تصاویر ماهواره‌ای آسیب‌های گسترده در مرکز فناوری هسته‌ای اصفهان در ایران را پس از حملات هوایی اخیر نشان می‌دهد © مونتاژ فایننشال تایمز/گتی/تصویر ماهواره‌ای/ Maxar Technologies 2025
تصاویر ماهواره‌ای آسیب‌های گسترده در مرکز فناوری هسته‌ای اصفهان در ایران را پس از حملات هوایی اخیر نشان می‌دهد © مونتاژ فایننشال تایمز/گتی/تصویر ماهواره‌ای/ Maxar Technologies 2025

اسرائیل ۱۹۶۷، ایران ۲۰۲۵: دو کشور در آستانه بمب اتمی

اسرائیل در دهه ۱۹۶۰ با تهدیدی وجودی روبرو شد و با عجله یک دستگاه اتمی را مونتاژ کرد. ایران چه تصمیمی خواهد گرفت؟

یک برنامه هسته‌ای مخفی در اعماق زمین، محافظت‌شده از دید آمریکایی‌ها، به آرامی اسرار اتم را آشکار می‌کند — و سوخت لازم برای بمب اتمی را فراهم می‌آورد. دشمنان در حال نزدیک‌شدن، و طبل‌های جنگ بلندتر می‌شوند.

و سپس، در آستانه درگیری، تصمیمی عجولانه برای جمع‌آوری حداقل یک دستگاه هسته‌ای ابتدایی. اگر ملت با نابودی روبرو بود، شاید یک انفجار اتمی — با ابر قارچی آن که توسط جهان دیده می‌شد — می‌توانست آن را نجات دهد؟

این وضعیت اسرائیل در سال ۱۹۶۷ بود، زمانی که مورخان اکنون می‌دانند که این کشور یهودی برای اولین بار به سمت آستانه هسته‌ای حرکت کرد. اسرائیل از آخرین چاره، یعنی آزمایش نمایشی یک بمب ابتدایی، منصرف شد، چرا که پیروزی غیرمنتظره‌اش در جنگ شش‌روزه این نیاز را از بین برد.

اما داستان ایران در ماه‌های منتهی به آنچه دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، اکنون آن را جنگ دوازده‌روزه نامیده است، تفاوت چندانی با آن ندارد — تماشای اسرائیل که متحدان جمهوری اسلامی را از حزب‌الله در لبنان گرفته تا نابودی ارتش سوریه پس از سرنگونی رژیم اسد توسط شورشیان اسلام‌گرا، تضعیف می‌کند.

اکنون، با تهدید اسرائیل به خشونت بیشتر در صورت بازسازی ظرفیت غنی‌سازی ایران، جمهوری اسلامی با همان سوالی روبرو است که اسرائیل در سال ۱۹۶۷ مجبور به رویارویی با آن شد: ایجاد یک بازدارندگی نهایی با شتاب به سوی سلاح هسته‌ای، یا عقب‌نشینی از لبه پرتگاه؟

محتوای بصری مربوط به تحلیل هسته‌ای

ولی نصر، مشاور ارشد سابق وزارت امور خارجه آمریکا و نویسنده کتاب «راهبرد بزرگ ایران»، می‌گوید: «ایران اکنون درگیر یک بحث داخلی جدی و طولانی‌مدت است. این لحظه مرگ و زندگی است.» او افزود: «این پارادوکس نیز وجود دارد که اسرائیل، ایران را به اتخاذ همان تصمیمی که خود گرفته بود، هل می‌دهد.»

جنگ شش‌روزه مسیر خاورمیانه را با پیروزی غافلگیرکننده اسرائیل بر همسایگان بزرگترش و تصرف و اشغال کرانه باختری و غزه تغییر داد. این جنگ همچنین اسرائیل جوان و رابطه مبهم آن با سلاح‌های کشتار جمعی را به یک قدرت هسته‌ای منحصر به فرد — اگرچه کاملاً مبهم — تبدیل کرد، با ده‌ها دستگاه هسته‌ای آن که نه اعلام شده‌اند و نه مورد مناقشه قرار گرفته‌اند.

تحمل غرب نسبت به زرادخانه مخفی اسرائیل، که توسط فدراسیون دانشمندان آمریکایی نزدیک به ۱۰۰ سلاح پیشرفته تخمین زده می‌شود، در خاورمیانه نمادی از ریاکاری آن تلقی می‌شود، که به یک متحد اجازه می‌دهد تا هنجارهای عدم اشاعه را زیر پا بگذارد در حالی که ایران را، که از بسیاری جهات به تعهدات معاهده‌ای خود پایبند بوده است، مجازات می‌کند.

اما وضعیت منحصر به فرد اسرائیل تنها نتیجه اتحاد راهبردی آن با آمریکاست. این وضعیت محصول دوره تاریخی متفاوتی بود، زمانی که دولت یهودی جوان‌تر و ضعیف‌تر بود و دشمنانش قوی‌تر و مصمم به محو کردن آن از نقشه بودند. توافق محرمانه ۱۹۶۹ با آمریکا، که به اسرائیل اجازه داد سلاح‌های هسته‌ای خود را اعلام‌نشده نگه دارد، نشان‌دهنده آن است که چگونه رهبران اسرائیل وضعیت ناپایدار کشورشان را — تنها اندکی پس از هولوکاست — به یک معافیت فوق‌العاده تبدیل کردند که هیچ کشور دیگری آن را دریافت نکرد.

با این حال، اگر ایران اکنون به سمت سلاح هسته‌ای حرکت کند، قدرت‌های جهانی را در مقابل یک انتخاب غیرممکن قرار خواهد داد — پذیرش یک عضو جدید و گستاخ در باشگاه هسته‌ای، که دیگران را نیز به پیروی از آن وسوسه می‌کند، یا تلاش برای مجازات آن مانند کره شمالی.

گزینه سوم، یعنی بهره‌برداری از مزایای سیاسی عقب‌نشینی از آستانه هسته‌ای، همچنان روی میز است.

آونر کوهن، مورخ برجسته اسرار هسته‌ای اسرائیل، می‌گوید که خاورمیانه با تقلید ایران از اسرائیل جوان به این نقطه رسیده است: اجرای یک برنامه هسته‌ای که بخشی از آن علنی و بخشی از آن مخفیانه بوده، «نزدیک‌تر و نزدیک‌تر شدن به بمب» اما به تأخیر انداختن هرگونه تصمیم نهایی تا زمانی که کاملاً ضروری باشد.

یک زندانی مصری در طول جنگ شش روزه
جنگ شش‌روزه مسیر خاورمیانه را تغییر داد © گروه تصاویر جهانی/گتی ایمیج
گروه تصاویر جهانی/گتی ایمیج

کوهن، استاد مؤسسه میدلبری مطالعات بین‌المللی در مونتری کالیفرنیا، گفت: «ایران بسیار می‌خواست که به اسرائیلی دیگر تبدیل شود، تا راه اسرائیل را دنبال کند.» او به این نکته اشاره کرد که چگونه اسرائیل در زمان بحران، بدون آنکه صراحتاً این مسیر را انتخاب کرده باشد، دانش گسترده‌ای را برای ساخت یک دستگاه هسته‌ای کسب کرد.

او گفت: «ایران خواهان این بود و از بسیاری جهات در حال تقلید از روش عملیاتی مبهم اسرائیل بود، اما شرایط سیاسی آنها متفاوت و خصمانه‌تر بود.» او به توافق ۱۹۶۹ اسرائیل با آمریکا برای محرمانه نگه داشتن زرادخانه‌اش اشاره کرد.

«در نهایت، جهان نسبت به اسرائیل بسیار دوستانه‌تر و نسبت به ایرانی‌ها کمتر بخشنده بوده است.»

چهار و نیم دهه طول کشید تا رقابت منطقه‌ای اسرائیل و ایران به درگیری مستقیم تبدیل شود؛ در این مدت، رهبران ایران نابودی «رژیم صهیونیستی» را عمیقاً در گفتمان سیاسی جمهوری اسلامی جا انداختند.

برای اسرائیل، توان نظامی رو به رشد ایران از ابتدای قرن، برنامه هسته‌ای و نیروهای نیابتی تحت حمایت مالی آن، به‌طور فزاینده‌ای به عنوان یک تهدید وجودی تلقی می‌شد.

برای ایران، اسرائیل به‌طور ناگهانی به عنوان یک تهدید در سطح وجودی ظاهر شد: رهبران اسرائیل آشکارا درباره تغییر رژیم در تهران صحبت می‌کنند و ارتش این کشور پیش از این نشان داده است که می‌تواند به میل خود در سراسر ایران خسارت وارد کند.

برخلاف اسرائیل که توانست جاه‌طلبی‌های هسته‌ای خود را حتی از متحدان نزدیک پنهان کند، ایران پس از امضای پیمان عدم اشاعه هسته‌ای (NPT) و تحمل بازرسی‌های سخت‌گیرانه، با این وجود به توانایی‌های فنی ساخت بمب نزدیک‌تر شد، در حالی که از استفاده از سلاح‌های هسته‌ای پرهیز می‌کرد — آیت‌الله علی خامنه‌ای استفاده از آنها را در اوایل دهه ۲۰۰۰ حرام اعلام کرد.

و تا زمانی که اسرائیل و آمریکا به برنامه هسته‌ای ایران حمله کردند، ارزیابی‌های اطلاعاتی غرب با نظر سازمان ملل متحد مبنی بر اینکه ایران رسماً تصمیم به دنبال کردن سلاح هسته‌ای نگرفته بود، همخوانی داشت.

برای اسرائیل، درگیری قریب‌الوقوع در سال ۱۹۶۷ هرگونه تردیدی را در میان سیاست‌گذاران از بین برد. سوابق تاریخی نشان می‌دهد که نخست‌وزیر لوی اشکول (Levi Eshkol) با همکارانش درباره «سلاحی خاص» صحبت می‌کرد، در حالی که یتزاک رابین (Yitzhak Rabin)، رئیس ستاد ارتش، درباره حمله غافلگیرکننده به تنها رآکتور هسته‌ای اسرائیل ابراز نگرانی می‌کرد و هشدار می‌داد که این رآکتور «فاقد مشروعیت بین‌المللی» است.

سال گذشته در ایران، همزمان با شعله‌ور شدن درگیری با اسرائیل، سیاست‌گذاران شروع به صدور هشدارهای مبهمی کردند که تهران می‌تواند تغییر دکترین هسته‌ای خود را مد نظر قرار دهد.

چند ماه پس از اولین تبادل حملات بین اسرائیل و ایران در آوریل ۲۰۲۴، کمال خرازی، مشاور امور خارجی آیت‌الله علی خامنه‌ای، به فایننشال تایمز گفت که «ما به دنبال ساخت سلاح هسته‌ای نیستیم» اما اگر ایران با تهدیدی وجودی روبرو شود، «طبیعتاً باید دکترین خود را تغییر دهیم.»

در فوریه سال گذشته، علی‌اکبر صالحی، رئیس سابق سازمان انرژی اتمی ایران، گفته بود که برنامه تحقیقات هسته‌ای گسترده ایران منجر به کسب تخصص فنی عظیمی شده است.

او در پاسخ به این سوال که آیا ایران می‌تواند سلاح هسته‌ای بسازد، گفت: «یک خودرو به چه چیزی نیاز دارد؟ به شاسی، موتور، فرمان، گیربکس. شما می‌پرسید که آیا ما گیربکس را ساخته‌ایم؟ می‌گویم بله. آیا موتور را ساخته‌ایم؟ بله، اما هر یک برای هدف خاص خود کاربرد دارد.»

نیروگاه هسته‌ای دیمونا در صحرای نگب
اسرائیل در اواخر دهه ۱۹۵۰ یک تاسیسات زیرزمینی مخفی برای پردازش پلوتونیوم در مرکز تحقیقات هسته‌ای نگب در دیمونا ساخت © اولریش باومگارتن/گتی ایمیج
اولریش باومگارتن/گتی ایمیج

در آستانه جنگ ۱۹۶۷ اسرائیل، تحقیقاتی که توسط بخش‌های مختلف دولت انجام شده بود، منجر به کسب دانش و حتی سوخت لازم برای یک دستگاه هسته‌ای شد، اما شواهد علنی در دست نیست که رهبران این کشور صراحتاً دستور ساخت بمب را تا مدت کوتاهی قبل از درگیری صادر کرده باشند.

از سوی ایران، در ماه‌های اخیر که درگیری با اسرائیل محتمل‌تر شد، یک تغییر عمده رخ داد: ذخیره اورانیوم غنی شده تا خلوص ۶۰ درصد خود را دو برابر کرد — بسیار فراتر از آنچه برای انرژی هسته‌ای مورد نیاز است — و آن را به حدود ۴۰۰ کیلوگرم رساند.

این ذخیره به لحاظ نظری می‌تواند به سرعت به درجه تسلیحاتی غنی شود. اما هر دستگاه انفجاری که ایران بتواند آن را در آن جای دهد، یک نمونه اولیه ابتدایی، اما مؤثر خواهد بود — بسیار دور از یک سلاح پیچیده.

به گفته تحقیقات کوهن، از جمله مصاحبه‌ای با افسر نظامی مسئول آنچه «گزینه سامسون» نامیده شد، در اسرائیل بود که دانشمندان هسته‌ای در سال ۱۹۶۷ با عجله چنین نمونه اولیه‌ای را مونتاژ کرده و به سربازان تحویل دادند.

آن محصول از تحقیقات و فریب‌کاری، از جمله در مرکز تحقیقات هسته‌ای نگب در دیمونا در اواخر دهه ۱۹۵۰، که اسرائیل یک تأسیسات زیرزمینی مخفی برای پردازش پلوتونیوم ساخت، پدید آمد.

حدود همان زمان، نگرانی‌های امنیتی اسرائیل به ایران مربوط نمی‌شد. شاه، متحد واشینگتن، در سال ۱۹۶۷ یک رآکتور هسته‌ای را به عنوان هدیه از آمریکا تحت برنامه «اتم برای صلح» دوران آیزنهاور دریافت کرده بود. یک سال بعد او پیمان عدم اشاعه هسته‌ای را امضا کرد.

تا زمان انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹، زمانی که شاه سرنگون شد، تحقیقات هسته‌ای ایران ابتدایی بود و پس از انقلاب، اکثر فیزیکدانان هسته‌ای کشور را ترک کردند.

تقریباً در همان زمان، آمریکا گروهی از دانشمندان را برای مطالعه دو فلش که در سال ۱۹۷۹ توسط یک ماهواره قدیمی دریافت شده بود، گرد هم آورد. چند ماه بعد، جیمی کارتر، رئیس‌جمهور وقت، در دفتر خاطرات خود نوشت که «یک باور رو به رشد در میان دانشمندان ما وجود دارد که اسرائیلی‌ها واقعاً یک آزمایش انفجار هسته‌ای را در اقیانوس نزدیک انتهای جنوبی آفریقا انجام داده‌اند.»

به گفته یوزی آراد، مدیر سابق تحقیقات در موساد، سازمان اطلاعاتی اسرائیل، در حدود آن زمان، اسرائیل یک تصمیم سیاسی گرفت که بدون تغییر باقی ماند. این تصمیم، دکترین بگین (Begin Doctrine) بود: اگر دانش هسته‌ای یک همسایه متخاصم تهدیدی تلقی شود، هواپیماهای جنگی اسرائیل حمله خواهند کرد.

او گفت: «هسته اصلی رویکرد اسرائیل به اشاعه همیشه این بوده است: اولاً، اگر و زمانی که یک برنامه هسته‌ای به تهدیدی برای اسرائیل تبدیل شود؟... تمام ابزارهای دیگر برای توقف آن را به کار خواهد گرفت.» او افزود: «سپس، به حمله هوایی روی خواهد آورد.»

بنابراین در سال ۱۹۸۱، اسرائیل به یک رآکتور هسته‌ای در عراق حمله کرد. در سال ۲۰۰۷، به یک رآکتور مخفی تحت ساخت در سوریه که توسط کره شمالی تأمین می‌شد، حمله کرد. او گفت: «و اکنون در سال ۲۰۲۵ هواپیماهای جنگی اسرائیل بر فراز نطنز و فردو و اصفهان [در ایران] پرواز می‌کنند.»

تصویری که توسط دولت آمریکا از یک تأسیسات مشکوک به راکتور هسته‌ای در حال ساخت در سوریه منتشر شده است
دولت آمریکا این تصویر را از یک تأسیسات مشکوک به راکتور هسته‌ای در حال ساخت در سوریه منتشر کرد © دولت آمریکا/تحویل‌شده/رویترز
دولت آمریکا/تحویل‌شده/رویترز

همین امر تا حدی وضعیت هسته‌ای ایران را شکل داد که با ژئوپلیتیک دچار نوسان شد. نصر می‌گوید در دهه ۱۹۸۰، پس از جنگ با عراق، ایران شروع به کاوش در مورد یک برنامه هسته‌ای برای جلوگیری از درگیری دیگر با همسایه‌اش کرد، اما جنگ اول خلیج فارس این تهدید را بی‌اهمیت جلوه داد.

یک دانشمند هسته‌ای پاکستانی در سال ۲۰۰۴ اعتراف کرد که در دهه ۱۹۹۰ فناوری سانتریفیوژ قدیمی را به ایران فروخته است، که بسیاری آن را منشأ آزمایش‌های غنی‌سازی ایران می‌دانند. و در سال ۲۰۰۳، پس از تماشای حمله آمریکا به عراق در جستجوی سلاح‌های کشتار جمعی، ایران یک برنامه مخفی به نام «آماد» را که به گفته آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در حال تحقیق — اما نه ساخت — سلاح‌های هسته‌ای بود، اعلام و کنار گذاشت.

نصر گفت که تمرکز بر غنی‌سازی باقی ماند. او افزود: «ایرانی‌ها برای مدت زمان بسیار طولانی به این علاقه داشتند که از برنامه خود به عنوان راهی برای کشاندن آمریکا به میز مذاکره و متقاعد کردن آن برای لغو تحریم‌ها استفاده کنند. آنها فهمیدند که هیچ مسئله دیگری آمریکا را به مذاکره نخواهد کشاند.»

رهبران ایران همواره تأکید کرده‌اند که ایران به عنوان امضاکننده پیمان عدم اشاعه هسته‌ای (NPT) حق قانونی خود را برای داشتن یک برنامه انرژی هسته‌ای صلح‌آمیز اعمال می‌کند و اجازه ورود بازرسان را به تأسیسات اعلام‌شده، حتی برای بازدیدهای سرزده، داده‌اند.

اما آنها همچنین تأسیسات غنی‌سازی جدید و مخفی در نطنز ساختند که در سال ۲۰۰۲ توسط افشاگران فاش شد، و سپس در فردو، محلی که در سال ۲۰۰۸ توسط آژانس‌های اطلاعاتی غربی کشف شد. متعاقباً به بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اجازه بازدید داده شد، از جمله در روزهای درست قبل از حمله غافلگیرکننده اسرائیل.

اکنون این تأسیسات، در کنار بخش عمده‌ای از بازدارندگی متعارف ایران، آسیب دیده است. شبه‌نظامیان نیابتی که اسرائیل را با «حلقه آتش» محاصره کرده بودند، به شدت تضعیف شده‌اند. بسیاری از پرتابگرهای موشک و سامانه‌های پدافند هوایی منهدم شده‌اند. این وضعیت ایران را در آستانه تبدیل شدن به یک قدرت هسته‌ای با یک دوراهی روبرو می‌کند.

نصر در مورد ساخت سلاح گفت: «ایران هنوز در حال انجام تحلیل هزینه-فایده است» و به مذاکرات با اروپایی‌ها و آمریکا اشاره کرد. «و در حال حاضر، شاید بحث بیشتر به سمت کسانی متمایل شده باشد که می‌گویند فقط بمب را بسازید.»

«اما در کاملاً بسته نشده است. تنها راهی که می‌توانید مسیر کنونی ایران را تغییر دهید، این است که توافقی روی میز بگذارید که به اندازه کافی قانع‌کننده و انعطاف‌پذیر باشد تا بر این بحث در ایران تأثیر بگذارد.»