بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، در ۱۱ ژوئن در جلسه‌ای از پارلمان اسرائیل (کنست) در مقر آن در اورشلیم ژست می‌گیرد. عکس از: Menahem Kahana/AFP via Getty Images
بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، در ۱۱ ژوئن در جلسه‌ای از پارلمان اسرائیل (کنست) در مقر آن در اورشلیم ژست می‌گیرد. عکس از: Menahem Kahana/AFP via Getty Images

مسیر طولانی اسرائیل به سوی سلطه منطقه‌ای

اول اعراب را تحقیر کرد، سپس ایرانیان را – اما اسرائیل همچنان به ترامپ نیاز دارد.

اسرائیل در حال نزدیک شدن به پایان یک کمان تاریخی نیم قرنی چشمگیر است که در آن ابتدا بر همسایگان عرب خود تسلط نظامی برقرار کرد و اکنون همان درجه از برتری را بر ایران، تنها تهدید منطقه‌ای باقی‌مانده خود، اعمال می‌کند.

با این وجود، علی‌رغم این رکورد شگفت‌انگیز از موفقیت نظامی، اسرائیل بیش از هر زمان دیگری به ایالات متحده، متحد اصلی ژئوپلیتیک خود، نیاز دارد. در واقع، می‌توان گفت که تنها دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، می‌تواند به این جنگ اخیر پایان دهد و ثبات استراتژیکی را که منطقه به شدت به آن نیاز دارد، فراهم کند.

اکنون تنها سوال این است که آیا ترامپ جنگ را متوقف خواهد کرد یا آن را گسترش خواهد داد.

به عبارت دیگر، تنها ترامپ می‌تواند تصمیم بگیرد که آیا می‌خواهد تمام پلتفرم مبارزات انتخاباتی خود را کنار بگذارد و وارد یک جنگ دیگر در خاورمیانه شود – احتمالاً با دستور حمله نظامی ایالات متحده به مستحکم‌ترین تاسیسات هسته‌ای ایران، فردو – یا تصمیم بگیرد اسرائیلی‌ها را در آستانه موفقیت نهایی متوقف کند و با رژیم متزلزل تهران به توافق برسد.

مشکل اینجاست: به نظر می‌رسد ترامپ هنوز دقیقاً نمی‌داند چه کاری می‌خواهد انجام دهد و با شکاف عمیقی در درون حزب جمهوری‌خواه خود در این زمینه دست و پنجه نرم می‌کند. تنها در چند روز گذشته، دولت ترامپ به طور ریشه‌ای از تلاش برای دیپلماسی و انکار دخالت در حملات اسرائیل به اعلام این موضوع تغییر جهت داده که، به قول ترامپ، "ما" "کنترل کامل آسمان ایران" را داریم و ایالات متحده و اسرائیل حتی ممکن است "رهبر عالی" ایران، آیت‌الله علی خامنه‌ای را "از بین ببرند".

به نظر می‌رسد، بار دیگر، اسرائیل موفق شده است واشنگتن بی‌میل را وارد یک درگیری منطقه‌ای کند – درگیری که در صورت حمله ترامپ به ایران، به طور بالقوه می‌تواند ۴۰ هزار نیروی آمریکایی پراکنده در سراسر منطقه را در معرض خطر قرار دهد.

این چیز جدیدی نیست. برای دهه‌ها، علی‌رغم پیشرفت‌های مداوم در فناوری نظامی، آموزش و جمع‌آوری اطلاعات که به این کشور کوچک با کمتر از ۱۰ میلیون نفر جمعیت کمک کرده تا بر همسایگان بسیار بزرگتر خود تسلط یابد، اسرائیل برای بسیاری از موفقیت‌های خود به شدت به اتحاد با ایالات متحده وابسته بوده است.

این رابطه تقریباً در ابتدای موجودیت اسرائیل در سال ۱۹۴۸ آغاز شد، زمانی که این کشور طرف درست را در جنگ سرد انتخاب کرد: ایالات متحده. کشورهای عربی، عمدتاً، شریک و متحد اتحاد جماهیر شوروی شدند – که با تامین مقادیر زیادی تسلیحات شوروی به مصر و سوریه در جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۷۳، از جمله سیستم‌های پیشرفته آن زمان مانند تانک‌های T-62 و موشک‌های زمین به هوای SA-9، به اوج خود رسید. و مصر و سوریه تقریباً در جنگ پیروز شدند.

اما آن شکست نزدیک برای اسرائیل، آخرین باری بود که این کشور با تهدید وجودی از سوی کشورهای عربی مواجه شد. معاهده صلح ۱۹۷۹ با مصر که توسط رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده، جیمی کارتر، در کمپ دیوید سازماندهی شد، یک وقفه طولانی را برای اسرائیل فراهم کرد که به آن اجازه داد قابلیت‌های فناورانه خود را با هماهنگی ایالات متحده تقویت کند. به اشتراک‌گذاری گسترده دانش پس از آن صورت گرفت. در این میان، کشورهای عربی منزوی دچار رکود شدند و ارتش‌هایشان عقب‌مانده باقی ماندند.

روئل مارک گرخت، افسر سابق سیا با تخصص گسترده در منطقه، گفت: "واضح است که با از دست دادن قدرت و ظرفیت نوآوری نظامی شوروی، اعراب نیز همین مسیر را رفتند. وقتی شوروی فروپاشید، بازی تمام شد. فروپاشی یا فقرشدن مدرن‌ترین و غربی‌ترین کشورهای عربی – استبدادهای فزاینده وحشیانه در سوریه، عراق و مصر – فقط میخ آخر را بر تابوت زد. با جهش فناوری اسرائیل و آمریکا پس از پایان جنگ سرد، شکافی غیرممکن ایجاد شد."

گرخت در ایمیلی افزود: "جمهوری اسلامی اکنون این شکاف را تجربه می‌کند." در واقع، هیچ چیز به اندازه برتری نظامی و اطلاعاتی که اسرائیل از زمان حملات هولناک حماس، متحد ایران، در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ نشان داده است، چهره خاورمیانه را تغییر نداده است.

در آن لحظه ۶۲۰ روز پیش، اسرائیل ناگهان آسیب‌پذیرتر از دهه‌ها گذشته به نظر می‌رسید. تنها این نبود که حماس، که زمانی آرام به نظر می‌رسید، بدترین تلفات یک روزه جانی را برای یهودیان از زمان هولوکاست با کشتن بیش از ۱۲۰۰ اسرائیلی و گرفتن بیش از ۲۰۰ گروگان در حمله غافلگیرانه خود در مرز وارد کرد. بلکه این نیز بود که حزب‌الله مورد حمایت ایران از شمال تهدید به ویرانی می‌کرد و تهران برنامه تسلیحات هسته‌ای خود را پیش می‌برد.

یک سال و نیم بعد، تغییر سرنوشت نمی‌توانست کامل‌تر از این باشد. از طریق یک سری عملیات پیچیده نظامی و اطلاعاتی، اسرائیل نه تنها رهبری حماس را نابود کرد، بلکه حزب‌الله را نیز از بین برد و ایران را به شدت تضعیف کرد و راه را برای سرنگونی بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه و متحد تهران، گشود. جایگزینی خانواده اسد – اعضای یک فرقه شیعه باستانی به نام علویان – با یک رهبر سنی به نام احمد الشارع به نوبه خود تقریباً تضمین کرد که حزب‌الله شیعه مسیر حیاتی زمینی تسلیحات خود را از طریق سوریه از دست داده است.

حزب‌الله حتی در مواجهه با حمله اسرائیل به ایران، همچنان در حال احتضار و سکوت است. شبه‌نظامیان مورد حمایت ایران در عراق نیز، که تضعیف شده‌اند، ساکت مانده‌اند. در پستی در ایکس جمعه گذشته، مقتدی صدر، روحانی سابقاً آتشین ضد اسرائیلی، گفت که "بسیار مهم" است که عراق "از این جنگ دور بماند"، علی‌رغم استفاده هواپیماهای اسرائیلی از حریم هوایی عراق.

و اکنون، در چند روز گذشته، اسرائیل حامی اصلی این شبه‌نظامیان زمانی قدرتمند را کاملاً تحقیر کرده، رهبری نظامی ایران و همچنین دانشمندان برجسته هسته‌ای آن را کشته و برتری کامل هوایی برقرار کرده است. پیامی که بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، به خامنه‌ای و رهبری سیاسی او منتقل کرده است، واضح است: ما می‌توانیم هر زمان که بخواهیم شما را نیز از بین ببریم.

نتانیاهو همچنین نزدیک به این ادعا شده است که موفقیت سریع نیروهای اسرائیلی در برتری بر دفاع نظامی ایران، دولت او را به این باور رسانده است که تغییر رژیم باید هدف جدید آن باشد – جاه‌طلبی که تنها چند ماه پیش غیرقابل تصور بود.

بنابراین، اسرائیل بدون شک، در حال حاضر قدرت غالب در خاورمیانه است (اگرچه هنوز باید با ترکیه حساب و کتاب کند). اما بار دیگر، بدون حمایت ایالات متحده، این ممکن است به معنای موفقیت استراتژیک بلندمدت نباشد. مگر اینکه واشنگتن دخالت کند، خصومت‌ها ادامه خواهند یافت و ایران احتمالاً برخی از قابلیت‌های هسته‌ای شدن را حفظ خواهد کرد.

مشکل، باز هم، این است که ترامپ به نظر می‌رسد در مورد اینکه چه کاری انجام دهد، با خود و جنبش سیاسی‌اش اختلاف نظر دارد. ترامپ که روز دوشنبه یک روز زودتر از نشست گروه ۷ در کانادا به خانه بازگشت، پیشنهادهایی مبنی بر تمایل او به از سرگیری مذاکرات با ایران را رد کرد و حتی به ایرانیان هشدار داد که تهران را تخلیه کنند. اما در عین حال، او اعلام کرد که برای یک توافق گسترده‌تر باز است و گفت هدفش در ایران "پایان، یک پایان واقعی، نه آتش‌بس" است.

طبق گزارش‌ها و منابع نزدیک به دولت ترامپ، مقامات ارشد ترامپ در مورد میزان کمک به اسرائیلی‌ها در جنگ جدیدشان به شدت اختلاف نظر دارند. در داخل پنتاگون و شورای امنیت ملی، ژنرال مایکل ای. کوریلا، فرمانده ستاد فرماندهی مرکزی، به شدت برای کمک به اسرائیلی‌ها در برابر مقاومت به اصطلاح "بازدارندگان" مانند الیج بریج کولبی، معاون وزیر دفاع در امور سیاست، که پیام ترامپ مبنی بر خروج از درگیری‌های خارجی را پذیرفته‌اند، فشار آورده است. این برخوردی است که بسیاری از درگیری‌های حل‌نشده در داخل حزب جمهوری‌خواه را بین جناح قدیمی و تندرو نئومحافظه‌کار – که آرزوی تغییر رژیم در تهران را دارند – و نئوایجنت‌گراهای پوپولیست جدید که به روی کار آمدن ترامپ کمک کردند، برجسته ساخته است.

اوایل این هفته، خود رئیس‌جمهور به نظر می‌رسید عمدتاً به دنبال یک توافق دیپلماتیک دیگر است، و جای تعجب نیست که در ۱ می او مایک والتز، مشاور امنیت ملی سابق و تندرو اصلی دولت خود در قبال ایران را کنار گذاشت. ترامپ بارها از تهران خواسته بود تا پیمان شدیداللحنی را که پیش از آغاز خصومت‌ها ارائه کرده بود، بپذیرد، که شامل تعهد به توقف کامل غنی‌سازی اورانیوم بود.

اما تا سه‌شنبه، درست پیش از یک نشست امنیت ملی در کاخ سفید، ترامپ به نظر می‌رسید که به حالت جنگی‌تری تغییر یافته است و در پستی در Truth Social خود، "تسلیم بی‌قید و شرط!" خامنه‌ای را خواستار شد. ترامپ نوشت: "ما اکنون کنترل کامل و مطلق آسمان ایران را داریم"، و این امر نشان می‌دهد که واشنگتن اکنون بخشی از عملیات اسرائیل است. "ما دقیقاً می‌دانیم که به اصطلاح 'رهبر عالی' کجا پنهان شده است. او یک هدف آسان است، اما در آنجا امن است – ما قصد نداریم او را از بین ببریم (بکشیم!)، حداقل فعلاً نه. ... صبر ما در حال لبریز شدن است."

ترامپ همچنین به خبرنگاران گفت: "آنها باید توافق را انجام می‌دادند. شهرها ویران شده‌اند، بسیاری از مردم جان خود را از دست داده‌اند. آنها باید توافق را انجام می‌دادند. من به آنها گفتم توافق را انجام دهند، پس نمی‌دانم. خیلی در حال و هوای مذاکره نیستم."

آنچه به نظر واضح می‌رسد این است که بدون دخالت ایالات متحده، اسرائیل ممکن است خود را در یک درگیری بی‌پایان با فلسطینیان و ایرانیان گرفتار ببیند – نه تنها به این دلیل که تضمین عدم دستیابی تهران به بمب هسته‌ای بدون کمک نظامی ایالات متحده غیرممکن خواهد بود. به طور کلی اعتقاد بر این است که، به جز یک حمله بسیار پرخطر کماندویی اسرائیل، تنها بمب "سنگرشکن" GBU-57A/B ساخت ایالات متحده – با وزن حدود ۳۰,۰۰۰ پوند و حمل شده توسط بمب‌افکن B-2 آمریکایی – می‌تواند تاسیسات هسته‌ای فردو ایران را که در زیر کوه مدفون است، منهدم کند.

و ایران، عراق یا سوریه نیست؛ کشوری بسیار پیچیده‌تر و ثروتمندتر است که بعید است به سادگی تسلیم شود. حتی اگر اسرائیل موفق به سرنگونی خامنه‌ای شود، دولت جانشین در تهران ممکن است به همان اندازه – یا حتی بیشتر – مصمم به دستیابی به قابلیت هسته‌ای باشد.

در همین حال، ایران درگیر یک استراتژی پرخطر هدف قرار دادن غیرنظامیان اسرائیلی است. بهنام بن طالبلو، کارشناس ایران در بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها، در یک مصاحبه تلفنی گفت: "مقامات ایرانی همچنان برای پاسخ به حملات اسرائیل و کسب یک وقفه در جنگ با خونریزی، به هدف قرار دادن شهرهایی مانند تل‌آویو و حیفا متکی هستند. اما هر چه رژیم به شلیک قدرتمندترین سلاح‌های خود به سمت اسرائیل ادامه دهد، احتمال بسته شدن پنجره راه حل دیپلماتیک برای اسرائیلی‌ها بیشتر می‌شود."

و ایران، که گمان می‌رود دارای سلاح‌های شیمیایی باشد، ممکن است تصمیم به تشدید وضعیت به شکلی ویرانگر بگیرد. طالبلو گفت: "این عامل X است. ایران همچنین می‌تواند به تروریسم بین‌المللی دست بزند." هیچ یک از کشورهای حاشیه خلیج فارس متحد ایالات متحده – که نیروهای آمریکایی در آنجا مستقر هستند – چیزی شبیه سپر موشکی اسرائیل ندارند.

علی‌رغم خطرات، برخی جمهوری‌خواهان معتقدند سلطه جدید اسرائیل در خاورمیانه راهی برای خروج از بحث بین نئومحافظه‌کاران تندرو و نئوایجنت‌گراها در واشنگتن ارائه می‌دهد.

مایک گالاگر، نماینده سابق جمهوری‌خواه و کارشناس دفاعی بسیار مورد احترام در کنگره که اکنون رئیس استراتژی دفاعی در پالانتیر، یکی از پیمانکاران اصلی پنتاگون است، گفت: "شاید بهترین راه برای آمریکا برای کاهش تعهدات خارجی خود، اگر واقعاً به دنبال یک وضعیت نیروی سبک‌تر در خاورمیانه هستیم، سرمایه‌گذاری سنگین در متحدان مرگبار باشد. چقدر عالی است که ما چنین متحد فوق‌العاده قابل اعتماد و مرگباری به شکل اسرائیل داریم. و چقدر عالی خواهد بود اگر وضعیت مشابهی در هند و اقیانوس آرام داشتیم؟"

این مطلب بخشی از پوشش مستمر فارن پالیسی است. بیشتر بخوانید اینجا.