یوسیف پریگوژین، تهیهکننده موسیقی روس، تا انتهای اپلیکیشن مخاطبین یکی از آیفونهایش را اسکرول کرد و تعداد ورودیها را به من نشان داد: ۱۱,۸۰۱ مورد.
او و همسرش، ستاره پاپ که با نام والرییا شناخته میشود، به من گفتند که "همه را میشناسند". این شامل "ژنرالها و مجرمان"ی نیز میشود که زمانی در یک کنسرت او در کریمه، هماهنگ و کنار یکدیگر بر سر یک میز نشسته بودند.
آقای پریگوژین گفت: «آن روسیه است، دوست من.»
ما در طبقه بیستوپنجم هتل-آسمانخراش دبی، امارات متحده عربی، که آقای پریگوژین و والرییا دو آپارتمان در آن دارند، در حال خوردن مرغ و باس دریایی بودیم. یک "مرکز طول عمر" سه طبقه جایی بالاتر از ما و یک مکان "فستفود خیابانی جهانی" در تونلی از گرافیتیهای جعلی جایی پایینتر از ما وجود داشت. بعداً، در محوطه استخر، که بین دو آسمانخراش و در ارتفاع ۹۰ متری بالای جادهها، مراکز خرید و سایتهای ساختوساز وسیع معلق بود، والرییا برای اینستاگرام لبخوانی میکرد.

با آمدن به دبی میتوانید چیزهای زیادی درباره روسیه بیاموزید؛ دبی به تحریمهای غرب علیه روسیه نپیوسته و جایگزین لندن و سوئیس به عنوان پناهگاهی انتخابی برای ثروتمندان مسکو شده است. در اینجا نخبگان روسی را خواهید یافت که هرگز تصور نمیکردند رئیسجمهورشان، ولادیمیر پوتین، به اوکراین حمله کند — و سپس خود را آنقدر در سیستم آقای پوتین گرفتار دیدند که نتوانستند او را رها کنند.
آقای پریگوژین — که هیچ نسبتی با آشنای ترورشدهاش، شورشی یوگنی و. پریگوژین، ندارد — یکی از آنهاست؛ یک مرد پرحرف و علاقهمند به جلب توجه که شهرتش در روسیه سیاست و فرهنگ عامه را در بر میگیرد. دو سال بود که کنجکاو بودم با او صحبت کنم، از زمانی که یک فایل صوتی از مکالمه ادعایی او با یک سناتور سابق روس در فضای آنلاین منتشر شد که در آن هر دو مرد در حال انتقاد شدید از آقای پوتین شنیده میشوند.
صدایی که به نظر میرسد متعلق به آقای پریگوژین است، با استفاده از کلمات تند و زننده میگوید: «ملت آیندهای ندارد.» «او کاملاً ما را به خاک سیاه نشانده است.»
در آن زمان، تحلیلگران این مکالمه را فریادی از عمق وجود نخبگان میدانستند. اما در طول پنج ساعت گفتوگویم با آقای پریگوژین، به وضوح بیشتری دیدم که چگونه اعضای جامعه عالی روسیه به بزرگترین خشونت اروپا از زمان جنگ جهانی دوم عادت کردهاند — حتی با وجود اینکه مرگ و ویرانی زندگی خودشان را نیز تحت تأثیر قرار داده است.

«در دریاچه کومو چطور بود؟»
آقای پریگوژین و همسرش برای چند روز از مسکو به دبی آمده بودند تا در اقامتگاه آسمانخراش با نام پرزرق و برق خود، One&Only One Za’abeel، و یک شام گالا در رستوران Sakhalin Dubai، که یکی از بسیاری از نقاط محبوب روسها در امارات است، حضور یابند. (پنجههای خرچنگ روسی ۲۰ دلار برای هر اونس قیمت دارند.)
من نیز در حال عبور بودم و از اینکه آقای پریگوژین بالاخره با مصاحبه موافقت کرد، خوشحال شدم. این چهره اجتماعی از شهرت در داخل روسیه لذت میبرد، اما سالها بود که با یک رسانه غربی به تفصیل صحبت نکرده بود.
من به ملاقات با روسهای با نفوذ در مکانهای عجیب و غریب عادت دارم – این بخشی از کار خبرنگارانی مثل من است که درباره روسیه از خارج از کشور مینویسند. اما این مورد غیرعادی بود: افراد مورد مصاحبه من از ضبط صحبتهایشان ناراحت نبودند.

عجیب اینکه: آقای پریگوژین ۵۶ ساله و والرییا ۵۷ ساله، با آزادی در مورد دیدارهای خصوصی با آقای پوتین صحبت میکردند. طبیعتاً، آنها تنها چیزهای خوبی برای گفتن داشتند. به گفته آقای پریگوژین، آقای پوتین «تأثیرگذار، احساساتی و با روح» است و جذابیت او به گونهای است که «همیشه شما را با دقت خلع سلاح میکند.»
آنها احساسی را تکرار کردند که بارها از الیگارشها و مقامات سابق شنیده بودم: آنها هیچ تصوری نداشتند که رئیسجمهوری که در پشت صحنه اینقدر آرام و خاکی به نظر میرسید، تصمیم غیرقابل تصوری برای حمله به اوکراین بگیرد و خطر به هم زدن روابط اقتصادی سودآور روسیه با غرب را بپذیرد.
اولین دیداری که به یاد داشتند با آقای پوتین در سال ۲۰۰۴، در حاشیه یک رویداد در سوچی، شهر تفریحی دریای سیاه، درست پس از عروسیشان بود.
آقای پوتین بدون درخواست قبلی پرسید: «در دریاچه کومو چطور بود؟» و با اطلاعش از محل ماه عسل آنها، آنها را متحیر کرد.
آنها به گروهی از چهرههای سرشناس روس پیوستند که رئیسجمهور ظاهراً از همنشینی با آنها لذت میبرد. آنها هرگز درباره سیاست صحبت نمیکردند و میدانستند که آقای پوتین در حضور آنها میخواهد استراحت کند. والرییا در یکی از مکالماتمان گفت: «چرا او را شکنجه کنیم؟»
والرییا اشاره کرد که بر خلاف دیگر مردان روس، آقای پوتین هرگز کسی را برای نوشیدن مشروب تحت فشار قرار نمیداد و خودش نیز به ندرت مینوشید. وقتی به محفلی میرسید که مردان منتظرش کراواتهای خود را شل کرده بودند، او نیز کراوات خود را باز میکرد تا اشتباه آنها را نادیده بگیرد. بار دیگر، او از اجرای والرییا از یک بالاد روسی نوستالژیک که اتفاقی «وقتی از کار به خانه آمدم و تلویزیون را روشن کردم» دیده بود، تعریف کرد.
آقای پریگوژین گفت که آقای پوتین وقتی والرییا و نوازنده دیگری که آنجا بودند تصمیم گرفتند فوراً آن را اجرا کنند، اعتراض کرد و گفت: «بچهها، لازم نیست.»

بین دو دنیا
آخرین باری که آنها آقای پوتین را دیدند، اکتبر ۲۰۱۹ بود، برای جشن تولدش. در طول همهگیری، دو بار برای ملاقات با او دعوت شدند، اما با یک شرط: «باید دو هفته در قرنطینه بمانید.» آنها نپذیرفتند.
این یک جزئیات گویای بود. دیگرانی که آقای پوتین را میشناسند، به من گفتهاند که انزوای خودخواسته او برای جلوگیری از کووید، به تصمیم او برای حمله به اوکراین کمک کرده است، زیرا تعاملات او را با افرادی که میتوانستند به او بگویند این ایده بدی است، محدود کرده بود.
آقای پریگوژین گفت: «همه چیز با همهگیری شروع شد. ما همه شروع به فاصله گرفتن از یکدیگر کردیم.»

آقای پریگوژین فعالیت خود را به عنوان مروج کنسرت و مدیر تور آغاز کرد. او بعدها شرکتهای ضبط موسیقی برجسته روسی را تأسیس کرد و با برخی از بزرگترین ستارگان موسیقی پاپ روسیه کار کرد که آهنگهای احساساتی را در برنامههای پربیننده تلویزیون دولتی اجرا میکردند. آهنگهای شاد والرییا شامل "ما با هم هستیم" است که در سال ۲۰۰۷ منتشر شد و او آن را در مارس ۲۰۱۴ در کنسرتی در میدان سرخ اجرا کرد که ایده تعلق روسیه و شبهجزیره کریمه، که در آستانه الحاق بود، به یکدیگر را ترویج میکرد.
آقای پریگوژین گفت که آقای پوتین پس از آن به آنها گفته است: «از شما تشکر میکنم، که در زمان مناسب، در لحظهای دشوار آنجا بودید.»
آقای پریگوژین از کمپین بازانتخاب آقای پوتین در سال ۲۰۱۸ حمایت کرد. در همان سال، در یک مراسم در کرملین، آقای پوتین نشان دوستی روسیه، یکی از بالاترین افتخارات غیرنظامی کشور، را به یقه والرییا نصب کرد.

انتخابها
اما این نزدیکی به قدرت مانع از آن نشد که آنها زندگیای در غرب بسازند. آنها املاک خود در لندن و در دریاچه ژنو در سوئیس را حفظ کردند، جایی که دو نفر از شش فرزندشان از همسران قبلی به مدرسه میرفتند.
آقای پریگوژین زندگی خود را یک زندگی با سازگاری دائمی توصیف کرد، با اشاره به هویت یهودی خود – یک طرف خانوادهاش از اوکراین و طرف دیگر از قفقاز.
او گفت: «یهودیان به دو دسته تقسیم میشوند. انقلابیون هستند و کسانی که سازگار میشوند. من شرمنده نیستم. برای زندگی سازگار میشوم.»
آقای پریگوژین گفت، هنگامی که آقای پوتین نیروهای خود را در نزدیکی اوکراین جمع میکرد، او — مانند تقریباً همه کسانی که در آن زمان در مسکو با آنها صحبت کردم — متقاعد شده بود که هیچ تهاجمی رخ نخواهد داد. برای نخبگان روسیه، یک جنگ تمامعیار، که به دنبال آن سیل عظیمی از تحریمهای غرب میآید، به نظر میرسید که قرارداد نانوشته آقای پوتین با آنها را نقض کند: آنها به او در توانمندسازی قدرتش کمک میکردند، در حالی که او به آنها اجازه میداد سودهای کلانی در داخل کشور کسب کنند و آنها را در خارج از کشور خرج کنند.
در فوریه ۲۰۲۲، والرییا در کنسرتی به مناسبت یک تعطیلی نظامی در تئاتر ارتش روسیه در مسکو به اجرا پرداخت. در پشت صحنه، آنها با یک آشنای قدیمی، سرگئی ک. شویگو، وزیر دفاع وقت، برخورد کردند. او زودتر از موعد ترک میکرد و رنگپریده به نظر میرسید.
آقای پریگوژین به یاد آورد که از همسرش پرسید: «آیا او بیمار است یا چیزی شده؟»
چند ساعت بعد، حمله آغاز شد.
هنگامی که موشکهای روسی شروع به باریدن بر کیف کردند، برخی از سرشناسترین هنرمندان روسیه با انتشار مربعهای سیاه در اینستاگرام اعتراض کردند، اما آقای پریگوژین و والرییا تصمیم گرفتند محتاط باشند. او گفت بسیاری از سلبریتیهایی که هدف اقدامات تلافیجویانه کرملین قرار گرفتند، اکنون آرزو میکنند که کاش همین کار را کرده بودند.
آقای پریگوژین گفت: «هیچکس الان به عقب برنمیگردد و آن مربعها را منتشر نمیکند. آنها برای خودشان دردسر درست کردند.»
این زوج هیچ ریسکی در مورد پول خود نیز نکردند. طبق گفته آقای پریگوژین، آنها حدود ۵ میلیون دلار در یک حساب بانکی سوئیسی داشتند. پس از تهاجم، بانک به آنها اطلاع داد که آنها را به عنوان مشتری رها میکند. (بسیاری از روسهای ثروتمند در آن زمان، حتی زمانی که مستقیماً تحت تحریم نبودند، از مشکلات دسترسی به پول خود در غرب گزارش میدادند.) آنها برای یافتن جایی برای پول نقد خود، اقدام به خرید در یک پروژه املاک و مستغلات در دبی کردند.
این گونه بود که آقای پریگوژین صاحب خانهای در یک مجموعه لوکس به ارتفاع ۳۰۰ متری شد که سبک زندگی «غرقکننده»ای ارائه میدهد، به طوری که به گفته او، در روزهایی که از مسکو به آنجا سفر میکند، حتی از آن خارج نمیشود.
او ادعا کرد که وقتی برای صبحانه از آپارتمان خود در طبقه ۵۸ به پایین میرود، میتواند با ۱۰۰ نفر از آشنایانش از روسیه روبرو شود. او و همسرش همچنان املاک اروپایی خود را دارند، اما مانند بسیاری از روسها، اکنون دبی را ستایش میکنند، جایی که میتوانید مستقیماً از حدود دوازده شهر روسیه پرواز کنید و خطوط گسل ژئوپلیتیک دورتر به نظر میرسند.
آقای پریگوژین گفت که ارزش ملک آنها ۳۰ درصد افزایش یافته است.
والرییا گفت: «جوانان جهان» اینجا هستند. «دبی این انرژی شگفتانگیز را دارد.»
آقای پریگوژین گفت که مسکو نیز در حال شکوفایی است، به قدری که در یک مقطع از پایتخت روسیه به عنوان "دبی کوچک" یاد کرد.
با این حال، او اذعان کرد که دیگر از رانده شدن با رولز-رویس خود در مسکو احساس راحتی نمیکند. با استفاده از کمبود خودروهای لوکس در روسیه در زمان جنگ، او رولز را با سود فروخت و آن را با یک جیپ گرند واگونیر و سپس یک مینیون مرسدس جایگزین کرد — نمونههایی از اینکه چگونه کالاهای غربی از طریق واسطهها در مراکزی مانند دبی همچنان قابل دسترسی هستند. او گفت که مشکلی در سوار شدن بر خودروهای غربی نمیبیند.
او درباره جیپ که برای ۱۵۰ هزار دلار ارزش خوبی داشت، گفت: «این نسبت قیمت به کیفیت است. اگر میتوانی آن را بخری، یعنی ممنوع نیست.»

تماس تلفنی
در انظار عمومی، آقای پریگوژین و والرییا به صراحت اعلام کردند که در کنار آقای پوتین هستند. والرییا در کنسرتهای میهنپرستانه در میدان سرخ اجرا کرد، هرچند آقای پریگوژین اصرار دارد که او تنها حمایتش را از کشورش ابراز میکرد، نه از جنگ. با این حال، کانادا آنها را تحریم کرد به دلیل استفاده از "هنرشان برای ترویج حمله روسیه"، و هرگونه معامله تجاری کانادایی با آقای پریگوژین و والرییا را ممنوع نمود.
اما تماس تلفنی جنجالی باعث شد مردم بپرسند: آیا حمایت آقای پریگوژین از آقای پوتین تماماً یک نمایش بود؟
فایل صوتی ۳۵ دقیقهای در مارس ۲۰۲۳ در فضای آنلاین منتشر شد. یک مکالمه تلفنی بین آقای پریگوژین و فرهاد احمدوف، یک سرمایهدار و قانونگذار سابق روس، به نظر میرسد از غیبتهای معمول به خشم بیحد و حصر نسبت به آقای پوتین و اطرافیانش تبدیل میشود.
فردی که گمان میرود آقای پریگوژین است، شنیده میشود که میگوید: «راهی برای خروج نداریم.»
آقای پریگوژین ادعا کرد که این ضبط از تکههای واقعی و تکههای تولید شده توسط هوش مصنوعی (A.I.) ساخته شده است. او به من اصرار کرد که اظهارات توهینآمیز او درباره آقای پوتین ساختگی بوده، بخشهای واقعی تنها «بلند فکر کردن» بودهاند، و او ممکن است قربانی اشتباهی در عملیاتی شده باشد که پریگوژین دیگر را هدف قرار داده بود — همان کسی که سه ماه بعد یک شورش کوتاهمدت را رهبری کرد. آقای احمدوف به درخواست برای اظهار نظر پاسخی نداد.
این نوار، واقعی یا نه، تحلیلگران تلگرام و یوتیوب روسیه را به شدت هیجانزده کرد، که آن را دلیلی بر خشم پنهان نخبگان میدانستند. تاتیانا استانووایا، تحلیلگر کارنگی، نوشت که این مکالمه «بسیار شبیه به چیزی است که دائماً به طور غیررسمی در محافل نخبگان روسی شنیده میشود: اینکه پوتین روسیه را شکست داده است.»

واکنشها به آقای پریگوژین خشمآلود بود. او گفت که در آوریل گذشته، تنها ۱۰ نفر تولد او را تبریک گفتند، در حالی که معمولاً صدها نفر تبریک میگفتند. بسیاری «به سادگی، به طور خیانتکارانه روی برگرداندند.» برخی دوستان به آقای پریگوژین توصیه کردند که از کشور بگریزد و والرییا از او طلاق بگیرد. شرکای تجاری او را رها کردند، و به گفته او، مدیریت حرفه والرییا تنها کار باقی مانده برای او شد.
آقای پریگوژین گفت حتی دولت کانادا نیز دخالت کرد و پیشنهاد داد که اگر او به آنچه در تماس تلفنی افشا شده به نظر میرسید اعتراف میکرد، میتوانست از تحریمها اجتناب کند. پس از آن، او گزیدهای از نامهای را که در دسامبر ۲۰۲۳ از اتاوا در پاسخ به تلاشهای او برای اعتراض به تحریمها دریافت کرده بود، برای من فرستاد.
در این نامه آمده بود: «هنگامی که به شما فرصت داده شد تا نظرات خود را علناً بیان کنید، شما روایتهای اطلاعات گمراهکننده رژیم را تکرار کردید.»
وزارت خارجه کانادا از اظهار نظر در مورد مکاتبات خود با آقای پریگوژین خودداری کرد.
آقای پریگوژین در حالی که ناهارمان را تمام میکردیم، با خشم گفت: «این چه باجگیریای است؟» با اشاره به آقای پوتین، گفت: «من به او خیانت نکردم و هرگز به او خیانت نخواهم کرد.»

داماد
بعد از ناهار، در طبقه پایین، والرییا با لباسش وارد استخر شد و با آلبوم جدیدش که از بلندگوهای کوچک گوشی هوشمند پخش میشد، لبخوانی میکرد. او و یک دستیارش، کلیپهای کوتاهی برای اینستاگرام میساختند، او توضیح داد که این کار برای بازاریابی موسیقی در روسیه حیاتی است، با وجود اینکه این شبکه اجتماعی بلافاصله پس از آغاز تهاجم توسط کرملین به عنوان «افراطی» ممنوع شد. (بسیاری از روسها از شبکههای خصوصی مجازی، یا VPN، برای دسترسی به وبسایتهای مسدود شده استفاده میکنند.)
ما با آسانسور به بالا برگشتیم و در حالی که والرییا برای تعویض لباس رفت، آقای پریگوژین مرا از یک فودکورت متروکه، در بخشی که دو آسمانخراش را در ارتفاع ۹۰ متری بالای زمین به هم وصل میکند، عبور داد و سپس به بالای آن برد و منظرهای وسیع از دبی را آشکار کرد.
آنجا هم یک استخر وجود داشت تا والرییا در حین ادامه لبخوانی در آن قدم بزند. سرانجام، ما به سالن طبقه ۵۳ رفتیم. فکر کردم زمان خداحافظی است، اما آقای پریگوژین یک نوشابه رژیمی سفارش داد.

او گفت: «دو دنیای موازی در جریان است. یک بخش غرق در این است. بخش دیگر نه.»
منظورش جنگ بود، که بخش زیادی از جامعه روسیه هنوز آن را چیزی بیش از یک سروصدای پسزمینه نمیبیند. آقای پریگوژین هر دو دنیا را دیده است.
او پیشتر به من گفت که همسر دخترش، پس از تهاجم، داوطلب خدمت سربازی شد. آقای پریگوژین از او پرسید که آیا مطمئن است، اما دامادش، یوگنی تکانچنکو، گفت که تصمیم خود را گرفته است. او و دختر آقای پریگوژین تازه اولین فرزندشان را به دنیا آورده بودند.
آقای پریگوژین گفت که آقای تکانچنکو به او گفته است: «میخواهم پسرم به من افتخار کند.»
آخرین پیامکی که از دامادش دریافت کرد، این بود: «امروز به ماموریت میرویم. همه شما را دوست دارم.»
در دسامبر ۲۰۲۳، آقای تکانچنکو ناپدید شد. خانواده اکنون بر این باورند که او مرده است.
آقای پریگوژین میگوید: «نوه من اکنون بدون پدر زندگی خواهد کرد، زیرا او از منافع میهن دفاع کرد.»
هنگامی که پرسیدم آیا مرگ آقای تکانچنکو دیدگاه او را درباره جنگ تغییر داده است، آقای پریگوژین به گزارشهای گستردهای از کمبود مهمات و سایر تجهیزات روسیه پس از تهاجم اشاره کرد.
آقای پریگوژین گفت: «این نشان میدهد که هیچکس برای یک جنگ بزرگ آماده نمیشد.» او ارزیابیای را تکرار کرد که بارها از افراد نزدیک به کرملین شنیدهام — این ایده که آقای پوتین فکر میکرد اوکراین به سرعت فرو خواهد پاشید.
اما پس از شوک اولیه تهاجم، آقای پریگوژین، مانند تقریباً هر کس دیگری در اطرافش، واقعیت جدید را پذیرفت. او به من گفت، به هر حال، آقای پوتین مطمئناً خودش هرگز جنگ را نمیخواست.
در عوض، آقای پریگوژین به من گفت که آقای پوتین «مجبور شده» حمله کند زیرا غرب تلاش میکرد از اوکراین برای تضعیف روسیه استفاده کند. سپس اروپا و ایالات متحده «با هم متحد شده و با حمایت از اوکراین» به روسیه «حمله کردند». این روایتی بود که در تلویزیون دولتی روسیه رایج بود.
او قبل از اینکه فلسفه زندگیای را که اغلب از روسهای نزدیک به قدرت میشنوم، خلاصه کند، گفت: «من قاضی نیستم و قضاوت نمیکنم.» «من فقط قوانینی را که در آن وجود دارم، دنبال میکنم.»