عضوی از پلیس فدرال عراق در نزدیکی مسجد هفده رمضان در میدان فردوس بغداد در ۹ مارس ۲۰۲۳ نگهبانی می‌دهد.
عضوی از پلیس فدرال عراق در نزدیکی مسجد هفده رمضان در میدان فردوس بغداد در ۹ مارس ۲۰۲۳ نگهبانی می‌دهد.

اجازه ندهید ایران به عراق دیگری تبدیل شود

عدم قطعیت هسته‌ای برای ثبات منطقه‌ای مضر است.

روز چهارشنبه، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، اظهار داشت که عملیات نظامی ایالات متحده و اسرائیل به طور مؤثر پرونده هسته‌ای ایران را بسته است: "تنها چیزی که ما [در مذاکرات آینده با ایران] درخواست خواهیم کرد، همان چیزی است که قبلاً می‌خواستیم، در مورد اینکه 'ما هسته‌ای نمی‌خواهیم' - اما ما هسته‌ای را نابود کردیم." با این حال، حتی اگر ادعاهای رئیس‌جمهور مبنی بر اینکه تأسیسات غنی‌سازی اورانیوم ایران "به طور کامل و مطلق نابود شده‌اند" اثبات شود (و این به هیچ وجه تضمین شده نیست)، درگیری‌های اخیر دوران عدم قطعیت قابل توجه هسته‌ای را آغاز کرده است که اگر به سرعت حل نشود، تهدید می‌کند برای سال‌ها ادامه یابد.

برنامه هسته‌ای ایران به وضوح آسیب دیده است، اگرچه هنوز زود است که بدانیم شدت این آسیب چقدر است. تحولات دیگر کمتر دلگرم‌کننده هستند. به نظر می‌رسد ایران حفاظت از ذخایر اورانیوم با غنای بالای خود را حفظ کرده است، که احتمالاً برای تأمین سوخت چندین بمب در صورت غنی‌سازی بیشتر کافی است. همانطور که ج.د. ونس، معاون رئیس‌جمهور آمریکا، روز یکشنبه به اخبار ای‌بی‌سی گفت: "ما در هفته‌های آتی تلاش خواهیم کرد تا اطمینان حاصل کنیم که با آن سوخت کاری انجام می‌دهیم، و این یکی از مواردی است که ما با ایرانی‌ها در مورد آن گفتگو خواهیم کرد."

اگرچه ترامپ در مورد لزوم یک توافق هسته‌ای جدید تردید ایجاد کرده است، اما در واقع، برای تسهیل صلح و جلوگیری از گسترش عدم قطعیت در مورد قابلیت‌های باقیمانده ایران که ممکن است برای سال‌ها بحران‌آفرین باشد، به دیپلماسی ماهرانه نیاز خواهد بود. چنین مذاکراتی به ندرت ساده هستند، به خصوص با تهران. متأسفانه، رویدادهای اخیر بسیاری از ابزارها و نهادهایی را که ایالات متحده و دیگران به طور تاریخی برای کاهش خطرات هسته‌ای به آنها تکیه کرده‌اند، تضعیف کرده است.

استراتژی تهران در آستانه هسته‌ای شدن، به وضوح در بازدارندگی حملات خارجی، نه تنها علیه تأسیسات هسته‌ای، بلکه علیه اهداف رژیم و نظامی، شکست خورده است. یک خطر واقعی وجود دارد که این امر عزم ایران را برای دستیابی به سلاح‌های هسته‌ای محکم‌تر کند. اگر ایران به دنبال ساخت بمب برود، چه اکنون و چه در آینده، احتمالاً مسیرهای گسترشی را انتخاب خواهد کرد که نظارت بر آنها دشوارتر است. اگر ایران تصمیم به ساخت سریع بمب بگیرد، نیازی به بازسازی تأسیسات در مقیاس بزرگ مانند نطنز یا فردو نخواهد داشت، و مکان‌های کوچک‌تر حتی با اطلاعات بسیار دقیق نیز به سختی قابل تشخیص خواهند بود. با دسترسی به اورانیوم با غنای بالا، اجزای سانتریفیوژ پیشرفته، و پرسنل ماهر (شرایطی که تقریباً مطمئناً در حال حاضر وجود دارد)، رژیم کنونی یا آینده می‌تواند به طور بالقوه یک برنامه سلاح هسته‌ای را در مدت زمان نسبتاً کوتاهی بازسازی کند.

حتی اگر برنامه سلاح‌های هسته‌ای ایران هرگز احیا نشود، ارزیابی اینکه این جاه‌طلبی‌ها در حالت خفتگی باقی مانده‌اند، نیازمند هوشیاری، منابع و توجه برای سال‌های آینده خواهد بود. و تهران، که سابقه پنهان‌کاری فعالیت‌های هسته‌ای را دارد، در متقاعد کردن جامعه بین‌المللی مبنی بر اینکه دست از این پیگیری برداشته است، دچار مشکل خواهد شد.

در این زمینه، وخامت آشکار روابط ایران با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) – نهاد نظارتی جهانی که از برنامه‌های هسته‌ای غیرنظامی در برابر سوءاستفاده محافظت می‌کند – به ویژه نگران‌کننده است. این آژانس نقش حیاتی در تلاش‌های گذشته برای عقب راندن برنامه هسته‌ای ایران، از جمله در اجرای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در سال ۲۰۱۵، ایفا کرده است. برجام دسترسی بی‌سابقه‌ای به برنامه هسته‌ای ایران، از جمله تأسیساتی که در هفته‌های اخیر بمباران شدند، به این آژانس اعطا کرد.

پیش از جنگ، روابط ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) در مسیری نگران‌کننده قرار داشت. پس از خروج دولت اول ترامپ از برجام در سال ۲۰۱۸ (تهران در آن زمان به تعهدات خود پایبند بود)، ایران به تدریج شروع به عدول از تعهدات خود تحت آن توافق کرد. در فوریه ۲۰۲۱، رژیم اجرای پروتکل الحاقی خود با آژانس، که یک بند پادمانی است و اشتراک اطلاعات و دسترسی بازرسان را گسترش می‌دهد، متوقف کرد. همچنین بیشتر الزامات نظارتی خاص برجام را که برای دشوارتر کردن فعالیت‌های پنهانی از طریق افزایش نظارت در نقاط متعدد چرخه سوخت هسته‌ای طراحی شده بودند، محدود کرد.

بازرسی‌های پادمانی عادی ادامه یافت و بینش‌هایی را در مورد برنامه پیچیده‌تر ایران فراهم کرد، اگرچه افزایش ناسازگاری ایران، هیئت حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را بر آن داشت تا در ۱۲ ژوئن، ایران را به دلیل نقض تعهدات عدم اشاعه خود محکوم کند. اسرائیل کمپین خود را روز بعد آغاز کرد و ونس به یافته‌های آژانس در آستانه حملات آمریکا استناد کرد.

اگرچه بازرسی‌ها در طول درگیری به حالت تعلیق درآمد، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) نظارت بر وضعیت را تا جایی که می‌توانست ادامه داد و ایران را به حفظ گفتگو با مرکز حوادث و اضطرار آژانس ترغیب کرد. همانطور که رافائل گروسی، مدیرکل آژانس، به شورای امنیت سازمان ملل گفت: "تأسیسات و مواد هسته‌ای نباید در ابهام جنگ پنهان شوند."

با این حال، با برطرف شدن ابهامات، سوالاتی درباره نقشی که این آژانس می‌تواند در آینده ایفا کند وجود دارد. فعلاً، ایران همچنان عضو پیمان عدم اشاعه هسته‌ای (NPT) است و همچنان به توافق‌نامه پادمان جامع خود پایبند است، که دولت‌ها را ملزم می‌کند مواد و تأسیسات هسته‌ای را به آژانس اعلام کرده و به بازرسان اجازه دهند تا تأیید کنند که آنها برای مقاصد مخرب منحرف نمی‌شوند. علاوه بر این، اگر ایران به خواسته‌های تاحدی مبهم دولت ترامپ مبنی بر دست کشیدن دائمی از سلاح‌های هسته‌ای تسلیم شود، تخصص فنی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و آشنایی آن با تاریخچه برنامه، در تضمین جامعه بین‌المللی مبنی بر عدم امکان بازسازی آسان توانایی تسلیحاتی، ارزشمند خواهد بود.

با این حال، برای ایران، همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، به‌ویژه پس از رویدادهای اخیر، از نظر سیاسی بحث‌برانگیز خواهد بود، و صدای فزاینده‌ای از نارضایتی داخلی، چالش‌های آتی را پیش‌بینی می‌کند. مقامات ایرانی، از جمله عباس عراقچی، وزیر امور خارجه، جامعه بین‌المللی را به دلیل عدم جلوگیری یا محکومیت کافی حملات به تأسیسات هسته‌ای غیرنظامی تحت پادمان‌های آژانس مورد انتقاد شدید قرار داده‌اند. در طول درگیری، علی لاریجانی، مشاور آیت‌الله علی خامنه‌ای، حتی مدیرکل آژانس را تهدید کرد: "پس از پایان جنگ، با گروسی سروکار خواهیم داشت." مقامات قبلاً اعلام کرده‌اند که از اشتراک‌گذاری اطلاعات خاص با آژانس دست خواهند کشید و مجلس ایران اخیراً لایحه‌ای را تصویب کرده که خواستار تعلیق کامل همکاری ایران با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است.

در روزها و هفته‌های آتی، سیاست‌گذاران باید به دقت بین نارضایتی‌های مشروع ایران و محدودیت‌های سیاسی داخلی از یک سو، و تلاش‌ها برای دستکاری این شرایط به منظور پنهان کردن جاه‌طلبی‌های پنهانی اشاعه‌ای از سوی دیگر، تمایز قائل شوند. در واقع، آینده قابل پیش‌بینی با گمانه‌زنی‌های قابل توجهی هم درباره قابلیت‌ها و هم درباره نیات ایران مشخص خواهد شد.

با توجه به پیچیدگی برنامه هسته‌ای ایران و میزان آسیبی که اخیراً به تأسیسات هسته‌ای آن وارد شده است، بازگرداندن خطوط پایه راستی‌آزمایی در هفته‌ها و ماه‌های آینده حیاتی خواهد بود. ترامپ در اظهارات چهارشنبه خود گفت که ایالات متحده و ایران هفته آینده مذاکراتی خواهند داشت؛ این خطوط پایه باید محور اصلی تمرکز باشند. جامعه بین‌المللی نیاز دارد بداند ایران پس از این حملات چه قابلیت‌هایی را حفظ کرده است و تجهیزات و موادی را که می‌توانند برای بازسازی برنامه در آینده استفاده شوند، شناسایی کند.

برخی ابهامات اجتناب‌ناپذیر است، اگرچه اگر ایران غیرهمکار به نظر برسد (یا اگر سیاست‌گذاران و مردم مجبور شوند به گفته‌های تهران اکتفا کنند)، ظن‌ها بالا خواهد گرفت. اگرچه عراق پس از شکست در جنگ اول خلیج فارس برنامه هسته‌ای خود را برچید، اما جامعه بین‌المللی به موفقیت خود اعتماد نداشت، بخشی به دلیل مانع‌تراشی‌های بی‌وقفه عراق. با گذشت زمان، این حوادث منبع بی‌پایانی برای شکاکان و بهانه‌ای برای مداخلات نامحدود فراهم کردند. حل مسئله هسته‌ای به این شیوه منجر به ثبات منطقه‌ای نشد.

اگر همه طرف‌ها، از جمله ایران، آرزوی چیزی بیش از یک وقفه موقت بین بحران‌های هسته‌ای را دارند، باید بازگرداندن مقداری شفافیت را در اولویت قرار دهند، ایده‌آل از طریق سازوکارهای چندجانبه. اگرچه رویدادهای اخیر پیچیدگی نفوذ اطلاعاتی اسرائیل و ایالات متحده را به نمایش گذاشته است، اما تناقضات عمومی در مورد تهدید قریب‌الوقوع یا غیرقریب‌الوقوع تسلیحاتی شدن ایران نیز خطرات تکیه صرف بر این منابع (و چگونگی تفسیر رهبران از آنها) را برجسته می‌کند. گلایه‌های ایران از آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ممکن است غیرقابل حل به نظر برسد، اما در غیاب همکاری، اجتناب از بحران‌های آتی دشوار و کاهش تنش در آنها حتی دشوارتر خواهد بود.

درباره نویسنده

جین داربی منتون، پژوهشگر برنامه سیاست هسته‌ای در موقوفه کارنگی برای صلح بین‌المللی است. حساب کاربری او در X: @JDMenton