری 100 میلیارد دلاری برای آن در نظر گرفته است. امارات متحده عربی توافقاتی انجام داده است که سرمایهگذاریهای این کشور را بیشتر با فناوری ایالات متحده و سایر شرکای غربی همسو میکند. با جام جهانی FIFA 2022، قطر پروژههای زیرساختی عظیم خود را ساخت. تحت استراتژی ملی هوش مصنوعی 2019 خود، بازار هوش مصنوعی قطر به طور قابل توجهی رشد کرده و به انتقال دوحه به یک اقتصاد دانشبنیان با قهرمانان ملی در صنایعی مانند انرژی و هوانوردی کمک میکند.
این فهرست از شرکا جامع نیست، اما آرایهای از مکانها را برای شراکتهای فناورانه و رقابت تجاری و ژئوپلیتیکی نشان میدهد. با گسترش بارهای کاری هوش مصنوعی و گرایش از آموزش به استنتاج – فرآیندی که یک مدل آموزشدیده از طریق آن به نتیجهگیری میرسد – میزان محاسبات مورد نیاز میتواند باز هم سریعتر رشد کند. دیپلماسی مراکز داده – شناسایی فعال شرکای بینالمللی توانا، مایل و قابل اعتماد؛ جمعآوری سرمایه عمومی و خصوصی؛ شناسایی و رفع خطرات امنیتی و حریم خصوصی؛ و تشویق نوآوری در سراسر پشته فناوری – در حال فوریت بیشتر و امیدبخشتر شدن است.
فناوریهای انقلابی در طول تاریخ مکانهای جدیدی را برای ژئوپلیتیک حیاتی ساختهاند. در قرن نوزدهم، راهآهن سواحل ایالات متحده را به هم متصل کرد و قلب اوراسیای غنی از منابع را به رقابت بین امپراتوریها گشود. در قرن بیستم، شبکههای مخابراتی ارسال فوری اطلاعات در سراسر جهان را ممکن ساختند. امروز، گسترش مراکز داده فرصتی را برای کشورهای جدید فراهم میکند تا در جنبههایی از آنچه میتواند انقلاب صنعتی جهانی بعدی را تأمین کند، پیشرو باشند.
مدیریت ژئوپلیتیک این رقابت نیازمند شراکتهای نزدیک بین بخشهای دولتی و خصوصی خواهد بود. هر کشوری رهبر جهانی در هوش مصنوعی نخواهد بود. اما کشورهای بیشتری غیر از ایالات متحده و چین میتوانند رهبری کنند. برای پیروزی در رقابت ژئوپلیتیکی پرمخاطره امروز، ایالات متحده باید از مزیت نامتقارن خود یعنی اتحادها و شراکتهای جهانی، هم در بخش دولتی و هم در بخش خصوصی، استفاده کند. گسترش مراکز داده، جغرافیا را در مرکز پیشرفت و رقابت فناوری قرار میدهد. اگر ایالات متحده موفق شود، به احتمال زیاد جهان آینده، که ماشینها نقش بیشتری در زندگی روزمره دارند، نیز جهانی با رفاه و آزادی بیشتر انسانها خواهد بود.