الیوت کوهن، نویسنده همکار در نشریه «آتلانتیک»، مورخ نظامی و بنیانگذار برنامه مطالعات استراتژیک در دانشکده مطالعات بینالملل پیشرفته جانز هاپکینز (SAIS) است. کوهن کتابهای متعددی در زمینه تاریخ و استراتژی نظامی نوشته است، اما شاید بیشتر برای حمایت پرشور خود از حمله آمریکا به عراق شناخته شده باشد؛ حملهای که او به طور گستردهای از آن دفاع کرد، هم در اواخر دهه نود، زمانی که عضو اندیشکده «پروژه برای قرن جدید آمریکا» در کنار بیل کریستول، جان بولتون و پل ولفوویتز بود، و هم پس از حملات ۱۱ سپتامبر. در سالهای پایانی دولت جورج دبلیو بوش، کوهن در وزارت امور خارجه تحت نظر کاندولیزا رایس خدمت کرد. از آن زمان، او به یک محافظهکار موسوم به «هرگز ترامپ» تبدیل شده است و به طور منظم به رئیسجمهور حمله میکند و در عین حال به دفاع از یک سیاست خارجی جنگطلبانه ادامه میدهد.
پیش از دستور حمله رئیسجمهور دونالد ترامپ به ایران در آخر هفته گذشته، کوهن مقالهای در «آتلانتیک» منتشر کرد که در آن خواستار مداخله آمریکا شده و از این واقعیت که ترامپ به نظر میرسید به سمت یک حمله نظامی حرکت میکند، تمجید کرده بود. کوهن نوشت: «هرچقدر هم که پذیرش این موضوع برای منتقدانش دردناک باشد، در این مورد او نه به طور متعارف، بلکه مانند یک دولتمرد با خصیصهای خاص ترامپی عمل میکند.» کوهن این مقاله را با مقاله دیگری دنبال کرد که روز یکشنبه، پس از حمله، در «آتلانتیک» منتشر شد و عنوان «ترامپ این یکی را درست انجام داد» را داشت. او توضیح داد: «ترامپ این یکی را درست انجام داد، کاری که پیشینیانش شهامت (یا منصفانه بگوییم، فرصت مناسب) انجام آن را نداشتند. او با وضوح بیرحمانهای که در برخورد با یک رژیم ظالم و خطرناک لازم است، صحبت کرد.»
من اخیراً با کوهن تلفنی درباره دلایلش برای اقدام نظامی آمریکا و تاریخچه حمایتش از نقش فعال آمریکا در خاورمیسته صحبت کردم. در طول مکالمه ما که برای وضوح و کوتاهی ویرایش شده است، درباره تردید او در مورد ارزیابی اطلاعاتی آمریکا مبنی بر اینکه حمله ترامپ تنها برنامه هستهای ایران را چند ماه به عقب انداخته است، سفر پس از ۷ اکتبر او به نوار غزه، و درسهایی که او از جنگ عراق گرفته یا نگرفته است نیز گفتگو کردیم.
نظر شما در مورد نحوه مدیریت ایران توسط ترامپ در هفته گذشته، از حمله تا تلاش برای آتشبس، چیست؟
من طرفدار این حمله بودم و به او اعتبار میدهم. همانطور که میدانید، من یکی از سرسختترین منتقدان او بودهام که ممکن است کسی باشد. فکر میکنم من شاید «هرگز ترامپی» اصلی بودهام، اما فکر میکنم در این مورد او کار درستی انجام داد، زیرا این مشکل مدتهاست که در حال شکلگیری بوده و هیچ دولتی، از جمله دولتی که من بخشی از آن بودم، واقعاً نتوانسته است با آن مقابله کند. او از یک فرصت استفاده کرد. در مورد ارزیابی خسارتها، نظر من به دلایل زیادی این است که هنوز برای قضاوت زود است. اما این حمله واقعاً فوقالعاده خوب انجام شد. ترامپ به سبک خودش، بلافاصله مسئولیت از بین بردن برنامه هستهای را بر عهده گرفت. ما این را نمیدانیم. و او مسئولیت برقراری صلح را بر عهده گرفته است، که من به شدت در آن شک دارم. اما بسیاری از ما، از جمله دوستان نزدیک، از او متنفر هستیم و این باعث شده است که نتوانند یک تصمیم خوب و یک نتیجه مطلوب را تشخیص دهند.
شما گفتید که دولتهای دیگر نتوانستهاند این مشکل را «مدیریت کنند». آیا فکر میکنید ترامپ این مشکل را مدیریت کرده است؟
فکر میکنم او بسیار بیشتر از دولتهای دیگر کار کرده است. ما نمیدانیم حملات آمریکا چقدر خسارت وارد کردهاند، اما اسرائیلیها در عملیات مخفی و حملات هوایی خود و همچنین حملات آمریکا خساراتی وارد کردهاند. آنچه به نظر من مردم از دست دادهاند، این است که او واقعاً سابقهای برای استفاده از قدرت نظامی آمریکا برای تعقیب برنامه هستهای ایران ایجاد کرده است. این واقعاً مهم است. ما تحریمها و مذاکرات را امتحان کردهایم و ممکن است تا حدی برنامه را کُند کرده باشند، اما فکر میکنم بسیار واضح است که ایرانیها به جلو حرکت میکردند.
نظر شما در مورد اینکه تولسی گابارد، مدیر اطلاعات ملی، در ماه مارس گفته بود که رهبر عالی ایران، آیتالله خامنهای، تولید بمب را مجاز نکرده است و سازمانهای جاسوسی آمریکا نیز با این نتیجهگیری موافق هستند، چیست؟
نظر من همان است که درباره اظهارات او مبنی بر اینکه بشار اسد آدم بدی نیست، داشتم. او یک دیوانه است که درک خاصی از واقعیتهای اوضاع ندارد. او یکی از چندین نفری است که هرگز نباید به آن موقعیت منصوب میشد. اگر [مدیر سیا] جان راتکلیف این را گفته بود، جدیتر میگرفتم، چون او دیوانه نیست.
ما دلیلی نداریم باور کنیم که او در مورد آنچه جامعه اطلاعاتی آمریکا به طور گسترده باور داشت، دروغ میگفت، درست است؟
ما دلیلی برای باور کردن [که او حقیقت را میگفت] نداریم. و اتفاقاً، جامعه اطلاعاتی آمریکا در این زمینه کارنامه نسبتاً درهمبرهمی دارد. اطلاعات همیشه دشوار است. دوم، در این مورد، آنها کارنامه ناهماهنگی دارند. سوم، اسرائیلیها کارنامه بسیار بهتری از ما دارند و آنها انگیزه دارند زیرا ایرانیها میخواهند آنها را نابود کنند. بنابراین، بین عجیب بودن و غیرقابلاعتماد بودن تولسی گابارد از یک سو و سابقه جامعه اطلاعاتی ما از سوی دیگر، من هیچ یک از گفتههای او را جدی نمیگیرم.
من فقط میگفتم که ما دلیلی نداریم فکر کنیم که جامعه اطلاعاتی به نتیجه متفاوتی رسیده بود.
ما نمیدانیم که او به طور دقیق آنچه مردم میگفتند را بازگو کرده است یا خیر. ما نمیدانیم که آیا این واقعاً یک موضع اجماعی بوده است. [در ۱۹ ژوئن، نیویورک تایمز گزارش داد که همچنان موضع اجماعی جامعه اطلاعاتی این است که ایران هنوز تصمیم نگرفته است که آیا ساخت بمبهای هستهای را دنبال کند یا خیر؛ مقامات ارشد همچنین به این روزنامه گفتند که در صورت حمله ایالات متحده، ایران احتمالاً به سمت آن حرکت خواهد کرد.] اشتباه بزرگی خواهد بود اگر فکر کنیم که قضاوتهای سطح بالا بدون در نظر گرفتن آنچه فکر میکنید رهبری سیاسی ممکن است انجام دهد و شما آن را دوست داشته باشید یا نداشته باشید، انجام نمیشود. این تجربهای بود که من در دولت داشتم. بنابراین، میدانید، دنیای اطلاعات مبهم است. دنیای مبهمی است. افراد برجستهای در آنجا هستند و افراد دیگری نیز هستند که دیدگاههای سیاسی دارند و بر اساس آنها عمل میکنند.
شما همین الان گفتید که مطمئن نیستید حملات آمریکا در شنبه گذشته چقدر خسارت وارد کرده است. شما همچنین روز یکشنبه نوشتید: «برای مدتی – پنج سال، شاید ۱۰ سال – ایران گزینه هستهای نخواهد داشت.» آیا دلیلی برای استفاده از این اعداد داشتید یا فقط گمانهزنی میکردید؟ نیویورک تایمز و رسانههای دیگر اخیراً بر اساس یک گزارش اولیه آژانس اطلاعات دفاعی (DIA)، گزارش دادند که به نظر میرسد این حمله تنها برنامه را «چند ماه» به عقب انداخته است.
این یک ارزیابی اولیه از آژانس اطلاعات دفاعی (DIA) بود که اسرائیلیها آن را قبول ندارند. اگر به مطبوعات اسرائیل نگاه کنید، خواهید دید که این نظر اسرائیلیها نیست. [پس از اینکه ترامپ حملهای فوقالعاده علیه رسانهها به دلیل گزارش دادن در مورد ارزیابی DIA آغاز کرد و از ادعای خود مبنی بر «نابودی» سایتهای هستهای ایران دفاع کرد، راتکلیف ارزیابی را منتشر کرد که میگفت حملات آمریکا به شدت به برنامه هستهای ایران «آسیب زده است». نیویورک تایمز همچنین روز چهارشنبه گزارش داد که به گفته مقامات دولتی آمریکا، «در صورتی که ایران تصمیم بگیرد به سرعت به بمب دست یابد، بعید است از تاسیسات مورد حمله آمریکا استفاده کند اما احتمالاً بیشتر مواد خام و دانش فنی لازم برای ادامه را در اختیار دارد.»]
من مطالعه نیروی هوایی در مورد اولین جنگ خلیج فارس را رهبری کردم. و حتی شش ماه یا یک سال بعد، ما هنوز در مورد ارزیابیهای خسارت بمب بحث میکردیم. این یک وظیفه بسیار دشوار است. بنابراین، هنوز برای دانستن دقیق نتیجه حملات به فردو به ویژه، زود است.
به همین دلیل من از عبارت «پنج سال، شاید ۱۰ سال» تعجب کردم.
قضاوت من در این مورد بر این اساس است که مسئله حملات آمریکا نیست؛ بلکه حملات اسرائیل و آمریکا است.
مطمئن نبودم که این پنج یا ده سال از یک ارزیابی اطلاعاتی است یا—
این بهترین گمانهزنی آگاهانه من است.
خوب است که بهترین گمانهزنیهای آگاهانه را داشته باشیم.
درست است.
شما اخیراً نوشتید: «[ترامپ] میفهمد که یک ایران متفاوت – اگر نه دموکراتیک، پس یک دیکتاتوری مهار شده – آماده معامله خواهد بود، و او با کمال میل آنها را انجام خواهد داد. او در سالهای اخیر بیشتر از هر جای دیگری با خلیج فارس درگیر بوده و فرصتهایی در آنجا میبیند. او معتقد است که قیمت پایین خواهد بود، و گرچه اسرائیلیها کارهای سنگین را انجام دادهاند، او اعتبار کارهای نهایی را از آنها و دیگران دریافت خواهد کرد.» منظور شما چه بود؟
او به وضوح دوست دارد به خاورمیانه برود. او خلیج فارس را دوست دارد. فکر میکنم بخشی از آن به دلیل علاقه او به احترام، مقادیر عظیمی از چیزهایی مانند طلا در همه جا، معاملات بزرگ تجاری و هواپیماهای جت است. بخشهایی از آن وحشتناک است. اما، به هر حال، فکر میکنم او در انجام تجارت با آن افراد احساس راحتی میکند.
او یک تاجر است.
او یک تاجر از نوع خاصی و نسبتاً ناخوشایندی است. اما، بله، او یک تاجر است. او همچنین احتمالاً این را فرصتی برای دریافت جایزه صلح نوبل میداند، که به وضوح فکر میکند شایسته آن است و به شدت آن را میخواهد. اما او همچنین غریزهای وحشی برای تشخیص ضعف دارد. و فکر میکنم او بسیار بهتر از بسیاری از مفسران فهمیده بود که این یک دولت ضعیف و یک رژیم ضعیف است. و حق با او ثابت شد. همه این حرفها درباره اینکه این افراد ترور را علیه آمریکاییها در سراسر خاورمیانه و جاهای دیگر به راه خواهند انداخت – نه، آنها یک موشک به یک پایگاه خالی شلیک کردند، پس از آنکه به ما هشدار داده بودند.
بله، شما اخیراً نوشتید: «خط پایانی این است که رهبران ایران تمایلی به مقابله مستقیم با ایالات متحده ندارند، و این به این دلیل است که آنها احمق نیستند.» شما همچنین نوشتید: «کمپین کنونی اسرائیل بر دو واقعیت بنا شده است که اغلب توسط به اصطلاح واقعگرایان نادیده گرفته میشود: اول، اینکه دولت ایران مصمم به دستیابی به تسلیحات هستهای است و نمیتوان آن را منصرف کرد، خرید یا متقاعد کرد که کار دیگری انجام دهد، و دوم، اینکه اسرائیل به طور منطقی باور دارد که با یک تهدید وجودی روبرو است.» آیا در اینجا تناقضی وجود دارد؟ از یک سو، به نظر میرسد میگویید ایرانیان ترسیدهاند و منطقی عمل میکنند، اما همچنین میگویید که آنها حاضرند برای نابودی اسرائیل، انقراض و مرگ را به جان بخرند.
من با توصیف شما موافق نیستم. فکر میکنم دو چیز در اینجا نقش دارند. اول اینکه، همانطور که اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیسجمهور سابق ایران، گفت، اسرائیل کشوری است که با یک بمب نابود میشود، که با ایالات متحده بسیار متفاوت است. آنها میتوانند به طور منطقی باور کنند که با چند سلاح هستهای میتوانند اساساً دولت اسرائیل را نابود کنند.
من از ۷ اکتبر چندین بار به اسرائیل رفتهام، از جمله گشت و گذار در نوار غزه.
شما از غزه بازدید کردید؟
فقط رفح و کریدور فیلادلفی. [این کریدور نواری از زمین نزدیک مرز مصر است.] یکی از چیزهایی که واقعاً مرا تحت تأثیر قرار داد، برخی از تجهیزات حماس بود که آنها جمعآوری کرده بودند، که بسیاری از آنها ایرانی بودند. یکی از چیزهایی که اسرائیلیها میگویند این است: «این فقط درباره ما و فلسطینیها نیست. این ما و ایران هستیم.» ایرانیها درباره نابودی دولت اسرائیل صحبت کردهاند. بنابراین من فکر میکنم اسرائیلیها هر دلیلی در دنیا برای فکر کردن به این موضوع به عنوان یک تهدید وجودی دارند. و ایرانیها میتوانند به طور منطقی باور کنند که اگر تسلیحات هستهای داشته باشند، این به آنها نوعی چتر حفاظتی میدهد که تحت آن میتوانند کارهای زیادی، به ویژه برای همسایگان خود، انجام دهند.
ایران کارهای وحشتناک زیادی در منطقه انجام داده است. و داشتن تسلیحات هستهای ممکن است توانایی آنها را برای انجام کارهای بیشتر افزایش دهد. من روی این متمرکز بودم که آیا آنها یک رژیم منطقی هستند یا رژیمی که حاضر است انقراض کل رهبری خود را تنها برای نابودی اسرائیل به خطر بیندازد. این تناقض بود.
فکر نمیکنم تا این مرحله آنها فکر میکردند که انقراض کل رهبری ارشد خود را به خطر خواهند انداخت.
خب، اسرائیل که سلاح هستهای دارد.
حزبالله توانست بدون دریافت پاسخ هستهای، تعداد زیادی موشک به اسرائیل شلیک کند. اما فکر میکنم باید به یاد داشته باشیم که ایرانیان از اسرائیل به عنوان «شیطان کوچکتر» یاد میکنند. ما شیطان بزرگتر هستیم و آنها بسیار بیشتر از ما میترسند.
شما کسی هستید که در مورد قانونشکنی ترامپ و بیاحترامی او به قانون هشدار دادهاید. آیا هیچ نگرانی در مورد کسی مانند ترامپ وجود ندارد که صرفاً تصمیم بگیرد میتواند هر زمان که بخواهد، حتی بدون مجوز کنگره، از ارتش استفاده کند؟
من مدتهاست که میگویم او آدم وحشتناکی است. اما من کسی هستم که به شدت معتقدم نباید اجازه دهید چنین احساساتی، که من کاملاً دارم و هنوز هم دارم، مانع قضاوتهای تحلیلی شما شوند. رژیم «شیطان» جورج دبلیو بوش، که من بخشی از آن بودم، در واقع دوبار مجوز استفاده از نیروی نظامی را دریافت کرد. باید بگویم که اعتبار زیادی بابت آن به دست نیاوردند.
و دولت مقدس باراک اوباما، که یک کمپین بمباران طولانی در لیبی را آغاز کرد، مجوز کنگره را دریافت نکرد. و من یادم نمیآید هیچ یک از ستوننویسان یا روزنامهنگاران، مثلاً از میانه تا چپ طیف، در مورد آن شکایتی کرده باشند. بنابراین، فکر میکنم این نکته واقعاً مهمی است که مردم ممکن است بخواهند برای درک ترامپ به آن فکر کنند. فکر میکنم او واقعاً جنگ را دوست ندارد، و دقیقاً نمیدانم دلیل آن چیست. فکر میکنم او تا یک حدی حاضر به استفاده از زور است. او واقعاً جنگ را دوست ندارد. نمیدانم آیا به این دلیل است که او یک سازنده است و از دیدن تخریب ساختمانها متنفر است.
شما چند سال پیش مقالهای به نام «از پیامبران دروغین جنگ بترسید» نوشتید. در آن، میگویید: «پیشبینی درباره جنگ همیشه کاری پرخطر است... اما با در نظر گرفتن همه اینها، حیرتانگیز است که چگونه دولتها، مفسران و رهبران غربی در چند دهه گذشته نه تنها در سنجش مسیر جنگها بلکه در نحوه پیشرفت آنها، چقدر بد عمل کردهاند.» در زمینه گفتگوی امروز ما، منظور شما از این جمله چه بود؟
خواهم گفت که آنچه برای من حیرتانگیز است، این است که روزنامهنگاران، کارشناسان و متخصصان در اینجا چقدر اشتباه کردهاند. و، میدانید، یک فقدان کامل از فروتنی. اگر به اشتباهات قضاوتی که مردم درباره ایران مرتکب شدهاند نگاه کنم، این اشتباهات درباره ماهیت رژیمی که با آن سروکار دارید و اهداف آن و آنچه سعی در دستیابی به آن دارد، بودهاند. اینها بزرگترین اشتباهات قضاوتی بودهاند.
در اواخر سال ۲۰۰۱، کمتر از دو ماه پس از حمله آمریکا به افغانستان، شما آنچه را که «دستاورد افغانستان» نامیدید، ستودید و آن را «شگفتانگیز... برای تغییر اساسی توازن قوا در آنجا، برای نابودی مؤثر دولت طالبان» خواندید. شما همچنین از حامیان مشهور جنگ عراق بودید، که خوب پیش نرفت، اما شما پیشبینی کرده بودید که به راحتی میتوان در آن پیروز شد. فکر میکنید چه اشتباهی کردید و چه درسهایی در مورد ایران امروز آموختهاید؟
چند نکته. اول اینکه، اگر کتاب من، «چوب بزرگ» را بخوانید، یک فصل کامل در این مورد دارم.
آن فصل را خواندم. کل کتاب را نخواندم، اما بعد از اتمام فصل هنوز مطمئن نبودم پاسخ سؤالم چیست.
خب پاسخ این است: فکر میکنم در هر دو مورد، بخشی که در آن حق با من بود این بود که کمپین متعارف کاملاً ساده خواهد بود، همانطور که بود. فکر میکنم جایی که ما در هر دو بخش شکست خوردیم، جایی که من در هر دو بخش شکست خوردم، در تخمین بیش از حد توانایی نهادهای ما در انجام واقعی آن جنگها بود. بزرگترین مسئله، نیروهای امنیتی ملی عراق و افغانستان بودند. و نحوه چرخاندن نیروها در عراق و افغانستان بود، چرخاندن کل لشکرها، که به این معنی بود که اساساً هیچ ثباتی در نحوه کلی اداره کمپین وجود نداشت. اگر به افغانستان نگاه کنید، مثلاً، زنجیره فرماندهی تقسیمشده، باز هم، بیمعنی بود.
اما، به طور کلی، این شکستها دیدگاه بسیار جنگطلبانه شما را در مورد سیاست خارجی در خاورمیانه و کلاً نحوه انجام سیاست خارجی آمریکا، تغییر نداد، درست است؟
نمیدانم که لزوماً جنگطلبانه است.
عنوان مقاله افغانستان که همین الان به آن اشاره کردم، «جنگ جهانی چهارم» بود.
صادقانه بگویم، آیا هنوز فکر میکنم اسلام رادیکال مشکل بزرگی است؟ بله. آنها هنوز هم میخواهند ما را بکشند. منظورم این است که... نمیدانم آیا مثلاً اتفاقاتی را که در آفریقا در حال وقوع است دنبال میکنید یا خیر. نمیتوانید به من بگویید که آن درگیری تمام شده است. گروههای افراطگرای اسلامی در شاخ آفریقا وجود دارند. و در واقع در پاکستان و افغانستان و جاهای دیگر نیز، و گاهی حتی در اروپا و حتی ایالات متحده. آنچه من سعی میکنم انجام دهم، توصیف واقعیتها همانطور که هستند است. مردم به ویژه دوست ندارند آنها را بشنوند، اما اینها واقعیتها هستند. بخشی از مشکلی که در اینجا دارید این است که همه میخواهند زخم جنگ عراق را بخارانند.
درست است.
و، خب، میتوانید بگویید کوهن یک ابله تمامعیار است.
یادم میآید سال گذشته شما مقالهای به نام «نمیتوان از وحشت جنگ فرار کرد» نوشتید. به نظر میرسد یکی از چیزهایی که شما سعی کردهاید در نوشتههایتان و همین الان نیز به آن اشاره کنید، این است که به طور کلی، مردم فکر میکنند که میتوانیم از این درگیریها اجتناب کنیم، اما در واقع نمیتوانیم.
اوه، کاملاً همینطور است.
آن مقاله به طور خاص در مورد ادامه جنگ اسرائیل در غزه بود. اما شما به طور گستردهتر نیز صحبت میکردید.
متأسفانه، این دنیایی است که ما در آن هستیم، و مردم واقعاً میخواهند از آن اجتناب کنند.
شما قبلاً گفتید که به غزه رفتهاید. برداشت شما از وضعیت بشردوستانه آنجا چه بود؟ به نظر میرسد بسیار وحشتناک است.
صادقانه بگویم، بخشهایی که من در آنجا بودم فقط در امتداد کریدور فیلادلفی بود. اصلیترین برداشت این است که سطح تخریب بسیار زیاد است. در واقع، ما ستونهایی از کامیونهای کمکرسانی را دیدیم که وارد میشدند. و شما مشکل را درک میکنید. تا زمانی که افراد مسلح حماس در اطراف باشند، آنها مسئولیت توزیع غذا را بر عهده خواهند گرفت و از آن برای کنترل جمعیت، و همچنین برای حمایت از تلاشهای خود استفاده خواهند کرد.
حدس میزنم اسرائیلیها با قطع کردن کمکهای ورودی، این کار را متوقف کردهاند.
خب، اسرائیلیها تمام غذا و کمکها را قطع نکردهاند. یعنی، این درست نیست.
برای مدتی قطع کرده بودند.
اگر کسی راه حل خوبی دارد، من دوست دارم آن را بشنوم. نمیدانم راه حل خوبی چیست.
خب، شما همچنین افرادی در دولت اسرائیل را دارید که اساساً اشاره میکنند که فلسطینیها سزاوار گرسنگی و غیره هستند.
این وحشتناک است. احساسات من بیشتر با کسانی است که فکر میکنند احتمالاً باید این موضوع را خیلی سریعتر به نتیجه میرساندید. اما با این حال، فکر میکنم آنچه را نیز اذعان خواهم کرد این است که هیچ راه حل خوبی برای این مشکل وجود ندارد. کاری که اسرائیلیها سعی کردهاند انجام دهند، و ممکن است بگویید راه حل وحشتناکی است، ایجاد یک سازمان جدید برای توزیع غذا است. آیا این ایده خوبی است یا خیر؟ من صادقانه نمیدانم. [در ماه گذشته، از زمانی که اسرائیل به راهاندازی نهادی به نام بنیاد بشردوستانه غزه کمک کرد، بیش از چهارصد فلسطینی در محل یا نزدیک مراکز توزیع غذا و کمک کشته شدهاند.] من به سادگی اطلاعات کافی برای گفتن ندارم.
بله، احتمالاً نمیخواهید فقط در مورد آن گمانهزنی کنید.
نمیخواهم در مورد آن گمانهزنی کنم.