حامیان دونالد ترامپ او را به عنوان مردی که حرفش را میزند و پای حرفش میایستد، تجلیل میکنند. بحران تجاری که او در طول هفته گذشته به راه انداخت، اگر نیازی بود، اثبات بیشتری ارائه کرد که این شهرت شایسته او نیست. بله، آقای ترامپ صریحاً اعلام کرده است که عاشق تعرفهها است، اما در مورد اینکه این اشتیاق در عمل به چه معناست، مبهم و حتی گمراهکننده است. این موضوع باعث آغاز آشفتهکنندهای برای دولت جدید او شده است، به طوری که کسبوکارها، سرمایهگذاران و سایر دولتها همگی در تلاشند تا بفهمند دقیقاً چه میخواهد - و اکنون بیشتر آنها خود را برای تلاطم بیشتر آماده میکنند.
او حتی یک بار هم در جریان انتخابات به احتمال وضع تعرفه بر کانادا و مکزیک، بزرگترین شرکای تجاری آمریکا، اشاره نکرد. با این حال، اولین اقدام او در زمینه تجارت پس از روی کار آمدن، اعلام عوارض سنگین بر این دو کشور بود و تهدید کرد که یک پیمان آمریکای شمالی که در دوره اول ریاست جمهوری او دوباره مذاکره شده بود را از بین میبرد. او به عنوان توجیه، به وضعیت اضطراری در مرزهای آمریکا ناشی از هجوم مواد مخدر و مهاجران غیرقانونی استناد کرد، اما بعداً گفت که آنچه واقعاً او را آزار میدهد، کسری تجاری آمریکا است. در همین حال، رادیکالترین پیشنهاد کارزاری او - یک تعرفه جهانی بر واردات - فعلاً با صحبت از عوارض هدفمندتر جایگزین شده است.
در شکاف بین لفاظی و عمل، فضای زیادی برای دیگران، از جمله مشاوران خود او، وجود دارد تا تفسیرهای خود را از برنامههای تجاری آقای ترامپ تحمیل کنند. برخی او را مذاکرهکنندهای ماهر میدانند که از تعرفهها عمدتاً به عنوان اهرم در مذاکرات استفاده میکند - دیدگاهی که توسط اسکات بسنت، وزیر خزانهداری او، تأیید شده است. برخی دیگر او را یک توپ مخرب میدانند که یک سیستم ناعادلانه تجارت بینالمللی را که علیه آمریکا تنظیم شده است، نابود خواهد کرد - اعتقادی که پیتر ناوارو، یکی از تندروترین مشاوران او، دارد. تجزیه و تحلیل این تفسیرها زمانی دشوار است که سیاستهایی که آقای ترامپ دنبال میکند و استدلالهای ذکر شده او، به طور مکرر تغییر میکنند.
با این وجود، درام هفته گذشته چند درس مهم به همراه داشته است. مهمتر از همه، آقای ترامپ ثابت میکند که بسیار تهاجمیتر از چهار سال اول ریاست جمهوری خود است. در آن زمان، رابرت لایتیزر، نماینده تجاری ارشد آمریکا، قبل از اعمال تدریجی تعرفهها، بر تحقیقات نظارت داشت. جامیسون گریر، که قرار است نماینده تجاری ارشد جدید آمریکا باشد، تنها در تاریخ ۶ فوریه جلسه استماع نامزدی خود را خواهد داشت (پس از انتشار اکونومیست). با این حال، آقای ترامپ قبلاً تعرفههایی را اعلام کرده است که از هر یک از اقدامات قبلی او شدیدتر خواهد بود.
در طول دوره اول ریاست جمهوری آقای ترامپ، چین هدف اصلی تعرفههای او بود که در نهایت بر ۳۸۰ میلیارد دلار کالا اعمال شد. تعرفههای جدید او ۱.۴ تریلیون دلار واردات از کانادا، مکزیک و چین، یا حدود ۴۰ درصد از کل واردات آمریکا را پوشش میدهد. اگرچه آقای ترامپ در نهایت تعرفههای پیشنهادی خود را مبنی بر ۲۵ درصد بر کانادا و مکزیک به مدت ۳۰ روز به حالت تعلیق درآورد، اما تعرفههای چین - یک عوارض اضافی ۱۰ درصدی علاوه بر عوارض موجود - به اجرا درآمده است. و این تعرفهها به کالاهایی مانند آیفون نیز گسترش مییابد، که آقای ترامپ قبلاً آنها را از عوارض اضافی برای محافظت از مصرفکنندگان در برابر قیمتهای بالاتر مستثنی کرده بود.
تعرفههای جدید آقای ترامپ نیز به طور ناگهانی وارد شدند. در دوره اول ریاست جمهوری خود، او چند ماه قبل به شرکتهای آسیبدیده اطلاع میداد. این بار، او تعرفهها را در ۱ فوریه اعلام کرد و واردکنندگان قرار بود سه روز بعد شروع به پرداخت عوارض کنند. آقای ترامپ همچنین اعلام کرده است که هنوز کارش تمام نشده است. او گفته است که "قطعاً" تعرفههایی را بر اتحادیه اروپا اعمال خواهد کرد و متعهد شده است که عوارضی تا ۱۰۰ درصد بر نیمهرساناهای تایوانی وضع کند. داگلاس اروین از کالج دارتموث میگوید: "او درست از همان ابتدا به سراغ دوستان و متحدان نزدیک ما میرود." "او بسیار بیپروا است."
درس دوم این است که آقای ترامپ به معنای واقعی کلمه به تعرفهها اعتقاد دارد و آنها را ابزاری منحصربهفرد برای دستیابی به اهداف متعدد میداند. به همین دلیل است که تفسیرهای مختلفی از فلسفه او وجود دارد: همه آنها میتوانند در زمانهای مختلف اعمال شوند. آقای ترامپ بدون شک تعرفهها را به عنوان اهرم میداند و اشتباه نمیکند که آمریکا، بزرگترین واردکننده جهان، در هر جنگ تجاری مزیت دارد. به رابطه این کشور با همسایگانش توجه کنید. صادرات به آمریکا تقریباً ۲۰ درصد از تولید ناخالص داخلی کانادا و ۳۰ درصد از تولید ناخالص داخلی مکزیک ارزش دارد. در مقابل، صادرات آمریکا به کانادا و مکزیک در مجموع تنها حدود ۳ درصد از تولید ناخالص داخلی آمریکا ارزش دارد.
آقای ترامپ معتقد است که تعرفهها میتوانند منبع درآمد بزرگی نیز باشند و به دور کردن آمریکا از مالیات بر درآمد کمک کنند. مهم نیست که هر تخمین معقولی نشان میدهد که آنها تنها کسری از هزینههای فدرال را پوشش میدهند. آقای ترامپ همچنین فکر میکند که تعرفهها باعث رنسانس تولید خواهند شد - ایده دیگری که توسط اقتصاددانان مورد تمسخر قرار میگیرد، زیرا تعرفهها هزینههای ورودی را افزایش میدهند و از تولیدکنندگان ناکارآمد محافظت میکنند. بنابراین، میتوان گفت که اعتقاد آقای ترامپ به تعرفهها بیش از حد تعیین شده است. اندی لاپریر از پایپر سندلر، یک بانک سرمایهگذاری، میگوید: "ما نمیخواهیم زمانبندی را پیشبینی کنیم زیرا غیرممکن است. اما در پایان روز، آیا ما تعرفههای جدید قابل توجهی را بر بسیاری از کشورهای مختلف اعمال خواهیم کرد؟ من فکر میکنم پاسخ "بله" است."
درس امیدوارکنندهتر این است که حتی یک معتقد واقعی نیز باید با واقعیت روبرو شود. این موضوع با تعلیق تعرفههای آقای ترامپ بر کانادا و مکزیک نشان داده شد. اگرچه آمریکا دست قویتری نسبت به هر دو کشور داشت، اما تعرفهها آسیب جدی به تولید آمریکا، به ویژه خودروسازان آمریکایی وارد میکرد، که با تشویق دههها معاملات تجارت آزاد، به کارخانهها در کانادا و مکزیک وابسته شدهاند. به گفته بارکلیز، یک بانک، تعرفه ۲۵ درصدی میتوانست سود استلانتیس، جنرال موتورز و فورد، "سه خودروساز بزرگ" در دیترویت را از بین ببرد.
تأثیر آن ممکن است بیشتر از عوارض ۲۵ درصدی بر وسایل نقلیه و قطعات ساخته شده در کانادا یا مکزیک باشد. برخی از وسایل نقلیه تا هفت بار از مرزهای آمریکا عبور میکنند زیرا قطعات به واحدهای بزرگتر و بزرگتر مونتاژ میشوند و هر بار که وارد آمریکا میشدند، با تعرفههای جدیدی روبرو میشدند. برخی از خطوط تولید میتوانستند متوقف شوند. یک مدیر اجرایی در اتاق بازرگانی ایالات متحده، یک گروه لابی با نفوذ، میگوید: "همانطور که آماده شده بود، این یک سلاح هستهای تاکتیکی" برای زنجیرههای تامین فراملی بود.
ترمز را بکشید
خوشبختانه، این یادداشت به دست آقای ترامپ رسید. اگرچه شرکتهای آمریکایی هنوز هم مشتاق جلب لطف او هستند، اما در پشت صحنه مخالفت کردند. آنها به طور علنی نیز نگرانیهایی را مطرح کردند. دفتر مزرعه آمریکایی، یک گروه لابی که با آقای ترامپ همدردی دارد، هشدار داد که اعضای آن "بار تلافی را متحمل خواهند شد." اتحادیه فولادسازان متحد گفت که "حمله به متحدان کلیدی مانند کانادا راه پیش رو نیست." آقای ترامپ که بخش زیادی از انتخابات خود را بر اساس سوء مدیریت جو بایدن در مورد تورم بنا کرده بود، ممکن است به هشدارهایی مبنی بر اینکه تعرفههای او قیمتهای روزمره را افزایش میدهد و او را نامحبوب میکند، حساس بوده باشد.
این پیامها توسط بازارها تقویت شدند. همانطور که سرمایهگذاران تعرفهها را جذب کردند، سهام کاهش یافت، قیمت نفت افزایش یافت و ارزها در برابر دلار تضعیف شدند. سپس، در بحبوحه یک سری تماسهای تلفنی بین آقای ترامپ و کلودیا شینبام، رئیس جمهور مکزیک، و جاستین ترودو، نخست وزیر کانادا، مشخص شد که جنگ تجاری قرار نیست آغاز شود - یا حداقل هنوز نه. حرکتهای بازار معکوس شد. حالا آسیب را میبینی؛ حالا نمیبینی.

این آخرین رقابت بین عشق آقای ترامپ به تعرفهها و واقعیت اقتصادی نخواهد بود. برنامههای او از نظر بدی تاریخی است. آقای اروین محاسبه میکند که پیشنهادات او در ۱ فوریه میانگین تعرفه آمریکا بر واردات مشمول عوارض را ده درصد افزایش میداد، که دو برابر افزایش تحت تعرفههای بدنام اسموت-هاولی در سال ۱۹۳۰ است. اگرچه تعرفههای آمریکا در آن دوران بالاتر بود، اما واردات کالا از ۳ درصد تولید ناخالص داخلی در آن زمان به ۱۱ درصد امروز رسیده است.
بنابراین، ممکن است انتظار داشت که بازارها به سرعت و به طور منفی به هرگونه اعلامیه بزرگ توسط آقای ترامپ در ماههای آینده واکنش نشان دهند. اما کاهش تنش او، با وجود استقبال از آن، یک تناقض ایجاد کرده است. بسیاری اکنون متقاعد شدهاند که آقای ترامپ به همان اندازه که دوست دارد کشورهای دیگر را قلدری کند، نمیخواهد باعث سقوط بازار سهام شود. این باور ممکن است در نهایت فروش سهام در اختلافات آینده را محدود کند، زیرا سرمایهگذاران فرض میکنند که آقای ترامپ دیر یا زود عقبنشینی خواهد کرد. آرامتر شدن بازارها میتواند به نوبه خود به آقای ترامپ اجازه دهد تا به سلاحهای حمایتگرایانه خود بچسبد.
همچنین واضح نیست که کسبوکارها در تلاش برای عقبنشینی دفعه بعد به همان اندازه مصمم باشند. با توجه به اینکه بسیاری از شرکتها روابط نزدیکی با کانادا و مکزیک دارند، انگیزه زیادی برای مخالفت با تعرفهها بر این کشورها داشتند. آنها تراکم زنجیرههای تامین مشابهی در جاهای دیگر ندارند. به این ترتیب، آنها برای معافیتهای خاص از تعرفهها بر، به عنوان مثال، آسیا یا اروپا، لابی خواهند کرد، اما ممکن است در تلاش برای متوقف کردن برنامه گستردهتر آقای ترامپ خویشتندارتر باشند.
سایر بررسیها در مورد اشتیاق حمایتگرایانه آقای ترامپ حتی ضعیفتر خواهد بود. بعید است که رئیس جمهور با مخالفت زیادی از سوی کنگره یا دادگاهها روبرو شود. قوانین گستردهای مانند قانون اختیارات اقتصادی اضطراری بینالمللی (IEEPA) به آقای ترامپ اجازه میدهد تا مادامی که یک وضعیت اضطراری ملی را به عنوان توجیه ذکر کند، عوارض وضع کند. دادگاهها قبلاً چنین استفاده گستردهای از اختیارات تجاری رئیس جمهور را در نظر نگرفتهاند، اما وکلای تجاری فکر میکنند که آقای ترامپ با توجه به دامنه اختیارات واگذار شده خود، در برابر چالشهای قانونی پیروز خواهد شد. حتی اگر قضات محدودیتهایی را برای IEEPA اعمال کنند، آقای ترامپ میتواند از قوانین دیگری نیز استفاده کند.
غریزه تجارت آزاد جمهوریخواهان مطمئناً مانع راه آقای ترامپ نمیشود. تنها تعداد کمی از معتقدان واقعی، مانند ران جانسون و رند پال، دو سناتور، بر اساس مبانی ریگانی اعتراضاتی را مطرح کردهاند. اکثر همتایان آنها پذیرفتهاند که باید اعلامیهها و عدم اعلامیههای جنگ تجاری آقای ترامپ را تحمل کنند. آنها تا زمانی که حوزههای انتخابیه خود احساس نکنند که آسیب دیدهاند، سکوت خواهند کرد.
در طول دوره اول ریاست جمهوری آقای ترامپ، او با مخالفتهایی در داخل دولت خود روبرو بود. در جریان یک حادثه ادعایی، گری کوهن، مشاور ارشد اقتصادی او، نامهای را از روی میز خود برداشت که میتوانست منجر به خروج آمریکا از یک توافق تجاری با کره جنوبی شود. در کاخ سفید فعلی، آقای ترامپ توسط وفادارانی احاطه شده است که به شدت به دیدگاه او پایبند هستند و چنین نافرمانی غیرقابل تصور است. این موضوع به مهمترین درس از هفته گذشته اشاره دارد: آقای ترامپ میخواهد با سرعت پیش برود و موانع کمی در راه او وجود دارد. ¦
برای تجزیه و تحلیل تخصصی بیشتر از بزرگترین داستانها در اقتصاد، امور مالی و بازارها، در Money Talks، خبرنامه هفتگی اختصاصی مشترکین ما، ثبت نام کنید.