تصویرسازی Klawe Rzeczy برای Foreign Policy/عکس‌های استودیوی فیلم
تصویرسازی Klawe Rzeczy برای Foreign Policy/عکس‌های استودیوی فیلم

بهترین فیلم‌های بین‌المللی در اسکار

دریابید که چرا پیشتاز این رقابت تا این حد بحث‌برانگیز است و چرا همه‌چیز درباره اثر لتونی یک معجزه است.

و باز هم زمان جوایز آکادمی فرا رسیده است، یک تمرین سالانه در مقایسه سیب با پرتقال و اعلام برتری یکی بر دیگری. پخش تلویزیونی امسال در 2 مارس، به میزبانی کونان اوبراین، به لطف آتش‌سوزی‌های گسترده‌ای که بخش‌های بزرگی از لس‌آنجلس را ویران کرد، نوید یک رویداد کم‌زرق‌وبرق‌تر از معمول را می‌دهد. (خود اوبراین از اقامتگاهش در اقیانوس آرام Palisades تخلیه شد؛ خانه‌اش سالم ماند، اگرچه این مورد برای بیلی کریستال، مجری سابق اسکار، و بسیاری از افراد مشهور دیگر صدق نکرد.)

با وجود سردرگمی‌ای که هالیوود تجربه می‌کند، نمایش باید و باید ادامه یابد. فصل جوایز بخش حیاتی از اکوسیستم اقتصادی صنعت است، هرچقدر هم که عجیب به نظر برسد، شامل ماه‌ها نمایش ویژه، ناهار و کمپین‌های تبلیغاتی. این به معنای کار برای همه است، از هنرمندان گریم گرفته تا تهیه‌کنندگان غذا و روزنامه‌نگاران مستقل سرگرمی که برای انجام مصاحبه‌های دور دوم با فیلمسازانی که فیلم‌هایشان ممکن است از قبل یک سال قدمت داشته باشد، مأموریت می‌یابند. با توجه به اینکه تجارت هنوز از تعطیلی‌های کووید و اعتصابات انجمن نویسندگان و انجمن بازیگران سینما آسیب دیده است، لغو نمایش امسال هرگز یک ملاحظه واقعی نبود.

در حالی که تأثیر فرهنگی جوایز اسکار - یا سینما به طور کلی - آن چیزی نیست که قبلاً بود (خواهرزاده من که مجذوب TikTok است تقریباً هرگز فیلم تماشا نمی‌کند زیرا آنها "خیلی طولانی" هستند)، برای بسیاری از سینه‌فیل‌ها، نامزدی جایزه اسکار یک نعمت است، زیرا اغلب به این معنی است که عناوین باطنی‌تر در سینماها بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرند یا سریع‌تر در یک سرویس پخش در دسترس عموم ظاهر می‌شوند. این امر به ویژه در دسته بهترین فیلم بلند بین‌المللی احساس می‌شود، جایی که نامزدی نه تنها مایه افتخار برای کشور تولیدکننده است، بلکه فرصتی برای دیده شدن اثر در ایالات متحده فراتر از یک یا دو پرده در شهر نیویورک است.

انتخاب امسال التقاطی است، و اگر این پنج فیلم ارتباطی با هم داشته باشند، این است که همه آنها شخصیت‌های اصلی زن دارند. (خوب، جنسیت گربه در جریان مشخص نیست، اما کارگردان گفت که می‌خواهد مخاطبان «گربه خود را در این شخصیت ببینند»، و از آنجایی که گربه من یک دختر است، من به این موضوع پایبندم!) نکته قابل توجه دیگر این است که دو از فیلم‌های این دسته نیز نامزد بهترین فیلم شده‌اند. این اولین بار است، اگرچه تعداد نامزدهای بهترین فیلم از پنج به 10 در سال 2009 افزایش یافت و فضای کمی بیشتری را ارائه داد. در اینجا نگاهی دقیق‌تر به آنچه نامزد شده است، می‌اندازیم.


امیلیا پرز

به کارگردانی ژاک اودیار

زوئی سالدانا (پیش‌زمینه) و کارلا سوفیا گاسکون در امیلیا پرز.
زوئی سالدانا (پیش‌زمینه) و کارلا سوفیا گاسکون در <em>امیلیا پرز</em>. Why Not Productions

نامزدی که تقریباً تضمین شده است که امسال برنده شود، امیلیا پرز است که از زمان اولین نمایش خود در جشنواره فیلم کن در تابستان گذشته، بینندگان فیلم را خوشحال و خشمگین کرده است و در حال حاضر در نتفلیکس پخش می‌شود. اگرچه داستان در مکزیک می‌گذرد (با دیالوگ‌هایی که بیشتر به زبان اسپانیایی هستند)، اما یک محصول فرانسوی از کارگردان ژاک اودیار است و دو نفر از سه بازیگر اصلی، زوئی سالدانا و سلنا گومز، ستارگان هالیوود هستند. بازیگر نقش اصلی، کارلا سوفیا گاسکون (اصالتاً اهل اسپانیا، اما سال‌هاست که در مکزیک کار می‌کند)، اولین زن ترنس است که برنده جایزه بهترین بازیگر زن در کن شده است و همچنین اولین فرد آشکارا ترنس است که نامزد دریافت جایزه اسکار بازیگری شده است. (الیوت پیج قبل از تغییر جنسیت خود نامزد شده بود.) او نیز شانس خوبی برای بردن جایزه اسکار داشت، تا اینکه اخیراً کشف شد که حساب X/Twitter او پر از چیزهایی است که به بهترین وجه می‌توان آنها را "اظهارات مشکل‌ساز" نامید و نظرات شگفت‌انگیزی در مورد مسلمانان، جورج فلوید و حتی آدولف هیتلر ارائه می‌دهد. او از آن زمان حساب خود را حذف کرده است. این سکسکه روابط عمومی احتمالاً بر شانس فیلم تأثیر نخواهد گذاشت، فقط بر شانس او.

در این فیلم، که طعم پر زرق و برق یک تله‌نوولای مکزیکی یا یک اپرای ایتالیایی را دارد، گاسکون نقش یک ارباب مواد مخدر مرد، خوان را بازی می‌کند که سالدانا، یک وکیل کم‌قدر، را استخدام می‌کند تا جراحی تغییر جنسیت را تسهیل کند. در ابتدا فکر می‌کنید این کسی است که به دنبال راهی مطمئن برای پنهان کردن هویت خود است، اما به زودی می‌بینیم که این میل واقعی است. مرگ خوان جعل می‌شود و او امیلیا می‌شود و همسرش (گومز) و فرزندانش را ترک می‌کند. سپس داستان به یک سناریوی کمدی اسکروبال شبیه خانم دابت‌فایر تبدیل می‌شود، با امیلیا که به عنوان پسرعموی خوان ظاهر می‌شود و با خانواده زندگی می‌کند تا نزدیک بچه‌ها باشد. اوه، و این یک موزیکال است.

کمتر کسی می‌تواند امیلیا پرز را به عدم جسارت متهم کند، اما تعداد زیادی از منتقدان ترنس فیلم را محکوم کرده‌اند. GLAAD آن را "تصویری عمیقاً واپس‌گرایانه از یک زن ترنس" خواند، و دیگران استفاده از آنچه به نظر می‌رسد کلیشه‌ها باشد را محکوم کرده‌اند، مانند یک زن ترنس قاتل بودن؛ یک فرد ترنس پس از تغییر جنسیت خانواده خود را رها می‌کند. برخورد با هویت ترنس به عنوان یک راز شوم؛ و توصیف یک زن ترنس به عنوان "نیمی مرد، نیمی زن". (این آخری از طریق آهنگ انجام می‌شود.) این فیلم همچنین منبع تمسخر و میم بوده است (بیش از 9 میلیون بازدید در این توییت آغازین) در بین سینه‌فیل‌های آنلاین بسیار آگاه.

با این وجود، این یک قفل برای دریافت جایزه است. این فیلم با 13 نامزدی، از جمله بهترین فیلم، بیشترین نامزدی را در اسکار امسال دارد. (به احتمال زیاد سالدانا برنده بهترین بازیگر نقش مکمل زن خواهد شد.) این فیلم یک فشار تبلیغاتی بزرگ از نتفلیکس داشته است، که پس از کن، حقوق آمریکای شمالی و بریتانیایی فیلم را در یک جنگ مناقصه خریداری کرد. اگرچه منتقدان ترنس ممکن است فریاد تقلب سر دهند، اما انواع لیبرال هالیوودی جریان اصلی این فیلم را، که به نوعی با افراد ترنس همدردی می‌کند، مترقی خواهند دانست. این یادآور این است که چگونه بسیاری از منتقدان سیاه‌پوست فیلم کتاب سبز دوران حقوق مدنی را ارتجاعی توصیف کردند، اما همچنان در سال 2019 برنده بهترین فیلم شد.


من هنوز اینجا هستم

به کارگردانی والتر سالس

نامزدی که بهترین شانس را برای ناراحت کردن امیلیا پرز دارد، من هنوز اینجا هستم، از کارگردان برزیلی والتر سالس است، کارگردانی که گاهی در هالیوود کار می‌کند. بهترین فیلم شناخته شده قبلی او خاطرات موتورسیکلت، تصویری از چه گوارای جوان است. من هنوز اینجا هستم، بر اساس یک داستان واقعی، عمدتاً در اوایل دهه 1970، در طول دیکتاتوری نظامی برزیل می‌گذرد. فرناندو تورس در نقش ائونیس پایوا، مادر پنج فرزند و همسر روبن پایوا، یک سیاستمدار سابق که یک روز توسط پلیس برای بازجویی آورده شد و دیگر هرگز خبری از او نشد، بازی می‌کند.

آنچه این فیلم را بسیار ویژه می‌کند، رویکرد قورباغه در حال جوشیدن آن است. 20 دقیقه اول به سختی هیچ طرحی ندارند - ما فقط با این خانواده فوق‌العاده و پر سر و صدا در خانه پر جنب و جوش‌شان کنار ساحل هستیم، آنها را در حال بازی فوتبال دستی، گوش دادن به صفحات و معاشرت با یک توله سگ جدید تماشا می‌کنیم. با گذشت زمان، متوجه می‌شویم که تعداد بیش از حد روشنفکر و کتابفروش در اطراف هستند تا از خشم یک رژیم راست‌گرا جلوگیری شود. تورس در نقش اصلی مسحورکننده است و ناامیدانه تلاش می‌کند خانواده‌اش را کنار هم نگه دارد، در حالی که به دنبال اطلاعاتی درباره همسرش است. تأیید نهایی، سال‌ها در حال ساخت، بهمن احساسات متفاوتی است. با وجود تلاشی که عناصر راست‌گرای فعلی برای تحریم این فیلم انجام دادند، این فیلم یک موفقیت مالی در برزیل بوده است.

مانند گاسکون، تورس نیز نامزد بهترین بازیگر زن شده است و من هنوز اینجا هستم نیز نامزد بهترین فیلم شده است. هنوز در یک پلتفرم پخش نیست، اما در حال حاضر در سینماها است.


بذر انجیر مقدس

به کارگردانی محمد رسول‌اف

نامزدی که داستان پشت صحنه آن بهترین شانس را دارد که روزی به یک فیلم تبدیل شود، بذر انجیر مقدس است. این فیلم، یک محصول آلمانی به زبان فارسی، از نویسنده-کارگردان ایرانی، محمد رسول‌اف، می‌آید. مانند چندین فیلمساز ایرانی دیگر، او در گذشته مورد سانسور و بازداشت قرار گرفته است، و از آنجایی که انجیر مقدس به عنوان بخشی از مسابقه اصلی سال 2024 در کن اعلام شد، به شلاق، هشت سال زندان و مصادره اموالش محکوم شد. او - در ابتدا پیاده - به آلمان گریخت، جایی که در آنجا ماند. (او همچنان به ریویرا فرانسه رفت تا روی فرش قرمز جشنواره راه برود و جایزه ویژه هیئت داوران را دریافت کند.)

چرا چنین سر و صدایی؟ خوب، این فیلم با معترضان "زن، زندگی، آزادی" همدلی می‌کند، و شخصیت‌های اصلی ما به دانشجویی که به دلیل کتک خوردن سرش تحت تعقیب است، پناه می‌دهند. همچنین دیدگاهی بدبینانه نسبت به نظام حقوقی دارد. در واقع، پدرسالار داستان یک بوروکرات سطح میانی است که ترفیع خوبی می‌گیرد اما انتظار می‌رود احکام مجرمانه را تأیید کند. با وجود موقعیتش، او از انقلابی که در خانه خودش رخ می‌دهد آگاه نیست.

در حالی که این قطعاً مطالب بسیار جدی است - و بازیگران زن خطر شخصی بزرگی را برای اجرا بدون پوشیدن حجاب متحمل شدند، که حتی برای صحنه‌های فیلمبرداری شده در خانه یک شخص نیز خلاف قانون است - این فیلم نیز بسیار سرگرم‌کننده است، و آخرین پرده اساساً به یک فیلم اکشن تبدیل می‌شود. این فیلم هنوز در حال پخش نیست، اما در سینماهای شهرهای منتخب در حال پخش است.


دختری با سوزن

به کارگردانی مگنوس فون هورن

نامزدی که به احتمال زیاد به ضمیر ناخودآگاه شما حمله می‌کند و شما را با رویاهای ناراحت‌کننده آشفته می‌کند، دختری با سوزن است، فیلمی که وقتی متوجه می‌شوید بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده است، فقط وحشتناک‌تر می‌شود. یک محصول دانمارکی از کارگردان سوئدی‌الاصل مگنوس فون هورن، فارغ‌التحصیل دانشکده فیلم Łódz لهستان، این درام سیاه و سفید وهم‌انگیز و ماورایی چرخشی بر یکی از بدنام‌ترین داستان‌های جنایی واقعی دانمارک است.

اگر دانمارکی هستید، از قبل همه چیز را درباره داگمار اوربی می‌دانید، اما اگر مانند من وارد این فیلم شوید، لحظه‌ای از "خدای من، واقعاً اینجا چه اتفاقی دارد می‌افتد؟!!" شوک را تجربه خواهید کرد، بنابراین من همه چیز را مبهم نگه می‌دارم. اوربی دختری با سوزن نیست، آن کارولین (Vic Carmen Sonne) است، یک بیوه فقیر جنگ جهانی اول (یا اینطور فکر می‌کند) که آنچه را که فکر می‌کند یک رابطه نجات‌بخش با رئیس کارخانه نساجی که در آن کار می‌کند، آغاز می‌کند. یک بارداری غیرمنتظره این را تغییر می‌دهد، همانطور که بازگشت شوهرش که از جنگ تغییر شکل داده است. (او به زودی به عنوان بخشی از یک نمایش عجیب و غریب مرد فیل-مانند به پایان خواهد رسید.) کارولین رستگاری را پیدا می‌کند، او معتقد است، با صاحب یک مغازه آب نبات که به زنان کمک می‌کند خانه‌های جدیدی برای نوزادان ناخواسته پیدا کنند، اما تا اینجای داستان شما به اندازه کافی پرچم قرمز دیده‌اید تا بدانید یک چیزی درست نیست.

علاوه بر یک لحن قابل توجه، غرق در طراحی صدای شوم و فیلمبرداری با کنتراست بالا، این فیلم در داشتن یک شخصیت اصلی نه چندان دوست‌داشتنی که پیاده‌روی بسیار آرامی به سمت رستگاری دارد، جسورانه است. این یک فیلم عالی با لحظات بسیار وحشتناک است. در حال حاضر برای مشترکین در MUBI در حال پخش است و برای خرید دیجیتال در سایر پلتفرم‌ها مانند آمازون در دسترس است.


جریان

به کارگردانی گینتس زیلبالودیس

نامزدی که می‌توانید (و باید) با فرزند کوچک خود تماشا کنید، جریان است، یک درج غافلگیرکننده در دسته بهترین فیلم بلند بین‌المللی که نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم پویانمایی نیز شده است. این داستان درباره گربه‌ای است که در زمان پریشانی زیست‌محیطی با یک سگ، یک کاپی‌بارا، یک لمور و یک نهنگ دوست می‌شود. بودجه میکروسکوپی دارد، هیچ دیالوگی ندارد و با یک برنامه انیمیشن متن باز ساخته شده است. کارگردان آن، گینتس زیلبالودیس، موسیقی متن اصلی را نیز ضبط کرده است، اگرچه او نمی‌داند چگونه موسیقی بخواند یا هیچ سازی بنوازد. همه چیز در مورد این فیلم یک معجزه است.

جریان اولین فیلم لتونیایی است که به این سطح گسترده از تحسین دست یافته است، اگرچه شایان ذکر است که یکی از معماران سینمای اولیه، کارگردان شوروی، سرگئی آیزنشتاین، لتونیایی بود. آیزنشتاین در ایجاد احساسات از طریق تدوین انقلابی بود و زیلبالودیس آنچه را که در ابتدا به نظر می‌رسد انیمیشن کامپیوتری ارزان است را به یک بیان فوق‌العاده تبدیل می‌کند - ترکیب رفتار واقع‌گرایانه حیوانات با پیشرفت‌های دوره‌ای برای تأثیرات چشمگیر. اگرچه این فیلم در برابر توضیح دنیای خود مقاوم است، اما به وضوح داستانی با ذهنیت زیست‌محیطی است که در مورد سیل‌های قریب‌الوقوع و نیاز به همکاری شخصیت‌های متفاوت در صورت زنده ماندن هشدار می‌دهد. این احتمال وجود دارد که فاجعه اخیر لس‌آنجلس به این فیلم در کسب دو نامزدی خود کمک کرده باشد. جریان در حال حاضر در سینماها است و همچنین برای اجاره یا خرید دیجیتال در پلتفرم‌هایی مانند آمازون در دسترس است.

Jordan Hoffman منتقد فیلم و روزنامه‌نگار حوزه سرگرمی ساکن کوئینز، نیویورک است. X: @jhoffman