در ۳۱ مه، پیت هگست، وزیر دفاع آمریکا، در مجمع دفاعی سالانه گفتگوی شانگریلا در سنگاپور، به رهبران منطقه اقیانوس هند و آرام گفت که ایالات متحده "اینجا میماند". او در ادامه چشماندازی از ایالات متحده را به عنوان "کشوری در منطقه اقیانوس هند و آرام" متعهد به بازگرداندن بازدارندگی در برابر چین، ارائه داد. اما اگر هدف اصلی سخنرانی هگست، دلگرم کردن شرکا و متحدان آسیایی بود که در مورد تعهدات امنیتی آمریکا به منطقه تردید داشتند، پس دولت از دستیابی به آن باز ماند.
سخنان قاطع هگست، واقعیتی ناخوشایندتر را پنهان میکرد. سخنرانی او عدم تطابق بین وعدههای آمریکا برای "چرخش" به سوی اقیانوس هند و آرام و ناتوانی مداوم آن در تحقق این وعدهها را تسریع بخشید. این عدم تطابق هیچ جا آشکارتر از جنوب شرق آسیا نیست، جایی که چین همچنان به توسعه نفوذ خود ادامه میدهد.
نتیجه این امر، شکاف فزاینده بین ایالات متحده و شرکای آن است. نگ انگ هن، وزیر دفاع سنگاپور، اخیراً ایالات متحده را به عنوان "صاحبخانهای که به دنبال اجاره است" توصیف کرد. دیگران کمتر رک و پوستکنده اما به همان اندازه واضح بودند. در جریان سفر رئیس جمهور چین، شی جینپینگ، به کوالالامپور در ماه آوریل، انور ابراهیم، نخستوزیر مالزی گفت که "برخی ملتها اصل مسئولیت مشترک را رها میکنند و برخی دیگر تعهدات دیرینه را زیر سوال میبرند"، در حالی که "ابتکارات جهانی چین، امیدی تازه ارائه میدهند."
رهبران منطقه به واشنگتن متعهد و باثباتی نیاز دارند که بتواند در برابر چین موازنه ایجاد کند اما تنشها را بیشتر نکند. با این حال، چشماندازی که هگست ارائه داد، روشن میسازد که این گزینه دیگر روی میز نیست. پرزیدنت دونالد ترامپ اکنون تعهدات واشنگتن را زیر سوال میبرد، در حالی که دولت او متحدان منطقهای را برای مقابله قاطعتر با چین تحت فشار قرار میدهد.
هرچه ایالات متحده دیدگاهها و ترجیحات جنوب شرق آسیا را بیشتر نادیده بگیرد، نفوذ و اهمیت آن در منطقه اقیانوس هند و آرام با افزایش نفوذ چین، کاهش خواهد یافت. حفاظت از منافع ایالات متحده حیاتی است، اما بدون ارائه بیشتر در ازای آن، مطرح کردن مطالبات نتیجه معکوس خواهد داشت.
این واگرایی هیچ جا روشنتر از نحوه توصیف وزیر دفاع آمریکا از تهدید فزاینده چین نیست. هگست استدلال کرد که "چین به دنبال تبدیل شدن به یک قدرت هژمونیک در آسیا است" و از متحدان و شرکای منطقهای خواست تا سهم خود را در بازدارندگی پکن ایفا کنند. او به آزار و اذیت همسایگان توسط چین در آبهای خودشان اشاره کرد و اصرار ورزید که حمله به تایوان "ممکن است قریبالوقوع باشد."
تأکید بر اینکه ایالات متحده چین را یک تهدید میداند میتواند مفید باشد. متحدان و شرکای آسیایی خود را برای بدترین سناریو آماده کردهاند، به ویژه پس از مشاهده رفتار تحقیرآمیز ترامپ با رئیس جمهور اوکراین، ولودیمیر زلنسکی، در ماه فوریه. سرعت ناگهانی پشت کردن ترامپ به اوکراین و جانبداری از روسیه ولادیمیر پوتین، ترسهایی را در سراسر آسیا برانگیخت که دولت ممکن است با چین به توافق برسد و ایالتهای کوچکتر و آسیبپذیر منطقه را قربانی کند.
در واقع، برخی جنبههای پیام هگست، همین ترسها را تقویت کرد. تقسیم بار (burden-sharing) یک خط ثابت در سخنرانی و سیاست دولت تا به حال بوده است، هم در اروپا و هم در منطقه اقیانوس هند و آرام. پافشاریهای هگست مبنی بر اینکه متحدان اقیانوس هند و آرام هزینههای نظامی خود را تا ۵ درصد تولید ناخالص داخلی خود افزایش دهند، به گوش ناشنوا افتاد. اینها درخواستهای دشواری از نظر سیاسی هستند که میتوانند بهانهای برای رها کردن این متحدان در صورت عدم برآورده شدن انتظارات نیز ایجاد کنند.
این لفاظیها همچنین بازتابهای واضحی از دکترین گوام رئیسجمهور ریچارد نیکسون را در بر دارد که سه دهه عقبنشینی ایالات متحده از جنوب شرق آسیا را نوید میداد. هنگامی که ایالات متحده در دهه ۱۹۷۰ از منطقه عقبنشینی کرد، این امر همچنین ترسهای منطقهای از سلطه بیچونوچرای چین را شعلهور ساخت.
در این راستا، اشارههای مکرر هگست به "چین کمونیست" هم اطمینانبخش و هم نگرانکننده بود. به نظر میرسید هگست در حال سیگنال دادن به ذهنیت جدید جنگ سردی است که به معنای استقرار منابع واقعی برای مقابله با تجاوز چین خواهد بود. اما این ذهنیت ممکن است به معنای فشار بیشتر بر متحدانی باشد که به محافظهکاری متهم هستند.
یا شاید هم هیچ معنایی نداشته باشد. لفاظیهای جنگ سرد در اولین دوره دولت ترامپ، به ویژه در میان محافظهکاران سنتیتر، رواج یافت. اما این افراد اکنون کنار گذاشته شدهاند و اختلافات ایدئولوژیک آشکاری در داخل دولت فعلی بر سر نحوه برخورد با چین وجود دارد. ترامپ ممکن است امیدوار باشد با پکن به توافق بزرگی دست یابد و این زبان را راهی برای افزایش فشار قبل از مذاکرات تجاری ببیند. و با وجود محل سخنرانی، این لفاظی ممکن است صرفاً به منظور جلب نظر مخاطبان داخلی در ایالات متحده باشد.
با این حال، متحدان منطقهای واشنگتن همچنان نسبت به تشدید تنش محتاط هستند. هرچقدر هم که از تجاوز چین ناراحت باشند، بیشتر کشورهای منطقه از نظر اقتصادی به چین وابسته هستند. با توجه به عدم توازن قدرت و آسیبپذیری اقتصادی عظیم، هیچ کس در جنوب شرق آسیا یا اقیانوس هند و آرام جنگ نمیخواهد. حتی فیلیپین، که وزیر دفاع آن هشدارهای هگست را در مورد چین در شانگریلا تکرار کرد، لزوماً از سیاست محافظهکاری (hedging) خود دست نکشیده است.
از این رو، زبان مانوی (Manichaean language) نگرانیهایی را برمیانگیزد که دولت ترامپ ممکن است به مرزبانی (brinkmanship) بپردازد که پایههای اقتصادی توسعه منطقه را از بین ببرد. جنگ تجاری ترامپ با چین و تعرفههای جهانی که او تهدید کرده است – برخی از شدیدترین آنها بر جنوب شرق آسیا تحمیل شد – فقط این ترس را افزایش میدهد.
با وجود زبان جنگ سردی، تعدادی حرکت مشخص در واشنگتن نیز ترس از رها شدن را دامن زده است. در ابتدا، انتصاب چهرههایی مانند مایک والتز و الکس وانگ به شورای امنیت ملی، شواهد اطمینانبخشی از تمرکز دولت بر اقیانوس هند و آرام ارائه میداد. اما خروج ناگهانی آنها در ماههای اخیر، همراه با برچیدن آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده، شورای امنیت ملی گستردهتر و سایر عناصر سیاستگذاری ایالات متحده، همگی تعهدات دولت به رهبری جهانی را زیر سوال میبرند. همانطور که برخی استدلال کردهاند، این کاخ سفید ممکن است رویکرد "حوزههای نفوذ" را اتخاذ کرده و به زنجیره دوم جزایر عقبنشینی کند، و جنوب شرق آسیا و بقیه منطقه اقیانوس هند و آرام را تنها در برابر چین رها سازد.
مقامات ترامپ، از جمله هگست، همچنان از منطقه اقیانوس هند و آرام به عنوان "منطقه عملیاتی اولویتدار" واشنگتن یاد میکنند. با این حال، واضح است که توجه دولت به جای دیگری معطوف است، با تماس اخیر ترامپ با پوتین برای بحث در مورد اوکراین و سفر به خاورمیانه برای ترویج منافع تجاری خانوادهاش. و در ماه مارس، پنتاگون استقرار یک ناو هواپیمابر در دریای سرخ را تمدید کرد و یک گروه ناو هواپیمابر دوم را به آنجا برای مقابله با حوثیها در یمن فرستاد. این اقدامات نشاندهنده یک ایالات متحده پریشان است که قادر به انجام تعهدات خود در قبال آسیا نیست.
اگر دولت در نشستهایی مانند اجلاس سران آسه آن (ASEAN) و اجلاس سران آسیای شرقی در پاییز امسال حضور یابد، فرصتی برای تقویت اعتماد منطقهای خواهد داشت. در دوره اول ریاست جمهوری خود، ترامپ سه سال متوالی اجلاس سالانه آسه آن را نادیده گرفت و ترجیح داد نمایندگان با رده پایینتر را به جای خود بفرستد. این غیبتها فرصتهای از دست رفتهای برای نشان دادن پایداری ایالات متحده در منطقهای است که اهمیت زیادی برای حضور قائل است.
اما صرف حضور کافی نیست. تا زمانی که لفاظیها و اقدامات این دولت با یکدیگر همخوانی نداشته باشند، ایالات متحده نفوذ خود را به آرامی از دست خواهد داد. اگر واشنگتن نتواند متحدان خود را مطمئن سازد که تعهداتش آهنین است، آنها گامهای پرخطر برای مقابله با چین برنخواهند داشت که میتواند آنها را در شرایط دشوار رها کند.
سخنرانی هگست، هم به دلیل تناقضات درونی خود و هم به دلیل واگرایی آن از اقدامات ایالات متحده، برای تقویت نفوذ آمریکا کافی نبود.