«اکنون زمان صلح است!» دونالد ترامپ بلافاصله پس از آنکه ایالات متحده یک کارزار بمباران را علیه سه سایت حیاتی برنامه هستهای ایران آغاز کرد، این جمله را در تروث سوشال خود منتشر کرد.
اما اینکه آیا این زمان واقعاً فرا رسیده است یا خیر، به تصمیم ایران نیز بستگی دارد و رهبران این کشور در عوض وعده «عواقب دائمی» دادهاند. آنچه در ادامه در این جنگ به سرعت در حال گسترش رخ میدهد، تا حد زیادی به معنای دقیق این جمله ایران بستگی دارد.
پیشبینی این موضوع آسان نیست، زیرا مرحله بعدی مناقشه اکنون به ایران وابسته است که با شرایط بیسابقهای روبروست. رژیم ایران احتمالاً از زمان انقلاب ۱۳۵۷ که جمهوری اسلامی را به وجود آورد، به این اندازه ضعیف و در خطر نبوده است. حتی پیش از آنکه اسرائیل کمی بیش از یک هفته پیش کارزار نظامی گستردهای را علیه اهداف هستهای و نظامی ایران آغاز کند، دو ستون از سه ستون دفاعی ایران را به شدت تخریب کرده بود: شبکه منطقهای گروههای نیابتی تهران (مانند حماس در غزه و حزبالله در لبنان) و زرادخانه نظامی متعارف آن (داراییهایی مانند موشکها، پهپادها و پدافند هوایی). اکنون ممکن است اسرائیل و ایالات متحده ستون سوم – برنامه هستهای کشور و جایگاه آن در آستانه دستیابی به سلاح هستهای – را نیز به ویرانهای خاکسترشده تبدیل کرده باشند.
با توجه به این شرایط، رفتار گذشته رژیم ایران ممکن است شاخص قابل اعتمادی برای اقدامات آتی آن نباشد. به عنوان مثال، رهبران ایران شهرتی برای درنگ کردن ماهها یا حتی سالها قبل از تلافی علیه دشمنان خود پیدا کردهاند، اما سرعت و مقیاس تهدید علیه برنامه هستهای و خود رژیم ممکن است آنها را به اقدام فوری وادار کند.
برای کارشناسان ایران، فرض اصلی این است که اولویت اصلی رژیم، تضمین بقای آن است. با این دیدگاه، دولت ایران در حال حاضر در سرزمینی از گزینههای بد زندگی میکند. اگر ایران به ایالات متحده با قدرت پاسخ دهد، ممکن است وارد یک چرخه تشدید تنش با قدرت نظامی پیشرو جهان و دشمنی دیرینه شود که از قبل آن را در هم کوبیده است، که به نوبه خود میتواند رژیم را به خطر اندازد. اگر تهران به شیوه محدود یا هیچ پاسخی ندهد، ممکن است ضعیف به نظر برسد که این نیز میتواند رژیم را از درون (تندروهای خشمگین) یا از بیرون (دشمنان جسور شده) به خطر اندازد.
صنم وکیل، کارشناس ایران و منطقه وسیعتر در اندیشکده چتم هاوس، به من گفت: «گزینههای خوبی وجود ندارد، اما ایران هنوز گزینههای دارد.» او اهداف هرگونه تلافیجویی ایران را برشمرد: «وارد کردن درد. انتقال هزینههای جنگ به خارج از ایران. نمایش تابآوری و قابلیت بقا.»
در گفتگوهایم با کارشناسان، پنج اقدام احتمالی ایران به طور مداوم مطرح میشد.
۱. بستن تنگه هرمز
ایران میتواند گام بزرگی بردارد و از نیروی نظامی خود برای اخلال در کشتیرانی یا حتی تلاش برای مسدود کردن تجارت در تنگه هرمز استفاده کند؛ یک آبراه بینالمللی شلوغ در نزدیکی جنوب ایران که تقریباً یک پنجم از عرضه نفت جهان از آن عبور میکند.
در واقع، در ساعات پس از حملات ایالات متحده، گزارش شد که مجلس ایران حمایت خود را از چنین اقدامی اعلام کرده است، اگرچه رهبری ایران هنوز اقدامی در این راستا انجام نداده است.
چنین اقدامی بر اقتصاد جهانی تأثیر میگذارد، بازارهای مالی را پایین میآورد، قیمت نفت را افزایش میدهد و هزینههای سنگینی را بر اقتصادهای سراسر جهان تحمیل میکند. این اقدام احتمالاً توجه رئیسجمهور اقتصادمحور آمریکا را به خود جلب خواهد کرد.
اما علاوه بر این واقعیت که ارتش آمریکا ممکن است با چنین اقدامی مقابله کند، درد پراکنده این اقدام میتواند در نهایت آن را به گزینهای غیرجذاب برای ایران تبدیل کند. شوک اقتصادی به خود ایران بازخواهد گشت، علاوه بر اینکه به حامی ایران، چین واردکننده نفت، و همچنین کشورهای عربی صادرکننده نفت حوزه خلیج فارس آسیب میرساند. در سالهای اخیر، ایران روابط خود را با عربستان سعودی و امارات متحده عربی بهبود بخشیده است – حتی سعودیها در سال ۲۰۲۳ روابط دیپلماتیک خود را با ایران از سر گرفتند. رژیم ایران احتمالاً از منزوی کردن شرکای خود در زمانی که به شدت منزوی و تضعیف شده است، پرهیز خواهد کرد.
۲. حمله به پرسنل یا منافع ایالات متحده در خاورمیانه
ایران همچنین میتواند، چه به طور مستقیم و چه از طریق آنچه از گروههای نیابتی منطقهای خود باقی مانده است، به نیروها، پایگاهها یا سایر منافع ایالات متحده در منطقه حمله کند.
این میتواند شامل حملاتی به پرسنل ایالات متحده یا زیرساختهای مرتبط با انرژی مستقر در کشورهای حوزه خلیج فارس متحد با ایالات متحده باشد، با این گزینه که راه دیگری برای ایجاد شوک اقتصادی است. اما ارزیابی تهران در اینجا ممکن است مشابه محاسباتش در مورد تنگه هرمز باشد. وکیل به من گفت: اگر ایرانیها به اهدافی در خلیج فارس ضربه بزنند، ممکن است «دستانی را که به ایران غذا میدهند، گاز بگیرند.» «آنها به کشورهای خلیج فارس نیاز دارند تا نقش کاهش تنش و شاید نقش گستردهتر ثبات منطقهای را ایفا کنند. فکر میکنم آنها سعی خواهند کرد به هر قیمتی که شده، روابط خود را با کشورهای خلیج فارس حفظ کنند.»
وکیل احتمال بیشتری داد که ایران به اهداف ایالات متحده در کشورهای همسایهای که روابط نزدیکی با تهران ندارند، مانند عراق، سوریه و بحرین، که مقر فرماندهی مرکزی نیروهای دریایی ایالات متحده (NAVCENT) را در خود جای داده است، حمله کند.
اگر ایران این رویکرد را در پیش بگیرد، تا حد زیادی به این بستگی دارد که آیا حملات آن نسبتاً مهار شده است – اساساً با هدف ادعای اینکه انتقام حمله ایالات متحده را گرفتهاند بدون تحریک پاسخی بزرگ از واشنگتن – یا اینکه تصمیم میگیرد اقدامی بزرگتر انجام دهد، شاید به دلیل ویرانی ناشی از حملات ایالات متحده و پیامهای عمومی تند دولت آمریکا.
جاناتان پانیکوف، افسر سابق اطلاعات ملی ایالات متحده برای خاور نزدیک که اکنون همکار من در شورای آتلانتیک است، به من گفت: «اگر ایرانیها واقعاً به کل پایگاه NAVCENT در بحرین حمله کنند،» ممکن است «دنیایی از دردسر» را به بار آورند. چنین حملهای ممکن است ترامپ را شرمنده کرده و او را به عمل به تهدیدش در سخنرانی خود خطاب به ملت در شنبه شب وادارد تا با نیرویی حتی بیشتر به ایران پاسخ دهد. به عنوان مثال، ایالات متحده میتواند به تأسیسات نفت و گاز ایران یا سایر سایتهای انرژی، اهداف ارتش و نیروی دریایی، یا حتی رهبران سیاسی و نظامی ضربه بزند. جنگ در ایران میتواند به سرعت به یک درگیری منطقهای گسترش یابد.
به عنوان یک مورد مطالعاتی، آنچه پس از کشته شدن قاسم سلیمانی، فرمانده ایرانی در دوره اولین دولت ترامپ در سال ۲۰۲۰ رخ داد را در نظر بگیرید. تحلیلگران انواع اقدامات تلافیجویانه احتمالی ایران با ابعاد و مقیاسهای مختلف را پیشبینی کردند، اما ایران در نهایت یک حمله موشکی شدید اما محدود را به پایگاه هوایی عینالاسد در عراق انتخاب کرد که منجر به تلفات جانی نشد، اما بیش از ۱۰۰ پرسنل آمریکایی دچار آسیب مغزی شدند. دولت ترامپ این حمله را کم اهمیت جلوه داد و پاسخ خود را به اعمال تحریمهای اقتصادی بیشتر علیه ایران محدود کرد، و دو کشور حتی از طریق سفارت سوئیس در تهران پیامهایی رد و بدل کردند تا تنشها را کاهش دهند.
۳. حمله به پرسنل یا منافع ایالات متحده فراتر از خاورمیانه
پانیکوف اشاره کرد که یک رویکرد تشدیدکننده دیگر این خواهد بود که ایران مستقیماً اهداف ایالات متحده را فراتر از منطقه، از جمله در کشورهایی مانند ترکیه، پاکستان و کشورهای آسیای مرکزی، هدف قرار دهد.
اما او معتقد است که چنین اقدامی «بسیار بعید» است زیرا ایرانیها در حال برداشتن یک گام «تلافیجویانه بسیار بزرگ» و دعوت به درگیری با آن کشورها خواهند بود. پانیکوف به من گفت: «یک حمله موشکی واقعی – مثلاً به سفارت آمریکا در پاکستان – ویرانگر و تکاندهنده خواهد بود.» وی افزود که رهبران ایران تنها در صورتی این کار را انجام خواهند داد که معتقد باشند پایان رژیمشان نزدیک است و «چیزی برای از دست دادن» ندارند.
متناوباً، ایرانیها میتوانند به شیوههای ابتدایی و قدیمیتر خود بازگردند، مانند اجرای مستقیم حملات تروریستی یا حمایت از حملات تروریستی گروههای نیابتی علیه اهداف آمریکایی، اسرائیلی یا یهودی در سراسر جهان. پانیکوف گفت که این «آستانه پایینتری» برای ایرانیها خواهد بود و «جای نگرانی دارد.»
۴. شتاب به سوی یک سلاح هستهای
رژیم ایران ممکن است از تشدید جنگ با اسرائیل و ایالات متحده این درس را بگیرد که تنها دستیابی به یک سلاح هستهای میتواند آن را نجات دهد. حتی قبل از عملیات نظامی اسرائیل، به نظر میرسید ایران به طور آزمایشی در مسیر تبادل موقعیت خود در آستانه دستیابی به قدرت هستهای با سلاحهای هستهای واقعی حرکت میکند، که به نظر میرسد به زمانبندی عملیات اسرائیل کمک کرده است.
اما اگرچه قبل از جنگ ایران ممکن بود قادر به غنیسازی اورانیوم تا ۹۰ درصد، یا درجه تسلیحاتی، ظرف چند روز یا هفته باشد، اما از توانایی تبدیل آن اورانیوم درجه تسلیحاتی به یک سلاح هستهای قابل استفاده دورتر بود – شاید ماهها یا بیشتر. و اکنون برنامه هستهای آن به طور جدی تخریب شده است، اگرچه میزان آسیب هنوز به طور کامل مشخص نیست: ایران ممکن است ذخایر اورانیوم غنی شده خود را حفظ کرده باشد. هرگونه تلاش برای ساخت بمب نیز میتواند تحریمهای اقتصادی بیشتر و عملیات نظامی علیه ایران را به دنبال داشته باشد. این امر باعث میشود که مسابقه برای دستیابی به یک بمب هستهای بلافاصله پس از حملات ایالات متحده، با هر آنچه از منابع آن باقی مانده است، بعید به نظر برسد، اگرچه ایران میتواند اقداماتی کوتاهتر از آن را انجام دهد، مانند تلاش برای توسعه و احتمالاً استفاده از یک دستگاه هستهای ابتدایی، تلاش برای بازسازی برنامه هستهای خود، یا خروج از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای.
ایران از این جنگ با دانشمندان هستهای کشته شده و زیرساختهای هستهای فیزیکی تخریب شده بیرون خواهد آمد، اما آنچه به نوعی باقی خواهد ماند، تخصص فنی است که به آن امکان غنیسازی اورانیوم تا ۶۰ درصد را داده بود، و احتمالاً میتوان آن را برای غنیسازی بیشتر مواد تا درجه تسلیحاتی به کار برد، زیرا این جهش زیادی نیست. تهدید بلندمدت ایران هستهای تا زمانی که رژیم کنونی ایران، یا هر رژیم همفکر یا حتی تندروتر، در قدرت باقی بماند، بعید است که از بین برود.
۵. دستیابی به یک توافق هستهای با ایالات متحده
ممکن است این سناریو، با توجه به لحن جنگطلبانه ایران، بعیدترین به نظر برسد، اما یک نتیجه احتمالی دیگر این است که ایران به این نتیجه برسد که رژیم آن با یک مارپیچ تشدید تنش با اسرائیل و ایالات متحده برتر نظامی، به طور موجودیتی تهدید خواهد شد و فراتر از یک پاسخ محدود، اقدام بعدی آن باید دستیابی به یک توافق هستهای جدید با ایالات متحده باشد که به پایان جنگ و بقای رژیم در تهران منجر شود.
اما این امر مستلزم آن است که ایران با شرایط ایالات متحده مبنی بر ترک هرگونه غنیسازی هستهای موافقت کند، که ایران هیچ نشانهای از تمایل به آن نداده است. بنابراین در حال حاضر، این نتیجه نیز بعید به نظر میرسد.
ایران ممکن است بخواهد پاسخ خود را به حملات ایالات متحده با دقت کالیبره کند، اما کالیبراسیون در درگیریهای بیثبات همیشه ممکن نیست.
حمله ایران به نیروهای ایالات متحده در عراق پس از کشته شدن سلیمانی در پنج سال پیش ممکن است کوچکتر از آنچه برخی پیشبینی میکردند بوده باشد، اما همچنان به عنوان «بزرگترین حمله موشکی بالستیک علیه آمریکاییها در تاریخ» توصیف شده است. سربازان بعداً روایت کردند که یک سرباز در پناهگاهی پشت دیوارهای محافظ پایگاه تقریباً در اثر این آتشبار منفجر شده بود. فرانک مککنزی، فرمانده وقت فرماندهی مرکزی ایالات متحده، تخمین زده است که اگر او دستور تخلیه جزئی پایگاه هوایی را نداده بود، ۱۰۰ تا ۱۵۰ آمریکایی دیگر ممکن بود زخمی یا کشته شوند.
اگر آن اتفاق میافتاد، دولت ترامپ ممکن بود با قدرت بسیار بیشتری پاسخ دهد، که به نوبه خود میتوانست باعث تشدید بیشتر از سوی ایران شود. تلاش برای دستیابی به یک پاسخ کالیبره شده ممکن بود به یک جنگ تمامعیار منجر شود. همه بازیگران در این جنگ کنونی که در حال بررسی اقدامات بعدی خود هستند، باید این درس را به خاطر بسپارند.