مهاجران افغان که به عنوان پناهنده در ایران زندگی می‌کردند، پس از اخراج به افغانستان، در تاریخ ۲۳ فوریه ۲۰۲۵ در نقطه صفر مرزی بین افغانستان و ایران در ولایت هرات، از اتوبوس پیاده می‌شوند. — محسن کریمی/خبرگزاری فرانسه از طریق گتی ایمیجز
مهاجران افغان که به عنوان پناهنده در ایران زندگی می‌کردند، پس از اخراج به افغانستان، در تاریخ ۲۳ فوریه ۲۰۲۵ در نقطه صفر مرزی بین افغانستان و ایران در ولایت هرات، از اتوبوس پیاده می‌شوند. — محسن کریمی/خبرگزاری فرانسه از طریق گتی ایمیجز

چگونه اخراج افغان‌ها از ایران نشان‌دهنده دوران جدیدی در پلیس امنیت ملی است

ایران با سرعتی بی‌سابقه در حال اخراج مهاجران افغان است؛ اقدامی که ناشی از استراتژی‌های امنیتی پس از جنگ است و خطر پیامدهای دیپلماتیک با طالبان، اختلال در نیروی کار در ایران و تعمیق بحران انسانی در مرز را در پی دارد.

تهران — در پی جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل، جمهوری اسلامی با استناد به نگرانی‌های امنیت ملی و اتهامات فزاینده جاسوسی، اخراج مهاجران افغان را به طرز چشمگیری تشدید کرده است.

آنچه زمانی عمدتاً به عنوان پاسخی به فشار اقتصادی و اجتماعی تلقی می‌شد، اکنون به عنوان یک اقدام امنیتی استراتژیک توجیه می‌شود که هم در کابل و هم در نهادهای بین‌المللی نگرانی‌هایی را برانگیخته است.

اسکندر مومنی، وزیر کشور ایران، روز دوشنبه در یک مصاحبه تلویزیونی دولتی تایید کرد که بیش از ۴۰۰ هزار افغان "فاقد مدرک" از اواسط مارس اخراج شده‌اند؛ این اقدام بخشی از اجرای قانون جدیدی است که هدف آن تشدید کنترل‌های مهاجرت عنوان شده است.

اما زمان‌بندی این موج اخیر قابل توجه است. در حالی که ایران مدت‌ها میزبان میلیون‌ها افغان بوده است — برخی به دلیل دهه‌ها درگیری فرار کرده‌اند و برخی دیگر در جستجوی کار — تشدید ناگهانی اخراج‌ها پس از حملات گسترده اسرائیل به سایت‌های هسته‌ای و اهداف نظامی ایران صورت می‌گیرد. در روایت پس از جنگ که توسط رسانه‌های تندرو ایران ترویج می‌شود، اتهاماتی مطرح شده است که برخی از مهاجران افغان در جاسوسی برای موساد اسرائیل دست داشته‌اند، که این امر به تشدید لفاظی‌های ملی‌گرایانه و فراخوان‌هایی برای اخراج گسترده منجر شده است.

هفته گذشته، دستگاه اطلاعاتی ایران گزارش داد که بیش از ۷۰۰ نفر به اتهام جاسوسی برای اسرائیل بازداشت شده‌اند. اگرچه جزئیات کامل ملیت متهمان فاش نشده است، اما طبق گزارش رسانه‌های محافظه‌کار، افغان‌ها نیز در میان آنها هستند؛ رسانه‌هایی که به طور فزاینده‌ای از مهاجران فاقد مدرک به عنوان یک تهدید امنیتی رو به رشد یاد می‌کنند.

پس از آتش‌بس که به جنگ ۱۲ روزه پایان داد، چندین رسانه ایرانی گزارش دادند که تهران به نهادهای انتظامی دستور داده است تا بلافاصله اقدام به اخراج اتباع خارجی فاقد مدرک کنند. سردار سرتیپ احمدعلی گودرزی، فرمانده مرزبانی ایران، حتی فراتر رفت و هشدار داد که هر ملکی که به افغان‌های فاقد مدرک اجاره داده شده باشد، باطل، پلمب و مصادره خواهد شد؛ اقدامی که جدیت رویکرد دولت را نشان می‌دهد.

به طور جداگانه، محمدصادق معتمدیان، استاندار تهران، هفته گذشته گفت که نرخ بازداشت افغان‌های فاقد مدرک در مقایسه با دوره قبل از جنگ "چهار برابر" افزایش یافته است و صراحتاً نگرانی‌های امنیت ملی را دلیل این امر عنوان کرد.

سیاست اخراج، واکنش‌های دولت طالبان در کابل را برانگیخته است. امیرخان متقی، وزیر خارجه طالبان، اخیراً با علیرضا بیگدلی، سفیر ایران در افغانستان، دیدار کرده و از تهران خواسته است تا با تضمین یک فرآیند بازگشت تدریجی و سازمان‌یافته که از هرج و مرج و پیامدهای انسانی جلوگیری کند، به حسن همجواری احترام بگذارد؛ این مطلب طبق بیانیه وزارت خارجه افغانستان عنوان شده است.

هیئت معاونت سازمان ملل در افغانستان (یوناما) نیز درباره تعمیق بحران انسانی ابراز نگرانی کرده است. این هیئت هفته گذشته در بیانیه‌ای اعلام کرد که تنها در سال ۲۰۲۵ بیش از یک میلیون افغان از ایران و پاکستان به کشوری بازگشته‌اند که "در حال حاضر تحت فشار شوک‌های اقلیمی و خدمات اولیه محدود قرار دارد."

مقامات محلی طالبان در ولایت هرات گفته‌اند که بیش از ۶۰ هزار افغان تنها در دو روز، یعنی ۲۵ و ۲۶ ژوئن، از ایران به افغانستان بازگشته‌اند که یکی از سریع‌ترین امواج بازگشت در سال‌های اخیر به شمار می‌رود. حجم این بازگشت‌ها منابع محلی و آژانس‌های کمک‌رسانی را تحت فشار قرار داده و نگرانی‌هایی را درباره تأثیر آن بر اقتصاد و زیرساخت‌های شکننده افغانستان ایجاد کرده است.

از پناهندگی تا بازگرداندن

ایران بیش از چهار دهه است که میزبان پناهندگان افغان بوده و اغلب به دلیل گشاده‌رویی نسبی خود در مقایسه با سایر کشورهای همسایه مورد تحسین قرار گرفته است. در حالی که بسیاری از افغان‌ها با موفقیت در جامعه ایران ادغام شده‌اند — به مدرسه رفته، در ساخت و ساز و کشاورزی کار کرده یا خانواده تشکیل داده‌اند — اکثریت قریب به اتفاق آنها با وضعیت حقوقی نامشخص و بدون وضعیت رسمی باقی مانده‌اند. تنها همین هفته، نوید محمدزاده، بازیگر برجسته ایرانی، استوری اینستاگرامی عصبانی منتشر کرد که در آن فاش کرد پلیس ایران پدر همسر افغانش را در یک یورش صبحگاهی دستگیر کرده است — با وجود وضعیت قانونی و سی سال اقامت او در ایران.

کمپین اخیر اخراج نیز نشان‌دهنده انحراف قابل توجهی از رویکرد تاریخی ایران است. در حالی که دولت در ابتدا این اقدام را تلاشی برای کاهش فشار اقتصادی در بحبوحه تحریم‌ها و بیکاری بالا معرفی می‌کرد، تغییر به سمت لفاظی‌های امنیتی، بازتنظیم گسترده‌تر سیاست داخلی پس از جنگ را منعکس می‌کند.

در طول جنگ با اسرائیل، رسانه‌های اجتماعی در ایران پر از ادعاهای تأییدنشده درباره دست داشتن مهاجران افغان در جاسوسی بود که باعث بررسی مجدد دولت از این جامعه شد.

ویدیویی از یک افغان اخراج‌شده که از بدرفتاری پلیس ایران شکایت می‌کرد، اخیراً وایرال شد و تنش‌ها را بیشتر کرد. در این ویدئو، فرد مذکور روایت می‌کند که چگونه افسران ایرانی گذرنامه و مدارک ویزای او را پاره کرده و سپس او را به زور اخراج کرده‌اند.

رویکرد سختگیرانه و اخراج‌های سریع ایران، از سوی منتقدان داخلی این استدلال را مطرح کرده است که این سیاست خطر آسیب رساندن به روابط ایران و افغانستان را در پی دارد، به ویژه در زمانی که هر دو کشور می‌توانند از همکاری عمیق‌تر بهره‌مند شوند.

پیامدهای اقتصادی و دیپلماتیک

پیامدهای اخراج گسترده فراتر از جنبه انسانی است. اقتصاد ایران که پیش از این نیز تحت تأثیر تحریم‌های غرب قرار گرفته است، مدت‌هاست به نیروی کار ارزان افغان در بخش‌هایی مانند ساخت و ساز، کشاورزی و خدمات متکی بوده است. اخراج‌های گسترده می‌تواند منجر به کمبود نیروی کار و افزایش هزینه‌ها در چندین صنعت شود.

از سوی دیگر، افغانستان به تجارت با ایران نیاز دارد — از واردات انرژی و مواد غذایی گرفته تا فعالیت‌های تجاری مرزی. قطع ناگهانی روابط می‌تواند توازن ظریف را مختل کرده و اصطکاک‌های جدیدی را در مرز ایجاد کند، جایی که قاچاق و تجارت غیررسمی از قبل رایج است.

رویکرد امنیتی ایران ممکن است اهداف دیپلماسی منطقه‌ای گسترده‌تر آن را نیز تضعیف کند. در زمانی که تهران پس از رویارویی نظامی با اسرائیل، تلاش می‌کند خود را به عنوان یک بازیگر منطقه‌ای باثبات و قابل اعتماد معرفی کند، مشاهده هزاران افغان ناامید که تحت گارد مسلح به مرز رانده می‌شوند، پیام متناقض دیگری را ارسال می‌کند.

فراخوان‌های کابل و سازمان ملل برای یک فرآیند بازگشت انسانی تاکنون بی‌توجه مانده است و این سوال را مطرح می‌کند که آیا فشارهای داخلی تهران — و عجله آن برای جبران نقض‌های امنیتی تحقیرآمیز در جنگ با اسرائیل — بر منافع منطقه‌ای بلندمدت آن غلبه می‌کند یا خیر.

همانطور که ایران پس از جنگ اخیر، موضع امنیت ملی خود را بازتنظیم می‌کند، برخوردش با مهاجران افغان ممکن است نه تنها یک مسئله داخلی، بلکه آزمایشی باشد برای تعیین اینکه ایران چگونه تصمیم می‌گیرد موضع منطقه‌ای به شدت آسیب‌دیده خود را در دوران پس از جنگ بازسازی کند.