تصویرگری: کلوئی کاشمن
تصویرگری: کلوئی کاشمن

اروپا منفعل، دیپلماسی تک‌تاز ترامپ را می‌پذیرد

با تسلیم در برابر عدالت خودسرانه کلانتر جدید، آن را پذیراست

اگر اروپا نتواند آمریکا را به عنوان پلیس جهانی داشته باشد، به حضور دونالد ترامپ به عنوان "تک‌تاز" بسنده خواهد کرد. این در واقع پیامی است از سوی رهبران بریتانیا، فرانسه و آلمان. هر سه کشور تقریباً حملات اسرائیل و آمریکا به برنامه هسته‌ای ایران را تأیید کرده‌اند. بسیاری از برقراری آتش‌بس توسط او و دستور قاطعانه وی به هواپیماهای جنگی اسرائیلی برای "بازگشت" به جای مجازات نقض آشکار آن از سوی ایران، استقبال خواهند کرد.

این تضاد با حمله به عراق به رهبری آمریکا در سال 2003، تکان‌دهنده است. در آن زمان، غرب بر سر بحث‌ها درباره حقوق بین‌الملل دچار اختلاف بود. برای جبهه‌ای به رهبری فرانسه و آلمان، تنها شورای امنیت UN – نهاد حاکم بر نظم پسا-1945 – می‌توانست مجوز حمله به صدام حسین را صادر کند. گفتمان آمریکایی درباره حملات پیشگیرانه، "عدالت کابویی" تلقی می‌شد.

با این حال، امروز، پاسخ اولیه سِر کیر استارمر، نخست‌وزیر بریتانیا، به دقت یک بیانیه مطبوعاتی پنتاگون بود. مردی که پیش از این به عنوان وکیل حقوق بشر شهرت یافته بود، اعلام کرد: «ایران هرگز نباید اجازه توسعه سلاح هسته‌ای را داشته باشد و US برای کاهش این تهدید اقدام کرده است.»

در اروپای پس از جنگ، ابداع توجیهات ظریف برای انفعال، مهارتی ارزشمند است. امانوئل ماکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، پس از حملات اولیه اسرائیل به ایران، در این زمینه استادانه عمل کرد. او به خبرنگاران الیزه گفت که بمب هسته‌ای ایران تهدیدی "وجودی" برای جهان خواهد بود و اگرچه فرانسه راه‌حل دیپلماتیک را ترجیح می‌دهد، اما حملات اسرائیل، توانایی‌های غنی‌سازی هسته‌ای و موشک‌های بالستیک ایران را عقب انداخته و بنابراین گام‌هایی "در مسیر درست" بوده‌اند. پس از اینکه آمریکا به اسرائیل در حمله به ایران پیوست، موضع آقای ماکرون کمی سخت‌تر شد. او در 23 ژوئن از "مشروعیت" تلاش‌ها برای بی‌اثر کردن ساختارهای هسته‌ای ایران سخن گفت، اما افزود که اقدامات آمریکا فاقد "چهارچوب قانونی" هستند. فریدریش مرتس، صدراعظم آلمان، در کسب جایزه صراحت، به تلویزیون آلمان گفت که اسرائیل "کار کثیف" را برای "همه ما" انجام می‌دهد.

ژئوپلیتیک به توضیح انفعال اروپا کمک می‌کند. دولت‌های غربی از خلاء قدرت در خاورمیانه می‌ترسند. بنابراین، از شنیدن اینکه آقای ترامپ تغییر رژیم در ایران را ممنوع کرده است، خوشحال شدند. خودخواهانه، برای دولت‌های غربی نیز آرامش‌بخش است که از سخنرانی‌های ترامپ درباره متحدان "مجانی‌سوار" (free-riding) در امان بمانند. آقای ترامپ افتخار می‌کند که تنها بمب‌های آمریکا می‌توانند ایران را مهار کنند. او پیش از صدور فرمان حمله، پیشنهادات اروپا برای تعامل با دیپلمات‌های ایرانی را با تمسخر رد کرد و گفت: «ایران نمی‌خواهد با اروپا صحبت کند. آنها می‌خواهند با ما صحبت کنند. اروپا در این مورد نمی‌تواند کمکی کند.»

استیون اورتز، مدیر موسسه مطالعات امنیتی EU، که یک آژانس برنامه‌ریزی سیاست EU است، می‌گوید: پاسخ اروپا منطقی، اما آشکارکننده است. در سیاست خارجی یک اصل مفید وجود دارد: آنچه قابل تغییر نیست باید پذیرفته شود. با این حال، او اذعان می‌کند که پاسخ اروپا «نشان‌دهنده ضعف ماست.»

از سوی دیگر، قدرت‌های غیرغربی خواستار رعایت حقوق بین‌الملل توسط آمریکا و اسرائیل شده‌اند. پس از آغاز بمباران توسط اسرائیل، شی جین‌پینگ، رهبر عالی چین، با همتای خود تماس گرفت تا توافق کند که: «استفاده از زور راهی صحیح برای حل اختلافات بین‌المللی نیست.» آقای شی اعلام کرد: به ویژه، «خط قرمز حمایت از غیرنظامیان در درگیری‌های مسلحانه نباید نقض شود.» سخنان بلندمرتبه او تنها با سابقه کشتار غیرنظامیان توسط رئیس‌جمهور دیگر، دوستش ولادیمیر پوتین از روسیه، کمرنگ شد.

یک پژوهشگر چینی در پکن می‌گوید که چین خواهان ثبات منطقه‌ای است و از افزایش قیمت انرژی می‌ترسد. اما در مورد ایفای نقشی فعال‌تر، این موضوع به این بستگی دارد که آیا طرف‌های درگیر به کمک چین نیاز دارند و «آیا چین هیچ اهرم واقعی بر این موضوع دارد یا خیر.» این پژوهشگر می‌افزاید، در حال حاضر هیچ یک از این دو شرط برقرار نیست. تحلیلگران چینی با حمایت دولت نشان می‌دهند که چین، بزرگترین خریدار نفت ایران، در صورت بستن تنگه هرمز توسط ایران برای کشتیرانی، ناراضی خواهد بود. یک مفسر برجسته چینی پیشنهاد کرده است که اگر ایران برای دستیابی به سلاح هسته‌ای اقدام کند، چین ممکن است با ممتنع دادن در UN به جای وتو، اجازه اعمال تحریم‌های جدید علیه ایران را بدهد.

ژوائو واله ده آلمیدا، سفیر سابق EU در آمریکا و UN در طول سال‌های طاقت‌فرسای مذاکرات هسته‌ای بین ایران و پنج عضو دائم شورای امنیت UN (معروف به P5)، به علاوه آلمان و EU، پیشنهاد می‌کند که اروپا می‌تواند به عنوان یک بازیگر دیپلماتیک به صحنه بازگردد. او پیش‌بینی می‌کند که هر پیمان جدیدی با ایران، حتی آنکه با قدرت سخت آمریکا حمایت شود، ممکن است بیشتر شبیه JCPOA باشد، یعنی توافق چندجانبه‌ای که از آن مذاکرات حاصل شد و آقای ترامپ در سال 2018 از آن خارج شد. او هفت سال گذشته را به عنوان «یک انحراف بزرگ» از زمان از دست رفته و اعتبار از دست رفته، تأسف می‌خورد.

غروب کابویی در دنیای واقعی وجود ندارد

کاترین اشتون، که از سال 2009 تا 2014 به عنوان رئیس سیاست خارجی EU ریاست مذاکرات هسته‌ای با ایران را بر عهده داشت، می‌گوید که یک تغییر بزرگ از سال 2018، تکه تکه شدن P5 است، که اعضای آن – آمریکا، بریتانیا، چین، فرانسه و روسیه – در مخالفت با بمب هسته‌ای ایران به طرز چشمگیری متحد بودند. بارونس اشتون می‌گوید که فرستادگان گرد آمده، حس یک هدف مشترک تاریخی را تجربه می‌کردند. این حس حتی بحران‌هایی مانند اعتراضات سیاسی که اوکراین را در سال 2013 فرا گرفت، نیز پشت سر گذاشت. او به یاد می‌آورد که پس از جلسات ایران در وین، به کی‌یف پرواز می‌کرد تا دخالت روسیه در سیاست اوکراین را محکوم کند. مذاکره‌کننده اصلی روسیه به مسکو پرواز می‌کرد تا غرب را محکوم کند. سپس هر دو برای مذاکرات سازنده به وین بازمی‌گشتند. او چین را نیز «یک بازیکن تیمی» در مورد پرونده هسته‌ای ایران به یاد می‌آورد.

لیدی اشتون مشاهده می‌کند که امروز آقای ترامپ به توافق‌های دوجانبه علاقه‌مند است. این رویکرد پرسش‌های سختی را درباره انگیزه‌های ایران برای خلع سلاح مطرح می‌کند. آمریکا به تنهایی می‌تواند اعمال زور کند. اما با توجه به بی‌اعتمادی ایران به آقای ترامپ، تنها یک ائتلاف بین‌المللی می‌تواند پاداشی را که ایران به دنبال آن است – یعنی بازگشایی اقتصادی بلندمدت به سوی جهان – به طور معتبری ارائه دهد.

"تک‌تاز" به تعهدات بزرگ پایبند نبود. او پس از اجرای عدالت خودسرانه، به سوی غروب آفتاب می‌تاخت. رهبران غربی محدودیت‌های این رویکرد را می‌دانند. افسوس که آنها باید با رئیس‌جمهور آمریکایی که دارند، کنار بیایند.