با فرونشستن غبار حملات هوایی آمریکا به تاسیسات هستهای ایران، که هدفشان نابودی توانایی تهران در ساخت سلاحهای هستهای بود اما ظاهراً به طور کامل موفق نشد، یک سوال بیش از همه مطرح میشود: ایالات متحده با خروج از توافق هستهای با ایران در هفت سال پیش، چه چیزی به دست آورد؟
دولت ترامپ اصرار دارد که حملات، از جمله ۱۴ بمب عظیم «سنگرشکن» که بر سه تاسیسات کلیدی پرتاب شدند، برنامه هستهای ایران را به طور کامل نابود کردهاند. با این حال، یک ارزیابی اولیه توسط جامعه اطلاعاتی آمریکا نتیجهگیری کرد که این حملات آسیب پایدار کمی به تاسیسات ایران وارد کرده و برنامه هستهای را تنها چند ماه به عقب انداخته است. پیت هگست، وزیر دفاع آمریکا، دوباره تاکید کرده است که عملیات بیسابقه «بدون نقص» بوده و مجدداً تایید کرد که این حملات تاسیسات زیرزمینی اصلی هستهای ایران در فردو را از کار انداختهاند. جان راتکلیف، مدیر CIA، نیز مانند برخی منابع اسرائیلی، تاکید کرد که ارزیابیهای تازه از حمله نشان میدهد برنامه هستهای ایران سالها عقب افتاده است.
اما دولت ترامپ اذعان کرده که نمیداند ذخیره بزرگ اورانیوم با غنای بالا ایران به میزان تقریباً نیم تن کجاست—گزارشها و تصاویر ماهوارهای نشان میدهند که ایران ممکن است این ذخیره را پیش از حملات هوایی آخر هفته گذشته جابجا کرده باشد. این ذخیره اورانیوم تا ۶۰ درصد غنی شده است، که از نظر غنیسازی بسیار نزدیک به ۹۰ درصد خلوص است که به عنوان اورانیوم با درجه تسلیحاتی شناخته میشود. دولت، مانند بقیه جامعه جهانی، همچنین اطلاعی از تعداد سانتریفیوژهای پیشرفته ایران یا مکان آنها و یا تعداد سانتریفیوژهای اضافی که تهران میتواند بسازد، ندارد. به عبارت دیگر، به نظر میرسد تمام عناصر سازنده برای یک بمب ایرانی هنوز در جای خود باقی ماندهاند، اما اکنون ایران بیش از هر زمان دیگری دلیل دارد که برای تکمیل این قطعات تلاش کند.
بنابراین، هفت سال پس از خروج اولین دولت ترامپ از توافق هستهای ایران، نتیجه خالص افزایش شدید و پایدار در غنیسازی هستهای ایران طی چندین سال بوده است، که پس از آن چند هفته دیپلماسی بینتیجه و نهایتاً حملات هوایی تاریخی انجام شد که ممکن است برنامه هستهای ایران را متزلزل کرده باشد اما هنوز در حال کار است.
جون ولفستال، مدیر بخش ریسک جهانی در فدراسیون دانشمندان آمریکایی که در دولت اوباما بر روی عدم اشاعه کار میکرد، گفت: «ما باید از جایی که در سال ۲۰۱۸ بودیم و جایی که امروز هستیم، قضاوت کنیم. و فکر میکنم امروز بسیار خطرناکتر است و ایران به دستیابی به بمب نزدیکتر شده است.»
حملات آمریکا، مکمل تقریباً دو هفته حملات با شدت کمتر اسرائیل به تاسیسات هستهای ایران و مراکز عصبی رژیم، اوج رویکرد دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، به ایران بود که در اولین دوره ریاستجمهوریاش آغاز شد. خط مشی اصلی این است که ایران نمیتواند سلاح هستهای یا حتی عناصر سازنده آن، مانند اورانیوم غنیشده، را توسعه دهد. این امر به تصمیم ترامپ برای خروج از توافق هستهای چندجانبه ایران در سال ۲۰۱۵ دوران اوباما، معروف به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، کمک کرد؛ توافقی که محدودیتهای توافق شدهای را بر جاهطلبیهای هستهای ایران در ازای رفع تحریمهای اقتصادی فلجکننده ایجاد کرده بود.
بسیاری از جمهوریخواهان آمریکا و تندروهای ایران به برجام ایراد میگرفتند، زیرا استدلال میکردند که این توافق به تهران کمک اقتصادی بیش از حدی ارائه کرده، تنها محدودیتی جزئی و زمانبندیشده بر توانایی ایران برای غنیسازی اورانیوم گذاشته، و هیچ اقدامی برای مقابله با تلاشهای بیثباتکننده منطقهای ایران یا پیشرفتهای گسترده آن در موشکهای بالستیک، که به تهدید امنیتی جدی برای اسرائیل تبدیل شدهاند، انجام نداده است.
اما توافق هستهای، با تمام کاستیهایش، بر تلاشهای غنیسازی اورانیوم ایران سقف گذاشته بود و آن را به سطوح بسیار پایین مورد استفاده در راکتورهای هستهای غیرنظامی محدود میکرد. این توافق همچنین توانایی ایران را برای نصب سانتریفیوژهای پیشرفتهتر که میتوانستند اورانیوم بیشتری را سریعتر غنیسازی کنند، محدود میکرد. و شاید از همه مهمتر، این توافق یک رژیم نظارت و راستیآزمایی قوی ایجاد کرد که به بازرسان بینالمللی دسترسی بیسابقهای به تاسیسات هستهای ایران میداد. این توافق، که ایران در زمان خروج ترامپ در سال ۲۰۱۸ به آن پایبند بود، قول داده بود که برنامه هستهای ایران را برای حداقل یک دهه در قفسی تحت نظارت دقیق قرار دهد.
علی واعظ، مدیر پروژه ایران در گروه بینالمللی بحران که در مذاکرات برجام مشارکت داشت، گفت: «اکنون، ما در مورد اینکه آیا فردو چند هفته یا چند ماه عقب افتاده است، بحث میکنیم. تحت برجام، فردو برای ۱۵ سال از کار افتاده بود. بنابراین، این یک مسئله ریاضی ساده است. راهحل دیپلماتیک پایدار و بسیار قابل اجرا بود.»
ارزیابیهای متناقض درباره کارایی حملات ادامه دارد. آژانس بینالمللی انرژی اتمی روز پنجشنبه اعلام کرد که به نظر میرسد شوکهای مهمات سنگین آمریکا سانتریفیوژهای پیشرفته در فردو را از کار انداخته است، حتی با وجود اینکه آیتالله علی خامنهای، رهبر معظم ایران، در اولین اظهارات خود از زمان حملات آخر هفته، تاثیر هستهای حملات آمریکا را ناچیز توصیف کرد. اما آنچه مسلم به نظر میرسد این است که ذخیره بیش از ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم با غنای بالا ایران همچنان نامشخص است، و این میزان مواد شکافپذیر برای مونتاژ ۹ بمب کافی است.
ریچارد نفیو، یکی دیگر از مقامات سابق امنیت ملی دولت اوباما که اکنون در مرکز سیاست انرژی جهانی دانشگاه کلمبیا فعالیت میکند، گفت: «اگر ما واقعاً اورانیوم با غنای بالا را ناتوان نکرده باشیم، پس تهدید همچنان پابرجاست.»
در حالی که اورانیوم با غنای ۶۰ درصد برای یک بمب ابتدایی کافی است، ایران برای توسعه یک سلاح پیچیدهتر نیاز به غنیسازی آن تا خلوص ۹۰ درصد دارد. سریعترین راه برای انجام این کار استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفته، به ویژه IR-6، پیشرفتهترین سانتریفیوژهایی است که ایران در آبشارهای عملیاتی نصب کرده است. از سال ۲۰۲۱، بازرسان بینالمللی هیچ دیدی نسبت به تولید سانتریفیوژهای جدید ایران نداشتهاند، و نمیدانند ایران چند سانتریفیوژ دارد یا چند سانتریفیوژ دیگر میتواند بسازد و نصب کند تا غنیسازی نهایی مورد نیاز خود را برای دستیابی سریع به بمب، سرعت بخشد. ساخت سانتریفیوژها نیازمند برخی مواد خاص، مانند فیبر کربن و فولاد بسیار تخصصی است، اما اینها احتمالاً از قبل در انباری در زیر زمین موجود است.
ولفستال گفت: «بسیار محتمل است که آنها پیشسازهای سانتریفیوژها را ذخیره کرده باشند و قبلاً هم گفته بودند که یک تاسیسات زیرزمینی جدید دارند. کاملاً ممکن است که آنها در حال غنیسازی اورانیوم باشند و ما از آن اطلاعی نداشته باشیم.»
ترکیب حملات آمریکا و آنچه به نظر میرسد حداقل بقای جزئی برنامه هستهای ایران و اجزای تشکیلدهنده آن است، به این معنی است که ایران ممکن است به بمب نزدیکتر از هر زمان دیگری قبل یا در طول سالهای برجام باشد، زمانی که زمان گریز برای بمب حدود یک سال تخمین زده میشد. جامعه اطلاعاتی آمریکا تا همین مارس نتیجهگیری کرده بود که ایران به طور فعال به دنبال تسلیحاتی کردن مواد هستهای نیست، اما این محاسبات اکنون ممکن است باطل شده باشد که خامنهای شبح «تسلیم ایران» را مطرح کرده است. اکنون گریز شتابان شده است.
واعظ گفت: «اگر ایران هنوز بیش از ۴۰۰ کیلوگرم و تعدادی سانتریفیوژ IR-6 داشته باشد، گزینه گریز پنهان بیش از هر زمان دیگری در دسترس است.»
با نگاهی به گذشته، ایالات متحده (و اسرائیل) احتمالاً با حفظ محدودیتهای توافق شده بر توانایی ایران برای غنیسازی اورانیوم، در وضعیت بهتری برای مهار جاهطلبیهای هستهای ایران قرار میگرفتند. اما از سال ۲۰۱۸، و به ویژه در چند سال گذشته، ایران از فقدان محدودیتها استفاده کرده تا پیشرفتهایی را انجام دهد که حتی با یک توافق دیپلماتیک جدید هم قابل برگشت نیستند. هیچ راهی برای بازگرداندن پیشرفتها در دانش هستهای، یا انباشت بسیاری از سانتریفیوژهای پیشرفتهتر، به وضعیت قبل وجود ندارد.
نفیو گفت: «شما نمیتوانید استدلالی منطقی بیاورید که ما بدون برجام در وضعیت بهتری هستیم.»
روز چهارشنبه، ترامپ گفت که ایالات متحده و ایران هفته آینده گفتگوهای غیرمستقیم خود را با هدف حل بنبست هستهای از سر خواهند گرفت. پنج دور گفتگو قبلاً بر سر خطوط قرمز آشنا، از جمله اصرار ایران بر حق غنیسازی داخلی، به شکست انجامیده بود و دور ششم پس از بمباران اسرائیل لغو شد. واعظ خاطرنشان کرد که ادامه مذاکرات، اذعان ضمنی آمریکا به این است که ماموریت به طور کامل انجام نشده است.
وی گفت: «اگر آمریکا مطمئن بود که برنامه هستهای را نابود کرده است، چیزی برای مذاکره وجود نداشت. اما به دلیل این سوال بیپاسخ، آنها مشتاق بازگشت به میز مذاکره هستند.»
او امیدوار است که هر دو طرف بتوانند خطوط قرمز خود را نرمتر کنند، به طوری که ایران شاید غنیسازی خود را متوقف کند در حالی که ایالات متحده یک ائتلاف بینالمللی برای غنیسازی منطقهای اورانیوم را گرد هم میآورد که به همه طرفها اجازه میدهد حیثیت خود را حفظ کرده و از رویارویی نهایی جلوگیری کنند.
واعظ گفت: «بیاعتمادی عمیقتر از همیشه شده است، اما همیشه باید آن را در برابر گزینههای جایگزین سنجید. ایران بسیار آسیبپذیر است—آنها در تنگناهای اقتصادی شدیدی قرار دارند، پدافند هواییشان از بین رفته، و نیروهای نیابتیشان به زانو درآمدهاند. بنابراین، حتی اگر به دولت ترامپ اعتماد نداشته باشند، اکنون گزینه بهتری برای آنها وجود ندارد.»