لانا اپی‌سوخ
لانا اپی‌سوخ

ریالیتی شوی که قرار گذاشتن نسل زد را به تصویر می‌کشد

فصل جدید «Love Island USA» یک رقابت عاشقانه است با حداقل میزان عشق.

لذت بزرگ یک ریالیتی‌شوی دوستیابی در تماشای تکامل زوج‌هاست. شما می‌بینید که دو غریبه با هم آشنا می‌شوند و گفت‌وگوهای اولیه خشکی دارند. سپس راحت‌تر می‌شوند، اولین بوسه‌شان را رد و بدل می‌کنند، با نگاه‌های فزاینده‌ای عاشقانه به یکدیگر می‌نگرند—تا اینکه دست در دست از برنامه خارج می‌شوند، یا یکی از آن‌ها رابطه را قطع کرده و روند را با شخص دیگری از نو آغاز می‌کند.

این سیر داستانی به خصوص در «Love Island»، یک فرنچایز بین‌المللی که بر خلاف برنامه‌های بسیار ساختاریافته‌ای مانند «The Bachelor»، به طرفداران اجازه می‌دهد تا مانند مگس‌های کنجکاو، لحظات فوق‌العاده عادی را – شرکت‌کنندگان در کنار استخر لم می‌دهند، پینگ‌پنگ بازی می‌کنند، آماده خواب می‌شوند – شش روز در هفته مشاهده کنند، بسیار لذت‌بخش است. بله، این یک تعهد زمانی بزرگ است؛ از من نپرسید چگونه آن را در برنامه‌ام جا می‌دهم. این همچنین به این معنی است که شما می‌توانید عمیق‌تر شدن یک رابطه را تقریباً در زمان واقعی مشاهده کنید. در پایان یک فصل معمولی، شما چندین زوج برای دنبال کردن دارید—و هر موفقیتی شبیه به مدرکی است که عشق واقعی وجود دارد، پس برای بقای آن‌ها دعا می‌کنید. همانطور که دوست دارم به مادرم یادآوری کنم وقتی او به من می‌گوید همه اینها مزخرفات از پیش نوشته شده است، برخی از این افراد اکنون متاهل و صاحب فرزند هستند.

اما همه این‌ها در فصل هفتم «Love Island USA» متفاوت بوده است، که قسمت پایانی آن این یکشنبه از شبکه Peacock پخش خواهد شد. این برنامه یک پدیده است: تنها از ۶ تا ۱۲ ژوئن، و در طول تنها ۹ قسمت موجود، بینندگان بیش از یک میلیارد دقیقه جمعی تماشا کردند — که از فصل پربیننده ۲۰۲۴ نیز پیشی گرفته است. این فصل شامل درام‌های جذاب، دوستی‌های دلگرم‌کننده و لحظات میم‌پسند بوده است. با این حال، در چیزی نسبتاً مهم برای یک رقابت عاشقانه، یعنی «عشق»، کمبود داشته است. من دیدم کسی در ردیت گلایه کرد: «من از هیچ‌کس حمایت نمی‌کنم چون هیچ ارتباط واقعی وجود ندارد.» شخص دیگری تاسف خورد که «به نظر می‌رسد هیچ‌کس واقعاً شیفته دیگری نیست.» یک کاربر، در همان رشته، به خوبی آن را خلاصه کرد: «این شده جزیره دوستی دروغین، جزیره دارای اختلال شدید تنظیم هیجانی… جزیره رابطه‌های بی‌سرانجام. به معنای واقعی کلمه همه چیز جز جزیره عشق.»

واقعیت این است: شرکت‌کنندگان با هم زوج شده‌اند — اما عمدتاً هرگز به مرحله «داغ شدن» نرسیده‌اند. به قول جزیره‌نشینان، «این دیگه چه وضعیه؟» شاید این گروه به سادگی با هم سازگار نبودند؛ شاید «LIUSA» بیش از حد محبوب شده است، و اکنون توسط اینفلوئنسرهایی که به دنبال شهرت هستند تا شراکت، اشغال شده است. اما من چیز دیگری را دلیل می‌دانم: این که فصل ۷ تصویری روشنگر از نسل زد است، گروهی که از نظر عاطفی محافظه‌کارند، تجربه روابط بسیار کمتری نسبت به نسل‌های قبل از خود دارند و به طور قابل توجهی رابطه جنسی کمی دارند.

یک عکس ثابت از آخرین فصل «Love Island USA»
بن سایمونز / Peacock
بن سایمونز / Peacock

این اولین فصلی نیست که شامل زومرهاست، اما شرکت‌کنندگان این فصل به طرز چشمگیری جوان هستند. برخی از آنها در دبیرستان بودند که همه‌گیری کرونا شروع شد. در زمانی از زندگی‌شان که ممکن بود شیفته کسی در کلاس باشند یا به اولین قرار عاشقانه بروند، احتمالاً در خانه به صفحه‌نمایش خیره شده بودند. آنها با گوشی‌ها و شبکه‌های اجتماعی بزرگ شده‌اند؛ شاید روابط را بیشتر دیده‌اند یا علنی شده‌اند – از جمله در «Love Island» – تا اینکه واقعاً خودشان درگیرشان شده باشند. چندین شرکت‌کننده گفته‌اند که هرگز در یک رابطه نبوده‌اند (هرچند یکی ادعا می‌کند که بیش از ۱۰۰۰ عکس برهنه ارسال کرده است). اگر این فصل شبیه «جزیره رابطه‌های بی‌سرانجام» به نظر می‌رسد، به این دلیل است که نسل زد، نسل «رابطه‌های بی‌سرانجام» است: نسلی که بسیاری از جوانان به عشق باور دارند و شدیداً آن را می‌خواهند، اما «حس واقعی اضطراب در مورد چگونگی دستیابی به آن» دارند، همانطور که دنیل کاکس، مدیر مرکز نظرسنجی زندگی آمریکایی، زمانی به من گفت. یک گزارش Hinge در سال ۲۰۲۴، قرار‌گذاشتن‌های نسل زد را اینگونه توصیف کرده است: «با احتیاط از ارتباط مستقیم پرهیز می‌کنند تا از به نظر رسیدن خجالت‌آور یا بیش از حد مشتاق، جلوگیری کنند.»

پس تعجبی ندارد که این جزیره‌نشینان انگار فقط دارند کارهای روتین را انجام می‌دهند، دور آسیب‌پذیری عاطفی می‌چرخند اما هرگز به آن نزدیک نمی‌شوند. برخی برای چندین قسمت پشت سر هم درباره اینکه کدام گزینه را دنبال کنند مردد بوده‌اند، سپس بدون اعتقاد زیادی به سمت یکی از آن‌ها تمایل پیدا کرده‌اند. صحبت‌هایشان خشک و به طرز عجیبی سطحی است. (یکی از زوج‌های قوی‌تر اخیراً پس از هفته‌ها گپ زدن، ظاهراً برای اولین بار درباره دوران کودکی خود صحبت کردند.) چند نفر از شرکت‌کنندگان خود را «آهسته گرم‌کننده» می‌نامند. اما گروه فقط در مورد ارتباط محتاط به نظر نمی‌رسد؛ آن‌ها به آن مشکوک به نظر می‌رسند. هنگامی که زوج‌ها نزدیک‌تر شده‌اند، یا جزیره‌نشینان شیفته فرد جدیدی شده‌اند، متهم به «عشق‌بازی مفرط» یا عدم «کاوش» کافی در رابطه شده‌اند.

در این مرحله از فصل، ما باید بشنویم که عاشقان امیدوار با هیجان مضطربانه در مورد اینکه چگونه در زندگی عادی یکدیگر جای خواهند گرفت، صحبت می‌کنند. در عوض، زوج‌های باقی‌مانده یا در حال از هم پاشیدن هستند یا تازه دارند به حرکت در می‌آیند. دو زوج قبل از قسمت دیشب تصمیم گرفته بودند که «بسته» شوند. یکی از آنها سیه‌را اورتگا و نیک ون‌استین‌برگه بودند، که بر این نکته نیز تأکید کرده بودند که آنها «دوست‌پسر و دوست‌دختر» نیستند. سپس، در همان روز اوایل این هفته که اورتگا به خانه فرستاده شد – پس از آنکه طرفداران متوجه شدند او در گذشته یک توهین نژادپرستانه آنلاین منتشر کرده بود – ون‌استین‌برگه یک رقص کوچولو برای جشن گرفتن جفت شدن با شخص دیگری انجام داد. زوج «بسته» دیگر، تیلور ویلیامز و کلارک کاراوی بودند، که نسبتاً دیر در فصل با هم ارتباط برقرار کردند. شبی که آن‌ها انحصاری شدند، رأی مخاطبان را از دست دادند و به خانه رفتند.

با وجود همه این‌ها، فصل ۷ همچنان میلیون‌ها بیننده را به خود جذب می‌کند. چندین بار در هفته گذشته، شنیده‌ام که مردم در فضاهای عمومی درباره آخرین تحولات صحبت می‌کنند. (بعد از یکشنبه، بالاخره می‌توانم بدون هدفون در شهرم پرسه بزنم و از اسپویل شدن نترسم.) شاید طرفداران فقط از روی تنفر تماشا می‌کنند، یا شاید هر چیزی را از «Love Island» به جز عشق می‌بلعند. اما من تعجب می‌کنم که آیا اتفاق عمیق‌تری در حال رخ دادن است — آیا برخی از زومرهای تماشاگر به این دلیل ارتباط برقرار می‌کنند که خودشان دیواری کشیده‌اند، یا برای بالا رفتن از دیوار دیگری مشکل داشته‌اند. شاید آنها تردیدی را که در این جزیره‌نشینان می‌بینند، تشخیص می‌دهند: تمام مکالمات در مورد نخواستن «عجله کردن»، تمام آن آرامش‌های حساب شده.

شاید بینندگان نیز می‌خواهند از فاصله امنی ببینند که وقتی خودتان را در معرض قرار می‌دهید چه اتفاقی می‌افتد. دو نفر از محبوب‌ترین شخصیت‌های زن در این فصل، هر دو زنانی هستند که به اعتراف خودشان، احساسات زیادی دارند. یکی، هدا مصطفی، در اوایل فصل عمیقاً عاشق شد؛ او نامنظم بود، گاهی سمی، اما خونسرد بازی نمی‌کرد. دیگری، آمایا اسپینال، اغلب گریه می‌کند؛ او همچنین وقتی از پتانسیل عاشقانه هیجان‌زده می‌شود، تمایل دارد جیغ بکشد. مردان مدام به او می‌گوینند که او زیادی از حد است. یکی دوست نداشت که او او را «عزیزم» صدا کند. (او همه دوستانش — در واقع، همه در ویلا — را با این لفظ محبت‌آمیز صدا می‌کند.) مرد دیگری، هنگامی که شرکت‌کنندگان نامه‌های بی‌رحمانه صادقانه‌ای به یکدیگر نوشتند، گفت که از علاقه او به خودش غرق شده است. او در حالی که اشک از چشمانش سرازیر بود، در مقابل همه جزیره‌نشینان گفت: «خسته شده‌ام از اینکه مردم این را به عنوان یک چیز منفی می‌بینند به جای یک حرکت قدرتمندانه.»

آن سخنرانی لحظه وایرال این فصل بود: اسپینال یک شبه صدها هزار فالوور در اینستاگرام به دست آورد و اکنون ۲ میلیون فالوور دارد. اگر در گوگل «Amaya Papaya» را جستجو کنید، نقل قولی از او با یک ایموجی پاپایا کوچک روی صفحه نمایش داده می‌شود. حتی برند نوشیدنی Poppi نیز طعم جدیدی به نام او می‌فروشد. فکر نمی‌کنم تصادفی باشد که بینندگان به افرادی واکنش نشان می‌دهند که به خود اجازه می‌دهند شور و اشتیاق نشان دهند، در مورد اینکه عاشق شدن چقدر ترسناک است صحبت می‌کنند و با این حال برایش اقدام می‌کنند. اسپینال در یکی از قسمت‌ها می‌گوید: «با اینکه ضربان قلبم در حال حاضر تاکی‌کاردی است، اما دختر شما سعی می‌کند آن اضطراب را به هیجان تبدیل کند.» او به تعداد زیادی از جوانان نشان می‌دهد که چگونه باید این کار را انجام داد.