نکات کلیدی
- خلع سلاح اوکراین از سوی برخی یک اشتباه تلقی میشود، در حالی که پیگیری هستهای کره شمالی چالشی برای امنیت دیده میشود.
- برخی از متحدان آمریکا به دلیل تردید در مورد حمایت آمریکا، و با توجه به زیر سوال بردن ارزش ناتو توسط ترامپ، به سلاحهای هستهای فکر میکنند.
- تضاد بین آسیبپذیری اوکراین و مصونیت کره شمالی بحث بر سر اشاعه هستهای را برجسته میکند.
در دهه ۱۹۹۰، ایالات متحده دو اولویت اصلی در مورد سلاحهای هستهای داشت. یکی اطمینان از تحویل زرادخانه عظیم اوکراین تازه استقلالیافته به روسیه بود. دیگری جلوگیری از دستیابی کره شمالی به تسلیحات هستهای خود بود.
تلاش اول با موفقیت همراه بود، اما امروزه بسیاری خلع سلاح اوکراین را یک اشتباه استراتژیک میدانند که این کشور را در برابر تهاجم روسیه آسیبپذیر کرد و خونینترین جنگ اروپایی در نسلهای اخیر را به راه انداخت. تلاش دوم شکست خورد: پیونگیانگ با زیرکی از عدم تمایل آمریکا به استفاده از نیروی نظامی بهرهبرداری کرد و به یک کشور دارای سلاح هستهای تبدیل شد که میتواند امنیت جهانی را به چالش بکشد.
اکنون، در حالی که اسرائیل عملیات نظامی خود را برای جلوگیری از آنچه که میگوید میتواند یک پیشرفت هستهای مشابه توسط ایران باشد، به راه انداخته، این مثالها در سراسر جهان با دقت مورد بررسی قرار میگیرند. آیا درس این است که کشورهایی که با تهدیدات وجودی روبرو هستند برای بقا به سلاح هستهای نیاز دارند؟ یا اینکه پیگیری این سلاحها بسیار خطرناک است و دشمنان را تشویق میکند تا زمانی که هنوز میتوانند، حمله کنند؟
در گذشته، بیشتر کشورهای سرکش مانند لیبی، سوریه و عراق تلاش میکردند به سلاحهای هستهای دست یابند. امروزه این گزینه به طور جدی توسط متحدان آمریکا مانند کره جنوبی، ژاپن، لهستان، آلمان و ترکیه مورد بررسی قرار میگیرد، که نگراناند دیگر نمیتوانند به حمایت واشنگتن تکیه کنند. دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا، با زیر سوال بردن ارزش ناتو، قطع کمکهای نظامی به اوکراین و بررسی خروج نیروهای آمریکایی از کره جنوبی، این ترس وجودی را دامن زده است.
در همین حال، کره شمالی از انزوا خارج شد تا به یک ائتلاف نظامی رسمی با روسیه بپیوندد، نیروهایش را برای جنگ در خاک اروپا اعزام کرد و موشکهای بالستیک خود را در شهرهای اوکراین آزمایش کرد. این کشور بدون مجازات این کار را انجام داد زیرا، بر خلاف حکومت تئوکراتیک تهران، رژیم تمامیتخواه پیونگیانگ زرادخانه رو به رشدی از سلاحهای هستهای دارد و از به چالش کشیده شدن با نیروی نظامی نمیترسد.
کرت وُلکر (Kurt Volker)، سفیر سابق آمریکا در ناتو که به عنوان فرستاده ویژه برای اوکراین در اولین دولت ترامپ خدمت کرده است، میگوید: «بسیاری از کشورها اکنون فکر خواهند کرد که سلاحهای هستهای گذرنامه حاکمیت هستند. اگر ما رفتارمان را تغییر ندهیم — و من انتظار ندارم که تغییر دهیم — جهانی که ۲۰ سال دیگر در آن زندگی خواهیم کرد، جهانی با تعداد زیادی کشور دارای سلاح هستهای خواهد بود.»
جهانی بیرحم و جدید
فناوری سلاحهای هستهای حدود ۸۰ سال قدمت دارد و در دسترس هر کشور صنعتی مصمم است. با این حال، باشگاه هستهای کوچک باقی مانده است. پنج قدرت هستهای به رسمیت شناخته شده توسط پیمان عدم اشاعه هستهای (NPT) سال ۱۹۶۸ — ایالات متحده، روسیه، چین، فرانسه و بریتانیا — همگی اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل هستند. چهار قدرت هستهای دیگر به NPT تعلق ندارند. هند و پاکستان در سال ۱۹۹۸ سلاحهای هستهای را آزمایش کردند؛ کره شمالی اولین بمب خود را در سال ۲۰۰۶ آزمایش کرد. اسرائیل، که برنامه آن در دهه ۱۹۶۰ از کمکهای فرانسه بهره برد، گمان میرود دستکم ۹۰ کلاهک جنگی داشته باشد، اما سیاست رسمی ابهام در مورد وضعیت هستهای خود را حفظ میکند.
ایالات متحده مدتهاست کشورهای متحد را تشویق کرده است که به چتر هستهای آمریکا برای حفاظت تکیه کنند به جای اینکه زرادخانههای خود را بسازند. علیرغم تمام نگرانیهای ناشی از دولت ترامپ، مقامات آمریکایی اصرار دارند که تعهدات امنیتی به متحدان ثابت و پایدار باقی میماند. متیو ویتاکر (Matthew Whitaker)، سفیر آمریکا در ناتو، در کنفرانسی در بروکسل در این ماه گفت: «ما هیچ جا نمیرویم. ایالات متحده نمیتواند به تنهایی وارد این جهان بسیار خطرناک شود، و بنابراین ما به متحدان خود نیاز داریم. اما ما به متحدانی توانمند و قوی نیز نیاز داریم که بتوانند در صورت وقوع جنگ، به مبارزه بپیوندند.»
با این حال، این وعدهها در یک محیط جهانی بیرحم که در آن درگیریهای به هم پیوسته همچنان گسترش مییابند، کمتر قانعکننده به نظر میرسند. یان لیپافسکی (Jan Lipavský)، وزیر امور خارجه چک گفت: «نظم بینالمللی که ما به مدت ۸۰ سال پس از جنگ جهانی دوم میشناختیم، از هم پاشیده است. آن نظم بینالمللی یک محیط قابل پیشبینی خاص، از جمله معاهدات عدم اشاعه برای انواع مختلف سلاحها را ایجاد کرده بود. به وضوح، ما اکنون شاهد بحث در مورد سلاحهای هستهای هستیم — و ولادیمیر پوتین مسئول آن است زیرا او این جعبه پاندورا را باز کرد. او مرزها را به چالش میکشد و بنابراین، منطقاً، دیگران میپرسند: چگونه میتوانیم اکنون از مرزهای خود محافظت کنیم؟»
از نظر فرانسه، تصمیم رئیسجمهور شارل دوگل (Charles de Gaulle) برای توسعه یک قابلیت هستهای کاملاً مستقل در دهه ۱۹۶۰، به جای اتکا به وعدههای آمریکا، امروز مانند یک نبوغ تاریخی به نظر میرسد. سباستین لکورنو (Sébastien Lecornu)، وزیر دفاع فرانسه، خاطرنشان کرد که این تصمیم در آن زمان خلاف میل آمریکا بود. او گفت: «ما همیشه معتقد بودهایم که نمیتوانیم امنیت خود را به دیگران واگذار کنیم.»
با این حال، لکورنو خاطرنشان کرد که تهاجم روسیه به اوکراین نیز نشان داده است که سلاحهای هستهای جایگزینی برای قدرت نظامی متعارف نیستند. او گفت: «بازدارندگی هستهای تمام مشکلات شما را حل نمیکند. حتی با اینکه روسیه یک قدرت هستهای است، نتوانسته در عملیات نظامی متعارف خود در اوکراین موفق شود، جایی که سه سال بعد، ارتش زمانی بزرگ روسیه متوقف شده و هنوز نتوانسته چهار استان را تسخیر کند. این باید برای دوستان کره جنوبی و ژاپنی ما در مورد کره شمالی جای تأمل باشد.»
انتخاب اوکراین
تضاد بین آسیبپذیری اوکراین و مصونیت کره شمالی در بحثهای دولتهای سراسر جهان بسیار مهم است. هنگامی که اوکراین در سال ۱۹۹۱، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، مستقل شد، روسیه به سرعت سلاحهای هستهای تاکتیکی را از خاک اوکراین خارج کرد. اما کیف به تنهایی حضانت فیزیکی حدود ۱۸۰۰ کلاهک جنگی استراتژیک، سومین زرادخانه هستهای بزرگ جهان، و همچنین ناوگانی از بمبافکنهای استراتژیک و موشکهای قارهپیما را حفظ کرد. اوکراین توانایی پرتاب مستقل این سلاحها را نداشت، اما مقامات آشنا با این برنامه میگویند این کشور، که بخش بزرگی از صنایع نظامی اتحاد جماهیر شوروی در آن قرار داشت، از تخصص فنی کافی برای بازسازی کلاهکها و کسب کنترل کامل در صورت تمایل برخوردار بود.
استیون پایفر (Steven Pifer)، سفیر سابق آمریکا در کیف گفت: «نباید کسی تعجب کند که ایالات متحده میخواست این سلاحها را از بین ببرد، زیرا آنها برای نابودی شهرهای آمریکا طراحی، ساخته و مستقر شده بودند.» اوکراین در مواجهه با فروپاشی اقتصادی و فشار شدید آمریکا، موافقت کرد تا زرادخانه هستهای خود را طبق تفاهمنامه بوداپست ۱۹۹۴ به روسیه منتقل کند. در ازای آن، ایالات متحده، روسیه و بریتانیا «تضمینهای امنیتی» برای احترام به استقلال و مرزهای موجود اوکراین دادند، تعهداتی که در نهایت بیارزش از آب درآمدند.
بیل کلینتون، رئیسجمهور سابق آمریکا، در مصاحبهای با تلویزیون ایرلند در سال ۲۰۲۳ گفت که از اینکه کیف را مجبور به کنار گذاشتن سلاحهای هستهای کرده بود، «احساس بدی» دارد و اظهار داشت که در غیر این صورت روسیه حمله نمیکرد.
دوویله شاکالین (Dovile Šakaliene)، وزیر دفاع لیتوانی، نیز با این نظر موافق بود و گفت عدم تمایل غرب به کمک به اوکراین پس از الحاق کریمه توسط روسیه در سال ۲۰۱۴، که ناقض تفاهمنامه بوداپست بود، نشان میدهد که کیف نباید زرادخانه خود را رها میکرد.
او گفت: «پیامی که این به کشورهای دیگر میفرستد این است: اگر سلاح دارید، آنها را رها نکنید؛ اگر توانایی تولید سلاح را دارید، آنها را تولید کنید. انواع سلاحها. همانطور که میبینید، کشورهایی که سلاح هستهای دارند، به نوعی مورد حمله شدید قرار نمیگیرند... گفتن بیایید خلع سلاح کنیم، بیایید کبوتران صلح باشیم — این خودکشی است. اکنون ما درک میکنیم.»
اکنون که اوکراین یک پنجم قلمرو خود را به روسیه از دست داده و با خواستههای پوتین برای اساساً چشمپوشی از حاکمیت بر بقیه خاکش مواجه است، بسیاری از اوکراینیها موافقاند که این کشور در دهه ۱۹۹۰ مرتکب اشتباه شد. آنها اشاره میکنند که پس از تحریمهای اولیه، ایالات متحده در نهایت با هستهای شدن هند و پاکستان موافقت کرد. اوکراین نیز میتوانست همین مسیر را دنبال کند اگر بر حفظ سلاحهای هستهای خود اصرار میورزید.
برخی مقامات اوکراینی حتی اشاره کردهاند که راه پیگیری سلاحهای هستهای میتواند دوباره باز شود. ژنرال بازنشسته والری زالوژنی (Valeriy Zaluzhniy)، رئیس سابق ارتش اوکراین و سفیر فعلی در لندن، در ماه مارس با گفتن اینکه اوکراین به سنگر امنیت اروپا تبدیل شده است، هرچند «فعلاً سلاح هستهای خود را در اختیار ندارد»، ابروهای زیادی را بالا برد. دولت اوکراین میگوید به پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) متعهد است.
در حالی که کره شمالی برنامه مخفی سلاحهای هستهای خود را عمدتاً بر پایه تولید پلوتونیوم دنبال میکرد، ایران — که عضو NPT است — برنامه انرژی هستهای ظاهراً غیرنظامی خود را بر پایه غنیسازی اورانیوم توسعه داد. اسرائیل و ایالات متحده میگویند این پوششی برای جاهطلبیهای هستهای ایران بوده است و این برنامه برای ایران حدود ۱ تریلیون دلار هزینه داشته است، بین هزینههای مستقیم و تأثیر تحریمها. با این حال، در جلوگیری از حمله کنونی اسرائیل، بدتر از بیفایده بوده است.
کریم سجادپور، محقق ارشد در بنیاد کارنگی (Carnegie Endowment) گفت: «برنامه هستهای به جای اینکه یک سرمایه استراتژیک باشد، یک بار استراتژیک عظیم برای رژیم ثابت شده است. اما وقتی غبار این جنگ فرو بنشیند، این خطر وجود دارد که رهبری آینده ایران نتیجهگیری کند که اشتباه، پیگیری سلاحهای هستهای نبود — شاید آنها فکر کنند اشتباه این بود که سلاحهای هستهای را سریعتر دنبال نکردند.»
همسایگان ایران نیز در حال تماشا هستند. در ترکیه، مفسران تلویزیونی و برخی سیاستمداران ناسیونالیست پیش از این خواستار توسعه سلاحهای هستهای برای بازدارندگی اسرائیل شدهاند. ژرار آرو (Gérard Araud)، سفیر سابق فرانسه در آمریکا و سازمان ملل، گفت: «آینده خاورمیانه رقابت بین اسرائیل و ترکیه خواهد بود، با توجه به ضعف ایران. و در منطقهای با یک قدرت هستهای که نیروی نظامی را تا این حد به کار میبرد، اگر من یک استراتژیست ترک بودم، فرضیه هستهای شدن را برای مقابله با یک اسرائیل تهاجمی در نظر میگرفتم.»
پایان عدم اشاعه؟
برای ترکیه و سایر کشورهای بالقوه هستهای، هر تلاشی برای دستیابی به سلاحهای هستهای هزینههای سیاسی و اقتصادی قابل توجهی در پی خواهد داشت. بیشتر قدرتهای هستهای موجود با هر گونه فرسایش برتری خود مخالفند، و پنج عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل به طور تاریخی از تحریمها برای مجازات نقض NPT استفاده کردهاند. اما این اجماع بینالمللی رو به کاهش است. تعهد روسیه به عدم اشاعه به ویژه با توجه به روابط نزدیکش با کره شمالی و ایران، از جمله انتقال فناوریهایی که میتوانند کاربردهای هستهای داشته باشند، مورد تردید است.
پاول کلیمکَن (Pavlo Klimkin)، وزیر امور خارجه سابق اوکراین که در دهه ۱۹۹۰ به عنوان یک دیپلمات جوان در مذاکرات خلع سلاح هستهای شرکت داشت، گفت: «NPT نمرده است، اما اکنون در حالت بحران قرار دارد. NPT پایدار نیست وقتی بسیاری از کشورها احساس میکنند که در انجام تعهدات NPT امن نیستند. و اگر آنها احساس امنیت نکنند، به چیز دیگری فکر خواهند کرد.»
کارشناسان هستهای میگویند دستیابی یک کشور صنعتی به قابلیت هستهای بین دو تا پنج سال طول میکشد — اگر با حملهای متوقف نشود، همانطور که اسرائیل برنامه هستهای سوریه را در سال ۲۰۰۷ و عراق را در سال ۱۹۸۱ متوقف کرد. کره شمالی ممکن است قصد مشابهی در مورد همسایه جنوبی خود داشته باشد. لامی کیم (Lami Kim)، استاد مرکز مطالعات امنیتی آسیا-پاسفیک دنیل کی. اینویه (Daniel K. Inouye Asia-Pacific Center for Security Studies)، یک اندیشکده مستقر در هونولولو وابسته به پنتاگون، گفت: «آنچه در ایران اتفاق میافتد، کره جنوبیها را وادار میکند تا در مورد هستهای شدن دوباره فکر کنند. کره شمالی انگیزه قوی برای جلوگیری از این کار خواهد داشت، به خصوص که کره جنوبی برتری متعارف دارد.»
قابلیت هستهای ارزان نیست. دستیابی به سلاحها و ابزار حمل آنها، مانند موشکها، حداقل چندین میلیارد دلار هزینه خواهد داشت، و در صورت اعمال تحریمهای بینالمللی، احتمالاً بسیار بیشتر.
نماینده برایان مست (Brian Mast)، جمهوریخواه فلوریدا که رئیس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان است، گفت: «همه میخواهند بتوانند خارج از وزن خود بجنگند، که این همان چیزی است که قدرت هستهای بودن اجازه میدهد.» با این حال، بسیاری از کشورهایی که در گذشته به هستهای شدن فکر کردند «عقبنشینی کرده و گفتند، ما به سادگی نمیتوانیم این کار را بکنیم زیرا باید تمام آن چیزهای دیگر را کنار بگذاریم، علیرغم تمایلمان.»
ایالات متحده و سایر قدرتهای هستهای موجود مدتهاست که علیه اشاعه هستهای استدلال کردهاند با این مبنا که سیارهای با دهها کشور مسلح به سلاح هستهای ذاتاً بسیار ناپایدارتر خواهد بود و حتی بقای بشریت را نیز به خطر میاندازد. مست خاطرنشان کرد، هنگامی که هند و پاکستان در ماه مه پس از یک حمله تروریستی در کشمیر تحت کنترل هند با یکدیگر درگیر شدند، «جهان به گونهای در لبه پرتگاه قرار گرفت که در غیر این صورت نبود، زیرا دو قدرت هستهای بودند که مستقیماً در کنار یکدیگر درگیر شدند.»
با این حال، برخی استدلال میکنند که این درگیری به سرعت پایان یافت و به یک جنگ تمامعیار تبدیل نشد، دقیقاً به این دلیل که هر دو طرف میتوانستند بازدارندگی هستهای را اعمال کنند. این درسی برای کره جنوبی است، که موقعیت استراتژیک خود را به طور فزایندهای در خطر رشد قدرت نظامی کره شمالی میبیند.
گسترش برد موشکهای کره شمالی و قدرت زرادخانه هستهای آن به این معناست که اکنون این کشور توانایی تهدید خاک اصلی آمریکا را دارد، که میتواند اقدامات نظامی آینده آمریکا برای محافظت از کره جنوبی را بازدارد. این وضعیت کره جنوبی را با همان دوراهی مواجه میکند که فرانسه را پس از آنکه دوگل از رئیسجمهور جان اف. کندی (John F. Kennedy) پرسید آیا آمریکا خطر نابودی شهر نیویورک را برای محافظت از پاریس میپذیرد — و پاسخ صریحی دریافت نکرد — به سمت هستهای شدن سوق داد.
نظرسنجیها اکنون نشان میدهند که اکثریت کره جنوبیها وعدههای امنیتی آمریکا را ناکافی میدانند، و حدود سه چهارم آنها میخواهند کشورشان به سلاح هستهای خود دست یابد. اریک بالباخ (Eric Ballbach)، کارشناس کره در موسسه آلمانی امور بینالمللی و امنیتی (German Institute for International and Security Affairs) در برلین، گفت که حمایت از گزینه هستهای اکنون «در میانه جریان اصلی قرار دارد» و خاطرنشان کرد که پشتیبانی از گزینه هستهای فراتر از پایگاه سنتی محافظهکاران به بخشهایی از مرکز چپ به رهبری رئیسجمهور تازه منتخب، لی جائه-میونگ (Lee Jae-myung)، گسترش یافته است.
رابرت ای. کلی (Robert E. Kelly)، استاد دانشگاه ملی پوسان (Pusan National University) در کره جنوبی، گفت: «ترامپ قطعاً ریسکهای هستهای را برای متحدان نخواهد پذیرفت، این کاملاً آشکار است.» او مقالات متعددی نوشته است که استدلال میکنند سئول باید یک بازدارنده هستهای مستقل توسعه دهد.
کلی گفت: «هیچ کس باور نمیکند که کره جنوبی ناگهان سلاح هستهای پرتاب کند، هیچ کس فکر نمیکند که اگر لهستان سلاح هستهای بسازد، آن را بر روی مسکو پرتاب خواهد کرد. اینها دموکراسی هستند، و اگر سلاح هستهای بسازند، اشکالی ندارد. فقط غرور آمریکایی ما را متقاعد میکند که ما تنها کسانی هستیم که به اندازه کافی مسئولیتپذیر هستیم تا این سلاحها را مدیریت کنیم.»
برای نوشتن به یاروسلاو تروفیموف، به آدرس [email protected] ایمیل بفرستید.