منتقدان برای قضاوت درباره تصمیم رئیسجمهور ترامپ مبنی بر حمله به تأسیسات اصلی هستهای ایران عجله کردهاند، در حالی که حامیان نیز به همان سرعت آن را تحسین کردهاند؛ اما ارزیابی صادقانه از وضعیت، به همان اندازه که به پرسشها پاسخ میدهد، سوالات جدیدی را مطرح میکند.
حتی ارزیابی اثرات فوری اقدامات نظامی دشوار است – این همان مشکل بدنام «مه جنگ» است. رئیسجمهور در سخنرانی روز شنبه خود ادعا کرد که حمله، تأسیسات هستهای در فردو، اصفهان و نطنز را «کاملاً و بهطور کامل نابود» کرده است. اما روز یکشنبه، مقامات پنتاگون اعلام کردند که این سایتها «خسارت بسیار جدی» دیدهاند و این احتمال را باز گذاشتند که بخشهایی از آنها دستنخورده باقی مانده باشند. در مصاحبه با برنامه «میت د پرس» شبکه انبیسی، معاون رئیسجمهور جی.دی. ونس توانست هر دو ادعا را مطرح کند؛ او ابتدا گفت «ما برنامه هستهای ایران را نابود کردیم»، سپس عقبنشینی کرد و مدعی شد که این برنامه «بهطور قابل توجهی» به عقب افتاده است.
یک ابهام بزرگ، سرنوشت تأسیسات فردو است که بخش عمده آن صدها فوت زیر یک کوه ساخته شده است. میدانیم که بمبافکنهای آمریکایی چندین بمب ۳۰ هزار پوندی «سنگرشکن» را بر این سایت پرتاب کردند که برخی از آنها به نقطه آسیبپذیر یا نزدیک به آن اصابت کردند.
آیا بمبها به تونلهای زیرزمینی فردو که حاوی بیش از ۱۰۰۰ سانتریفیوژ بودند، رسیدهاند؟ بازرسی هوایی نمیتواند پاسخ کامل را به ما بدهد. به گزارش نیویورک تایمز، ارزیابی اولیه ارتش اسرائیل نشان داد که این تأسیسات «خسارت جدی» دیده اما نابود نشده است. ما قطعاً نمیدانیم. همچنین نمیدانیم که آیا ایرانیها قبلاً اورانیوم غنیشده را از این سایت خارج کرده و پراکنده کردهاند یا خیر، همانطور که گزارشهای معتبر نشان میدهند.
هدف از این حملات، به عقب انداختن برنامه هستهای ایران و متقاعد کردن رهبران این کشور بود که پیگیری سلاحهای هستهای بیفایده است. اگرچه این حملات ممکن است این اثر را داشته باشند، اما میتوانند رژیم را متقاعد کنند که مسابقه برای ساخت بمب بهترین امید برای بقای آن است. مقدار اورانیوم غنیشدهای که ممکن است از فردو به تأسیسات نامعلوم منتقل شده باشد، میتواند برای ساخت سلاحهای هستهای کافی باشد، در صورتی که این تأسیسات تجهیزات لازم برای تبدیل آن به مواد با غنای تسلیحاتی را داشته باشند. ما نمیدانیم.
به نظر میرسد آقای ترامپ امیدوار به تکرار موفقیت کشتن قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس در سال ۲۰۲۰ است که واکنش گستردهای از سوی ایران در پی نداشت. این احتمال وجود دارد که ایران زخمهای خود را التیام بخشد و آتشبس با اسرائیل را که آقای ترامپ روز دوشنبه اعلام کرد، بیسروصدا بپذیرد، که این امر استراتژی «یک بار و برای همه» او را تأیید میکند. اما همچنین ممکن است که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و دیگر تندروها در حال خرید زمان پیش از انجام یک واکنش تهاجمی به بمباران ایالات متحده باشند.
تهران اهرمهای نظامی و اقتصادی دارد. ایالات متحده دارای تأسیسات نظامی مهمی در خاورمیانه است که ایران میتواند به آنها حمله کند، همانطور که روز دوشنبه به پایگاه آمریکایی در قطر حمله کرد. آیتالله علی خامنهای میتواند به سپاه پاسداران دستور دهد تا کشتیرانی بینالمللی در دریای سرخ را مختل کند و حوثیهای یمن نیز میتوانند با تهدید حملات موشکی از رژیم حمایت کنند. ایران همچنین میتواند اهداف آسیبپذیر ایالات متحده را در سراسر جهان مورد حمله قرار دهد.
پیمودن این مسیر احتمالاً برای تهران مخرب خواهد بود، اما همچنان یک احتمال باقی است. اگر ایرانیها توافق صلح احتمالی را رد کرده و تلافی کنند، دولت ترامپ مجبور خواهد شد عمیقتر و برای مدت طولانیتری درگیر شود. این میتواند خاطرات ناخوشایند «جنگهای بیپایان» در منطقه را زنده کند و خطر از دست دادن حمایت عمومی را به همراه داشته باشد.
از یک سو، اکثریت قابل توجهی از آمریکاییها معتقدند که برنامه هستهای ایران تهدیدی جدی برای ایالات متحده است. از سوی دیگر، در نظرسنجی اکونومیست/یوگوو که چند روز پیش از حمله به ایران انجام شد، تنها ۱۶ درصد از آمریکاییها از اقدام نظامی حمایت کرده و ۶۰ درصد با آن مخالفت داشتند، از جمله ۵۳ درصد از جمهوریخواهان.
اگر آقای ترامپ انتظار داشت که این حمله باعث اتحاد ملی شود، حتماً ناامید شده است. یک نظرسنجی که ظرف ۲۴ ساعت پس از حمله انجام شد، نشان داد که در حالی که ۶۸ درصد از جمهوریخواهان از تصمیم رئیسجمهور حمایت کردند، دموکراتها و مستقلها عمدتاً مخالف باقی ماندند. تنها ۳۵ درصد از آمریکاییها معتقد بودند که او کار درستی انجام داده است.
شک و تردید عمومی احتمالاً تا حدی به این حس مرتبط بود که ایران توانایی و قصد تلافی علیه ایالات متحده را دارد. هفتاد و یک درصد گفتند که انتظار حملات ایران به پایگاههای ایالات متحده در خاورمینه را دارند و ۵۴ درصد گفتند که انتظار حملات ایران به خاک آمریکا را دارند. این نظرسنجی پیش از اعلام آتشبس قریبالوقوع بین ایران و اسرائیل توسط آقای ترامپ انجام شد و ممکن است احساسات آمریکاییها در صورت پایداری آتشبس تغییر کند. با این حال، مشخص نیست که آیا قول حمله نکردن به ایالات متحده بخشی از این توافق است یا خیر، و تلافی معنادار بر منافع آمریکا، تأثیر مثبت آن بر افکار عمومی را کاهش خواهد داد.
آقای ترامپ باید امیدوار باشد که تحولات، شکاکان را متقاعد کند که او کار درستی انجام داده است. این ممکن است اتفاق بیفتد، اما تنها در صورتی که ایرانیها واقعاً از واکنشهایی که ایالات متحده را به یک درگیری گستردهتر میکشاند، منصرف شده باشند. اگرچه رویدادها از زمان بمباران به نفع رئیسجمهور پیش رفتهاند، اما او همچنان جایگاه دولتش را بر آیندهای غیرقابل پیشبینی شرطبندی میکند.