بنیامین نتانیاهو سه دهه را صرف هشدار درباره برنامه هستهای ایران کرده است. او با خشم یک پیامبر کتاب مقدس، هشدار میداد که ایران تهدیدی وجودی برای اسرائیل است. اما لفاظیهای وحشتناک او همیشه با احتیاط یک تاکتیکدان حیلهگر، بهویژه در ارزیابی پیامدهای نظامی و سیاسی اقدام علیه ایران، متعادل بود.
در ۱۲ ژوئن، این محاسبات تغییر کرد. نتانیاهو دست به بزرگترین قمار دوران طولانی حرفه سیاسی خود زد و به نیروی هوایی اسرائیل دستور داد تا به تنهایی به ایران حمله کند، بدون هیچ تضمینی از اینکه ایالات متحده به او بپیوندد و به او در اتمام کار کمک کند.
تاکنون، به نظر میرسد این تصمیم نتیجه داده است. این عملیات برتری نظامی و اطلاعاتی اسرائیل را بر ایران ثابت کرده، توازن قدرت در خاورمیانه را تغییر داده و جایگاه اسرائیل را به عنوان ابرقدرت منطقه تأیید کرده است.
فراتر از آن، به نظر میرسد نتانیاهو با بصیرتی شگفتانگیز، واکنش احتمالی دونالد ترامپ به قمار اسرائیل را پیشبینی کرده بود. برای اولین بار در تاریخ طولانی روابط نزدیک دو کشور، نیروهای آمریکایی به یک عملیات نظامی اسرائیلی پیوستند و قدرت آتش عظیمی را که برای تکمیل حمله به تأسیسات هستهای ایران مورد نیاز بود، فراهم کردند.
حمایت پرزیدنت ترامپ چرخشی شگفتانگیز در روابط اخیر نتانیاهو با ایالات متحده بود. در آوریل، ترامپ در مقابل نتانیاهو در کاخ سفید به طور غیرمنتظرهای اعلام کرد که ایالات متحده با ایران مذاکرات مستقیم هستهای را آغاز خواهد کرد، چیزی که اسرائیلیها مدتهاست گفتهاند بیثمر خواهد بود. یک ماه بعد، به نظر میرسید ترامپ اسرائیل را کنار گذاشته است و در اولین سفر خارجی خود پس از بازگشت به ریاستجمهوری، تنها از متحدان خلیج فارس در خاورمیانه بازدید کرد.
نتانیاهو در سال ۱۹۴۹ در تلآویو متولد شد و در اورشلیم بزرگ شد. نخستوزیر آینده سالهای زیادی از کودکی خود را در ایالات متحده گذراند و در نهایت در M.I.T. در رشته معماری و بازرگانی تحصیل کرد.
او به دلیل مهارتهای سخنرانی ماهرانه و انگلیسی بیعیب و نقصش، در حالی که در سفارت اسرائیل در واشنگتن دیسی کار میکرد، با دفاع از اسرائیل در شبکههای خبری در سراسر ایالات متحده به شهرت رسید. شهرت عمومی او در اسرائیل با شهرت برادر بزرگترش، یوناتان نتانیاهو، که واحد کماندویی نخبه اسرائیل را رهبری میکرد، قبل از اینکه در نبرد در عملیات معروف نجات گروگانها در انتِبه، اوگاندا، در سال ۱۹۷۶ کشته شود، تقویت شد.
نتانیاهو پدرش، بنزیون نتانیاهو، تاریخدان برجسته یهودیان قرون وسطی و صهیونیست راستگرا، را شخصیتی معرفی کرده است که مأموریت جلوگیری از ساخت سلاح هستهای توسط ایران و اراده انجام این کار را به او منتقل کرده است. در ۲۰ ژوئن، نتانیاهو در توییتر (X) سخنرانی قدیمی از پدر ۱۰۰ سالهاش را منتشر کرد که در آن وی درباره تهدید وجودی یک ایران هستهای هشدار میداد. نتانیاهو پدر همچنین درباره چگونگی مواجهه اسرائیل با این تهدید صحبت کرد: «با شجاعت به خطر نگاه کنید، با آرامش آنچه را که باید انجام شود بررسی کنید، و زمانی که شانس موفقیت معقول است، آماده ورود به نبرد باشید.»
نتانیاهو از اوایل دهه ۱۹۹۰ حداقل درباره تهدید هستهای ایران هشدار میداد. اما اینکه او هرگز ماشه را بکشد، امری مسلم نبود. در اسرائیل، او به دلیل ریسکگریزی شهرت دارد، خصوصیتی که منتقدانش میگویند ناشی از محاسبات سیاسی او و تمایلش برای ماندن در قدرت است. سالها هشدار او درباره ایران بدون هیچ اقدامی، دلیل اصلی این بود که او قادر به تصمیمگیری قاطع نیست.
نتانیاهو در سالهای ۲۰۱۰، ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ به طور جدی حمله به ایران را در نظر گرفت. اما نتوانست فرماندهان نظامی یا اطلاعاتی خود را با این طرح موافق کند. او با این تصمیم که تلاش برای پیشروی بدون تأیید آنها بسیار خطرناک است، عقبنشینی کرد.
آنچه وضعیت استراتژیک اسرائیل را تغییر داد، حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ توسط حماس بود، که بدترین شکست اطلاعاتی در تاریخ اسرائیل محسوب میشود، زمانی که هزاران شبهنظامی از غزه به جنوب اسرائیل نفوذ کردند، حدود ۱۲۰۰ نفر را کشتند و ۲۵۱ نفر دیگر را به گروگان گرفتند. در شوک و خشم پس از آن، نتانیاهو توانست زمینه را برای یک کمپین نه تنها برای از بین بردن حماس، که یک مشتری دیرینه ایران است، بلکه برای آغاز جنگی چند جبههای علیه شبکه شبهنظامیان متحد ایران در منطقه، به اصطلاح "حلقه آتش" آن، فراهم کند.
در سپتامبر ۲۰۲۴، اسرائیل یک عملیات نظامی و اطلاعاتی جسورانه را علیه شبهنظامیان لبنانی حزبالله آغاز کرد که از زمان حمله ۷ اکتبر به اسرائیل موشک شلیک میکردند و میگفتند تا زمانی که اسرائیلیها از غزه عقبنشینی نکنند، متوقف نخواهند شد. حزبالله سرانجام پس از اینکه اسرائیل موفق به کشتن رهبران ارشد خود، از جمله حسن نصرالله، رئیس دیرینه آن شد، تسلیم شد.
در نوامبر، اسرائیل و لبنان بر سر یک آتشبس به توافق رسیدند که حزبالله را ملزم میکرد نیروهای خود را از مرز اسرائیل عقب بکشد. این گروه از آن زمان تاکنون از حمله به اسرائیل خودداری کرده است، حتی با وجود اینکه اسرائیل با وجود آتشبس به حمله به مواضع حزبالله ادامه میدهد.
نتانیاهو در سخنرانی این ماه خود گفت که در همان ماه، در پی انتخاب مجدد پرزیدنت ترامپ، نتانیاهو تصمیم به حمله به ایران گرفت. او پس از سالها تنش با دولت بایدن، به این نتیجه رسید که بادهای سیاسی به نفع او تغییر کردهاند. اسرائیل همچنین اکثر پدافند هوایی ایران را در تبادل موشکی در اکتبر همان سال از بین برده بود. نتانیاهو تصمیم گرفت در حدود آوریل به ایران حمله کند، او گفت.
تحولات در سوریه به اعتماد به نفس او افزود. در دسامبر، نیروهای ضد اسد، که از تضعیف حزبالله توسط اسرائیل جسارت یافته بودند، به سمت دمشق لشکرکشی کردند و رژیم سوریه را سرنگون کردند، که یکی از متحدان کلیدی ایران را از بین برد و مسیری را برای تهران برای تأمین مجدد حزبالله قطع کرد.
به نظر میرسید که دیدگاه نتانیاهو از یک خاورمیانه جدید، با ایرانی تضعیف شده، در حال شکلگیری است. تنها چیزی که باقی مانده بود، بزرگترین دشمن اسرائیل، خود تهران بود.
اکنون تنها ایالات متحده مانع نتانیاهو بود. اسرائیل با بال گرفتن جناح انزواگرای در حزب جمهوریخواه روبرو بود که از رئیسجمهور میخواست از درگیریهای خارجی دوری کند و نگرشی فزاینده خصمانه نسبت به اسرائیل نشان میداد.
نتانیاهو درباره برنامه خود برای حمله به ایران در حدود آوریل گفت: «به دلایل مختلف دقیقاً در این تاریخ امکانپذیر نشد.» این همان ماهی بود که پرزیدنت ترامپ در دیدار کاخ سفید با نتانیاهو، او را با گفتن اینکه مذاکرات مستقیم با ایران را آغاز میکند، غافلگیر کرد.
تنشها بین اسرائیل و ایالات متحده در دوره منتهی به حمله ژوئن فراوان بود. ایالات متحده با شورشیان حوثی یمن توافقی را برای خودداری از حمله به کشتیهای آمریکایی منعقد کرد، در حالی که به این گروه اجازه داد به حمله به اسرائیل ادامه دهد. مذاکرات بنبست بین اسرائیل و حماس نیز منبعی برای ناامیدی ترامپ بود، زیرا نتانیاهو از پایان دادن به جنگ در غزه خودداری میکرد. در ماه مه، ایالات متحده توافق خود را با حماس برای آزادی آخرین گروگان آمریکایی زنده در غزه، که اسرائیل را کنار گذاشته و نگران کرده بود، منعقد کرد.
اما نتانیاهو اصرار ورزید. او به نزدیکترین محرم خود، ران درمر، سفیر سابق اسرائیل در ایالات متحده، وظیفه متقاعد کردن دولت ترامپ را داد که تنها راه توقف جاهطلبیهای هستهای ایران، حمله نظامی اسرائیل است. به گفته مقاماتی که از این تماس آگاه بودند، در یک تماس تلفنی با نتانیاهو در ۱۲ ژوئن، ترامپ کوتاه آمد و گفت که اسرائیل میتواند به تنهایی پیش برود اما ایالات متحده دخالت نخواهد کرد.
شبانه، در حالی که ترامپ شاهد حملات موفقیتآمیز اولیه اسرائیل بود، لحن خود را تغییر داد. او در رسانههای اجتماعی از این حملات ابراز تحسین کرد و در تماس با خبرنگاران اشاره کرد که ایالات متحده نقش بزرگتری از آنچه شناخته شده است ایفا کرده، حتی با وجود اینکه ساعاتی پیش مارکو روبیو، وزیر امور خارجه، بیانیهای منتشر کرده بود که اسرائیل به تنهایی عمل کرده است.
خطرناکترین بخش شرطبندی نتانیاهو، پیشبرد عملیات اسرائیل بدون هیچ تضمینی از اینکه ایالات متحده به آن بپیوندد و از بمبهای سنگرشکن که میتوانستند مهمترین تأسیسات هستهای ایران را نابود کنند، استفاده کند، بود. تحلیلگران نظامی اسرائیلی میگویند، تلاش اسرائیل برای هدف قرار دادن سایتی مانند فردو، که صدها فوت در زمین ساخته شده است، نیازمند واحدهای کماندویی اسرائیلی بود و جان سربازان را به خطر میانداخت. و بدون ایالات متحده، اسرائیل هیچ راهبرد خروج روشنی برای این عملیات نداشت.
حمله آمریکا به سه تأسیسات هستهای ایران در دهمین روز درگیری، لحظهای بود که قمار نتانیاهو واقعاً نتیجه داد. این اولین بار بود که نیروهای آمریکایی در یک حمله اسرائیلی شرکت کرده بودند. هیچ سرباز اسرائیلی یا آمریکایی در عملیات ۱۲ روزه علیه ایران کشته نشد.
دیوید فریدمن، سفیر سابق ایالات متحده در اسرائیل در دوره اول ترامپ، گفت که در نهایت تمایل نتانیاهو به تنها رفتن علیه ایران، با ریسک سیاسی بزرگ برای خودش، کمک کرد تا پرزیدنت ترامپ متقاعد شود که اسرائیل به طور کامل به این عملیات متعهد است. او افزود: «زمانی که او این را دید و برتری بیاندازه نیروی هوایی اسرائیل را مشاهده کرد، آماده شد تا وارد یک مشارکت بیسابقه با اسرائیل شود، هم از نظر موفقیت و هم از نظر دامنه آن.»
اسرائیل زیو، یک ژنرال ارشد سابق اسرائیلی که معمولاً منتقد نتانیاهو است، گفت: «گرفتن چنین تصمیمی یک ریسک بزرگ است. اعتبار این تصمیم باید به نتانیاهو داده شود که این تصمیم را در حالی گرفت که ایالات متحده کاملاً پشت او نبود.»
نتانیاهو هنوز با چالش تبدیل موفقیت نظامی به یک پیروزی دیپلماتیک روبرو است که ممکن است از رویارویی دیگری بین ایران و اسرائیل در چند سال آینده جلوگیری کند. مایکل اورن، سفیر سابق اسرائیل در ایالات متحده، گفت: «در کوتاهمدت بسیار خوب کار کرد. اکنون نبرد از میدان جنگ به میز مذاکره منتقل میشود.»
همچنین هنوز مشخص نیست که حمله اسرائیل و آمریکا تا چه حد تواناییهای هستهای ایران را به عقب انداخته است. ممکن است صرفاً برنامه تهران را بیشتر به زیرزمین ببرد و نظارت بر آن را برای اسرائیل و ایالات متحده دشوارتر کند.
مشکلات فوریتر برای نتانیاهو سیاسی است. به گفته فردی نزدیک به خانواده نتانیاهو، او در تلاش برای بهرهبرداری از حمایت گسترده عمومی اسرائیل از حمله به ایران، در حال بررسی فراخوان انتخابات زودهنگام است. در روزهای اخیر، او سفرهای انتخاباتی سنتی داشته است، از جمله به دیوار ندبه، جایی که او شال نماز آبی و سفید سنتی و کلاه کیپا بر سر گذاشت.
او همچنین از یک فلافلفروشی در شهر کارگری بت یام، یکی از پایگاههای نتانیاهو، که در طول جنگ مورد اصابت یک موشک بالستیک ایرانی قرار گرفته بود، بازدید کرد. او پس از دوری از انظار عمومی از زمان حملات ۷ اکتبر، در میان جمعیت مردمانی که فریاد میزدند: «بیبی پادشاه اسرائیل، پاینده باد!» قدم زد.
اما او همچنان با نبردی سخت، هم در داخل و هم در سطح بینالمللی، روبرو است. او که پیش از این نیز شخصیتی بسیار تفرقهانگیز در اسرائیل بود، پس از حمله حماس محبوبیت خود را به شدت از دست داد. قبل از حمله ایران، نظرسنجیها نشان میداد که ائتلاف فعلی او در صورت برگزاری انتخابات اکنون، قدرت را از دست خواهد داد.
و او به دلیل مخالفت فزاینده بینالمللی با جنگ در غزه، که به گفته مقامات بهداشتی محلی، بیش از ۵۶۰۰۰ فلسطینی را کشته است (مقامات تعداد مبارزان را اعلام نکردهاند)، به یک مطرود جهانی تبدیل شده است. او با حکم بازداشت از دیوان کیفری بینالمللی به دلیل جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت روبروست.
جنگ در غزه، توافقی انقلابی برای عادیسازی روابط با عربستان سعودی را مختل کرد. نتانیاهو همچنان در برابر خواستههای متحدان عربی احتمالی خود مبنی بر موافقت با مسیری به سمت یک کشور فلسطینی، چیزی که میتواند عادیسازی را دوباره در مسیر خود قرار دهد، مقاومت کرده است.
اکثر اسرائیلیها خواهان پایان جنگ در غزه و دستیابی نتانیاهو به توافقی هستند که گروگانهای زنده و اجساد کشتهشدگان را به خانه بازگرداند. نیروهای اسرائیلی پس از ۲۰ ماه جنگ خسته شدهاند و ناامیدی فزایندهای وجود دارد که این حمله به یک باتلاق تبدیل شده است.
تامار هرمان، نظرسنج از اندیشکده دموکراسی اسرائیل در اورشلیم، که روز دوشنبه نظرسنجیای را انجام داده است که هنوز منتشر نشده، گفت: «نشانههای اولیه حاکی از آن است که حمله ایران ممکن است به تثبیت جایگاه نتانیاهو در نظرسنجیها کمک کرده باشد، اگرچه اسرائیلیها هنوز به طور کلی به او بیاعتماد هستند.» نتانیاهو، که طولانیترین مدت رهبری اسرائیل را بر عهده داشته است، از سال ۲۰۲۰ با اعتراضات گستردهای برای برکناری خود روبرو بوده است. او در سال ۲۰۱۹ به فساد، کلاهبرداری و سوءاستفاده از اعتماد متهم شد، اتهاماتی که او آنها را انکار میکند، و از دسامبر چندین بار در هفته در دادگاه خود شهادت داده است.
هرمان گفت: «فکر نمیکنم تغییر قابل توجهی داشته باشیم. این امر جایگاه او را در میان حامیانش تقویت کرد و جایگاه او را در میان مخالفانش تقویت نکرد.»
هرمان گفت، زودترین زمانی که نتانیاهو میتواند انتخابات در اسرائیل برگزار کند سه ماه دیگر است، اما به دلیل تعطیلات کنست ممکن است حتی بیشتر طول بکشد. این امر زمان زیادی برای تغییر اوضاع در میدان باقی میگذارد. یک نظرسنجی کانال ۱۲ اسرائیل که روز سهشنبه انجام شد، نشان داد که نتانیاهو حتی پس از جنگ ایران نیز نمیتواند ائتلاف تشکیل دهد.
اما نتانیاهو میتواند با دستیابی به توافقی برای پایان دادن به جنگ در غزه و بازگرداندن گروگانهای باقیمانده به خانه، یا با بستن قراردادهای عادیسازی منطقهای با کشورهایی مانند عربستان سعودی، رایدهندگان بیشتری را به خود جلب کند. برای هر دو مورد، او به احتمال زیاد باید به طرحی بلندمدت برای غزه متعهد شود که شامل رهبری فلسطینی و احتمالاً مسیری به سمت تشکیل کشور باشد، چیزی که او قول داده هرگز اجازه نخواهد داد اتفاق بیفتد.
آویو بوشینسکی، رئیس دفتر سابق نخستوزیر، گفت که نتانیاهو در طول دوران طولانی فعالیت خود، بین نقشهای یک شاهین راستگرا و یک پلساز به سمت مرکز و چپ در نوسان بوده است.
او گفت: «نتانیاهو میتواند خود را از نو بسازد، و اکنون اهرم کافی برای انجام این کار را دارد.»
اصلاحیه و توضیحات
آویو بوشینسکی مرد است. نسخه قبلی این مقاله به اشتباه او را «او» (مونث) نامیده بود. (اصلاح در ۲۷ ژوئن)