پس از آنکه رهبری تازه تأسیس اسلامی ایران در سال ۱۹۸۰ توسط صدام حسین، دیکتاتور عراق، به جنگ کشیده شد، به قول یکی از فرماندهان ارشد، با «دستان خالی» جنگید.
برای رهبران جوان و ایدئولوژیک جمهوری، که مصمم به صدور دیدگاه رادیکال اسلامی خود بودند، این یک رویارویی بیرحمانه بود: ارتش متعارف ایران در آشفتگی بود و با دشمنی روبرو بود که توسط قدرتهای منطقهای و غربی حمایت میشد.
سالها بعد، همان رهبران اعتراف کردند که رژیم منزوی شده به التماس از معدود کشورهایی که با آنها رابطه داشت برای ابتداییترین ملزومات، مانند سیم خاردار، تنزل یافته بود.
با این حال، ایران با وجود هزینههای انسانی سرسامآور، هشت سال جنگید، پیش از آنکه آیتالله روحالله خمینی، رهبر انقلاب، با اکراه آتشبس با عراق را پذیرفت — تصمیمی که او آن را «نوشیدن جام زهر» توصیف کرد.
اکنون ایران با جدیترین تهدید خود از زمان آن جنگ روبرو است، زیرا جمهوری توسط اسرائیل بمباران میشود، کشوری که یکی از پیشرفتهترین ارتشهای جهان را با تجهیزات آمریکایی فراوان در اختیار دارد و سازمانهای اطلاعاتیاش عمیقاً در داخل جمهوری نفوذ کردهاند.
بار دیگر، بقای رژیم ایران در معرض خطر قرار گرفته است، و آیتالله علی خامنهای ۸۶ ساله، جانشین خمینی، با سختترین آزمون چهار دهه حکمرانی خود روبرو است.
سنام وکیل، مدیر خاورمیانه در چتم هاوس میگوید: «این مهمترین لحظه برای خامنهای است. او از زمان رهبری در سال ۱۹۸۹ فراز و نشیبهای زیادی را پشت سر گذاشته، اما این یکی از همه سختتر است. اولویت او بقای رژیم است – اینکه ایران بتواند اوضاع را به بهترین شکل ممکن برگرداند. آنها خود را داوود در برابر جالوت میبینند، بنابراین توانایی بقا برایشان یک پیروزی است.»
در عرض چند روز، اسرائیل رهبری ارشد ارتش ایران را از بین برده، به سایتهای اصلی هستهای آن حمله کرده، زیرساختهای کلیدی انرژی را بمباران کرده و با عملیات هواپیماهای بدون سرنشین و دستههای جتهای جنگنده که ظاهراً بدون مانع در سراسر جمهوری پرواز میکنند، ترس را در سراسر کشور گسترانده است. به گزارش وزارت بهداشت ایران، بیش از ۲۰۰ غیرنظامی ایرانی کشته شدهاند.
سازمانهای اطلاعاتی رژیم تحقیر شده و پدافند هوایی آن تقریباً از کار افتاده است، و تهران را در برابر نیروی هوایی اسرائیل که روز دوشنبه «کنترل عملیاتی کامل» بر آسمان پایتخت را اعلام کرد، آسیبپذیر ساخته است.
اسرائیل ادعا کرده است که به مقر نیروی قدس، بازوی بینالمللی و هراسانگیز سپاه پاسداران، حمله کرده و دهها پرتابکننده مورد نیاز برای شلیک زرادخانه موشکی ایران را از بین برده است.
تحلیلگران میگویند ایران، با وجود کمبود تسلیحات و در آسیبپذیرترین حالت خود در دهههای اخیر، حتی پیش از آنکه بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، جنگ را روز جمعه آغاز کند، گزینههای محدودی برای دفع دشمن دیرین خود دارد.
جامعه ایران نیز با جامعهای که برای بقای خود در برابر عراق صدام جنگید، بسیار متفاوت است.
شور انقلابی دهه ۱۹۸۰ دیگر مردم را به هم پیوند نمیدهد و حمایت بیقید و شرط از دولت تضمین شده نیست. در عوض، رژیم در زمانی در حال جنگ است که نارضایتی عمومی بیسابقهای نسبت به رهبری تئوکراتیک وجود دارد، و جمعیتی جوان که دههها حکمرانی سرکوبگر، تحریمهای خفقانآور آمریکا و مشکلات اقتصادی آنها را فرسوده کرده است.
اما از زمانی که بمبهای اسرائیل شروع به فرود آمدن کردند، برای بسیاری از ایرانیان – از جمله منتقدان رژیم – امنیت ملی از نگرانیهای اقتصادی یا مطالبات آزادی سیاسی پیشی گرفته است.
برخی از ایرانیان آشکارا این سوال را مطرح میکنند که چرا جمهوری این همه منابع دولتی را در برنامه هستهای خود سرمایهگذاری کرده و هنوز آن را برای بازدارندگی حملات خارجی به تسلیحات تبدیل نکرده است – حتی در حالی که پیشرفتهای هستهای آن بهانه نتانیاهو برای این حمله است.
با این حال، بسیاری از تحلیلگران و دیپلماتهای غربی معتقدند که بقای رژیم نه توسط بمبهای اسرائیل، بلکه توسط پویاییهای درون خود سیستم تعیین خواهد شد و هشدار میدهند که پیشبینی فروپاشی آن هنوز زود است.
در حال حاضر، نبود یک گزینه معتبر برای جایگزینی رژیم، قویترین عامل بازدارنده برای محافظت از حاکمان ایران است.
محمد عطریانفر، سیاستمدار اصلاحطلب و زندانی سیاسی سابق، گفت: «هیچ گزینه عملی – چه در داخل و چه در خارج از ایران – برای سیستم فعلی وجود ندارد، که اصلاحات داخلی را تنها راه واقعبینانه به جلو میسازد.»
به گفته کارشناسان، هیچ اپوزیسیون سیاسی سازمانیافتهای در ایران وجود ندارد، و اپوزیسیون در تبعید نیز به همان اندازه که رهبری اسلامگرا در داخل جمهوری، نامحبوب است.
علی واعظ، کارشناس ایران در اندیشکده کرایسیس گروپ، گفت: «حتی در داخل رژیم، آنها احتمالاً سود خود را در یکپارچگی و ایستادگی در کنار یکدیگر میبینند تا رویارویی با یکدیگر.»
او با اشاره به دو جنگ به رهبری آمریکا علیه صدام افزود: «فکر میکنم این بیشتر عراق ۱۹۹۱ است تا عراق ۲۰۰۳؛ به این معنا که رژیم تهی خواهد شد، اما واقعاً تردید دارم که فرو بپاشد.»
اما واعظ گفت که رژیم گزینههای خوبی برای گذر از این درگیری و به حداقل رساندن آسیب ندارد. با توجه به فقدان یک راه خروج آشکار، واعظ گفت که «تنها انتخاب» ایران ادامه حملات متقابل به این امید است که بازارهای انرژی متزلزل ممکن است دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا را «مجبور به قطع حمایت» از اسرائیل کند.
پس از تجربیات جنگ عراق – که هنوز به شدت بر روان رژیم سنگینی میکند – ایران بر تولید موشک و پهپاد بومی و آموزش و تسلیح شبهنظامیان منطقهای متمرکز شد که میتوانست از آنها در جنگ نامتقارن علیه دشمنان مجهزتر خود استفاده کند.
اما در ۲۰ ماه گذشته از زمان حمله ۷ اکتبر حماس، اسرائیل ضربات ویرانگری به نیروهای نیابتی کلیدی تهران، جنبش لبنانی حزبالله، وارد کرده و بخش زیادی از پدافند هوایی ایران را در دو دور حملات متقابل به جمهوری در سال گذشته از بین برده است.
با وجود شانس نابرابر، رهبری ایران، که اغلب به عنوان ترکیبی از ایدئولوژی رادیکال و عملگرایی حسابشده توصیف میشود، عهد کرده است که با آتش پاسخ دهد، با این باور که هدف نهایی نتانیاهو، با حمایت آمریکا، نابودی کامل رژیم است.
اما با وجود نمایش غرایز بقای رژیم، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه نیز اشاره کرد که تهران مایل است در مقطعی یک راهحل دیپلماتیک را برای بحران بپذیرد.
او روز یکشنبه با ستایش نقش نیروهای مسلح گفت که تهران «به دنبال تبدیل نتایج این اقدامات شجاعانه به صلح در صحنه دیپلماتیک خواهد بود.»
سعید لیلاز، تحلیلگر مستقر در تهران، گفت که خامنهای، تصمیمگیرنده نهایی، «میان دو انتخاب بسیار دشوار گرفتار شده است.» ایران یا میتواند با آمریکا برای دست کشیدن از برنامه هستهای خود به توافق برسد، «که به معنای تسلیم است»، یا به جنگ ادامه دهد، «که گزینه واقعبینانهای نیست.»
او با اشاره به گمانهزنیهای ایران مبنی بر حمایت آمریکا و قدرتهای اروپایی از حمله اسرائیل، گفت: «این بار، ما در جنگی هستیم که ناتو از طریق اسرائیل برای وادار کردن جمهوری اسلامی به تسلیم، به راه انداخته است.»
ایران ابتدا از ناگهانی بودن و شدت حملات اولیه اسرائیل که حدود ۲۰۰ هواپیمای جنگی اسرائیل در آن شرکت داشتند و دستکم ۱۷ فرمانده ارشد سپاه پاسداران – قدرتمندترین نیروی جمهوری که هر پاسخی به تجاوز خارجی را رهبری میکند – کشته شدند، غافلگیر شد.
با این حال، کهنهسربازان جنگ ایران و عراقِ رژیم در کمتر از ۲۴ ساعت سازماندهی مجدد کردند و اولین موج موشکهای بالستیک را پرتاب کردند که نه تنها پیامی به اسرائیل فرستاد، بلکه به ایرانیان نیز نشان داد که ارتش از هم نپاشیده است.
در روزهای پس از آن، ایران این حملات را با شلیک موشکهای بیشتر دنبال کرده است. حداقل یک موشک در نزدیکی مقر دفاعی اسرائیل در قلب تلآویو اصابت کرد و دیگری به مجتمع پالایشگاهی در حیفا برخورد کرد و خطوط لوله و خطوط انتقال را تخریب کرد. مناطق مسکونی نیز مورد اصابت قرار گرفتهاند و به گفته اسرائیل، حملات ایران حداقل ۲۳ غیرنظامی اسرائیلی را کشته است.
وکیل از چتم هاوس گفت: «درک تفکر ایرانیان مهم است – حتی اگر سه موشک هم عبور کند، این یک پیروزی است.»
تا کنون، ایران از تشدید فراتر از اسرائیل خودداری کرده است. هنوز تهدیدات خود را مبنی بر حمله به پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه، در صورت مورد حمله قرار گرفتن، یا مختل کردن کشتیرانی در تنگه هرمز، که تقریباً یک سوم نفت دریایی جهان از آن عبور میکند، یا هدف قرار دادن تأسیسات انرژی در کشورهای همسایه خلیج فارس، عملی نکرده است.
تحلیلگران میگویند که این تا حدی برای جلوگیری از کشیده شدن آمریکا به جنگ است، با توجه به اینکه ایران از آسیب بیشتر به خود بیم دارد، و تا حدی به دلیل تمایل آن به حفظ روابط بهبود یافته با کشورهای رقیب خلیج فارس، مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی.
وکیل گفت: «آنها میخواهند این وضعیت را مهار کنند و فکر میکنم هدفشان مقاومت تا حد امکان و در عین حال جستجوی راههای خروج در صورت بروز آنهاست. باید نوعی بنبست اعلام شود، یا تنشها کاهش یابد، یا توافق پشت پردهای برای یافتن راهی برای عقبنشینی.»
اما در حال حاضر، این خارج از کنترل ایران است.
وکیل گفت: «ما هنوز به آن مرحله نرسیدهایم، زیرا آشکارا نتانیاهو اهداف بزرگتری دارد.»