دود برخاسته از انفجاری در مرکز تهران در 15 ژوئن 2025 (خبرگزاری فرانسه)
دود برخاسته از انفجاری در مرکز تهران در 15 ژوئن 2025 (خبرگزاری فرانسه)

حمله اسرائیل به ایران: دنیای خشونت‌آمیز جدیدی که در حال تولد است، شما را به وحشت خواهد انداخت

سیاستمداران و رسانه‌های غربی در تلاشند تا امری ناممکن را توجیه کنند: نشان دادن جنگ آشکار تجاوزگرانه اسرائیل علیه ایران به عنوان یک حرکت «دفاعی».

این بار، بهانه‌ای منطقی وجود نداشت، مانند آنچه برای اسرائیل جهت تحمیل نسل‌کشی در غزه پس از حمله یک‌روزه حماس در 7 اکتبر 2023 مطرح شد.

پیش از آن، تلاش جدی برای ساختن سناریوی دروغین و فاجعه‌بار وجود نداشت – همانند ماه‌های منتهی به حمله غیرقانونی آمریکا و بریتانیا به عراق در سال 2003. در آن زمان به ما درباره «تسلیحات کشتار جمعی» بغداد که می‌توانست در 45 دقیقه به اروپا شلیک شود، دروغ گفته شد.

بلکه، ایران در حال مذاکرات عمیق با ایالات متحده بر سر برنامه غنی‌سازی هسته‌ای خود بود که اسرائیل جمعه گذشته حمله بی‌دلیل خود را آغاز کرد.

غرب با خوشحالی ادعاهای بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، مبنی بر اینکه اسرائیل مجبور به اقدام شد زیرا ایران در آستانه تولید بمب هسته‌ای بود – ادعایی کاملاً بدون سند که او از سال 1992 مطرح کرده است – را بازگو کرد.

هیچ یک از هشدارهای وحشتناک او تاکنون به واقعیت نپیوسته‌اند.

در واقع، اسرائیل کمی پس از آنکه دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، ابراز امیدواری برای رسیدن به توافق هسته‌ای با تهران کرد، و دو روز قبل از موعد مقرر برای ملاقات مجدد مذاکره‌کنندگان دو کشور، به ایران حمله کرد.

در اواخر مارس، تالسی گابارد، رئیس اطلاعات ملی ترامپ، صراحتاً به عنوان بخشی از ارزیابی سالانه جامعه اطلاعاتی آمریکا اعلام کرده بود: «ایران در حال ساخت سلاح هسته‌ای نیست و رهبر معظم [علی] خامنه‌ای برنامه تسلیحات هسته‌ای را که در سال 2003 تعلیق کرد، تصویب نکرده است.»

این هفته، چهار منبع آشنا با این ارزیابی به CNN گفتند که ایران در تلاش برای ساخت بمب نیست اما اگر مسیر خود را تغییر دهد، «تا سه سال طول می‌کشد تا بتواند یک [کلاهک هسته‌ای] را تولید و به هدف مورد نظر خود برساند.»

با این وجود، تا سه‌شنبه این هفته ترامپ به نظر می‌رسید که آماده پیوستن به حمله اسرائیل است. او علناً رأی رئیس اطلاعاتی خود را رد کرد، هواپیماهای جنگی آمریکا را از طریق بریتانیا و اسپانیا به خاورمیانه فرستاد، «تسلیم بی‌قید و شرط» ایران را خواستار شد و تهدیدات کم‌وبیش آشکاری را برای کشتن خامنه‌ای مطرح کرد.

دود بر فراز افق شهر
جنگ اسرائیل علیه ایران جنایت تجاوزگرانه است، نه دفاع مشروع، به گفته کارشناسان

«گزینه سامسون»

طراحی بهانه‌ای برای حمله به ایران توسط اسرائیل – که توسط دادگاه نورنبرگ در سال 1945 «جنایت بین‌المللی برتر» تعریف شد – سال‌ها در دست تهیه بوده است.

مذاکرات فعلی بین آمریکا و ایران تنها به این دلیل نیاز بود که ترامپ تحت فشار شدید اسرائیل در دوره اول ریاست‌جمهوری‌اش، توافق موجود با تهران را پاره کرد.

آن توافق، که توسط باراک اوباما، سلف او، مذاکره شده بود، قصد داشت تا خواسته‌های بی‌امان اسرائیل برای حمله به ایران را آرام کند. این توافق به شدت غنی‌سازی اورانیوم توسط تهران را به سطحی بسیار پایین‌تر از آنچه می‌توانست از برنامه انرژی غیرنظامی خود برای ساخت بمب «بیرون بیاید» محدود می‌کرد.

در مقابل، اسرائیل مجاز بوده است که زرادخانه هسته‌ای متشکل از حداقل 100 کلاهک جنگی را حفظ کند، در حالی که برخلاف ایران، از امضای معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای خودداری کرده و باز هم برخلاف ایران، دسترسی بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را رد کرده است.

همدستی غرب در ادعای اینکه تسلیحات هسته‌ای اسرائیل محرمانه هستند – سیاستی که به طور رسمی در اسرائیل به عنوان «ابهام» شناخته می‌شود – تنها به این دلیل ضروری بوده است که آمریکا مجاز نیست به دولتی که تسلیحات هسته‌ای اعلام‌نشده دارد، کمک نظامی کند.

اسرائیل با اختلاف، بزرگترین دریافت‌کننده چنین کمکی است.

هیچ‌کس – به جز نژادپرستان اصلاح‌ناپذیر – باور ندارد که ایران، حتی اگر بمب هسته‌ای داشته باشد، اقدام انتحاری شلیک موشک هسته‌ای به اسرائیل را انجام خواهد داد. این دلیل اصلی نگرانی اسرائیل یا آمریکا نیست.

بلکه، استانداردهای دوگانه برای حفظ اسرائیل به عنوان تنها کشور دارای سلاح هسته‌ای در خاورمیانه اعمال می‌شود تا بتواند قدرت نظامی بی‌محدود خود را در سراسر منطقه‌ای غنی از نفت که غرب مصمم به کنترل آن است، اعمال کند.

بمب اسرائیل آن را غیرقابل لمس و غیرمسئول ساخته و آماده است تا همسایگان خود را با «گزینه سامسون» – تهدید به استفاده از زرادخانه هسته‌ای خود به جای پذیرش تهدید وجودی – بترساند.

ایتامار بن‌گویر، وزیر امنیت ملی اسرائیل، این هفته در اظهارنظری گزارش‌شده چنین سناریویی را علیه ایران تلویحاً بیان کرد: «روزهای دشوار دیگری در پیش است، اما همیشه هیروشیما و ناکازاکی را به یاد داشته باشید.»

به خاطر داشته باشید که دولت‌های اسرائیل هرگونه تهدید علیه وضعیت فعلی اسرائیل به عنوان یک دولت استعمارگر شهرک‌نشین، که مردم فلسطین را از سرزمینشان اشغال و به زور ریشه‌کن می‌کند، را «وجودی» تلقی می‌کنند.

تسلیحات هسته‌ای اسرائیل تضمین می‌کند که این رژیم می‌تواند هر کاری که می‌خواهد در منطقه انجام دهد – از جمله ارتکاب نسل‌کشی در غزه – بدون ترس قابل توجهی از تلافی.

مردم در ایران اعتراض می‌کنند
چرا حملات اسرائیل نتیجه معکوس می‌دهند زیرا ایرانیان حول پرچم جمع می‌شوند

پروپاگاندای جنگی

ادعای اینکه اسرائیل در حمله به ایران «از خود دفاع می‌کند» – که توسط فرانسه، آلمان، بریتانیا، اتحادیه اروپا، گروه 7 و آمریکا ترویج می‌شود – باید به عنوان حمله‌ای بیشتر به اصول بنیادین حقوق بین‌الملل درک شود.

این ادعا بر این اساس است که حمله اسرائیل «پیش‌گیرانه» بوده است – که بالقوه قابل توجیه است اگر اسرائیل بتواند نشان دهد که تهدیدی قریب‌الوقوع، معتبر و شدید از سوی ایران برای حمله یا تهاجم وجود داشته که نمی‌توانست از طریق دیگری دفع شود.

با این حال، حتی با فرض وجود شواهدی برای حمایت از ادعای اسرائیل مبنی بر اینکه در خطر قریب‌الوقوع بوده – که وجود ندارد – این واقعیت که ایران در میانه مذاکرات با آمریکا درباره برنامه هسته‌ای خود بود، این توجیه را بی‌اعتبار می‌کند.

بلکه، ادعای اسرائیل مبنی بر اینکه ایران در آینده‌ای نامعلوم تهدیدی را ایجاد می‌کرد که باید خنثی می‌شد، به عنوان یک جنگ «پیشگیرانه» محسوب می‌شود – و بدون تردید طبق قوانین بین‌المللی غیرقانونی است.

ادعای اسرائیل مبنی بر اینکه ایران در آینده‌ای نامعلوم تهدیدی را ایجاد می‌کرد که باید خنثی می‌شد، بدون تردید طبق قوانین بین‌المللی غیرقانونی است.

به تضاد آشکار با واکنش غرب به حمله به اصطلاح «بی‌دلیل» روسیه به اوکراین تنها سه سال پیش توجه کنید.

پایتخت‌های غربی و رسانه‌هایشان در آن زمان کاملاً روشن بودند که اقدامات مسکو غیرقابل توجیه است – و اینکه تحریم‌های اقتصادی شدید علیه روسیه و حمایت نظامی از اوکراین، تنها پاسخ‌های ممکن بودند.

تا حدی که تلاش‌های اولیه برای مذاکره بر سر توافق آتش‌بس بین مسکو و کی‌یف، بر مبنای عقب‌نشینی روسیه، توسط بوریس جانسون، نخست‌وزیر، احتمالاً به دستور واشنگتن، خنثی شد. به اوکراین دستور داده شد که به جنگ ادامه دهد.

حمله اسرائیل به ایران حتی با نقض آشکارتر قوانین بین‌المللی همراه است.

نتانیاهو، که پیشتر یک فراری از دادگاه کیفری بین‌المللی است و این دادگاه می‌خواهد او را به دلیل ارتکاب جنایت علیه بشریت در غزه با گرسنه نگه داشتن مردم آنجا محاکمه کند، اکنون به «جنایت بین‌المللی برتر» نیز متهم است.

این را از گوش دادن به سیاستمداران غربی یا رسانه‌های متعلق به میلیاردرها نمی‌فهمید.

در آنجا، روایت دوباره از یک اسرائیل جسور است که مجبور به اقدام یک‌جانبه شده است؛ از اسرائیل که با تهدید وجودی روبرو است؛ از اسرائیل که توسط تروریست‌های وحشی تهدید می‌شود؛ از رنج منحصر به فرد – و انسانیت – جمعیت اسرائیل؛ از نتانیاهو به عنوان یک رهبر قدرتمند به جای یک جنایتکار جنگی تمام عیار.

این همان سناریوی قدیمی و نخ‌نما شده است که در هر مناسبت، صرف‌نظر از حقایق یا شرایط، تکرار می‌شود. و این خود نشانه‌ای کافی است که مخاطبان غربی در حال اطلاع‌رسانی نیستند؛ بلکه تحت پروپاگاندای جنگی بیشتری قرار می‌گیرند.

بنیامین نتانیاهو و دونالد ترامپ دست می‌دهند
چرا نتانیاهو به شدت تلاش می‌کند تا آمریکا را وارد جنگ اسرائیل علیه ایران کند

تغییر رژیم

اما بهانه‌های اسرائیل برای جنگ تجاوزکارانه‌اش هدفی متحرک هستند – مقابله با آنها دشوار است زیرا مدام در حال تغییرند.

اگر نتانیاهو با مطرح کردن ادعای ناممکن مبنی بر اینکه برنامه هسته‌ای ایران تهدیدی قریب‌الوقوع است، شروع کرد، به زودی به این بحث تغییر موضع داد که جنگ تجاوزکارانه اسرائیل برای رفع تهدید فرضی ناشی از برنامه موشکی بالستیک ایران نیز توجیه شده است.

در نهایت مثال گستاخی، اسرائیل این واقعیت را به عنوان مدرک خود ذکر کرد که توسط موشک‌های ایران مورد اصابت قرار گرفته بود – موشک‌هایی که تهران در پاسخ مستقیم به باران موشک‌های اسرائیل بر ایران شلیک کرده بود.

اعتراضات اسرائیل به افزایش تلفات غیرنظامیان اسرائیلی دو واقعیت ناخوشایند را نادیده گرفت که باید نفاق اسرائیل را برجسته می‌کرد، اگر رسانه‌های غربی تا این حد برای پنهان کردن آن تلاش نمی‌کردند.

اولاً، اسرائیل جمعیت غیرنظامی خود را به «سپر انسانی» تبدیل کرده است با قرار دادن تأسیسات نظامی کلیدی – مانند سازمان جاسوسی و وزارت دفاع خود – در مرکز تل‌آویو پرجمعیت، و همچنین شلیک موشک‌های رهگیر خود از داخل شهر.

به یاد بیاورید که اسرائیل حماس را به دلیل مرگ ده‌ها هزار فلسطینی در غزه طی 20 ماه گذشته بر اساس ادعای عمدتاً بی‌اساس مبنی بر پنهان شدن جنگجویانش در میان جمعیت، مقصر دانسته است. اکنون همین استدلال می‌تواند و باید علیه اسرائیل به کار گرفته شود.

و ثانیاً، اسرائیل نیز به وضوح مناطق مسکونی در ایران را هدف قرار می‌دهد – درست همانطور که پیشتر با تخریب تقریباً تمام ساختمان‌های غزه، از جمله خانه‌ها، بیمارستان‌ها، مدارس، دانشگاه‌ها و نانوایی‌ها، انجام داد.

هم نتانیاهو و هم ترامپ از ایرانیان خواسته‌اند تا شهر تهران را «فورا تخلیه کنند» – کاری که برای بیشتر 10 میلیون ساکن آن در زمان مجاز غیرممکن است.

اما خواسته آنها این سؤال را نیز مطرح می‌کندد که چرا اگر اسرائیل در تلاش برای متوقف کردن توسعه کلاهک هسته‌ای ایران است، بسیاری از حملات خود را بر مناطق مسکونی پایتخت ایران متمرکز کرده است؟

اسرائیل با قرار دادن تأسیسات نظامی کلیدی در مرکز تل‌آویو پرجمعیت، جمعیت غیرنظامی خود را به سپر انسانی تبدیل کرده است.

به طور کلی، استدلال اسرائیل مبنی بر اینکه تهران باید از موشک‌های بالستیک خود محروم شود، فرض می‌کند که تنها اسرائیل – و متحدانش – مجاز به داشتن هرگونه توانایی بازدارندگی نظامی هستند.

به نظر می‌رسد نه تنها ایران مجاز به داشتن زرادخانه هسته‌ای به عنوان وزنه‌ای در برابر سلاح‌های هسته‌ای اسرائیل نیست، بلکه حتی مجاز نیست زمانی که اسرائیل تصمیم می‌گیرد موشک‌های خود را که توسط آمریکا تأمین شده‌اند، به تهران شلیک کند، پاسخ دهد.

آنچه اسرائیل عملاً می‌خواهد، این است که ایران به معادل بزرگتری از تشکیلات خودگردان فلسطین تبدیل شود – یک رژیم مطیع و با تسلیحات سبک که کاملاً تحت سلطه اسرائیل باشد.

اینجاست که به قلب آنچه حمله فعلی اسرائیل به ایران واقعاً برای دستیابی به آن طراحی شده است، می‌رسیم.

این حمله به دنبال تغییر رژیم در تهران است.

دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو دست می‌دهند
با اجازه دادن به اسرائیل برای بمباران ایران، ترامپ تهران را به سمت هسته‌ای شدن سوق می‌دهد

آموزش‌دیده در شکنجه

باز هم، رسانه‌های غربی در کمک به این روایت جدید یاری می‌رسانند.

به طور فوق‌العاده‌ای، برنامه‌های سیاسی تلویزیونی مانند «یکشنبه با لورا کوئنسبرگ» بی‌بی‌سی، رضا پهلوی، پسر شاه ایران که در سال 1979 توسط آیت‌الله‌ها برای ایجاد جمهوری اسلامی سرنگون شد، را به عنوان مهمان دعوت کردند. او از این فرصت استفاده کرد تا از ایرانیان بخواهد تا علیه رهبرانشان «قیام کنند».

این چارچوب – که کاملاً ساخته اسرائیل است – این است که جامعه ایران برای رهایی از یوغ دیکتاتوری اسلامی و بازگشت به روزهای خوش حکومت سلطنتی تحت پهلوی‌ها ناامیدانه در تلاش است.

این یک تحلیل فراتر از پوچ از ایران امروز است.

درخواست از پهلوی برای بحث درباره چگونگی رهایی ایران از حکومت روحانیون، معادل دعوت از نوه ژوزف استالین به استودیو برای بحث درباره چگونگی رهبری جنبش دموکراسی‌خواه در روسیه است.

در واقع، پهلوی‌های مورد ترس تنها در سال 1979 در قدرت بودند – و در موقعیتی برای سرنگونی – زیرا اسرائیل، بریتانیا و آمریکا به شدت در امور ایران دخالت کردند تا آنها را برای مدت طولانی در قدرت نگه دارند.

هنگامی که ایرانیان محمد مصدق، یک وکیل و روشنفکر سکولار اصلاح‌طلب، را در سال 1951 به عنوان نخست‌وزیر انتخاب کردند، بریتانیا و آمریکا بی‌وقفه برای سرنگونی او تلاش کردند. جرم اصلی او این بود که کنترل صنعت نفت ایران – و سود آن – را از بریتانیا پس گرفت.

ظرف دو سال، مصدق در عملیات آژاکس به رهبری آمریکا سرنگون شد و شاه به عنوان دیکتاتور مجدداً به قدرت بازگردانده شد. اسرائیل برای آموزش ساواک، پلیس مخفی ایران، در فنون شکنجه برای استفاده علیه مخالفان ایرانی، که از شکنجه فلسطینیان آموخته بود، به خدمت گرفته شد.

قابل پیش‌بینی بود که سرکوب تمامی تلاش‌ها برای اصلاح دموکراتیک ایران توسط غرب، فضایی را برای مقاومت در برابر شاه ایجاد کرد که به سرعت توسط احزاب اسلام‌گرا اشغال شد.

در سال 1979، این نیروهای انقلابی دیکتاتور مورد حمایت غرب، محمدرضا پهلوی را سرنگون کردند. آیت‌الله روح‌الله خمینی از تبعید در پاریس بازگشت تا جمهوری اسلامی ایران را بنیان بگذارد.

زنی فرزند خود را پس از حملات اسرائیل به ایران، در تهران، ایران، 15 ژوئن 2025 حمل می‌کند.
زنی فرزند خود را پس از حملات اسرائیل به ایران، در تهران، ایران در 15 ژوئن 2025 حمل می‌کند (خبرگزاری فرانسه)

هلال مقاومت

شایان ذکر است که جانشین خمینی به عنوان رهبر معظم، علی خامنه‌ای، در سال 2003 یک فتوای دینی صادر کرد که ایران را از ساخت سلاح هسته‌ای منع می‌کرد. او آن را نقض قانون اسلامی می‌دانست.

به همین دلیل است که ایران، علیرغم تحریکات بی‌پایان و ادعاهای متضاد اسرائیل، تمایلی به ساخت بمب نداشته است.

آنچه ایران به جای آن انجام داده، دو کاری است که محرک واقعی جنگ تجاوزکارانه اسرائیل هستند.

اولاً، ایران بهترین استراتژی نظامی جایگزین را که می‌توانست برای محافظت از خود در برابر تجاوزات اسرائیل و غرب جمع‌آوری کند، توسعه داد – تجاوزاتی که بیشتر مربوط به عدم تمایل ایران به خدمت به عنوان مشتری غرب، همانطور که شاه قبلاً انجام داده بود، است تا مسئله حقوق بشر تحت حکومت روحانیت.

رهبران ایران فهمیدند که هدف هستند. ایران ذخایر عظیمی از نفت و گاز دارد، اما برخلاف رژیم‌های خلیج فارس همسایه، عروسک خیمه‌شب‌بازی غرب نیست. همچنین می‌تواند تنگه هرمز، دروازه اصلی جریان نفت و گاز به غرب و آسیا را ببندد.

و به عنوان یک دولت شیعه (در تضاد با اسلام سنی که بیشتر مناطق خاورمیانه را در بر می‌گیرد)، ایران مجموعه‌ای از جوامع هم‌مذهب در سراسر منطقه – در لبنان، سوریه، عراق، یمن و جاهای دیگر – دارد که با آنها روابط قوی ایجاد کرده است.

به عنوان مثال، با کمک ایران، حزب‌الله در لبنان یک ذخیره بزرگ از راکت‌ها و موشک‌ها در نزدیکی مرز اسرائیل ایجاد کرد. این قرار بود اسرائیل را از تلاش برای حمله و اشغال مجدد لبنان، همانطور که برای دو دهه از اوایل دهه 1980 تا سال 2000 انجام داد، بازدارد.

اما این نیز به این معنی بود که هرگونه حمله دوربردتر توسط اسرائیل به ایران خطرناک خواهد بود و آن را در معرض رگبار موشک‌ها در مرز شمالی خود قرار می‌داد.

ایدئولوگ‌ها در واشنگتن، معروف به نومحافظه‌کاران، که به شدت از هژمونی اسرائیل در خاورمیانه حمایت می‌کنند، به شدت با آنچه به عنوان «محور مقاومت» شناخته شد، مخالف بودند.

نومحافظه‌کاران، در جستجوی راهی برای سرکوب ایران، به سرعت از حملات 11 سپتامبر 2001 به برج‌های دوقلو در نیویورک به عنوان فرصتی برای فرسایش قدرت ایران بهره‌برداری کردند.

ژنرال وسلی کلارک در روزهای پس از حمله در پنتاگون گفته شد که آمریکا طرحی برای «حمله به هفت کشور در پنج سال» را در نظر گرفته است.

جالب توجه است که با وجود اینکه بیشتر هواپیما‌ربایانی که هواپیماها را به برج‌های دوقلو کوبیدند از عربستان سعودی بودند، فهرست اهداف پنتاگون به طور مرکزی شامل اعضای به اصطلاح «هلال شیعی» بود.

همه این کشورها از آن زمان مورد حمله قرار گرفته‌اند. همانطور که کلارک اشاره کرد، هفتمین و آخرین کشور در آن فهرست – دشوارترین کشور برای مقابله – ایران است.

معترضان پلاکارد در دست دارند
هرچه اسرائیل بیشتر می‌کشد، غرب بیشتر آن را قربانی نشان می‌دهد

نمایش قدرت

نگرانی دیگر اسرائیل این بود که ایران و متحدانش، برخلاف رژیم‌های عربی، در حمایت خود از مردم فلسطین در برابر دهه‌ها اشغال و سرکوب اسرائیل ثابت‌قدم مانده‌اند.

سرپیچی ایران در مورد مسئله فلسطین در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ برجسته شد، زمانی که دولت‌های عربی از طریق «پیمان ابراهیم» با میانجیگری آمریکا، فعالانه شروع به عادی‌سازی روابط با اسرائیل کردند، حتی در حالی که وضعیت فلسطینیان تحت حکومت اسرائیل بدتر می‌شد.

اسرائیل و آمریکا به طور مشترک در حال بازسازی خاورمیانه از طریق خشونت شدید و ریشه‌کن کردن قوانین بین‌المللی هستند.

برای اسرائیل عذاب‌آور بود که ایران و رهبر فقید حزب‌الله، حسن نصرالله، به پرچمداران اصلی حمایت مردمی از فلسطینیان – در میان تمامی مسلمانان – تبدیل شدند.

با انزوای تشکیلات خودگردان فلسطین در اواسط دهه 2000، ایران کمک‌های خود را به حماس در غزه محاصره‌شده هدایت کرد، که گروه اصلی فلسطینی بود که هنوز آماده مبارزه با حکومت آپارتاید و پاکسازی قومی اسرائیل بود.

نتیجه نوعی ثبات پرتنش بود، با خویشتن‌داری هر دو طرف در نسخه‌ای خاورمیانه‌ای از «نابودی متقابل تضمین‌شده». هیچ یک از طرفین انگیزه‌ای برای ریسک یک حمله تمام‌عیار به دلیل ترس از عواقب شدید نداشتند.

آن مدل در 7 اکتبر 2023 به طور ناگهانی به پایان رسید، زمانی که حماس تصمیم گرفت محاسبات قبلی خود را بازبینی کند.

با احساس انزوای فزاینده فلسطینیان، خفه شده توسط محاصره اسرائیل و رها شده توسط رژیم‌های عربی، حماس نمایش قدرتی را به راه انداخت و برای یک روز از اردوگاه کار اجباری غزه خارج شد.

اسرائیل از این فرصت استفاده کرد تا دو وظیفه مرتبط را به پایان برساند: نابودی فلسطینیان به عنوان یک ملت برای همیشه، و با آن، آرمان‌های آنها برای یک دولت در سرزمین مادری خود؛ و عقب‌نشینی هلال شیعی، همانطور که پنتاگون بیش از 20 سال پیش برنامه‌ریزی کرده بود.

اسرائیل با ویران کردن غزه شروع کرد – کشتار و گرسنگی دادن مردم آن. سپس به نابودی مناطق جنوبی قلب حزب‌الله در لبنان روی آورد. و با فروپاشی رژیم بشار اسد در سوریه، اسرائیل توانست بخش‌هایی از سوریه را اشغال کند، آنچه از زیرساخت‌های نظامی آن باقی مانده بود را در هم بشکند، و یک مسیر پرواز به ایران را پاکسازی کند.

اینها پیش‌شرط‌های شروع جنگ تجاوزکارانه فعلی علیه ایران بود.

«دردهای زایمان»

در سال 2006، زمانی که اسرائیل بخش‌های وسیعی از لبنان را در تلاشی پیشین برای تحقق برنامه پنتاگون بمباران می‌کرد، کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه وقت آمریکا، پیش از موعد خشونت اسرائیل را «دردهای زایمان خاورمیانه جدید» نامید.

آنچه طی 20 ماه گذشته از پیشروی آهسته و خشونت‌بار اسرائیل به سمت ایران شاهد بوده‌ایم، دقیقاً احیای آن دردهای زایمان است. اسرائیل و آمریکا به طور مشترک خاورمیانه را از طریق خشونت شدید و ریشه‌کن کردن قوانین بین‌المللی بازسازی می‌کنند.

موفقیت برای اسرائیل می‌تواند به یکی از دو صورت حاصل شود.

یا یک حاکم مستبد جدید در تهران نصب می‌کند، مانند پسر شاه، که خواسته‌های اسرائیل و آمریکا را اجرا خواهد کرد. یا اسرائیل کشور را چنان ویران می‌کند که به جناح‌گرایی خشونت‌آمیز تبدیل شود، بیش از حد درگیر جنگ داخلی باشد تا انرژی محدود خود را صرف توسعه بمب هسته‌ای یا سازماندهی «هلال شیعی» مقاومت کند.

اما در نهایت، این موضوع بیش از ترسیم مجدد نقشه خاورمیانه است. و بیش از سرنگونی حاکمان در تهران است.

همانطور که اسرائیل نیاز داشت حماس، حزب‌الله و سوریه را از بین ببرد قبل از اینکه بتواند راه را برای نابودی ایران هموار کند، آمریکا و متحدان غربی‌اش نیاز دارند محور مقاومت ریشه‌کن شود، و روسیه در جنگ بی‌وقفه در اوکراین درگیر بماند، قبل از اینکه بتوانند به مقابله با چین بپردازند.

یا همانطور که فردریک مرتز، صدراعظم آلمان، این هفته در یکی از آن لحظات «بی‌پرده‌گویی» اشاره کرد: «این [حمله به ایران] کار کثیفی است که اسرائیل برای همه ما انجام می‌دهد.»

این لحظه‌ای کلیدی در برنامه 20 ساله پنتاگون برای «تسلط کامل طیف جهانی» است: دنیایی یک‌قطبی که در آن آمریکا توسط رقبای نظامی یا تحمیل قوانین بین‌المللی محدود نمی‌شود. دنیایی که در آن یک اقلیت کوچک و غیرمسئول، که از جنگ‌ها ثروتمند شده‌اند، شرایط را بر بقیه ما دیکته می‌کنند.

اگر همه اینها شبیه رویکرد یک جامعه‌ستیز به روابط خارجی به نظر می‌رسد، به این دلیل است که همینطور است. سال‌ها مصونیت برای اسرائیل و آمریکا ما را به این نقطه رسانده است. هر دو احساس می‌کنند حق دارند آنچه از نظم بین‌المللی باقی مانده و به آنها اجازه نمی‌دهد دقیقاً آنچه را که می‌خواهند به دست آورند، نابود کنند.

دردهای زایمان فعلی افزایش خواهند یافت. اگر به حقوق بشر، به محدودیت‌های قدرت دولت، به استفاده از دیپلماسی پیش از تجاوز نظامی، به آزادی‌هایی که با آنها بزرگ شده‌اید، اعتقاد دارید، دنیای جدیدی که در حال تولد است، شما را به وحشت خواهد انداخت.

دیدگاه‌های بیان‌شده در این مقاله متعلق به نویسنده است و لزوماً منعکس‌کننده سیاست تحریریه میدل ایست آی نیست.