تصویرسازی توسط آکشیتا چاندرا / آتلانتیک. منابع: با احترام از آنه روموتوسکی؛ پیتر دیزلی / گتی.
تصویرسازی توسط آکشیتا چاندرا / آتلانتیک. منابع: با احترام از آنه روموتوسکی؛ پیتر دیزلی / گتی.

یک سرطان واقعی در واشنگتن

قهرمانی خاموش دوست من در دولت

آنه روموتوسکی درست قبل از کریسمس چیزی کوچک و نرم را در گوشت زیر استخوان ترقوه‌اش متوجه شد. نگران نبود. این یک برآمدگی روی دنده‌های بالایی او بود، نه یک توده در سینه‌اش. با این حال، فکر کرد بهتر است ماموگرافی روتین خود را که ۱۰ ماه به تعویق انداخته بود، برنامه‌ریزی کند.

زمانی که وقت ملاقاتش فرا رسید – یک بعدازظهر سرد پنجشنبه، یک روز قبل از روز ولنتاین – او نگرانی‌های دیگری داشت. دونالد ترامپ به کاخ سفید بازگشته بود و قول داده بود که «مرداب را تخلیه کند» و یک کارگروه برای ریشه‌کن کردن اضافه‌کاری و ناکارآمدی در واشنگتن تشکیل داده بود. ترامپ و وزارت کارایی دولتی (DOGE)، که توسط ایلان ماسک رهبری می‌شد، اداره حمایت مالی از مصرف‌کنندگان (CFPB) را هدف قرار داده بودند، جایی که آنه سه سال به صورت دورکار از نیویورک کار کرده بود. چند روز پیش، راسل ووت، سرپرست موقت این آژانس، به همه کارمندانش دستور داده بود که کار خود را متوقف کنند.

CFPB مالیات‌دهندگان را از کلاهبرداری‌های عاشقانه، طرح‌های پانزی، هزینه‌های اضافی، قراردادهای فسخ‌ناپذیر و نرخ‌های بهره سنگین محافظت می‌کرد. روموتوسکی در هوش مصنوعی تخصص داشت. او بررسی می‌کرد که چگونه مجرمان از صداهای دیپ‌فیک برای کلاهبرداری از سالمندان استفاده می‌کنند و چگونه الگوریتم‌های بانکی مغرضانه برای خانواده‌های سیاه‌پوست وام مسکن با هزینه بیشتری نسبت به خانواده‌های سفیدپوست محاسبه می‌کردند.

این اداره حتی یک پنی از منابع مالیات‌دهندگان را نیاز نداشت. بخشی از بودجه خود را از طریق جریمه‌ها تأمین می‌کرد؛ فدرال رزرو بقیه را پوشش می‌داد. با این حال، DOGE دو روز قبل از ماموگرافی روموتوسکی، ۷۰ کارمند تازه استخدام‌شده یا تازه‌ترقی‌کرده در CFPB را اخراج کرد، و به هر یک ایمیلی ارسال کرد که آنقدر بی‌دقت نوشته شده بود که زحمت نکشیده بود [EmployeeFirstName]، [EmployeeLastName] و [JobTitle] را با نام و سمت واقعی گیرنده جایگزین کند. ایمیل پر از غلط املایی نوشته بود: «آژانس تشخیص می‌دهد که شما برای ادامه استخدام مناسب نیستید.»

هنگامی که تکنسین ماموگرافی برآمدگی زیر استخوان ترقوه‌ی روموتوسکی را دید، اسکن را گرفت، او را برای سونوگرافی ارجاع داد و به او گفت که بلافاصله با رادیولوژیست آن سوی سالن صحبت کند. روموتوسکی ژاکت خود را دوباره نپوشید و با کفش و شلوار در پایین‌تنه و یک روپوش بیمارستانی پارچه‌ای در بالاتنه وارد مطب کوچک پزشک شد.

دو صفحه نمایش رایانه چهره رادیولوژیست را پوشانده بود و ماسک صدایش را خفه می‌کرد. روموتوسکی گفت: «متاسفم، می‌توانید تکرار کنید؟» او با تأکید زیاد گفت: «شما یک توده... در سینه چپتان دارید. بسیار محتمل است که شما سرطان سینه داشته باشید.» او نیاز به بیوپسی در اسرع وقت داشت. آنه با بغض پرسید: «آیا راهی هست که بتوانیم آن را فردا انجام دهیم؟ من برای دولت فدرال کار می‌کنم و فکر می‌کنم ایلان ماسک قصد دارد مرا اخراج کند.»

هنگامی که او از وقت ملاقات خارج شد، روموتوسکی چند پیام متنی به دوستانش فرستاد تا قبل از اینکه تلفنش خاموش شود، درخواست حمایت کند. او در لابی هتلی نزدیک توقف کرد تا تلفن خود را شارژ کند. وقتی آن را دوباره روشن کرد، با ده‌ها پیام در Signal و Slack بمباران شد. ده‌ها نفر دیگر از همکارانش آن بعدازظهر از رایانه‌هایشان قفل شده بودند. اتحادیه او دعوتنامه‌ای برای یک جلسه اضطراری برای کارمندان اخراج شده ارسال کرده بود. ایلان ماسک او را اخراج کرده بود.

روموتوسکی از گوشه خیابان ۲۳ و خیابان هشتم به جلسه پیوست و برای فرار از سرما وارد یک فروشگاه تارگت شد. هدفون همراهش نبود، بنابراین مکالمه را آشکارا گوش می‌داد و چرخ خرید خالی را در راهروها هل می‌داد. او نمی‌توانست بفهمد چگونه از حالت بی‌صدا خارج شود تا بپرسد چه اتفاقی برای بیمه درمانی او خواهد افتاد.

بیوپسی که چند روز بعد انجام شد، تأیید کرد که او به نوعی نادر و تهاجمی از سرطان سینه به نام تریپل نگاتیو مبتلا است. در نقطه‌ای، یک سلول در پوشش یکی از مجاری شیر او از دستورات یک بخش آسیب‌دیده DNA پیروی کرده و با سرعتی غیرقابل کنترل تکثیر شده بود. بدن او نتوانسته بود این سلول و فرزندانش را از بین ببرد، که به توده‌ای در دیواره قفسه سینه او تبدیل شد و به غدد لنفاوی نزدیک نفوذ کرد. پزشکان توصیه کردند که او برای ریشه‌کن کردن بیماری، شیمی‌درمانی، ایمونوتراپی، دور دیگری از شیمی‌درمانی و ماستکتومی یا لامپکتومی، و همچنین یک دور احتمالی سوم شیمی‌درمانی و پرتودرمانی را پشت سر بگذارد.

در همان زمان، کارگزاران در واشنگتن شروع به «در هم شکستن دولت عمیق» کردند، همانطور که ترامپ بیان کرده بود. او ادعا کرده بود که «خزش ثابت بوروکراسی دولتی» «سرزندگی و ثروت مردم» را از بین برده است، و کارمندان دولتی را به هدر دادن منابع مالیات‌دهندگان و براندازی اراده اجرایی متهم کرده بود. اکنون او به قولی که در اولین روز حضورش در کاخ سفید داده بود عمل می‌کرد: «ما از شر همه سرطان‌ها خلاص می‌شویم.»

من یکی از افرادی بودم که آنه آن بعدازظهر وقتی ماموگرافی‌اش تمام شد، برایشان پیام فرستاد. ما ۲۰ سال است که با هم دوست هستیم.

چند روز بعد، یک بطری شراب به آپارتمانش بردم و غذای تایلندی سفارش دادیم. آنه رشته‌هایش را با بی‌میلی می‌خورد، نه به خاطر بدشانسی‌اش، بلکه به خاطر برنامه‌ریزی و تدارکات مشغول بود. او قبلاً با چندین پزشک مشورت کرده بود و با بیماران مبتلا به سرطان سینه دیگر ارتباط برقرار کرده بود. در همان زمان، او در حال برنامه‌ریزی بود که چگونه کار خود را به همکارانی که در CFPB مشغول به کار بودند منتقل کند و فهرست‌های شغلی را برای کسانی که بیکار شده بودند جستجو می‌کرد. او گفت: «وضعیت دیگران بدتر از من بود. بسیاری از مردم وقتی بیمار می‌شوند اخراج می‌شوند. بسیاری از مردم به خاطر بیمار بودن اخراج می‌شوند.»

من شاید مغرض باشم، اما آنه واقعاً فداکار، منطقی، شوخ‌طبع و خوب است. او در چیزی کار می‌کرد که انواع بی‌رحم مک‌کینزی ممکن است آن را «شمول مالی» بنامند، اما چیزی که خودش آن را «کار سیاستی، نزدیک به مردم» توصیف می‌کند. او به مادران کم‌درآمد در واشنگتن دی‌سی کمک کرده بود تا مسکن امن و شغل خوب پیدا کنند. او برنامه‌های ضد فقر را در زمان زندگی در کنیا ارزیابی کرده بود. او سرمایه‌گذاری بشردوستانه را در جوامع محروم در برانکس و هیوستون هدایت کرده بود و نیویورکی‌ها را از کلاهبرداری‌های مالی محافظت کرده بود. او گفت استخدام در CFPB «یک رویا» بود.

این اداره تنها رگولاتور مالی است که در حمایت مستقیم از مردم تخصص دارد. طی یک دهه و نیم گذشته، این اداره هزینه‌های تأخیر ۴۵ میلیون دارنده کارت اعتباری را محدود کرده، بدهی پزشکی را از ۱۵ میلیون گزارش اعتباری حذف کرده، هفته‌ای تا ۵۰ هزار شکایت را مدیریت کرده، ۱۹.۷ میلیارد دلار به مصرف‌کنندگان بازگردانده و ۵ میلیارد دلار جریمه از شرکت‌ها و افراد دریافت کرده است.

آنه معتقد است که کسب‌وکارهای مالی به این نوع نظارت دقیق و قاطع نیاز دارند. آن‌ها موتور اقتصاد هستند. اما تمایل آن‌ها به وام‌دهی غارتگرانه و سفته‌بازی بی‌رویه، افراد را در معرض ورشکستگی و کل جهان را در معرض رکود قرار می‌دهد. (در واقع، کلاهبرداری یکی از شاخص‌های اصلی رکود است؛ شرکت‌های در حال سقوط گاهی سعی می‌کنند با کلاهبرداری و فریب به سودآوری بازگردند.) این اداره به واشنگتن بینش منحصر به فردی در مورد امور مالی خانوارها می‌داد و به عنوان یک سرویس هشدار اولیه برای رگولاتورهای سیستمی کشور، از جمله وزارت خزانه‌داری و فدرال رزرو، عمل می‌کرد. آنه حرفه خود را در بحران مالی ۲۰۰۸ آغاز کرد. او دیده بود که چگونه زندگی مردم را ویران کرد. او به من گفت که CFPB برای «جلوگیری از تکرار آن» وجود دارد.

اما بانک‌ها مدت‌ها بود که استدلال می‌کردند که CFPB به جای ریشه‌کن کردن محصولات مالی بد، محصولات مالی خوب را مسدود می‌کند. انجمن بانکداران آمریکا آن را «رگولاتوری سرکش» توصیف کرد. اتاق بازرگانی آن را متهم کرد که «با محدود کردن انتخاب و کاهش رقابت، به مصرف‌کنندگان آسیب می‌زند.» و جمهوری‌خواهان در کنگره همیشه احساس می‌کردند که CFPB آنقدر مستقل است که پاسخگو نیست، زیرا کنگره هیچ کنترلی بر بودجه و کنترل کمی بر عملیات آن ندارد.

دولت ترامپ پا را فراتر گذاشت. ووت، سرپرست موقت CFPB، این اداره را «ووک و مسلح» توصیف کرد. ماسک در هفته‌های اول حضورش در واشنگتن در X پست کرد: «CFPB RIP». ترامپ آن را «چیز بسیار مهمی برای خلاص شدن» خواند. (قابل توجه است که CFPB بر توکن کریپتوی رئیس‌جمهور، سیستم پرداخت آتی X و بخش وام‌دهی خودروی تسلا اختیار نظارتی دارد.)

آنه آن شب در آپارتمانش به من گفت که فکر می‌کرد شغلش ممکن است دوباره برقرار شود. دولت گام‌های قانونی لازم برای کاهش گسترده نیروها را طی نکرده بود. علاوه بر این، قانون اساسی رئیس‌جمهور را موظف می‌کند که «مراقب باشد که قوانین به طور وفادارانه اجرا شوند.» قانونی که کنگره در سال ۲۰۱۰ تصویب کرد، یعنی قانون داد-فرانک، CFPB را ایجاد کرده بود و آن را موظف کرده بود تا آمریکایی‌ها را از قراردادهای مالی «ناعادلانه، فریبنده یا سوءاستفاده‌گرانه» محافظت کند. ترامپ قرار بود به عنوان مجری وفادار این اداره و مأموریت آن عمل کند، چه بخواهد و چه نخواهد.

همان روزی که آنه اخراج شد، یک تیم حقوقی که نماینده او و همکارانش بودند، این استدلال را به قاضی ارائه کردند و ووت و ترامپ را به «برچیدن غیرقانونی» یک نهاد دولتی متهم کردند. دیپاک گوپتا، وکیل، استدلال کرد: «این یک فاجعه برای مصرف‌کنندگان آمریکایی است و غیرقانونی است.» DOGE قصد داشت تقریباً تمام کارمندان باقی‌مانده CFPB را اخراج کند. این طرح با آغاز رسیدگی به پرونده در دادگاه‌ها به حالت تعلیق درآمد.

در اوایل ماه مارس، آنه به یک تماس تلفنی برای بحث در مورد استراتژی حقوقی اتحادیه خود پیوست، سپس برای ام‌آرآی تومور خود به مرکز سرطان اسلون کترینگ رفت. هجوم مشابهی از قرار ملاقات‌ها و جلسات و کارهای اداری، بقیه ماه را به خود اختصاص داد. او یک بیوپسی دردناک با هدایت سونوگرافی از غدد لنفاوی زیر بغل خود انجام داد و با مدافعان صندوق مؤسسات توسعه جامعه مالی (CDFI) که ترامپ نیز سعی در تعطیلی آن داشت، مشورت کرد. او یک اکوکاردیوگرام انجام داد و برای بیمه بیکاری درخواست داد. او بسته‌بندی آپارتمانش در نیویورک را تمام کرد و به اتاق خواب دوران کودکی‌اش در مک‌لین، ویرجینیا بازگشت، سپس یک پورت قفسه سینه برای تزریقات وریدی گذاشت.

در آخرین شنبه ماه مارس، او در ساعت ۹:۲۸ شب ایمیلی دریافت کرد. قاضی امی برمن جکسون یک نظریه ۱۱۲ صفحه‌ای صادر کرده بود که دولت ترامپ را به شدت نکوهش می‌کرد، دولتی که طبق یک سوگندنامه افشا شده، قصد داشت CFPB را به «یک اتاق در وزارت خزانه‌داری، کاخ سفید یا فدرال رزرو با پنج مرد و یک تلفن» تبدیل کند. جکسون نوشت که رئیس‌جمهور «کاملاً تصمیم کنگره را نادیده گرفته است» – تصمیمی که بر اساس آن CFPB «باید وجود داشته باشد.»

آنه کارش را پس گرفته بود. دوشنبه، او روزنامه‌های مالی را مطالعه کرد. سه‌شنبه، برای اولین دور شیمی‌درمانی به بیمارستان دانشگاه جورج‌تاون رفت.

دو هفته طول کشید تا CFPB لپ‌تاپ آنه را دوباره برای او صادر کند. او برای تحویل گرفتن آن به مقر این سازمان در نزدیکی کاخ سفید رفت و سه ساعت در لابی منتظر ماند. دولت ترامپ ورود او و بیشتر کارمندان دیگر CFPB را به ساختمان ممنوع کرده بود. وقتی بالاخره کامپیوتر را گرفت، روشن نمی‌شد.

ووت به کارمندان دولتی این اداره دستور داده بود که کار خود را متوقف کنند، اما هیچ دستورالعملی در مورد اینکه به جای آن چه کاری انجام دهند، به آن‌ها نداده بود. آنه مطمئن نبود که دیگر شغلش شامل چه کاری می‌شود. با این حال، اگر حقوق می‌گرفت، کار می‌کرد. اجازه برگزاری هیچ جلسه‌ای با نمایندگان صنعت را نداشت. بنابراین، داده‌های مربوط به ادغام‌ها و اکتساب‌ها را بررسی کرد. نمی‌توانست به آژانس‌های دیگر، مانند کمیسیون بورس و اوراق بهادار، کمک فنی ارائه دهد. بنابراین، تا جایی که می‌توانست در جلسات داخلی شرکت می‌کرد و وظایف «قانونی» را که به طور خاص توسط داد-فرانک الزامی شده بود، مانند نظارت بر صورت‌های مالی عمومی شرکت‌های فین‌تک، انجام می‌داد. هر دوشنبه، طبق الزامات DOGE، او یک ایمیل به دفتر مدیریت پرسنل با پنج نکته برای توضیح کارهایی که در هفته گذشته انجام داده بود، ارسال می‌کرد.

انستیتوی سرطان او به او گفته بود که اخراج دوباره ممکن است «یک اتفاق خوب» باشد؛ به این ترتیب می‌تواند روی درمانش تمرکز کند. اما بیمه و درآمدش را از دست می‌داد. او به من گفت: «این اتفاق خوب چندان متقاعدکننده نبود.» او واقعاً به این فکر می‌کرد که آیا باید به رئیسش بگوید که بیمار است یا نه. تصمیم گرفت این کار را نکند. حالش خوب بود. ممکن بود بعداً اینطور نباشد. عوارض جانبی شیمی‌درمانی – تهوع، خستگی، کم‌خونی، مه مغزی، مشکلات گوارشی – با گذشت زمان تشدید می‌شد. تابستان بدتر از بهار، پاییز بدتر از تابستان، و زمستان بدتر از پاییز خواهد بود.

در ۱۷ آوریل، او ایمیلی با عنوان «اطلاعیه خاص کاهش نیرو» دریافت کرد. DOGE به او گفت که دسترسی‌اش به رایانه و حساب ایمیلش در پایان روز کاری بعدی قطع خواهد شد و او به مدت دو ماه به مرخصی اداری خواهد رفت. سپس اخراج خواهد شد.

آن شب، آنه به یک جلسه مجازی با صدها کارمند اخراج شده دیگر پیوست. CFPB هنگام روی کار آمدن ترامپ ۱۷۰۰ کارمند داشت و اکنون تنها ۲۰۰ نفر باقی مانده بودند. حتی اگر دادگاه آنه و همکارانش را به کار بازمی‌گرداند، این اداره در حال از هم پاشیدن بود. تعداد زیادی از کارمندان دولتی ماهر بازنشسته شده یا سمت‌هایی خارج از دولت گرفته بودند. دولت ترامپ قراردادهای تحقیقات و آزمایش کاربر، مدیریت مالی، «کنترل‌های داخلی» و «نرم‌افزار دسترسی هویت» را لغو کرده بود. کارمندان باقی‌مانده مهارت‌ها یا ظرفیت لازم برای انجام کارهای مورد نیاز قانون را نداشتند، چه رسد به کارهای جدیدی که این اداره در سال‌های اخیر انجام داده بود.

وقتی در اواخر آوریل به دیدار آنه در ویرجینیا رفتم، او به من گفت که نگران کلاهبردارانی است که پس‌انداز بازنشستگی پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها را می‌دزدند، دزدانی که حساب‌های بانکی مردم را هک می‌کنند، اپلیکیشن‌های شرط‌بندی ورزشی که جوانان را ورشکسته می‌کنند، و شرکت‌های «اکنون بخر، بعداً پرداخت کن» که مصرف‌کنندگان فقیر را هدف قرار می‌دهند. من نگران او بودم. او موهایش را صورتی رنگ کرده بود، اما چیز زیادی از آن باقی نمانده بود. او آهسته حرکت می‌کرد. مدام می‌پرسیدم حالش چطور است. او به من گفت که از دست دادن شغل، سرطان گرفتن، و بازگشت به خانه پدر و مادرش – هم یک پایان خنده‌دار و هم یک ضربه روحی بود. چیزی که واقعاً او را ناراحت می‌کرد، نحوه صحبت ووت درباره همکاران خودش در دولت بود. در یک ویدئوی افشا شده، او گفته بود که می‌خواهد «بوروکرات‌ها به شدت آسیب ببینند.» او می‌خواست آن‌ها «نخواهند به سر کار بروند، زیرا به طور فزاینده‌ای به عنوان تبه‌کار شناخته می‌شوند.» او می‌خواست «آن‌ها را دچار تروما کند.»

پس از دیدن آنه، با روهیت چوپرا، که از سال ۲۰۲۱ تا اخراجش توسط ترامپ در فوریه، مدیر CFPB بود، تماس گرفتم. چوپرا به من گفت که بسیاری از جمهوری‌خواهان منتخب، در خلوت، از این سازمان حمایت می‌کردند. این سازمان کارهای زیادی برای موکلان آن‌ها انجام داده بود، حتی اگر تعداد کمی از آن‌ها این موضوع را با صدای بلند بگویند. او معتقد بود که ترامپ نه تنها در حال نابودی این سازمان است، بلکه در حال نابودی ظرفیت دولتی و «سرمایه انسانی که واقعاً دولت را به حرکت در می‌آورد» است. او نمی‌توانست دقیقاً بیان کند که چه چیزی برای التیام این سیستم لازم است.

چوپرا آنه را مدت‌هاست می‌شناسد و کار او را تحسین می‌کند، اگرچه او در مورد تأکید بر کمک‌های آنه به این سازمان تردید داشت. او نگران بود که تمرکز بر رنج کارمندان دولتی به جای مردمی که به آن‌ها خدمت می‌کنند، اشتباه باشد. و او نگران بود که اظهاراتش، با توجه به وضعیت سلامتی آنه، «تقریباً شبیه آگهی ترحیم» به نظر برسد. این مسئله برای او شخصی است. چوپرا چند روز پس از پیروزی ترامپ در اولین رقابت ریاست‌جمهوری‌اش، به سرطان تیروئید تشخیص داده شد. او در حین مدیریت CFPB تحت درمان بود. او گفت: «هرگز نمی‌خواهید احساس کنید که کار تمام شده است.»

دو روز پس از بازدید من، آنه ایمیلی با عنوان «لغو اطلاعیه خاص کاهش نیرو» دریافت کرد. (این ایمیل کلمه rescission را غلط املایی نوشته بود.) یک افشاگر شهادت داده بود که DOGE یک دستور دادگاه مبنی بر انجام «ارزیابی خاص» از هر کارمندی که اخراج کرده بود را نادیده گرفته است: «تنها چیزی که مهم بود اعداد بودند.» قاضی جکسون دولت ترامپ را مجبور کرد تا آنه و همکارانش را دوباره به کار بازگرداند.

در آغاز ماه ژوئن، دوباره به ویرجینیا رفتم تا آنه را برای ایمونوتراپی و شیمی‌درمانی ببرم. شب قبل از وقت ملاقات، در خانه پدر و مادرش، ساعت‌ها صحبت کردیم. او ایمیلی را به من نشان داد که همان روز از دفتر منابع انسانی وزارت خزانه‌داری دریافت کرده بود و به او اطلاع می‌داد که حقوق زیادی دریافت کرده و ۱۱۲۹۲.۵۰ دلار به دولت بدهکار است. (طبق محاسبات خودش، در واقع وزارت خزانه‌داری به او سود حقوق معوقه را بدهکار بود.) تماشا کردم که او ایمیل هفتگی‌اش را می‌فرستد و کارش را در قالب نکات بولت‌پوینت‌شده اجباری DOGE خلاصه می‌کرد.

چند هفته پیش، او را با دوستم آلیسون راکی آشنا کرده بودم، که او نیز به تازگی درمان همان نوع سرطان سینه تهاجمی آنه را در همان بیمارستان به پایان رسانده بود. آلیسون به آنه دستکش‌های مخصوصی داده بود تا بسته‌های سرد را در طول شیمی‌درمانی روی دست‌ها و پاهایش نگه دارد، تا آسیب عصبی ناشی از دارو را کاهش دهد. آنه به من گفته بود که قصد داشت دوباره با آلیسون تماس بگیرد تا با او صحبت کند.

من لکنت گرفتم. آلیسون فکر می‌کرد که بیماری‌اش در دوره بهبودی است، اما سرطان به مغزش متاستاز داده بود. او دو روز قبل فوت کرده بود. آنه هنوز خبر نداشت. شش بار گفتم: «متاسفم، واقعاً متاسفم.» آنه حرفم را قطع کرد. او گفت: «من متاسفم.»

صبح روز بعد، با ماسک N95 حاضر شدم. سوار ماشین شدیم و از رودخانه پوتوماک عبور کردیم. در بیمارستان، آنه با یک پرستار ارشد ملاقات کرد تا در مورد برخی علائم گوارشی که داشت، صحبت کند. پرستار یک سی‌تی اسکن از شکم او درخواست کرد؛ اگر التهاب بیش از حد نشان می‌داد، توصیه می‌کرد که آنه یک هفته شیمی‌درمانی را انجام ندهد. فلبوتومیست برای پیدا کردن رگ جهت تزریق مایع کنتراست برای اسکن مشکل داشت. آنه مجبور شد به بخش دیگری از بیمارستان برود تا ارائه‌دهنده دیگری به پورت در سینه‌اش دسترسی پیدا کند. گرفتن آزمایش و اجازه ساعت‌ها طول کشید.

در اواسط بعدازظهر، بالاخره در مرکز تزریق مستقر شدیم. او را متقاعد کردم که اجازه دهد برایمان ناهار بگیرم. به او گفتم: «واقعاً هرچیزی.» «هر چیزی که می‌خواهی بخوری.» چرا خرچنگ و شامپاین نباشد؟ او خرچنگ پخته را انتخاب کرد، که در جعبه‌ای مضحک و فانتزی رسید. همانطور که می‌خورد، من ورّاجی می‌کردم و سعی داشتم او را شاد کنم.

پرستاران او را به پمپ وصل کردند و من کمک کردم دستکش‌های سرد آلیسون را روی دست‌ها و پاهایش ببندیم. آنه به من گفت که آن‌ها فقط از نوروپاتی محافظت نمی‌کنند، بلکه احتمال از دست دادن ناخن انگشتان دست یا پا و در نهایت عفونت را نیز کاهش می‌دهند. او گفت: «اگر در حالی که سرطان دارید بیمار شوید، ممکن است بمیرید. ممکن است عفونتی بگیرید که بدن شما نتواند با آن مبارزه کند و سپس ممکن است بمیرید.»

هنگامی که داروی زندگی‌بخش و زندگی‌نابودکننده در رگ‌های آنه جریان می‌یافت، او به خواب رفت. به این فکر می‌کردم که دفعه بعد که او را ببینم چگونه خواهد بود. مدام به تأمل سوزان سانتاگ در سال ۱۹۷۸ در مورد سرطان فکر می‌کردم، بیماری‌ای که او آن را «به طور چشمگیری» در «تله‌های استعاره» گرفتار توصیف می‌کرد. در آن زمان، نویسندگان سرطان را استعاره‌ای برای سرکوب عاطفی استفاده می‌کردند و آن را با اصطلاحات شرم‌آور درگیر می‌کردند. در سال ۲۰۲۵، استعاره‌های غالب مربوط به ماهیت درونی سرطان است. این بیماری از درون می‌آید.

شب قبل، آنه به من گفته بود که چقدر سوگند یاد کردن برایش تکان‌دهنده بوده است. پدربزرگ‌هایش در ارتش نام‌نویسی کرده و برای این کشور جنگیده بودند؛ مادرش در کنگره و پدرش در وزارت دادگستری کار کرده بود. او افتخار می‌کرد که یک کارمند دولتی است، سوگند خورده تا «از قانون اساسی در برابر همه دشمنان، خارجی و داخلی، حمایت و دفاع کند.» وقتی روز بعد بیدار می‌شد، به رایانه‌اش وصل می‌شد و کارش را انجام می‌داد. او سعی می‌کرد از مصرف‌کنندگان محافظت کند، همانطور که پزشکانش سعی می‌کردند از او محافظت کنند، همانطور که اتحادیه‌اش سعی می‌کرد از CFPB محافظت کند، همانطور که رگولاتورهای مالی سعی می‌کردند از بازارها محافظت کنند، همانطور که دادگاه‌ها و بوروکرات‌ها سعی می‌کردند از قانون اساسی و کشور محافظت کنند – انسان‌هایی در سیستم‌های انسانی که سعی در درمان نقص‌های انسانی داشتند.

ایلان ماسک به نوبه خود، از تلاش برای اعمال درمان رادیکال خود بر کارمندان دولتی که ترامپ آنها را بیماری متاستاتیک توصیف کرده بود، دست کشید. پس از اختلاف با رئیس جمهور و عدم موفقیت در کارآمدتر کردن دولت، ماسک خود را از DOGE اخراج کرده بود.