ناو هواپیمابر یواس‌اس نیمیتز در ۱۶ ژوئن ۲۰۲۵، پس از لغو برنامه‌های پهلوگیری در ویتنام، و در بحبوحه گزارش‌هایی مبنی بر عزیمت آن به خاورمیانه برای تقویت حضور آمریکا، در حال ترک آسیای جنوب شرقی است (ادوارد ژاکوم/خبرگزاری فرانسه).
ناو هواپیمابر یواس‌اس نیمیتز در ۱۶ ژوئن ۲۰۲۵، پس از لغو برنامه‌های پهلوگیری در ویتنام، و در بحبوحه گزارش‌هایی مبنی بر عزیمت آن به خاورمیانه برای تقویت حضور آمریکا، در حال ترک آسیای جنوب شرقی است (ادوارد ژاکوم/خبرگزاری فرانسه).

با بررسی ترامپ برای بمباران فردو ایران، «گسترش مأموریت» در پس حمله آمریکا نهفته است

تاریخ نشان می‌دهد که بمباران فردو به احتمال زیاد آغاز فعالیت آمریکا در ایران خواهد بود، نه پایان آن، از لیبی تا عراق.

ناو هواپیمابر یواس‌اس نیمیتز در حال ترک آسیای جنوب شرقی
ناو هواپیمابر یواس‌اس نیمیتز در ۱۶ ژوئن ۲۰۲۵، پس از لغو برنامه‌های پهلوگیری در ویتنام، و در بحبوحه گزارش‌هایی مبنی بر عزیمت آن به خاورمیانه برای تقویت حضور آمریکا، در حال ترک آسیای جنوب شرقی است (ادوارد ژاکوم/خبرگزاری فرانسه).
ادوارد ژاکوم/خبرگزاری فرانسه

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، تصور می‌کند که تنها در حال بررسی حملات نظامی به تاسیسات هسته‌ای فردو ایران است، اما تاریخ «گسترش مأموریت» در خاورمیانه در پس بررسی‌های او نهفته است.

«گسترش مأموریت» زمانی رخ می‌دهد که اهداف یک کارزار نظامی شروع به تغییر کرده و به یک تعهد طولانی‌تر و پیش‌بینی‌نشده تبدیل می‌شود، و اغلب ماجراجویی‌های نظامی آمریکا در سراسر جهان را مشخص کرده است.

تام ای. ریکز، نویسنده کتاب «فاجعه: ماجراجویی نظامی آمریکا در عراق»، به میدل ایست آی گفت: «اگر آمریکا به جنگ در ایران بپیوندد – و در حال حاضر فکر می‌کنم که این اتفاق نخواهد افتاد – تنها با برنامه‌ریزی برای بمباران محدود وارد عمل خواهد شد. اما همانطور که همه می‌دانیم، وقتی وارد یک جنگ شدید، غافلگیری‌های زیادی می‌تواند وجود داشته باشد. وارد شدن به جنگ بسیار آسان‌تر از خارج شدن از آن است.»

عصر پنجشنبه، وال استریت ژورنال گزارش داد که ترامپ طرح حمله آمریکا به ایران را تأیید کرده است اما منتظر است تا ببیند آیا می‌تواند ایران را وادار به چشم‌پوشی از برنامه هسته‌ای خود کند. نیویورک تایمز نیز در ادامه گزارشی منتشر کرد که حاکی از آمادگی ایران برای پذیرش پیشنهاد ملاقات ترامپ بود.

تاریخ نشان می‌دهد که آمریکا ممکن است حتی اگر ترامپ بخواهد، در فردو متوقف نشود. بررسی او در مورد حمله به ایران با تصمیم سال ۲۰۰۳ برای حمله به عراق مقایسه می‌شود، اما این ممکن است مقایسه‌ای نادرست باشد.

داستان دخالت آمریکا در عراق، داستان دخالتی تدریجی است.

در سال ۱۹۹۱، آمریکا منطقه پرواز ممنوعی را برای محافظت از اقلیت کرد عراق اجرا کرد. سپس، در سال ۱۹۹۸، آمریکا و بریتانیا حملات گسترده‌ای را به عراق با این توجیه که صدام حسین اجازه دسترسی بازرسان تسلیحاتی را به کشورش نداده است، آغاز کردند. تصمیم برای حمله کامل در سال ۲۰۰۳ پس از ادعای دروغین آمریکا مبنی بر داشتن سلاح‌های کشتار جمعی در عراق و ارتباط آن با گروه شبه‌نظامی القاعده اسامه بن لادن، گرفته شد.

حتی در آن زمان نیز، کارشناسان می‌گویند که تفاوت‌های کلیدی با اکنون وجود دارد.

اگرچه اسرائیل سال‌ها آمریکا را برای حمله به عراق تحت فشار قرار داد، اما آن جنگ به رهبری آمریکا بود.

آمریکا به «جنگ به رهبری اسرائیل» می‌پیوندد

اکنون، ترامپ در آستانه پیوستن به اسرائیل در اوج کارزار طولانی‌مدت خود برای بازنویسی موازنه قدرت در خاورمیانه از زمان حمله تحت رهبری حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ قرار دارد.

آن حمله یک جنگ منطقه‌ای را آغاز کرد که با اشغال نوار غزه توسط نیروهای زمینی اسرائیل همراه بود. اسرائیل حزب‌الله را در لبنان تضعیف کرده و بارها حملاتی را در سوریه انجام داده است، هم در زمانی که دولت بشار اسد در آنجا قدرت داشت و هم پس از سرنگونی او در دسامبر ۲۰۲۴.

فواز جرجس، آکادمیسین و نویسنده: «آنچه این آستانه مداخله را منحصر به فرد می‌کند این است که آمریکا درگیر مذاکرات مستقیم با ایران بود.»

پل سالم، عضو ارشد موسسه خاورمیانه، به میدل ایست آی گفت: «عراق یک جنگ آمریکایی بود. آنچه ما از ۷ اکتبر [۲۰۲۳] دیده‌ایم، چیزی متفاوت است؛ جنگ‌هایی با رهبری و طراحی اسرائیل و اهداف اسرائیلی که آمریکا نیز به آن ملحق می‌شود.»

اگر ترامپ حملاتی را به ایران آغاز کند، این کار را با توجیهاتی انجام خواهد داد که یادآور سال ۲۰۰۳ است، اما هنوز هم مقایسه دقیق و کاملی نیست.

در آن زمان، آمریکا به دروغ ادعا کرد که صدام حسین عراق دارای سلاح‌های کشتار جمعی از جمله سلاح‌های هسته‌ای است.

اما اکنون تفاوت‌های کلیدی وجود دارد.

فواز جرجس، نویسنده کتاب «واقعاً چه اتفاقی افتاد: غرب و شکست دموکراسی در خاورمیانه»، به میدل ایست آی گفت: «آنچه این آستانه مداخله را منحصر به فرد می‌کند این است که آمریکا درگیر مذاکرات مستقیم با ایران بود.»

در واقع، درست پیش از حمله اسرائیل، ایران و آمریکا قرار بود در عمان برای ششمین دور مذاکرات هسته‌ای با هدف مهار برنامه هسته‌ای ایران دیدار کنند. و واقعیت این است که این توافق صرفاً یک توافق پیگیری برای توافق هسته‌ای بود که ایران و آمریکا در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما امضا کردند، که ترامپ در دوره اول ریاست خود به طور یکجانبه از آن خارج شد.

با این حال، در سال ۲۰۰۳، صدام حسین در نهایت درخواست‌های بازرسان برای ورود به عراق را رد کرد. سپس دولت بوش از اطلاعات نادرست برای توجیه حمله خود استفاده کرد.

تولسی گابارد، مدیر اطلاعات ملی خود ترامپ، در ماه مارس گفت که ایران به دنبال ساخت سلاح هسته‌ای نیست.

ترامپ ارزیابی او را نادیده گرفت. ترامپ روز سه‌شنبه گفت: «اهمیتی نمی‌دهم او چه گفته است. فکر می‌کنم آنها بسیار به داشتن یک سلاح نزدیک بودند.»

تا روز پنجشنبه، ترامپ همچنان بین حمله به ایران و استفاده از سرکوب جمهوری اسلامی توسط اسرائیل به عنوان یک کارت مذاکره برای دستیابی به هدف خود – یعنی چشم‌پوشی ایران از هرگونه غنی‌سازی اورانیوم – مردد بود.

ترامپ در دفتر بیضی شکل گفت: «ممکن است این کار را انجام دهم. ممکن است انجام ندهم. منظورم این است که هیچ کس نمی‌داند من چه کاری خواهم کرد.» او پیشتر خواستار «تسلیم بی‌قید و شرط» ایران شده بود.

مقامات عربی که کشورهایشان در تلاش برای میانجی‌گری بین ایران و آمریکا بوده‌اند، پیشتر به میدل ایست آی گفتند که معتقدند ترامپ به احتمال زیاد دستور حملات آمریکا به ایران را صادر خواهد کرد.

هدف مورد انتظار حملات آمریکا، فردو است، تاسیسات غنی‌سازی ایران که نیم کیلومتر زیر زمین دفن شده است. اسرائیل برای تخریب این تاسیسات از طریق حملات متعارف، به بمب‌های ۳۰ هزار پوندی «ماسیس اوردننس پنتریتور» و هواپیماهای بی-۲ آمریکا نیاز دارد.

گسترش مأموریت

آمریکا کمپین‌های بمباران محدودی را در جاهای دیگر خاورمیانه انجام داده است، اما به ندرت از کشیده شدن به تعهدی عمیق‌تر اجتناب کرده است.

یکی از نمونه‌هایی که این اتفاق افتاد، سال ۱۹۸۶ در لیبی بود، زمانی که دولت ریگان در تلافی بمباران دیسکویی در برلین غربی که منجر به کشته شدن دو سرباز آمریکایی شد، رژیم معمر قذافی را بمباران کرد.

اتان شورین، دیپلمات سابق آمریکا و نویسنده، گفت که نزدیک‌ترین تشابه با امروز، تصمیم دولت اوباما در سال ۲۰۱۱ برای رهبری کمپین بمباران ناتو در لیبی در طول بهار عربی است.

اتان شورین، دیپلمات سابق آمریکا: «لیبی در طول بهار عربی به عنوان "شرطی امن‌تر" برای مداخله در نظر گرفته می‌شد. هیچ کس ایران را حاشیه‌ای نمی‌داند. تفاوت بزرگی وجود دارد.»

شورین، نویسنده کتاب «خروج سرهنگ: تاریخ پنهان انقلاب لیبی»، گفت: «در ابتدا، مداخله آمریکا در لیبی ظاهراً برای محافظت از غیرنظامیان در بنغازی بود.»

اما شورین گفت که مقایسه‌ها در همین جا متوقف می‌شوند.

«لیبی در طول بهار عربی به عنوان "شرطی امن‌تر" برای مداخله در نظر گرفته می‌شد. هیچ کس ایران را حاشیه‌ای نمی‌داند. تفاوت بزرگی وجود دارد. اما نگرانی در مورد گسترش مأموریت وجود دارد.»

او افزود: «فرض کنید فردو را نابود کنید و رژیمی تحریک‌شده که همچنان در قدرت است وجود داشته باشد. آنها (رژیم) چه درس‌هایی آموخته‌اند؟»

دولت ترامپ اعلام نکرده است که هدفش تغییر رژیم در ایران است، اما ترامپ این احتمال را رد نکرد و در ترات سوسیال گفت که آمریکا می‌داند خامنه‌ای کجاست اما تصمیم گرفته است او را از بین نبرد، «حداقل فعلاً نه.»

اما اسرائیل پنهان نکرده است که نتیجه مطلوب برای آنها از حملات به فرماندهی ارشد، زیرساخت‌های انرژی و قابلیت‌های نظامی ایران، فروپاشی دولت خواهد بود.

بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، روز دوشنبه به فاکس نیوز گفت: «قطعاً این می‌تواند نتیجه باشد، زیرا ایران بسیار ضعیف است. تصمیم برای عمل، برای قیام در این زمان، تصمیم مردم ایران است.»

اگر ترامپ با اسرائیل وارد جنگ شود، با پیشنهاد اینکه اهداف آن تغییر رژیم است، این یک چرخش عمده برای رئیس‌جمهوری خواهد بود که در ماه مه از خلیج فارس دیدن کرد و از «مداخله‌گران» و «سازندگان ملت» به شدت انتقاد کرد.

لیبی، کشوری عمدتاً سنی‌مذهب با تنها هفت میلیون نفر جمعیت، مقایسه بدی است. جرقه اعتراضات علیه قذافی طبیعی بود و بخشی از جنبش گسترده‌تر بهار عربی بود. سپس به جنگ داخلی کشیده شد که تا حدی توسط کشورهای حوزه خلیج فارس که از گروه‌های شبه‌نظامی رقیب حمایت می‌کردند، تغذیه شد.

جرجس به میدل ایست آی گفت: حتی عراق، جایی که آمریکا پس از سرنگونی دولت سکولار صدام حسین، بعثی‌زدایی را انجام داد، با ایران قابل مقایسه نیست.

او به میدل ایست آی گفت: «در اینجا توهم قدرت محض وجود دارد.»

«اهداف تغییر کرده‌اند؛ در اینجا هدف به نظر می‌رسد تخریب حداکثری زیرساخت‌های نظامی و دیدن این موضوع باشد که آیا به عنوان یک عارضه جانبی، تغییر رژیم یا فقط هرج و مرج به وجود می‌آورید.»