حمله چشمگیر آخر هفته پرزیدنت ترامپ ممکن است پتانسیل هستهای ایران را نابود کرده باشد یا نه، اما بازدارندگی و اعتبار ایالات متحده را احیا کرده است. آیتالله علی خامنهای، رهبر حکومتی تئوکراتیک که تقریباً نیم قرن خاورمیانه را در چنگال وحشت نگه داشته بود، اکنون در یک پناهگاه زیرزمینی پنهان شده است. او حتی از استفاده از تلفن همراه نیز واهمه دارد مبادا اطلاعات برتر و قدرت هوایی اسرائیل او و جاهطلبیهای هستهای کشورش را از بین ببرند.
در حالی که اسرائیل آشکارا برنده بزرگ جنگی است که بیش از یک هفته پیش علیه ایران آغاز کرد، عربستان سعودی به عنوان دیگر ذینفع اصلی منطقهای ظاهر خواهد شد. «محور مقاومت» ایران که منطقه را محاصره کرده و عربستان سعودی را آزار میداد، از بین رفته است. از میان تمامی رژیمهای خاورمیانه، تنها اسرائیل، «شیطان کوچک»، و عربستان سعودی، «شیطان کوچک و ناتوان»، برای حذف در نظر گرفته شده بودند. ایران نه تنها نفت عربستان سعودی، بلکه مهمتر از آن، نگهبانی این کشور از دو مکان مقدس اسلام، مکه و مدینه، را نیز طمع میکرد.
روز دوشنبه، رژیم زخمی و هراسان ایران با حمله موشکی به یک پایگاه هوایی آمریکا در قطر واکنش نشان داد. تهران همچنین میتواند با بستن تنگه هرمز یا اعزام تروریستهای خود برای حمله به آمریکاییها، به تلافی بپردازد. اما اسرائیل، عربستان سعودی و دیگر شرکای خاورمیانه اکنون شواهد کافی از قابل اعتماد بودن ایالات متحده را در اختیار دارند که در یک دهه اخیر کمبود آن احساس میشد. بیاعتمادی به دولت بایدن باعث شد محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، که با نام "امبیاس" شناخته میشود، در سال ۲۰۲۳ با برقراری روابط دیپلماتیک با تهران احتیاط کند. و با امید به جلوگیری از هرگونه اقدام تلافیجویانه ایران علیه پادشاهی، وزیر خارجه عربستان به سرعت در توییتی «نگرانی عمیق» کشورش را برای «جمهوری اسلامی خواهر» ابراز کرد. اما اشتباه نکنید: ریاض هیجانزده است.
با یک ضربه، آقای ترامپ اعتبار آمریکا را در منطقه بازگرداند. در همین حال، روسیه و چین، متحدان وفادار فرضی ایران، در حالی که شریکشان مورد حمله قرار میگیرد، ناتوان به نظر میرسند. به همان اندازه برای سعودیها مهم، تحقیر آقای خامنهای، رهبر بزرگ تشیع، این افسانه را که خدا در کنار اسلامگرایان است، از بین میبرد. اگر، همانطور که محتمل به نظر میرسد، آیتالله ۸۶ ساله کشته یا کنار گذاشته شود، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که تکیهگاه این حکومت تئوکراتیک است، احتمالاً ۹۰ میلیون شهروند محروم اقتصادی ایران را با زور و نه با توسل به الله، تحت کنترل خود نگه خواهد داشت.
ایران زخمخورده همچنین هدف عربستان سعودی برای ثباتسازی در سوریه را تقویت میکند. امبیاس در جریان سفر اخیر خود به عربستان، آقای ترامپ را متقاعد کرد تا سوریه را به رسمیت بشناسد. این امر به دمشق اجازه داد تا برای ثباتسازی دولت نوپای خود، کمک اقتصادی بینالمللی دریافت کند. اسرائیل نیز به دنبال سوریه باثبات است و حق خود را برای کنترل بخش بزرگتری از جنوب سوریه برای حفاظت از بلندیهای جولان که اسرائیل در سال ۱۹۶۷ اشغال و در سال ۱۹۸۱ ضمیمه کرد، اعمال میکند.
تا آنجا که دولت ایران اکنون نیاز دارد بر مسائل داخلی تمرکز کند تا خارجی، برنامه عربستان سعودی برای توسعه داخلی و نفوذ سیاسی در منطقه از ترس رقیبش رها خواهد شد. اگر ایالات متحده و اسرائیل در از بین بردن نه تنها جاهطلبیهای هستهای این رژیم، بلکه برنامه موشکهای بالستیک آن، که بزرگترین در منطقه است، پافشاری کنند، ولیعهد به عنوان رهبر اصلی عرب ظهور خواهد کرد. این پادشاهی با جمعیتی بالغ بر ۳۰ میلیون نفر، بسیار بزرگتر از هر یک از دولتهای ثروتمند عرب خلیج فارس است. جمعیت مصر تقریباً چهار برابر عربستان سعودی است، اما قاهره مدتها پیش بیشتر نفوذ منطقهای خود را از دست داده است.
جاهطلبی امبیاس بیش از منابع اقتصادی این پادشاهی است. در کمتر از یک دهه، او فرهنگ و اقتصاد عربستان سعودی را متحول کرده است، از جمله با آزاد کردن زنان تحصیلکرده کشور برای کار در هر شغلی، نه فقط تدریس در مدارس دخترانه. او مصمم است کشور را متحول کند، وابستگی آن به درآمدهای نفتی را از بین ببرد و از گردشگری، ورزش و مواد معدنی درآمد کسب کند. او میخواهد عربستان سعودی تا سال ۲۰۵۰ در میان پنج اقتصاد برتر جهان قرار گیرد. این کشور اکنون در رتبه شانزدهم قرار دارد.
برای دستیابی به اهداف بلندپروازانهاش، ولیعهد به شدت در هوش مصنوعی سرمایهگذاری میکند. او مصمم است عربستان سعودی را به قطب جهانی هوش مصنوعی تبدیل کند که قادر به رقابت با ایالات متحده باشد. انرژی ارزان قیمت، با توجه به نیازهای عظیم این صنعت به برق، به این پادشاهی مزیت میدهد. با کاهش جدی توانایی ایران برای ایجاد مشکل در خاورمیانه، امبیاس آزاد است تا دیدگاه خود را برای استفاده از سرمایه سعودی و فناوری اسرائیل برای ایجاد یک منطقه تجاری که آسیا را به اروپا متصل کند، دنبال کند. همه اینها نوید به رسمیت شناختن نهایی اسرائیل توسط عربستان سعودی، یکی از اهداف اصلی آقای ترامپ را میدهد.
بدون شک مشکلات بیشتری در پیش خواهد بود. هیچ چیز در خاورمیانه آسان به دست نمیآید. سفر انور سادات، رئیسجمهور مصر به اورشلیم در سال ۱۹۷۷، خوشبینی زیادی را درباره خاورمیانهای جدید مبتنی بر صلح عربی-اسرائیلی برانگیخت. اسلامگرایان سادات را در سال ۱۹۸۱ ترور کردند و تقریباً نیم قرن بعد، صلح منطقهای همچنان دستنیافتنی است. اما با توجه به اینکه ایران دیگر نمیتواند کارت فلسطینیها را بازی کند، و با همسویی فزاینده بین راهبردهای توسعه سعودی و اسرائیلی، ولیعهد، که با زیرکی و شجاعت و نه با محاسبات محتاطانه به جایگاه کنونی خود رسیده است، مطمئناً از باور اصلی خود پیروی خواهد کرد. او یک بار به من گفت: «اگر برجسته نباشی، بهتر است ناپدید شوی.» «اگر کاری برای انجام دادن دیدی، انجامش بده.» بدون توجه به آنچه دیگران فکر میکنند، انجامش بده.
خانم هاوس ناشر سابق وال استریت ژورنال و نویسنده کتاب «مردی که شاه میشد» است که در ماه جولای منتشر خواهد شد.