زیر بمبهای اسرائیل، رژیم مردمیگریز و سرکوبگر ایران قرار دارد که میلیاردها دلار صرف برنامه هستهای و گسترش انقلاب اسلامی از طریق نیروهای نیابتی منطقهای مسلح کرده است، در حالی که در داخل کشور، فاجعه اقتصادی و فلجشدگی خفقانآوری را رقم زده است.
آیتالله علی خامنهای، یک خودکامه ۸۶ ساله، بر این ملت بیقرار حکومت میکند، همانطور که ۳۶ سال است این کار را در نقش خود به عنوان نگهبان انقلاب انجام داده است، نقشی محافظهکارانه که در آن مهارت نشان داده است. رهبر عالیقدر قمارباز نیست. اما نظام او، که از جامعه جوان و بلندپرواز دور است، برای بسیاری تصلب یافته به نظر میرسد و او اکنون به بنبست خورده است.
در طول شش روز درگیری، اسرائیل تاسیسات غنیسازی نطنز را که بیشتر سوخت هستهای ایران در آن تولید میشود، هدف قرار داده، دستکم ۱۱ تن از ژنرالهای ارشد و چندین دانشمند هستهای رژیم را کشته، تاسیسات نفت و انرژی را بمباران کرده، کنترل کامل حریم هوایی ایران را به دست گرفته و دهها هزار نفر را از تهران فراری داده است.
سخنگوی وزارت بهداشت ایران گفت که تا روز یکشنبه دستکم ۲۲۴ نفر در سراسر ایران کشته شدهاند که بیشتر آنها غیرنظامی بودند. اما این رقم قطعاً با ادامه بمباران اسرائیل در روزهای بعد افزایش یافته است. موشکهای ایران دستکم ۲۴ اسرائیلی را کشتهاند.
کریم سجادپور، کارشناس ایران در بنیاد کارنگی برای صلح بینالملل در واشنگتن، گفت: «جمهوری اسلامی یک دندان پوسیده است که منتظر کنده شدن است، مانند اتحاد جماهیر شوروی در سالهای پایانی خود.» او افزود: «خامنهای در دشوارترین موقعیتی قرار دارد که تاکنون با آن روبرو شده است.»
آیتالله پیش از این نیز با تهدیداتی علیه حکومتش مواجه شده بود، اما با حفظ برتری خود از آنها بیرون آمد. در سال ۲۰۰۹، زمانی که میلیونها نفر در خیابانهای تهران به آنچه انتخاب ریاستجمهوری دزدیده شده تلقی میشد، اعتراض کردند، من شاهد بودم که اراذل و اوباش دارای مجوز دولتی بارها و بارها زنان شجاعی را که خواستار عزت و آزادی بودند، کتک زدند. برای چند روز، آینده رژیم بر لبه تیغ بود. اما با بیرحمی کامل پیروز شد. بسیاری از معترضان به شکنجه، لواط و در مورد صدها نفر از آنها، قتل کشیده شدند.
اینکه آیا دشواری کنونی پیش روی رژیم ایران به نابودی آن منجر خواهد شد، هنوز مشخص نیست. فریادهای پراکنده «مرگ بر خامنهای» به آسمان شب بلند میشود، اما اعتراضات مردمی زیر بمبها غیرممکن است و همیشه زیر سلطه حکومت خطرناک است. به همین دلیل، رهبران آشکاری برای هدایت هرگونه انتقال سیاسی وجود ندارد.

آیتالله خامنهای همچنان سرسخت است. او روز چهارشنبه به تهدید رئیسجمهور ترامپ به جان خود و درخواست «تسلیم بیقید و شرط» پاسخ داد و گفت که «ایران در برابر جنگ تحمیلی استوار میایستد، همانطور که در برابر صلح تحمیلی نیز استوار خواهد ایستاد و به هیچ تحمیلی تسلیم نخواهد شد.»
اینها سخنانی بود که نمونه یک ملت مغرور است که تقریباً نیم قرن پیش از طریق انقلاب آیتالله روحالله خمینی علیه غرب برخاست، شاه را برکنار کرد و «مرگ بر آمریکا» را به عنوان شعار هفتگی خود تحمیل کرد.
اما این شورش هرگز آزادی وعده داده شده را به ارمغان نیاورد. سرخوردگی، چه به دلیل حجابهای تحمیلی بر زنانی که تمایلی به پوشیدن آنها نداشتند یا به دلیل سوءمدیریت مزمن و فلجکننده، افزایش یافت.
تولید ناخالص داخلی ایران، یا کل تولید، از سال ۲۰۱۲ تا ۴۵ درصد کاهش یافته و بسیاری از مردم ناامید هستند. تحریمهای بینالمللی فلجکننده بر سر برنامه هستهای به این مارپیچ نزولی کمک کرده است، اما فساد، برنامه خصوصیسازی ناموفق و شرکتهای دولتی پرهزینه نیز چنین کردهاند. ایران در سالهای پایانی دولت اوباما به یک توافق هستهای با ایالات متحده دست یافت، اما آقای ترامپ در دوره اول ریاستجمهوری خود آن را پاره کرد.
یک تاجر ایرانی مقیم امارات متحده عربی که به دلیل عادت جمهوری اسلامی به زندانی کردن مخالفان خود خواستار گمنامی شد، گفت: «پیام اصلی که مردم ایران میخواهند منتقل کنند این است که پس از انجام تمام این کارها و ایجاد این حجم از ویرانی، اطمینان حاصل کنید که پایان این ماجرا، از بین رفتن این رژیم وحشتناک است.»
در عین حال، با ادامه بمباران اسرائیل، نشانههایی از یک موج میهنپرستی حتی در میان مخالفان رژیم که زمانی را در زندان گذراندهاند، دیده میشود. برای برخی، آسیبپذیری کنونی ایران، گواه نیاز آن به یک بمب هستهای، مانند کره شمالی، برای محافظت از خود است. در همسایگی ایران، پاکستان، هند، روسیه و اسرائیل همگی کلاهک هستهای دارند.
صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی که به طور قابل توجهی در سال ۲۰۱۶ از لگدمال کردن پرچمهای آمریکا و اسرائیل در دانشگاه مشهد خودداری کرد، در یک روزنامه ایرانی نوشت: «حتی اگر ما بخشی از اپوزیسیون باشیم، نمیتوانیم در برابر تهاجم به سرزمین مادری خود بیتفاوت بمانیم.» او افزود: «نمیتوانیم سکوت کنیم، یا بدتر از آن، از متجاوز حمایت کنیم.»

زمانی که اسرائیل روز دوشنبه مقر صدا و سیمای دولتی ایران را بمباران کرد، و مجری با چادر مشکی مجبور شد سخنرانی تند خود را علیه «حمله متجاوز به خاک ملت» و «علیه عدالت و حقیقت» قطع کند، واکنشها متفاوت بود.
برخی از ایرانیان از دیدن زنی با پوششی که بسیاری از زنان ایرانی آن را رد میکنند، که با صدای بلند برای پناه گرفتن فرار کرد، در حالی که منبع به شدت منفور پروپاگاندای بیوقفه جمهوری اسلامی با صدای مهیبی خاموش شد، بسیار خوشحال شدند. برخی دیگر احساس دوگانهای داشتند.
حسین دهباشی، نویسنده و مورخی که در سال ۲۰۲۲ به دلیل ادعای مرگ پسر آیتالله خمینی بر اثر مصرف بیش از حد مواد مخدر به شش ماه زندان محکوم شد، در شبکههای اجتماعی نوشت: «لعنت به تو اسرائیل! باورم نمیشود در حمایت از صدا و سیمای دولتی مینویسم.»
با توجه به اینکه به تخمین آقای سجادپور و دیگر ناظران، اکثریت آشکار جمعیت ۹۲ میلیون نفری ایران با رژیم ملاها مخالف هستند، گسترش دامنه عملیات نظامی شش روزه اسرائیل احتمالاً اجتنابناپذیر بود.
این بمباران، آنطور که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل توصیف کرد، به عنوان یک «اقدام پیشگیرانه» برای جلوگیری از استفاده ایران از اورانیوم غنی شده برای دستیابی به بمب آغاز شد. اما به نظر میرسد که آن مأموریت محدود از پیش توسط چیزی گستردهتر پیشی گرفته است.
این همیشه یک سوال اصلی را مطرح میکرد: چه چیزی میتواند رژیم را، اگر زنده بماند، از چرخش سانتریفیوژها و بازگشت به غنیسازی باز دارد؟ اگرچه برنامه هستهای هرگز به بمب منجر نشده و تنها با هزینهای نجومی انرژی ناچیزی تولید کرده است، اما قدرتمندترین نماد ملیگرای ملاها بوده است، درست مانند ملی شدن صنعت نفت ایران در سال ۱۹۵۱. این امر انگلیسیها را که شرکتهای نفتیشان متأثر شده بودند، خشمگین کرد و منجر به کودتایی شد که توسط سیآیای و اطلاعات بریتانیا در سال ۱۹۵۳ طراحی شد.

دلایل تاریخی عمیقی، از جمله کودتا، برای حساسیت شدید ایران به مداخله خارجی وجود دارد، همانطور که ریشههای عمیقی برای تلاش آن برای آزادی از طریق نوعی از حکومت نمایندگی، که در سال ۱۹۰۵ با قیام علیه سلسله قاجار، و با خواسته قانون اساسی آغاز شد، وجود دارد.
اکنون آقای ترامپ از «پایان، یک پایان واقعی، نه آتشبس، یک پایان واقعی» سخن میگوید و آقای نتانیاهو هدف نهایی خود را پنهان نکرده است. او گفت: «ما نشانههایی داریم که رهبران ارشد در ایران در حال جمعآوری چمدانهای خود هستند.» وی افزود: «آنها آنچه در راه است را حس میکنند.»
با این حال، هیچ مدرکی وجود ندارد که آن رهبرانی که هنوز زنده هستند، چمدانهای خود را جمع کرده باشند، و چگونگی پایان بمباران اسرائیل در خاکسپاری جمهوری اسلامی نامشخص است.
البته، آشوب میتواند از سرنگونی جمهوری اسلامی ناشی شود. تاریخ اخیر، در عراق در سال ۲۰۰۳ و لیبی در سال ۲۰۱۱، از دیکتاتورهایی که از طریق مداخله نظامی غربی سرنگون شدند، به منزله یک داستان هشداردهنده است.
رئیسجمهور ولادیمیر پوتین، بدون شک اگر اسرائیل و ایالات متحده برای سرنگونی رژیم در ایران از زور استفاده کنند، به طور بیوقفهای به ریاکاری غرب در مورد جنگ او در اوکراین اشاره خواهد کرد.
در حال حاضر، قدرتهای غربی، حتی آنهایی مانند فرانسه و آلمان که معمولاً هماهنگ عمل میکنند، بر سر نحوه ادامه کار اختلاف نظر دارند. فریدریش مرتز، صدراعظم آلمان، روز سهشنبه گفت: «این کار کثیفی است که اسرائیل برای همه ما انجام میدهد.»

در گفتگو با شبکه زددیاف آلمان، او اضافه کرد که «این رژیم ملایان مرگ و ویرانی را برای جهان به ارمغان آورده است» و «به سختی میتوانم تصور کنم که رژیم ملایان به وظایف قدیمی خود بازگردد.»
رئیسجمهور امانوئل ماکرون، موضعی بسیار محتاطانهتر گرفت. او روز سهشنبه گفت: «فکر میکنم بزرگترین اشتباه امروز این است که به دنبال تغییر رژیم در ایران از طریق نظامی باشیم.» او افزود: «زیرا این به معنای هرج و مرج خواهد بود.»
دستکم گرفتن عزم جمهوری اسلامی برای بقا و میزان تلاشی که ممکن است در این راه به خرج دهد، کاری احمقانه خواهد بود.
ولی نصر، رئیس سابق دانشکده مطالعات بینالملل پیشرفته جانز هاپکینز، گفت: «جمهوری اسلامی تحقیر شده و در موقعیتی قرار گرفته که هرگز پیش از این نبوده است.» او افزود: «اما هنوز میتواند آنقدر زنده بماند که اسرائیل را فرسوده کرده و ایالات متحده را در چیزی که نمیخواهد، درگیر کند.»
یک چیز قطعی است: اگر ایالات متحده وارد جنگ شود، هرگز در تهران فراموش نخواهد شد. مداخله آمریکا بخشی از روانپریشی عمیق آمریکایی-ایرانی خواهد شد. عناصر آن در حال حاضر شامل یک کودتای ضد دموکراتیک در ایران توسط عوامل آمریکایی، یک انقلاب تئوکراتیک ضد غربی ایران، بحران گروگانگیری آمریکا از سال ۱۹ ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۱، سرنگونی هواپیمای مسافربری ایران ایر پرواز ۶۵۵ با ۲۹۰ سرنشین توسط آمریکا در سال ۱۹۸۸، و جنگ ایدئولوژیکی که از انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹ ادامه داشته است.
این یک تاریخ تلخ طولانی است، اما یکی از درسهای تاریخ این است که کابوسها پایان مییابند. تقریباً هیچکس سقوط دیوار برلین در سال ۱۹۸۹ را پیشبینی نکرد. آقای سجادپور گفت: «جمهوری اسلامی یک رژیم زامبی است.» او افزود: «مدتهاست که از بینظمی تغذیه کرده و آن را گسترش داده است، اما حتی اگر هنوز پابرجاست، به شدت بیمار است.»

پارین بهروز در تهیه این گزارش مشارکت داشته است.