یادداشت سردبیر (24 ژوئن 2025): طبق یک ارزیابی اولیه اطلاعاتی آمریکا که به مطبوعات درز کرده است، حملات هوایی انجام شده توسط دولت ترامپ، برنامه هستهای ایران را چند ماه به عقب انداخته اما آن را نابود نکرده است.
«عملیات چکش نیمهشب» که آمریکا نام حمله به ایران را بر آن نهاد، یک حمله گسترده با بیش از 125 هواپیمای نظامی بود. این بزرگترین حمله تاریخ توسط بمبافکنهای پنهانکار بی-2 (B-2) و اولین استفاده از بمب جیبییو-57 (GBU-57)، بزرگترین بمب سنگرشکن آمریکا در نبرد بود. هفت بمبافکن از پایگاه هوایی وایتمن (Whiteman) در میسوری (Missouri) به سمت شرق و بر فراز اقیانوس اطلس پرواز کردند تا مأموریت 37 ساعته رفت و برگشت به ایران را انجام دهند. تانکرهای سوخترسان در طول پرواز و جتهای جنگنده برای پاکسازی آسمان پیشاپیش آنها، کمکرسان بودند. هواپیماهای فریبنده به سمت غرب بر فراز اقیانوس آرام پرواز کردند تا هر ناظری را در رهگیری حرکتشان به اشتباه بیندازند. دهها موشک کروز تاماهاوک (Tomahawk) نیز از زیردریاییها به سمت ایران شلیک شد. نیروهای ایرانی واکنشی نشان ندادند. پیت هگست (Pete Hegseth)، وزیر دفاع آمریکا، با غرور اعلام کرد که گستردگی و مقیاس این عملیات «نفس هر ناظری را بند میآورد».
او اصرار داشت که این حمله یک «حمله دقیق» بوده و صرفاً تأسیسات هستهای را هدف قرار داده است. نیروهای نظامی یا غیرنظامیان ایرانی مورد حمله قرار نگرفتند. آمریکا نیز به دنبال تغییر رژیم نبود. او گفت: «همانطور که پرزیدنت ترامپ اعلام کرده است، ایالات متحده به دنبال جنگ نیست. اما اجازه دهید صراحتاً بگویم، زمانی که مردم، شرکا یا منافع ما تهدید شوند، ما سریع و قاطعانه عمل خواهیم کرد.» ایران «تمام فرصت را دارد» تا برای مذاکره یک توافق صلح پای میز مذاکره بیاید.

تمام پوشش ما از جنگ در خاورمیانه را بخوانید
اما در میان خودستاییها، آیا این عملیات واقعاً در نابودی تأسیسات هستهای ایران موفق بوده است؟ دونالد ترامپ، که برای اولین بار حملات به تأسیسات فردو، نطنز و اصفهان را در 21 ژوئن اعلام کرد (این حملات در 22 ژوئن به وقت ایران رخ دادند)، اظهار داشت که این برنامه «کاملاً منهدم شده است». ژنرال دن کین (Dan Caine)، رئیس ستاد مشترک ارتش، محتاطتر بود. او گفت که ارزیابی خسارات بمباران زمانبر خواهد بود. ارزیابی اولیه حاکی از آن بود که «هر سه سایت آسیب و تخریب فوقالعاده شدید متحمل شدهاند». تصاویر ماهوارهای منتشر شده توسط ماکسار (Maxar)، یک شرکت آمریکایی، در 22 ژوئن، مجموعهای از گودالها را در دامنه کوه نشان داد.
بمبافکنهای بی-2 (B-2) تعداد 14 بمب جیبییو-57 (GBU-57) را بر روی سایتهای زیرزمینی غنیسازی اورانیوم در نطنز و به ویژه فردو، که آقای ترامپ آن را هدف «اصلی» توصیف کرد، پرتاب کردند (تصویر بالا فردو را قبل و بعد از حمله نشان میدهد). موشکهای تاماهاوک به اصفهان، مجموعهای از تأسیسات که ایران در آنجا فلز اورانیوم را به ترکیب گازی تبدیل کرده و برمیگرداند، سانتریفیوژ برای غنیسازی گاز میسازد و ممکن است بخش زیادی از ذخایر اورانیوم با غنای بالا (HEU) خود را نگهداری کرده باشد، اصابت کردند. آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) تخمین میزند که ایران 400 کیلوگرم اورانیوم با غنای بالا (HEU) با غلظت 60 درصد در اختیار داشته که فاصلهای اندک تا سطح تسلیحاتی (معمولاً 90 درصد) دارد. این مقدار، در صورت غنیسازی بیشتر، برای ساخت ده بمب کافی خواهد بود.
اسرائیل پیشتر نیز نطنز و اصفهان را هدف قرار داده و بخش عمدهای از سیستم دفاع هوایی ایران را از بین برده بود و راه را برای آمریکاییها هموار کرده بود. اما سایت فردو که در دل کوه مدفون شده بود، از دسترس بمبهای اسرائیلی خارج بود. رافائل گروسی (Rafael Grossi)، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، اوایل این ماه خاطرنشان کرد: «من آنجا بودهام. حساسترین چیزها حدود 800 متر زیر زمین قرار دارند.» یک منبع اروپایی این رقم را 500 متر ذکر میکند.
پیش از حملات، مقامات غربی در مورد اینکه آیا بمب جیبییو-57 (GBU-57) یا همان «نفوذگر مهمات عظیم» (MOP) به تنهایی میتواند فردو را نابود کند، اختلاف نظر داشتند. برخی کارشناسان معتقد بودند که این سایت تنها با سلاحهای هستهای یا با نفوذ نیروهای زمینی به داخل سایت و منفجر کردن آن قابل تخریب است. در نهایت، آمریکا برای این کار از بمبافکنهای بی-2 (B-2) و بمبهای اماوپی (MOP) استفاده کرد. این بمبها میتوانند تا 60 متر در بتن استاندارد نفوذ کنند، اما احتمالاً در صورت استفاده ایران از بتن تقویتشده، عمق کمتری نفوذ خواهند کرد. حملات مکرر به یک نقطه میتواند باعث نفوذ عمیقتر شود.
دیوید آلبرایت (David Albright)، بازرس سابق آژانس بینالمللی انرژی اتمی که اکنون ریاست مؤسسه علم و امنیت بینالملل (Institute for Science and International Security)، یک اتاق فکر در واشنگتن را بر عهده دارد، پیش از جنگ استدلال کرده بود که فردو «آسیبپذیرتر از آن است که مردم تصور میکنند». او خاطرنشان کرد که اسرائیل دانش دقیقی از طراحی ساختمان، از جمله اطلاعات تونلها: «محل شروع، چگونگی زیگزاگ کردن آنها، محل سیستم تهویه، و منابع تغذیه» در اختیار دارد. این سایت تنها یک چاه تهویه داشت که در نقشههای آن و در تصاویر ماهوارهای تاریخی نشاندهنده ساختوساز سایت قابل مشاهده است. او استدلال کرد که تخریب آن میتواند فردو را برای «چند سال به جای چند ماه» از کار بیندازد. یک کارشناس تسلیحاتی به نشریه اکونومیست گفت که تصاویر پس از حمله نشان میدهد که آمریکا ممکن است تونلهای تهویه و دسترسی فردو را هدف قرار داده باشد.
علاوه بر این، حتی اگر آمریکا به تمام بخشهای مجتمع فردو دسترسی پیدا نکرده باشد، انفجارهای قدرتمند ممکن است به اندازه کافی برای آسیب یا تخریب ماشینآلات داخل آن کافی بوده باشند. ریچارد نفیو (Richard Nephew)، یک مقام سابق وزارت امور خارجه که اکنون در مؤسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک (Washington Institute for Near East Policy)، یک اتاق فکر دیگر، فعالیت میکند، میگوید: «ارتعاشات کنترلنشده... قاتل سانتریفیوژها هستند. به همین دلیل است که آنها با دقت بالانس شده و به شدت بر روی پدهای مخصوص محکم شدهاند.»
آقای نفیو خاطرنشان میکند که سانتریفیوژهای IR6 ایران، که بیش از نیمی از سانتریفیوژهای نصب شده در فردو را تشکیل میدهند، مقاومتر از سانتریفیوژهای بسیار قدیمیتر IR1 هستند که اکثریت در نطنز را تشکیل میدهند. اما حتی آنها نیز احتمالاً به شدت تحت تأثیر بارش بمبهای اماوپی (MOP) قرار میگرفتند. اگر ایران سانتریفیوژها را خاموش کرده بود، این کار کمک میکرد. اما آقای نفیو میگوید که فرآیند انجام این کار میتواند باعث از کار افتادن آنها شود و اضافه میکند که «بسیار بعید است» که ایران توانسته باشد ماشینها را در زمان موجود خاموش و جداسازی کند.
فردو در ابتدا یک پروژه سری بود که توسط کشورهای غربی در سال 2009 فاش شد. سؤال اکنون این است که آیا ایران تأسیسات سری دستنخورده دیگری و ذخیره کافی اورانیوم با غنای بالا (HEU) پنهان شده دارد که بتواند برنامه را دور از چشم ناظران از سر بگیرد. ایران قبلاً تهدید کرده بود که از پیمان عدم اشاعه هستهای (Nuclear Non-Proliferation Treaty) خارج خواهد شد. اگر اکنون این کار را انجام دهد، بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی هیچ راهی برای مشاهده فعالیتهای هستهای آینده ایران نخواهند داشت. با این وجود، جاسوسان اسرائیل توانایی فوقالعادهای در نفوذ به تشکیلات هستهای و نیروهای امنیتی ایران نشان دادهاند و بارها دانشمندان و ژنرالهای هستهای را ترور کردهاند.
پروژه هستهای ایران بسیار گستردهتر و پراکندهتر از تلاشهای عراق و سوریه بوده است که اسرائیل به ترتیب در سالهای 1981 و 2007 راکتورهای آنها را بمباران کرد. نیکلاس میلر (Nicholas Miller)، کارشناس عدم اشاعه در کالج دارتموث (Dartmouth College)، میپرسد: «آیا این وضعیت بیشتر شبیه سوریه 2007 خواهد بود – که در آن برنامه هستهای به طور قاطع پایان یافت – یا عراق 1981، که در آن جاهطلبیهای هستهای تقویت شد و مداخله مکرر مورد نیاز بود؟» او ادامه میدهد: «با فرض اینکه رژیم فعلی در ایران در قدرت بماند، نظر من دومی است.»