دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، در حال سخنرانی در مورد بمباران سایت‌های هسته‌ای ایران توسط ایالات متحده، آنطور که در صفحه تلویزیون در اتاق برادی پرس کاخ سفید در واشنگتن دی‌سی در 21 ژوئن دیده می‌شود. سائول لوب / AFP
دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، در حال سخنرانی در مورد بمباران سایت‌های هسته‌ای ایران توسط ایالات متحده، آنطور که در صفحه تلویزیون در اتاق برادی پرس کاخ سفید در واشنگتن دی‌سی در 21 ژوئن دیده می‌شود. سائول لوب / AFP

چرا ترامپ نظرش را درباره ایران تغییر داد؟

او برای ماه‌ها به نظر می‌رسید که توافق هسته‌ای را بر اقدام نظامی ترجیح می‌دهد — تا اینکه این‌گونه نشد.

برای پنج ماه، به نظر می‌رسید که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، به وضوح خواهان یک راه‌حل مذاکره‌ای برای برنامه هسته‌ای ایران بود. از آغاز دوره دوم ریاست‌جمهوری‌اش در ژانویه، او مذاکره‌کنندگان آمریکایی را پنج بار برای دیدار با همتایان ایرانی‌شان در عمان یا ایتالیا به این منظور اعزام کرد. بله، او در آوریل یک مهلت 60 روزه به ایران داده بود. اما خبرنگاران و تحلیل‌گران عمدتاً آن را نادیده گرفتند و آن را در رده گزافه‌گویی‌های ترامپ، مانند ضرب‌الاجل‌های تعرفه‌ای او که هر روز تغییر می‌کردند، قرار دادند. تصور غالب این بود و باقی ماند که ترامپ خواهان توافق است.

دوره دوم ترامپ

گزارش‌ها و تحلیل‌های در حال انجام

حملات ایالات متحده به تأسیسات هسته‌ای ایران در فردو، نطنز و اصفهان، این تصور غالب را از بین برد – و به احتمال زیاد امکان مذاکرات را مسدود کرد. پس چه چیزی تغییر کرد؟ و چرا اکنون؟

البته توضیحات احتمالی متعددی وجود دارد. سرراست‌ترین توضیح، همان چیزی است که یک مقام ارشد دولت ترامپ در یک شام رسمی در دوره اول ریاست‌جمهوری به من گفت: ترامپ همان چیزی را می‌گوید که منظورش است و همان چیزی را منظورش است که می‌گوید. بنابراین، وقتی 60 روز به پایان رسید، برنامه هسته‌ای ایران در تیررس قرار گرفت. این توضیح خودستایانه به نظر می‌رسد و ژئوپلیتیک اغلب پیچیده‌تر و مشروط‌تر از تصویری است که رئیس‌جمهور و حامیانش از یک فرد سرسخت دوست دارند ارائه دهند. با وجود تصور ترامپ از خود به عنوان یک تصمیم‌گیرنده قاطع، او اغلب نظرش را تغییر می‌دهد - از این رو، اصطلاح "TACO" که اخیراً در مورد او ابداع شده است: Trump always chickens out (ترامپ همیشه پا پس می‌کشد).

منطقی‌تر به نظر می‌رسد که نتیجه بگیریم ترامپ پس از موفقیت‌های نظامی چشمگیر اسرائیل، اقناع مؤثر اسرائیل بر مبنای این موفقیت‌ها، و اشتباه محاسباتی آیت‌الله علی خامنه‌ای در مورد نیات ایالات متحده، وارد درگیری با ایران شد. در تهران نیز، آن‌ها "TACO" را باور داشتند.

لازم نیست کسی یک تحلیل‌گر نظامی جزئی‌نگر باشد تا درک کند که کمپین اسرائیل علیه ایران تا چه حد چشمگیر بوده است. اسرائیلی‌ها ترکیبی از جسارت، اطلاعات خیره‌کننده و جادوگری فناورانه را به کار گرفتند – که با نمایش مهارت‌های خارق‌العاده خلبانانشان تکمیل شد. هر گونه تردیدی که ترامپ در مورد عملیات «شیر خیزان» (Operation Rising Lion) اسرائیل داشت، زمانی برطرف شد که مشخص گشت اسرائیلی‌ها کنترل آسمان ایران را به دست آورده و اعضای مهمی از رهبری نظامی و علمی کشور را کشته‌اند. صبح روز پس از آغاز حملات اسرائیل، رئیس‌جمهور شروع به مالکیت عملیات کرد، و اظهار داشت که او از ابتدا در جریان بوده، و این به پست‌های او در رسانه‌های اجتماعی که در آن‌ها اعلام کرد «ما» آسمان ایران را کنترل می‌کنیم، اوج گرفت. ترامپ برندگان را دوست دارد، و خب، اسرائیلی‌ها حسابی می‌تاختند. پس او نیز وارد کارزار شد.

در همان زمان که اسرائیلی‌ها مهارت‌های نظامی خود را به نمایش می‌گذاشتند، تلاش دیپلماتیک بلندمدت اسرائیل برای متقاعد کردن رئیس‌جمهور آمریکا مبنی بر اینکه حمله به برنامه هسته‌ای ایران به نفع این کشور است، تأثیر خود را می‌گذاشت. در اینجا باید محتاط بود. تعداد قابل توجهی از افراد – از جمله کسانی که باید بهتر بدانند اما ظاهراً نمی‌دانند – اعلام کرده‌اند که بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، ایالات متحده را به جنگ می‌کشاند. این گونه اظهارات، ترس را در دل بسیاری از یهودیان آمریکایی، صرف نظر از دیدگاه‌هایشان در مورد اسرائیل و درگیری کنونی، می‌اندازد. این به آن دلیل است که آنها تصویر قدیمی و یهودستیزانه خیمه‌شب‌باز یهودی را تداعی می‌کنند، که ویژگی رایج در آثار آزاردهنده نفرت‌پراکنی علیه یهودیان در طول قرون است. پیشنهاد هر چیز دیگری صرفاً گزلایتینگ است.

نتانیاهو و مشاورانش کاری را انجام داده‌اند که هر کشور دیگری تحت تهدید انجام می‌دهد. آنها از یک حامی بسیار بزرگ‌تر و قدرتمندتر کمک خواستند. اسرائیل انتقادات زیادی را متحمل می‌شود و در این هجمه، خبرنگاران، تحلیل‌گران و رهبران منتخب تمایل دارند یک هدف اصلی سیاست خارجی ایران را فراموش کنند، هدفی که رهبرانش میلیاردها دلار برای دستیابی به آن هزینه کرده‌اند: نابودی اسرائیل. در اتهام مربوط به دستکاری ترامپ توسط نتانیاهو، این حقیقت که ایران یک برنامه هسته‌ای توسعه‌یافته دارد و مواد هسته‌ای را بسیار فراتر از نیازهای یک برنامه غیرنظامی انباشته است، گم می‌شود. تهران همچنین به حزب‌الله، حماس، حوثی‌ها و شبه‌نظامیان عراقی بودجه و تجهیزات داده است، که همگی ابزاری در تلاش ایران برای نابودی اسرائیل هستند. قبل از اکتبر 2023، اسرائیلی‌ها بر این باور بودند که می‌توانند ایران و نیروهای نیابتی‌اش را بازدارند، اما یورش حماس به جنوب اسرائیل همه چیز را تغییر داد. اسرائیل اکنون ایران و دوستانش را زمانی که می‌گویند قصد نابودی آن را دارند، باور می‌کند.

با توجه به پتانسیل ایران برای انجام همین کار، در صورتی که برنامه خود را تسلیحاتی کند – که سرویس‌های اطلاعاتی اسرائیل معتقد بودند شروع به انجام آن کرده بود – منطقی به نظر می‌رسد که نتانیاهو به دنبال کمک واشنگتن باشد تا اینکه اقدامی دستکاری‌گرانه انجام دهد. هر نخست‌وزیر اسرائیلی همین کار را می‌کرد. این به معنای مبرا کردن نتانیاهو نیست: او سال‌ها به رهبران ایالات متحده می‌گفت که ایرانی‌ها در آستانه تسلیحاتی شدن هستند. او شبیه نخست‌وزیری شده بود که مرتباً از گرگ فریاد می‌زد. اما پیشرفت ایران در هفته‌های اخیر به نظر می‌رسید به قدری اضطراری شده بود که او دستور حملات هوایی را صادر کرد و پرونده خود را به ترامپ ارائه داد که این حملات به نفع هم ایالات متحده و هم اسرائیل است. رئیس‌جمهور ایالات متحده قدرت تصمیم‌گیری دارد. او مانند پیشینیان خود می‌توانست از این کار خودداری کند، اما تصمیم دیگری گرفت.

وسوسه انگیز است که بگوییم این لحظه "FAFO" (اختصاری برای F*** around and find out) خامنه‌ای بود. او با رد پایان غنی‌سازی اورانیوم، ترامپ را به چالش کشید. او باید می‌دانست که عواقبی خواهد داشت. اما خامنه‌ای و مشاورانش – مانند بسیاری از ناظران – باور نمی‌کردند که ترامپ حمله کند. و به دلیل تفکر گروهی که از واشنگتن تا تهران گسترش یافته بود، خامنه‌ای در برابر سازش نفوذناپذیر بود. حتی پس از یک هفته بمباران اسرائیل، خواسته‌های اساسی تهران همان چیزی بود که قبل از عملیات اسرائیل بود.

ایرانی‌ها باید محاسبه کرده باشند که ترامپ همچنان خواهان مذاکرات خواهد بود و به مرور زمان اسرائیلی‌ها را به زانو در خواهد آورد. سپس آنها به کاری که در دوره‌های قبلی مذاکرات انجام می‌دادند ادامه می‌دادند: فرسودن طرف آمریکایی و رسیدن به توافقی که به ایران اجازه غنی‌سازی اورانیوم را بدهد در حالی که همچنان گام‌هایی را برای تسلیحاتی کردن برنامه خود برمی‌داشت. در آن مرحله، پویایی توافق به جریان می‌افتاد و افرادی در واشنگتن که آن را امضا کرده بودند، به هر قیمتی از آن دفاع می‌کردند. ترامپ به نتیجه دیگری رسید و محاسبه کرد که حمله ایالات متحده یا برنامه ایران را نابود می‌کند یا به او اهرم فشار بیشتری در مذاکرات آتی می‌دهد.

البته، ترامپ ممکن است اشتباه محاسبه کرده باشد. گزارش‌های اولیه نشان می‌دهد که خسارت به برنامه ایران کمتر از آن چیزی است که رئیس‌جمهور شنبه شب به مردم آمریکا منتقل کرد. مگر اینکه این گزارش‌ها اشتباه باشند، واشنگتن ممکن است مجبور شود با ایرانی روبرو شود که برای دستیابی به سلاح هسته‌ای می‌تازد. این احتمالاً به این معنی است که ایالات متحده باید برای مدت طولانی با تعداد قابل توجهی در خاورمیانه حضور داشته باشد و ایرانی‌ها را بازدارد و مهار کند. بازدارندگی و مهار لزوماً نتیجه بدی نیستند، اما ترامپ باید از همان ابتدا این مسیر را انتخاب می‌کرد.