در طول دو دهه گذشته، ایالات متحده از تحریمها، خرابکاری، حملات سایبری و مذاکرات دیپلماتیک برای کُند کردن حرکت بلندمدت ایران به سمت دستیابی به سلاح هستهای استفاده کرده است.
حدود ساعت ۲:۳۰ صبح یکشنبه به وقت ایران، رئیسجمهور ترامپ قدرت نظامی آشکاری را به نمایش گذاشت که چهار رئیسجمهور پیشین او به عمد از آن اجتناب کرده بودند، از ترس کشاندن ایالات متحده به جنگی تمامعیار در خاورمیانه.
پس از روزها اعلام اینکه او نمیتواند خطر اقدام نهایی ملاها و ژنرالهای تهران را که از حملات اسرائیل جان سالم به در برده بودند، برای دستیابی به سلاح هستهای بپذیرد، دستور داد ناوگانی از بمبافکنهای B-2 نیمی از جهان را طی کنند تا قدرتمندترین بمبهای متعارف را بر حیاتیترین سایتهای مجتمعهای هستهای وسیع ایران فرو بریزند.
هدف اصلی، مرکز غنیسازی عمیقاً دفنشده در فردو بود که اسرائیل قادر به هدف قرار دادن آن نبود.
برای آقای ترامپ، تصمیم حمله به زیرساخت هستهای یک کشور متخاصم، بزرگترین – و بالقوه خطرناکترین – قمار دوران دوم ریاست جمهوری او محسوب میشود.
او قمار میکند که ایالات متحده میتواند هرگونه تلافی که رهبری ایران دستور دهد را در برابر بیش از ۴۰,۰۰۰ سرباز آمریکایی که در پایگاههای سراسر منطقه پراکندهاند، دفع کند. همه این نیروها در برد ناوگان موشکی تهران قرار دارند، حتی پس از هشت روز حملات بیامان اسرائیل. و او قمار میکند که میتواند ایران به شدت تضعیفشده را از استفاده از روشهای آشنای خود – تروریسم، گروگانگیری و حملات سایبری – به عنوان خطی غیرمستقیمتر برای انتقامگیری بازدارد.
مهمتر از همه، او قمار میکند که شانس ایران برای بازسازی برنامه هستهایاش را برای همیشه از بین برده است. این یک هدف جاهطلبانه است: ایران به صراحت اعلام کرده است که در صورت حمله، از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) خارج شده و برنامه گسترده خود را زیرزمینی خواهد کرد. به همین دلیل آقای ترامپ تمرکز زیادی بر نابودی فردو داشت، تأسیساتی که ایران در اواسط دهه ۲۰۰۰ به صورت مخفیانه ساخت و در سال ۲۰۰۹ توسط رئیسجمهور باراک اوباما به صورت عمومی افشا شد. این همان جایی بود که ایران تقریباً تمام سوخت نزدیک به درجه بمب را تولید میکرد که بیشترین نگرانی را برای ایالات متحده و متحدانش ایجاد کرده بود.
مشاوران آقای ترامپ شنبه شب به متحدان میگفتند که مأموریت واحد واشنگتن، نابودی برنامه هستهای است. آنها این حمله پیچیده را عملیاتی محدود و مهارشده توصیف کردند، شبیه به عملیات ویژهای که منجر به کشته شدن اسامه بن لادن در سال ۲۰۱۱ شد.
یک دیپلمات ارشد اروپایی اواخر شنبه شب در توصیف مکالمه خود با یک مقام عالیرتبه دولتی گفت: «آنها صراحتاً گفتند که این اعلام جنگ نیست.»
اما، دیپلمات افزود، بن لادن ۳,۰۰۰ آمریکایی را کشته بود. ایران هنوز بمب نساخته بود.
به طور خلاصه، دولت ترامپ در حال استدلال است که درگیر یک اقدام پیشگیرانه بوده، به دنبال پایان دادن به یک تهدید، نه رژیم ایران. اما کاملاً مشخص نیست که ایرانیها این را اینگونه درک خواهند کرد. آقای ترامپ در یک سخنرانی کوتاه از کاخ سفید در شنبه شب، در کنار معاون رئیسجمهور، جی. دی. ونس، وزیر امور خارجه، مارکو روبیو و وزیر دفاع، پیت هگست، ایران را به تخریب بیشتر تهدید کرد، اگر به خواستههای او تن ندهد.
او گفت: «ایران، قلدر خاورمیانه، اکنون باید صلح کند. اگر این کار را نکنند، حملات آینده بسیار بزرگتر و بسیار آسانتر خواهد بود.»
او افزود: «یا صلح خواهد بود، یا فاجعهای برای ایران بسیار بزرگتر از آنچه در هشت روز گذشته شاهد بودهایم. به یاد داشته باشید، اهداف زیادی باقی مانده است.» او قول داد که اگر ایران کوتاه نیاید، «با دقت، سرعت و مهارت» به آنها حمله خواهد کرد.
اساساً، آقای ترامپ تهدید میکرد که مشارکت نظامی خود با اسرائیل را گسترش خواهد داد، اسرائیل که هشت روز گذشته را به طور سیستماتیک رهبران ارشد نظامی و هستهای ایران را هدف قرار داده، و آنها را در بسترشان، آزمایشگاههایشان و پناهگاههایشان به قتل رسانده است. ایالات متحده در ابتدا خود را از آن عملیات جدا کرده بود. در اولین بیانیه عمومی دولت ترامپ درباره آن حملات، آقای روبیو تأکید کرد که اسرائیل «اقدام یکجانبه علیه ایران» انجام داده است و افزود که ایالات متحده «درگیر نبوده است.»
اما چند روز پیش، آقای ترامپ در پلتفرم رسانههای اجتماعی خود درباره توانایی ایالات متحده برای کشتن رهبر ۸۶ ساله ایران، آیتالله علی خامنهای، در هر زمان که بخواهد، سخن گفت. و شنبه شب، او روشن ساخت که ایالات متحده کاملاً درگیر است و برخلاف بیانیه آقای روبیو، این کشور اکنون عمیقاً وارد ماجرا شده است.
اکنون، آقای ترامپ با عقبنشاندن توانایی غنیسازی ایران، آشکارا امیدوار است که بتواند از یک لحظه ضعف قابل توجه استفاده کند – ضعفی که به بمبافکنهای B-2 آمریکایی اجازه داد با مقاومت ناچیزی وارد و خارج از خاک ایران شوند.
پس از تلافی شدید اسرائیل در برابر حملات تروریستی ۷ اکتبر ۲۰۲۳ که منجر به کشته شدن بیش از هزار غیرنظامی اسرائیلی شد، ایران ناگهان از نیروهای نیابتی خود، حماس و حزبالله، بیبهره گشته است. نزدیکترین متحد آن، بشار اسد سوریه، مجبور به فرار از کشور شد. و روسیه و چین، که با ایران مشارکت مصلحتی داشتند، پس از حمله اسرائیل به این کشور، دیگر دیده نشدند.
این وضعیت تنها برنامه هستهای را به عنوان دفاع نهایی ایران باقی گذاشت. این برنامه همیشه فراتر از یک پروژه علمی بود – نماد مقاومت ایران در برابر غرب و هسته اصلی برنامه رهبری برای حفظ قدرت بود.
همراه با سرکوب مخالفان، این برنامه به ابزار نهایی دفاع برای وارثان انقلاب ایران که در سال ۱۹۷۹ آغاز شد، تبدیل شده بود. اگر گروگانگیری ۵۲ آمریکایی در سال ۱۹۷۹ راه ایران برای ایستادگی در برابر حریفی بسیار بزرگتر و قدرتمندتر بود، برنامه هستهای نماد مقاومت برای دو دهه گذشته بوده است.
یک روز تاریخنگاران به خوبی خطی را از تصاویر آن آمریکاییهای چشمبسته، که برای ۴۴۴ روز در اسارت بودند، تا فرو ریختن بمبهای GBU-57 سنگرشکن بر روی پناهگاه کوهستانی به نام فردو ترسیم خواهند کرد. آنها احتمالاً خواهند پرسید که آیا ایالات متحده، متحدانش یا خود ایرانیها میتوانستند این بازی را به گونهای متفاوت انجام دهند.
و آنها تقریباً به یقین خواهند پرسید که آیا قمار آقای ترامپ نتیجه داد.
منتقدان او در کنگره پیشاپیش رویکرد او را زیر سوال میبردند. سناتور مارک وارنر از ویرجینیا، دموکرات ارشد کمیته اطلاعات، گفت که آقای ترامپ «بدون مشورت با کنگره، بدون یک استراتژی روشن، بدون توجه به نتیجهگیریهای ثابت جامعه اطلاعاتی» مبنی بر اینکه ایران تصمیمی برای برداشتن گامهای نهایی به سوی ساخت بمب نگرفته بود، عمل کرده است.
اگر ایران خود را ناتوان از پاسخگویی مؤثر بیابد، اگر نفوذ آیتالله بر قدرت اکنون سست شود، یا اگر کشور از جاهطلبیهای هستهای دیرینه خود دست بردارد، آقای ترامپ بیتردید ادعا خواهد کرد که تنها او مایل به استفاده از توان نظامی آمریکا برای دستیابی به هدفی بود که چهار رئیسجمهور پیشین او آن را بسیار پرخطر میدانستند.
اما یک احتمال دیگر نیز وجود دارد. ایران میتواند به آرامی بهبود یابد، دانشمندان هستهای بازمانده آن میتوانند مهارتهای خود را به زیرزمین ببرند و کشور میتواند مسیری را دنبال کند که کره شمالی روشن کرده است، با رقابتی برای ساخت بمب. امروزه، کره شمالی طبق برخی برآوردها بین ۶۰ یا بیشتر سلاح هستهای دارد، زرادخانهای که احتمالاً آن را برای حمله بسیار قدرتمند میکند.
ایران ممکن است نتیجه بگیرد که این تنها راه برای دور نگه داشتن قدرتهای بزرگ و متخاصم و جلوگیری از انجام عملیاتی مانند آنچه یکشنبه صبح آسمان ایران را روشن کرد توسط ایالات متحده و اسرائیل است.