Andrew Harnik / گتی
Andrew Harnik / گتی

بله، مأموریت ایران موفقیت‌آمیز بود. خیر، به سوالات پاسخ نمی‌دهیم.

راهنمای جنگ از دید پیت هگسث

پیت هگسث هستم.

وای.

وای.

شما اعضای اخبار جعلی را برای این نشست ویژه اینجا جمع کرده‌ام چون باور نمی‌کنم چطور توانستید اینقدر اشتباه برداشت کنید.

شخصاً از شما شرمسارم. شما دلیلی هستید که مردم می‌گویند این مأموریت «فقط برنامه هسته‌ای ایران را برای ماه‌ها به تأخیر انداخت» و «موفقیتی بی‌قید و شرط نبود.» آیا حرف رئیس جمهور را نشنیدید؟ هدف نابود شد! دست از این رفتارها بردارید که انگار چیزی نمی‌تواند برای ماه‌ها نابود بماند. من خودم برای ماه‌ها نابود شده‌ام.

شاید اگر بیشتر «باور» داشتید، می‌فهمیدید که مأموریت چقدر خوب پیش رفت! می‌دانستید که به محض سقوط بمب‌ها، تنها چیزی که می‌توانستند به آن اصابت کنند هدفشان بود، و تنها کاری که می‌توانستند انجام دهند این بود که هدفشان را دقیقاً همانطور که در نظر گرفته شده بود «نابود و متلاشی» کنند. اما به جای آن، چون شما به اندازه کافی «باور» نداشتید، «گزارش» خواستید—و حالا در این وضعیت هستیم. شما خلبانان ما را غمگین می‌کنید!

می‌دانم یک جمله قدیمی ژورنالیستی وجود دارد: اگر مادرتان گفت دوستتان دارد، صحت آن را بررسی کنید. من هرگز چنین کاری نمی‌کنم! من «می‌دانم» مادرم دوستم دارد، برخلاف آنچه ایمیل‌های او که در نیویورک تایمز منتشر شده‌اند، نشان می‌دهند.

هر کسی که چشم دارد، می‌داند که این مأموریت موفقیت‌آمیز بود! و اگر شک دارید، در اینجا تعدادی نقل قول از افرادی شجاع را آورده‌ام که واقعیت را دیدند، نه فقط آنچه به اصطلاح «اطلاعات» نشان می‌دهد. وقتی عزیزانم از جراحی بیرون می‌آیند هم من همینطور هستم. نیازی به دیدن بیمار ندارم. فقط می‌خواهم اظهارات میهن‌پرستان واقعی را بشنوم در مورد اینکه او احتمالاً چطور است. همین برای من کافی است. اگر شما «اخبار جعلی» نبودید، برای شما هم کافی بود.

حالا، به لطف دونالد ترامپ، ما در آستانه تاریخی و بی‌سابقه چیزی هستیم که پیش از پاره کردن معاهده توسط او، داشتیم! پس ستایش کجاست؟ تمجید کجاست؟

شما در نوشتن هر چه می‌خواهید آزادید. می‌توانید بگویید هدف «ویران شد.» می‌توانید بگویید هدف «نابود شد.» هر کلمه‌ای را که دوست دارید انتخاب کنید، مادامی که مترادف «نابود شده» باشد. حتی می‌توانید بگویید «کاملاً نابود شد.» اینجا یک کشور آزاد است.

وقتی به این هیئت مطبوعاتی نگاه می‌کنم، با خودم فکر می‌کنم: «آیا جای تعجب است که این مأموریت فقط برنامه هسته‌ای را برای چند ماه به عقب انداخت؟» که البته، چنین نکرد. این برنامه را برای مدت زمانی نامعلوم و غیرقابل تصور به عقب انداخت. چه کسی می‌تواند آن را درک کند؟ چه کسی می‌تواند آن را بیان کند؟ من نمی‌توانم. بعد از مأموریتی اینچنین، چطور است که مکثی کنیم، پرچمی به اهتزاز درآوریم، موفقیت جنگجویانمان را جشن بگیریم؟

شاید، اگر شما یک هیئت مطبوعاتی بهتر بودید، مأموریت بهتر پیش می‌رفت. آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید؟

نه اینکه عالی پیش نرفت! اما به طور فرضی.

فرض کنید شما یکی از خلبانان شجاع ما هستید. فکر می‌کنید او چه احساسی دارد؟ او سوخت‌گیری کرده است. او محموله خود را رها کرده است. آنچه او می‌خواهد از شما بشنود این است: «کار عالی بود، کوین! مأموریت انجام شد، کوین!» او نیازی ندارد که شما بگویید: «در واقع، آیا کل هدف، خب، آنجا بود؟»

ببینید، از سال 2003 به یاد داریم که تنها چیزی که برای موفقیت مأموریت نیاز دارید، یک بنر به اندازه کافی بزرگ است. آنگاه وظیفه شما، به عنوان رسانه، این است که بگویید: «کار عالی در انجام آن مأموریت!» می‌دانید وظیفه شما چیست؟ سوال پرسیدن.

چرا نمی‌خواهید جشن بگیرید؟ چرا از آمریکا متنفر هستید؟

اگر به مأموریت باور دارید، کف بزنید.

کف بزنید! ببینید، هر لحظه بهتر می‌شود. کف بزنید! به کف زدن ادامه دهید!