اسرائیلیها، یهودیان دیاسپورا و دوستان اسرائیل در سراسر جهان باید درک کنند که شیوه کنونی جنگ اسرائیل در غزه، زمینه را برای بازتعریف اساسی نحوه نگرش جهان به اسرائیل و یهودیان فراهم میکند.
این نتیجه خوب نخواهد بود. خودروهای پلیس و نیروهای امنیتی خصوصی در کنیسهها و مؤسسات یهودی به طور فزایندهای به یک وضعیت عادی تبدیل خواهند شد؛ اسرائیل، به جای اینکه توسط یهودیان به عنوان پناهگاهی امن از یهودستیزی دیده شود، به عنوان موتور جدید تولید آن تلقی خواهد شد؛ اسرائیلیهای عاقل برای مهاجرت به استرالیا و آمریکا صف خواهند کشید، نه اینکه یهودیان دیگر را به سمت اسرائیل فرا بخوانند. این آینده ویرانگر هنوز فرا نرسیده است، اما اگر نشانههای آن را نبینید، خود را فریب میدهید.
خوشبختانه، تعداد فزایندهای از خلبانان بازنشسته و ذخیره نیروی هوایی اسرائیل، و همچنین افسران بازنشسته ارتش و امنیتی، این طوفان در حال جمع شدن را میبینند و اعلام میکنند که در سیاست زشت و نیهیلیستی بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل در غزه، سکوت نخواهند کرد یا شریک نخواهند شد. آنها شروع به تشویق یهودیان در آمریکا و جاهای دیگر کردهاند که پیش از اینکه لکه اخلاقی فزاینده عملیات نظامی اسرائیل در غزه غیرقابل برگشت شود، سخن بگویند — کمک فوری: کشتی ما را نجات دهید.
اول، پیشینه: اسرائیل ماهها پیش حماس را به عنوان یک تهدید نظامی وجودی نابود کرد. با توجه به این امر، دولت نتانیاهو باید به دولت ترامپ و میانجیگران عرب بگوید که آماده است تا به تدریج از غزه خارج شود و یک نیروی حافظ صلح بینالمللی/عربی/تشکیلات خودگردان جایگزین آن شود — مشروط بر اینکه رهبری حماس با بازگرداندن تمامی گروگانهای زنده و مرده باقیمانده و خروج از نوار غزه موافقت کند.
اما اگر اسرائیل به جای این، با وعده نتانیاهو برای ادامه این جنگ به طور نامحدود — برای رسیدن به «پیروزی کامل» بر آخرین حماسنیک، همراه با توهم راست افراطی برای پاکسازی غزه از فلسطینیان و اسکان مجدد آن با اسرائیلیها — پیش برود، یهودیان در سراسر جهان بهتر است خود، فرزندان و نوههایشان را برای واقعیتی آماده کنند که هرگز نشناختهاند: یهودی بودن در دنیایی که دولت یهودی یک دولت منفور است — منبع شرم، نه افتخار.
زیرا یک روز، عکاسان و خبرنگاران خارجی اجازه خواهند یافت بدون اسکورت ارتش اسرائیل وارد غزه شوند. و وقتی این اتفاق بیفتد، و وحشت کامل تخریب آنجا برای همه آشکار شود، واکنش علیه اسرائیل و یهودیان در همه جا میتواند عمیق باشد.
هشدار من به اسرائیل را با ذرهای همدردی با آنچه حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ انجام داد، اشتباه نگیرید. حماس با کشتار جمعی والدین اسرائیلی در مقابل فرزندانشان، کودکان در مقابل والدینشان، و با ربودن مادربزرگها و قتل کودکان ربوده شده، واکنش اسرائیل را دعوت کرد. کدام جامعه در جهان با چنین وحشیگری قلبش سرد نمیشد؟ حماس باید حذف شود؛ حماس همیشه یک سرطان برای مردم فلسطین بوده است، چه رسد به اسرائیلیها.
اما به عنوان یک یهودی که به حق مردم یهود برای زندگی در یک کشور امن در سرزمین اجدادی خود — در کنار یک کشور امن فلسطینی — اعتقاد دارم، اکنون بر قبیله خودم تمرکز کردهام. و اگر قبیله خودم در برابر بیتفاوتی مطلق این دولت اسرائیل نسبت به تعداد غیرنظامیانی که امروز در غزه کشته میشوند — و همچنین تلاش آن برای سوق دادن اسرائیل به سمت خودکامگی در داخل با حرکت به سمت اخراج دادستان کل مستقل خود — مقاومت نکند، یهودیان در همه جا بهای سنگینی خواهند پرداخت.
این هشدار را فقط از من نگیرید. هفته گذشته دو خلبان برجسته بازنشسته نیروی هوایی اسرائیل، سرتیپ آساف آگمون و سرهنگ اوری آراد (که در طول جنگ اکتبر 1973 در مصر اسیر جنگی بود)، یک نامه سرگشاده به زبان عبری در روزنامه اسرائیلی هاآرتص منتشر کردند که خطاب به همکارانشان بود که هنوز در نیروی هوایی خدمت میکنند. هر دو مرد عضو "مجمع ۵۵۵ وطنپرست" هستند، گروهی چشمگیر متشکل از حدود ۱۷۰۰ خلبان نیروی هوایی اسرائیل، برخی بازنشسته و برخی هنوز به عنوان نیروهای ذخیره خدمت میکنند، که در ابتدا برای مقاومت در برابر تلاشهای نتانیاهو برای تضعیف دموکراسی اسرائیل با یک کودتای قضایی تشکیل شد.
گای پوران، رهبر مجمع ۵۵۵ و خلبان بازنشسته بالگرد نیروی هوایی اسرائیل، نامه آگمون و آراد را برای من فرستاد تا ببیند آیا میتوانم آن را به عنوان یک مقاله مهمان در بخش دیدگاههای تایمز منتشر کنم. من به آنها گفتم که میخواهم گزیدهای از آن را خودم منتشر کنم. آنها نوشتند:
ما قصد نداریم از ماهیت هیولایی کشتار انجام شده توسط تروریستهای حماس در آن شنبه نفرینشده بکاهیم. ما معتقدیم که جنگ کاملاً توجیهپذیر بود….
با این حال، با طولانی شدن جنگ در غزه، آشکار شد که این جنگ اهداف راهبردی و امنیتی خود را از دست داده و در عوض عمدتاً در خدمت منافع سیاسی و شخصی دولت قرار گرفته است. بدین ترتیب، این جنگ به طور مشخص به یک جنگ غیراخلاقی تبدیل شد و به طور فزایندهای شبیه به یک جنگ انتقامجویانه به نظر میرسید….
نیروی هوایی به ابزاری برای کسانی تبدیل شده است، چه در دولت و چه حتی در ارتش، که ادعا میکنند هیچ انسان بیگناهی در غزه وجود ندارد…. اخیراً، یکی از اعضای کنست حتی به این افتخار میکرد که یکی از دستاوردهای دولت، توانایی کشتن روزانه ۱۰۰ نفر در غزه بدون شوکه شدن کسی است.
در پاسخ به چنین اظهاراتی، ما میگوییم: هرچقدر هم که کشتار ۷ اکتبر وحشتناک بود، نادیده گرفتن کامل ملاحظات اخلاقی یا استفاده نامتناسب از نیروی مرگبار را توجیه نمیکند. ما نمیخواهیم شبیه بدترین دشمنانمان شویم.
اوج ماجرا در شب ۱۸ مارس، با از سرگیری جنگ پس از انتخاب آگاهانه دولت اسرائیل برای نقض توافق بازگرداندن گروگانها، فرا رسید. در یک حمله هوایی مرگبار با هدف کشتن چندین فرمانده حماس (گزارشها درباره دهها نفر یا تعداد کمتر، متفاوت است)، رکورد جدیدی ثبت شد. مهمات پرتاب شده توسط خلبانان نیروی هوایی به سمت هدف، تقریباً ۳۰۰ نفر از جمله بسیاری از کودکان را کشت. هیچ توضیح قانعکنندهای تاکنون برای نتیجه وحشتناک این حمله ارائه نشده است.
از آن زمان، نیروی هوایی به حملات بیوقفه خود به غزه ادامه داده است…. ساختمانهای کامل با کودکان، زنان و غیرنظامیان بمباران میشوند — ظاهراً برای از بین بردن تروریستها یا تخریب زیرساختهای تروریستی. حتی اگر برخی اهداف مشروع باشند، آسیب نامتناسب به غیرنظامیان بیگناه را نمیتوان انکار کرد….
این لحظه حسابرسی است. هنوز دیر نیست. ما از همکاران خلبانمان که در حال خدمت فعال هستند میخواهیم: از پرسیدن سؤالات اجتناب نکنید…. زیرا شما کسانی هستید که مجبور خواهید بود پیامدهای اخلاقی اقدامات خود را تا پایان عمر به دوش بکشید. شما مجبور خواهید بود با فرزندان و نوههای خود روبرو شوید و توضیح دهید که چگونه چنین تخریب غیرقابل تصوری در غزه رخ داد، چگونه این همه کودک بیگناه توسط ماشین کشتار مرگباری که شما خلبانی میکردید، جان باختند.
فقط چند ساعت پس از دریافت نامه، نیمرود نوویک، مشاور ارشد سیاست خارجی شیمون پرس، نخستوزیر سابق اسرائیل، نامه سرگشاده دیگری را که تاریخ ۸ ژوئن داشت، برای من فرستاد. این نامه از سوی «فرماندهان برای امنیت اسرائیل» بود که از نیروهای دیاسپورای یهودی میخواست تا پیش از اینکه آنها نیز در جنون غزه غرق شوند، علیه آن سخن بگویند. بخشی از آن چنین بود:
ما به عنوان فرماندهان برای امنیت اسرائیل، جنبشی متشکل از بیش از ۵۵۰ مقام ارشد بازنشسته از سرویسهای دفاعی، امنیتی و دیپلماتیک اسرائیل، مأموریت مادامالعمرمان تأمین آینده اسرائیل به عنوان خانه قوی و دموکراتیک مردم یهود بوده است…. رویدادهای اخیر منجر به بحثهای پرشور و گاه دردناک در جوامع یهودی در سراسر جهان، به ویژه در مورد وضعیت غزه، شده است. بسیاری در دیاسپورا علناً نگرانیهای خود را ابراز کردهاند. در نتیجه، برخی با انتقادهای تندی روبرو شدهاند. به این اتهام که اسرائیل را تضعیف میکنند یا به ارتباط خود با دولت یهودی خیانت میکنند، به آنها گفته میشود که کسانی که در خارج از کشور زندگی میکنند یا در ارتش اسرائیل خدمت نمیکنند، باید سکوت کنند. ما به طور قاطع این تصور را که یهودیان در دیاسپورا باید در مسائل مربوط به اسرائیل سکوت کنند، رد میکنیم…. به کسانی که میترسند انتقاد عمومی اسرائیل را تضعیف کند، میگوییم که گفتگوی باز و صادقانه تنها دموکراسی و امنیت ما را تقویت میکند.
من سه واکنش به این نامههای سرگشاده دارم:
اول، آمین.
دوم، این است که طرفدار اسرائیل بودن واقعاً چه معنایی دارد.
سوم، زمان آن رسیده است که جنبش مشابهی به رهبری کسانی که از تشکیل کشور فلسطینی و حل مسالمتآمیز در غزه حمایت میکنند، افراطگریهای فجیع حماس را محکوم کنند. هیچکس نباید حماس را به دلیل طولانی کردن این جنگ برای حفظ قدرتش بپذیرد. هیچ چیز به اندازه محکوم شدن حماس در سراسر جهان، در دانشگاهها و در تظاهرات برجسته از سوی کسانی که به این سازمان نفرتپراکن اجازه آزادی عمل دادهاند، برای تحت فشار قرار دادن حماس جهت پذیرش آتشبس مؤثر نخواهد بود. این است که طرفدار فلسطین بودن واقعاً چه معنایی دارد.