دود در تاریخ ۱۵ ژوئن، در بحبوحه حملات اسرائیل علیه ایران، بر فراز تهران بلند می‌شود.
دود در تاریخ ۱۵ ژوئن، در بحبوحه حملات اسرائیل علیه ایران، بر فراز تهران بلند می‌شود.

پنجره اطلاعاتی شاید یکی از عوامل تعیین‌کننده زمان حمله اسرائیل به ایران بود

نگرانی‌های استراتژیک و سیاست داخلی نیز نقش داشتند.

هنگامی که اسرائیل سپتامبر گذشته به حزب‌الله با دستگاه‌های پیجر انفجاری و یک کارزار ترور گسترده حمله کرد، یکی از عواملی که زمان‌بندی را دیکته کرد، نگرانی اسرائیل بود که این گروه در آستانه کشف این موضوع قرار گرفته است که تجهیزات ارتباطی آن‌ها تله‌گذاری شده است – بخشی از یک عملیات اطلاعاتی پیچیده که برنامه‌ریزی آن سال‌ها یا حتی دهه‌ها به طول انجامید. رهبران اسرائیل تصمیم گرفتند به شدت ضربه بزنند تا از خطر از دست دادن این قابلیت جلوگیری کنند.

یک ملاحظه مشابه ممکن است در زمان‌بندی تصمیم اسرائیل برای ورود به جنگ با ایران در هفته گذشته نقش داشته باشد. تهران در آستانه تولید سلاح هسته‌ای نبود. در چند سال گذشته، ایران چند ماه با ساخت سلاح هسته‌ای فاصله داشت، و مقامات آمریکایی تغییر چشمگیری در برنامه ایران، چه رسد به تصمیم برای تسلیحاتی کردن، مشاهده نکردند. اما اسرائیل تا هفته گذشته توانسته بود یک عملیات اطلاعاتی و نظامی پنهانی چشمگیر را به مرحله اجرا درآورد، پهپادهایی را در داخل ایران مستقر کند که می‌توانستند برای حمله به دارایی‌های استراتژیک استفاده شوند و مکان شخصیت‌های کلیدی رژیم را شناسایی کنند. نگرانی از دست دادن این قابلیت شاید یکی از عواملی بود که اسرائیل را وادار کرد حمله خود را در آن زمان انجام دهد.

این تنها عامل نبود. ترکیبی از نگرانی‌های استراتژیک واقعی، فرصت‌طلبی تاکتیکی، سیاست داخلی و طرز فکر متفاوت اسرائیل نسبت به امنیت، همگی نقش داشتند.

بیایید با دیدگاه اسرائیل درباره برنامه هسته‌ای ایران آغاز کنیم. اسرائیل یک سلاح هسته‌ای ایران را تهدیدی وجودی می‌داند. این کشور با برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، که دولت اوباما و ایران در سال ۲۰۱۵ بر سر آن به توافق رسیدند، مخالفت کرد، زیرا این توافق اجازه ادامه فعالیت هسته‌ای ایران در سطح پایین را می‌داد، راه احتمالی برای ساخت بمب را باز نگه می‌داشت و کاری در مورد برنامه موشکی ایران و حمایت از گروه‌های شبه‌نظامی مختلف در خاورمیانه انجام نمی‌داد. از زمانی که اولین دولت ترامپ در سال ۲۰۱۸ برجام را کنار گذاشت، تهران فعالیت‌های هسته‌ای خود را افزایش داده است. ایران به طور پیوسته غنی‌سازی اورانیوم خود را افزایش داده و از ۳.۶۷ درصد مجاز در برجام به ۶۰ درصد رسیده است. از این سطح، رسیدن به ۹۰ درصد مورد نیاز برای اورانیوم با گرید تسلیحاتی آسان است. در سال ۲۰۲۴، دولت بایدن تخمین زد که زمان گریز ایران یک تا دو هفته است. کمی قبل از حمله اسرائیل، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اعلام کرد که ایران به تعهدات هسته‌ای خود عمل نکرده است زیرا اطلاعات کاملی در مورد فعالیت‌های هسته‌ای خود ارائه نمی‌دهد. این ترکیب از عدم رعایت تعهدات و فعالیت‌های نزدیک به خط قرمز به این معنی بود که جهان ممکن است تنها زمانی از وجود سلاح هسته‌ای ایران باخبر شود که خیلی دیر شده باشد.

اسرائیل کمتر از گذشته تمایل دارد چنین خطری را بپذیرد، و تغییر محاسبات ریسک عامل دومی است. بیش از یک دهه پیش، اسرائیل تهدید به اقدام نظامی علیه برنامه ایران کرد، اما ایالات متحده آن را منصرف کرد. اما از زمان حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس، اسرائیل به بازدارندگی بسیار کمتر ایمان دارد. ۷ اکتبر اسرائیل را غافلگیر کرد و منجر به رویکرد استراتژیک متفاوتی در منطقه شد. این روزها، این کشور به دنبال از بین بردن قابلیت‌های دشمنان خود است تا اینکه به تغییر نیت آن‌ها تکیه کند. بسیاری از اسرائیلی‌ها ایران را شرور نهایی مسئول ۷ اکتبر می‌دانند، با توجه به حمایت آن از حماس، حزب‌الله و حوثی‌ها. از دیدگاه آن‌ها، امنیت و همچنین عدالت، به نابودی ایران بستگی دارد.

سوم، ایران توانایی کمتری برای پاسخ موثر به حملات اسرائیل دارد که هزینه و ریسک را برای اسرائیل کاهش می‌دهد. قبل از ۷ اکتبر، ایران به تهدید زرادخانه موشکی و پهپادی خود و قدرت حزب‌الله و سایر نیروهای نیابتی برای تهدید دشمنانش متکی بود. اسرائیل در کارزار نظامی و اطلاعاتی ویرانگر خود در سال گذشته، حزب‌الله را از بین برد و حملات موشکی ایران در آوریل و اکتبر ۲۰۲۴ تا حد زیادی خنثی شد. ایران در روزهای اخیر با موشک با موفقیت به اسرائیل حمله کرده و تاکنون حدود ۲۴ اسرائیلی را کشته است، اما این هزینه برای اسرائیل قابل قبول به نظر می‌رسد و حدود یک دهم تلفاتی است که اسرائیل به ایران وارد می‌کند.

دلایل چهارم و پنجم مربوط به ایالات متحده است. مذاکرات ایالات متحده با ایران بر سر برنامه هسته‌ای آن قبل از حملات اخیر اسرائیل پیشرفت کرده بود، اگرچه توافق در حال ظهور به طرز مشکوکی شبیه برجام به نظر می‌رسید. اسرائیل مدت‌هاست با هر توافقی که به ایران اجازه غنی‌سازی مستمر را بدهد، حتی در سطوح بسیار پایین، مخالفت کرده است. البته این حملات هم برنامه ایران را عقب انداخته و هم مذاکرات را به هم ریخته است. این امر به ویژه با توجه به ادعای دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، که او از همه چیز از قبل مطلع بوده است، که این درک را در ایران تقویت می‌کند که ایالات متحده به نیت بد مذاکره می‌کرده و این مذاکرات پوششی برای اقدام نظامی اسرائیل بوده است.

حتی در حالی که ایالات متحده مذاکرات را دنبال می‌کرد، اسرائیل می‌توانست استدلال کند که بعید است واشنگتن آن را به دلیل حمله به ایران مجازات کند یا به هر نحو دیگری با این عملیات مخالفت کند. ایالات متحده پیشنهاد اسرائیل برای ترور آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر عالی ایران را وتو کرد، اما در عین حال، در حال حاضر بر اسرائیل فشاری برای پایان دادن به عملیات نظامی وارد نمی‌کند، حتی اگر این عملیات مذاکرات را مختل کرده باشد. علاوه بر این، ایالات متحده در حال کمک به اسرائیل در دفاع هوایی علیه موشک‌های ایران و افزایش تهدیدات علیه تهران است. در حالی که این دقیقاً یک چراغ سبز نیست، اما یک چراغ زرد بالفعل است.

در نهایت، سیاست‌های داخلی بحث‌برانگیز اسرائیل وجود دارد که تقریباً هر تصمیم سیاست خارجی اسرائیل را شکل می‌دهد. کمی قبل از حمله، برخی از اعضای ائتلاف بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، به یک رای عدم اعتماد ناموفق پیوستند، که نشان می‌دهد ائتلاف او به طور فزاینده‌ای متزلزل است. اسرائیل، که تقریباً دو سال از جنگ در غزه خسته شده است، همچنین بر سر سربازگیری اعضای جامعه فوق ارتدوکس اختلاف نظر دارد، مسئله‌ای که با توجه به حضور احزاب آن‌ها در ائتلاف نتانیاهو، فشار سیاسی بر وی وارد می‌کند.

به طور گسترده‌تر، نتانیاهو در تلاش است تا در نبرد روایت‌ها پیروز شود. منتقدان او، و تعداد آن‌ها کم نیست، استدلال می‌کنند که او مسئولیت نهایی شکست‌های اسرائیل در ۷ اکتبر را بر عهده دارد، که شاید بدترین حمله غافلگیرکننده در تاریخ اسرائیل باشد. دیگر شکست اطلاعاتی بزرگ اسرائیل، زمانی که مصر و سوریه در سال ۱۹۷۳ حمله‌ای غافلگیرانه به اسرائیل انجام دادند، در نهایت منجر به استعفای گلدا مئیر، نخست‌وزیر وقت، کمتر از یک سال بعد شد.

با این حال، نتانیاهو روایتی متقابل ارائه می‌دهد: او رهبر اسرائیلی است که تمام مسائل خانوادگی را حل و فصل کرده است. حماس و غزه ویران شده‌اند. حزب‌الله سایه‌ای از گذشته خود است. و اکنون ایران، آن شرور بزرگ، در حال نابودی است. این پیامی قدرتمند برای اسرائیلی‌هایی است که پس از ۷ اکتبر ترسیده و خشمگین هستند.

در مجموع، این عوامل نشان می‌دهند که حمله اسرائیل کمتر واکنشی به یک حرکت مجزا از سوی ایران بود تا تلاشی محاسبه‌شده برای تغییر عرصه بازی به نفع اسرائیل – و در این فرآیند به وضعیت سیاسی نتانیاهو کمک کند. موفقیت قمار اسرائیل به توانایی ایران برای بازسازی قابلیت‌های هسته‌ای و نیابتی خود سریع‌تر از توانایی اسرائیل برای فرسایش آن‌ها، یا توانایی واشنگتن برای مدیریت تشدید تنش، و نیز به اشتیاق جامعه اسرائیل برای مقابله طولانی‌مدت بستگی خواهد داشت. در حال حاضر، اسرائیل پیش‌دستی را بر صبر ترجیح داده است و امنیت و انسجام سیاسی خود را بر این ادعا استوار کرده است که خطرات فردا امروز نیاز به اقدام داشت.