تصویرگری: آلوارو برنیس
تصویرگری: آلوارو برنیس

چرا بازار کالاها سوار بر چرخ و فلک است؟

توماس نوریس و همتایانش در دنیای واقعی، واقعاً جای دلسوزی دارند.

به گفته تامی نوریس — یک مرد نفتی سرسخت با زندگی عشقی پیچیده که بیلی باب تورنتون (Billy Bob Thornton) نقش او را در فیلم «زمین‌دار» (Landman) بازی کرده است — قیمت ایده‌آل هر بشکه نفت ۷۸ دلار است. او توضیح می‌دهد که در این سطح، تولیدکنندگان سود خوبی کسب می‌کنند و پول اضافی برای اکتشاف در اختیار دارند، در حالی که مصرف‌کنندگان نیز تا حد زیادی راحت هستند. امروز قیمت نفت برنت (Brent crude)، معیار جهانی، ۶۵ دلار است. این قیمت نه تنها برای آقای نوریس بسیار پایین است، بلکه بسیار پرنوسان نیز هست: در هفته‌های اخیر، قیمت‌ها در واکنش به شلیک موشک‌ها در خاورمیانه نوسانات زیادی را تجربه کرده‌اند.

اکثر صنایع با روندهای قیمتی بلندمدت سروکار دارند. به عنوان مثال، لوازم الکترونیکی مصرفی، برای دهه‌ها به طور واقعی ارزان‌تر شده‌اند، زیرا بهره‌وری تولید بهبود یافته است. قیمت واقعی خدمات با نیروی کار فشرده، مانند آموزش و بهداشت، عموماً به دلیل بیماری هزینه بامول (Baumol’s cost disease) افزایش یافته است (تمایل فشارهای دستمزد برای افزایش متناسب با درآمد در کل اقتصاد). در مقابل، کالاهای فیزیکی، مانند محصولات کشاورزی، انرژی و فلزات، فاقد روند بلندمدت مشخصی هستند. آنها تمایل آزاردهنده‌ای به فراتر رفتن از تولید ایده‌آل در دوره‌های رونق چشمگیر دارند و سپس در دوره‌های رکود به همان اندازه قابل توجه، به زیر آن سقوط می‌کنند. همانطور که آقای نوریس با اشتیاق اشاره می‌کند، این موضوع اهمیت دارد زیرا مواد خام در هر چیزی یافت می‌شوند: «راکت‌های تنیس و رژ لب و یخچال و آنتی‌هیستامین‌ها».

اغتشاشات اخیر در قیمت نفت — این بار ناشی از جنگ — برای نفتی‌های خسته آشنا خواهد بود. زیرا اگرچه نفت همواره محصولی چالش‌برانگیز بوده است، اما تحقیقات اخیر بانک جهانی (World Bank) نشان می‌دهد که در سال‌های اخیر، اوضاع بسیار بدتر شده است. چرخه‌های رونق و رکود امروزی کوتاه‌تر و شدیدتر هستند.

چه چیزی تغییر کرده است؟ عامل اصلی چرخه کالاها قبلاً در سمت عرضه یافت می‌شد. چیزی باید از زمین استخراج شود یا از صفر رشد کند. این منجر به زمان‌های طولانی برای تولید و نیاز به سرمایه زیادی می‌شود. احداث یک سکوی نفتی دریایی ممکن است سال‌ها طول بکشد؛ حتی فرآیند استخراج شیل نیز ماه‌ها طول می‌کشد، نه هفته‌ها. استعاره «پیدا کردن طلا» کمی گمراه‌کننده است: در واقع، از کشف تا استخراج ۱۰ تا ۲۰ سال طول می‌کشد. بنابراین، عرضه برای واکنش به سیگنال‌های قیمتی تلاش می‌کند، که منجر به سرمایه‌گذاری بیش از حد در دوره‌های رونق و مازاد دائمی در دوره‌های رکود می‌شود.

دینامیک موجودی نیز به ماهیت چرخه‌ای کالاها کمک می‌کند. در بسیاری از موارد، کالاها یا نگهداری‌شان گران است یا در مورد کالاهای کشاورزی، فاسدشدنی هستند. ذخایر کم به این معنی است که حتی عدم تعادل‌های کوتاه‌مدت در عرضه و تقاضا می‌تواند تغییرات قیمتی بزرگی ایجاد کند. سفته‌بازی مالی نیز به این موضوع کمک می‌کند و اغلب حال و هوای بازار را تشدید می‌نماید. به طور کلی، تقاضا برای کالاها به چرخه تجاری جهانی گره خورده است. و همیشه احتمال یک جنگ جدید وجود دارد.

محققان بانک جهانی از یک الگوریتم برای شناسایی نقاط عطف در قیمت ۲۷ کالا از سال ۱۹۷۰ تا ۲۰۲۴ استفاده کردند. به طور متوسط، هر کالا در طی این دوره پنج دهه، ۱۴ چرخش را تجربه کرد. رکودها به طور متوسط کمی کمتر از چهار و نیم سال طول کشیدند؛ رونق‌ها کمی بیش از سه سال. اگرچه رکودها تمایل به ماندگاری بیشتری داشتند، اما میزان تغییر قیمت در هر دو بخش چرخه معمولاً مشابه بود. کالاهای منفرد حدود دو سوم اوقات در یک فاز چرخه‌ای مشابه بودند که منعکس‌کننده تأثیر چرخه تجاری جهانی است. فلزات صنعتی و انرژی همبستگی زیادی از خود نشان دادند. در مقابل، کالاهای کشاورزی تمایل داشتند به طور مستقل حرکت کنند، چرا که تابع شوک‌های خاص و محلی مانند اختلالات آب و هوایی و شیوع بیماری‌ها بودند.

از سال ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۵، چرخه‌ها بیشتر تحت تأثیر شوک‌های عرضه، به ویژه در بخش انرژی، قرار داشتند. سپس، بین سال‌های ۱۹۸۶ تا ۲۰۰۱، بازارها با چرخه‌های طولانی‌تر ناشی از پیشرفت‌های فناوری در استخراج منابع و همچنین یک سیستم تجارت جهانی لیبرال‌تر، باثبات‌تر شدند. نوسانات در دهه ۲۰۰۰ دوباره شروع به نفوذ کردند. از سال ۲۰۲۰، این نوسانات تشدید شده‌اند. رونق‌ها اکنون به طور متوسط ۲۴ ماه و رکودها تنها ۲۳ ماه طول می‌کشند. چرخه اوج به اوج از ۹۰ ماه به ۴۵ ماه کاهش یافته است. بدین ترتیب، بانک جهانی یک رژیم جدید برای کالاها شناسایی کرده است.

بخشی از این تغییر ناشی از رویدادها بوده است، یعنی ترکیبی از همه‌گیری کووید-۱۹ (Covid-19)، شوک حمله روسیه به اوکراین و نوسانات بزرگ در سیاست‌های پولی طی پنج سال گذشته. اما تغییرات ساختاری بلندمدت نیز به نظر می‌رسد نقش دارند. گذار جهانی انرژی، در حالی که دولت‌ها در سراسر جهان ثروتمند میلیاردها دلار را به منابع انرژی سبز سرازیر می‌کنند، منجر به تقاضای بسیار بالاتر برای مواد معدنی حیاتی مانند نیکل (Nickel) و لیتیوم (Lithium) شده است. در عین حال، آب و هوای شدیدتر و مکررتر خطرات عرضه را به ویژه در کشاورزی افزایش داده است. ماهیت فزاینده تکه‌تکه اقتصاد جهانی، با افزایش موانع تجاری، نیز تجارت کالاها را مختل کرده است. تولید متمرکز، تنوع محدود در زنجیره تأمین و کشش تقاضای پایین به این معنی است که بازارهای کالا به ویژه در برابر حمایت‌گرایی آسیب‌پذیر هستند.

وقتی چکش به دست می‌خورد

این وضعیت پیامدهایی برای دولت‌ها در سراسر جهان دارد. به گفته بانک جهانی، دو سوم اقتصادهای نوظهور و در حال توسعه برای بخش قابل توجهی از صادرات، درآمدهای مالیاتی و فعالیت‌های اقتصادی خود به کالاها متکی هستند. چرخه پرنوسان‌تر، برای سیاست‌گذاران این کشورها دردسرساز است و احتمال دستیابی آنها به رشد پایدار را کاهش می‌دهد.

این یک چالش برای بانکداران مرکزی کشورهای ثروتمند نیز محسوب می‌شود. از لحاظ تاریخی، آنها حرکات قیمتی ناشی از کالاها را «نادیده گرفته‌اند» و ترجیح داده‌اند بر معیارهای اصلی تورم تمرکز کنند که عمدتاً شامل انرژی و غذا نمی‌شود. با توجه به اینکه رونق‌ها و رکودهای کالاها بین سال‌های ۱۹۷۰ تا ۲۰۲۰ معمولاً تغییرات قیمتی با اندازه مشابهی داشتند، این رویکرد منطقی بود. با این حال، اگر رونق‌ها اکنون بزرگ‌تر از رکودها باشند، آن‌طور که به نظر می‌رسد، اوضاع بسیار پیچیده‌تر می‌شود.

آقای نوریس و همتایانش در دنیای واقعی نیز دچار مشکل خواهند شد. تغییر در دینامیک بازار کالا به این معنی است که قیمت نفت حتی زمان کمتری را در نقطه ایده‌آل خود سپری خواهد کرد.