چاقی در میان شکارچی-گردآورندگان هادزا (Hadza) در تانزانیا، کشاورز-گردآورندگان تسیمانه (Tsimane) در بولیوی، دامدار-کشاورزان تووان (Tuvan) در سیبری و سایر مردمان کشورهای کمتر توسعه یافته نادر است. اما در میان ما که در کشورهای ثروتمند و بسیار صنعتی زندگی میکنیم، گسترده است.
چرا؟ یک مطالعه مهم که این هفته در مجله PNAS منتشر شد، شفافیت شگفتانگیزی به این پرسش میبخشد. این مطالعه با استفاده از دادههای عینی در مورد نرخهای متابولیک و مصرف انرژی در میان بیش از ۴۰۰۰ مرد و زن که در دهها کشور با طیف وسیعی از شرایط اجتماعی-اقتصادی زندگی میکنند، میزان کالری مصرفی روزانه افراد از فرهنگهای مختلف را اندازهگیری کرد.
برای دههها، باور عمومی و پیامرسانی بهداشتی فرض کردهاند که مردم در کشورهای بسیار توسعه یافته، مانند ایالات متحده، نسبتاً بیتحرک هستند و روزانه کالری بسیار کمتری نسبت به مردم در کشورهای کمتر صنعتی میسوزانند، که خطر چاقی را به شدت افزایش میدهد.
اما مطالعه جدید این نظریه را رد میکند. در عوض، این مطالعه نشان میدهد که آمریکاییها، اروپاییها و مردم ساکن در سایر کشورهای توسعه یافته، در اکثر روزها تقریباً به همان میزان کالری کل مصرف میکنند که شکارچی-گردآورندگان، دامداران، کشاورزان معیشتی، گردآورندگان و هر فرد دیگری که در کشورهای کمتر صنعتی زندگی میکند.
هرمان پونتزر (Herman Pontzer)، استاد انسانشناسی تکاملی و سلامت جهانی در دانشگاه دوک (Duke University) در کارولینای شمالی و یکی از نویسندگان ارشد این مطالعه جدید، اظهار داشت که این یافته غیرمنتظره تقریباً به طور قطع به این معناست که بیتحرکی علت اصلی چاقی در ایالات متحده و سایر نقاط جهان نیست.
پس چه چیزی عامل است؟ این مطالعه اشاراتی تحریکآمیز در مورد نقش رژیم غذایی و برخی از غذاهای خاصی که مصرف میکنیم، و همچنین در مورد محدودیتهای ورزش و بهترین راهها برای پیشگیری و درمان چاقی در بلندمدت ارائه میدهد.
آیا رژیم غذایی یا بیتحرکی عامل چاقی است؟
پونتزر گفت: «هنوز هم در سلامت عمومی بحث زندهای در مورد نقش رژیم غذایی و فعالیت در ایجاد چاقی وجود دارد»، به ویژه در کشورهای ثروتمند. برخی از کارشناسان معتقدند که ما بیش از حد کم ورزش میکنیم، برخی دیگر معتقدند که بیش از حد غذا میخوریم، و برخی دیگر نیز بر این باورند که این دو عامل تقریباً به یک اندازه سهیم هستند.
پونتزر خاطرنشان کرد که درک سهم نسبی رژیم غذایی و فعالیت بدنی مهم است، زیرا نمیتوانیم به طور مؤثر به افراد مبتلا به چاقی کمک کنیم مگر اینکه ابتدا ریشههای آن را شناسایی کنیم. اما تعداد کمی از مطالعات بزرگ مقیاس به دقت مصرف انرژی را در میان جمعیتهای مستعد چاقی در مقایسه با جمعیتهای مقاوم در برابر آن مقایسه کردهاند، که این خود اولین گام برای کشف عوامل افزایش وزن خواهد بود.
بنابراین، برای مطالعه جدید، پونتزر و بیش از ۸۰ همکارش، دادههای موجود از آزمایشگاههای سراسر جهان را که از روش "آب با برچسب دوگانه" (doubly labeled water) در مطالعات متابولیسم استفاده میکنند، گردآوری کردند. آب با برچسب دوگانه حاوی ایزوتوپهایی است که وقتی از طریق ادرار یا سایر مایعات دفع میشوند، به محققان اجازه میدهند تا مصرف انرژی، نرخهای متابولیک و درصد چربی بدن فرد را به دقت تعیین کنند. این روش، استاندارد طلایی در این نوع تحقیقات محسوب میشود.
آنها در نهایت دادههای ۴۲۱۳ مرد و زن از ۳۴ کشور یا گروه فرهنگی را جمعآوری کردند که از قبایل آفریقا گرفته تا مدیران اجرایی در نروژ، طیف اجتماعی-اقتصادی گستردهای را شامل میشد. آنها کل مصرف انرژی روزانه هر فرد را، به همراه مصرف انرژی پایه (Basal Energy Expenditure) که تعداد کالریهایی است که بدن ما در طی عملیات بیولوژیکی اساسی میسوزاند، و مصرف انرژی فعالیت بدنی (Physical Activity Energy Expenditure) که میزان کالری مصرفی ما هنگام حرکت است، محاسبه کردند.
نظریهای جدید درباره عملکرد متابولیسم ما
پس از تعدیل برای اندازه بدن (زیرا افراد در کشورهای ثروتمند تمایل به بدنهای بزرگتر دارند و بدنهای بزرگتر کالری بیشتری میسوزانند)، آنها شروع به مقایسه گروههای مختلف کردند. هر کس انتظار داشت که طیف وسیعی از مصرف انرژی را ببیند، با شکارچی-گردآورندگان و کشاورز-دامداران در بالا و کارمندان آمریکایی پشتمیزنشین با فاصله زیاد در پایین، اشتباه میکرد.
در کل، مصرف انرژی روزانه ۴۲۱۳ نفر بسیار مشابه بود، صرف نظر از اینکه کجا زندگی میکردند یا چگونه زندگی خود را میگذراندند. اگرچه شکارچی-گردآورندگان و سایر گروههای مشابه در طول روز بسیار بیشتر از یک آمریکایی معمولی حرکت میکردند، اما کل کالریسوزی روزانه آنها تقریباً یکسان بود.
پونتزر میگوید این یافتهها، اگرچه خلاف شهود هستند، اما با نظریه جدیدی در مورد متابولیسمهای ما که اولین بار توسط او مطرح شد، همخوانی دارند. این نظریه که به عنوان مدل محدودیت کل مصرف انرژی (constrained total energy expenditure model) شناخته میشود، میگوید که مغز و بدن ما به دقت کل مصرف انرژی ما را رصد کرده و آن را در یک محدوده باریک نگه میدارند. اگر ما به طور مداوم با، برای مثال، تعقیب شکار برای روزها یا تمرین برای ماراتن، شروع به سوزاندن کالری اضافی کنیم، مغز ما برخی از عملیات بیولوژیکی فرعی، که اغلب مربوط به رشد هستند، را کند یا متوقف میکند، و کل کالریسوزی روزانه ما در یک محدوده ثابت باقی میماند.
نقش غذاهای فوق فرآوریشده
نتیجه این است که «هیچ تأثیری از توسعه اقتصادی بر مصرف انرژی فعالیت بدنی تعدیل شده بر اساس اندازه وجود ندارد»، پونتزر میگوید. در این صورت، مشکل اساسی این نیست که ما بیش از حد کم حرکت میکنیم، به این معنی که ورزش بیشتر احتمالاً چاقی را زیاد کاهش نمیدهد.
پس چه چیزی میتواند کمک کند؟ نویسندگان مطالعه مینویسند: «تجزیه و تحلیلهای ما نشان میدهد که افزایش مصرف انرژی تقریباً ۱۰ برابر مهمتر از کاهش کل مصرف انرژی در پیشبرد بحران چاقی مدرن بوده است.»
به عبارت دیگر، ما بیش از حد غذا میخوریم. این مطالعه همچنین نشان میدهد که ممکن است ما نوع نامناسبی از غذاها را نیز مصرف میکنیم. در یک زیر-تحلیل از رژیمهای غذایی برخی از گروههای کشورهای بسیار توسعه یافته و کمتر توسعه یافته، دانشمندان همبستگی قوی بین درصد رژیم غذایی روزانه که از «غذاهای فوق فرآوریشده» تشکیل شده است — که نویسندگان مطالعه آن را «ترکیبات صنعتی متشکل از پنج یا بیشتر ماده تشکیلدهنده» تعریف میکنند — و درصد بالاتر چربی بدن یافتند.
صراحتاً بگوییم، ما بیش از حد غذا میخوریم و احتمالاً بیش از حد از غذاهای نامناسب استفاده میکنیم.
باری پاپکین (Barry Popkin)، استاد دانشکده جهانی بهداشت عمومی گیلینگز (Gillings School of Global Public Health) در دانشگاه کارولینای شمالی در چپل هیل و متخصص چاقی، گفت: «این مطالعه تأیید میکند که من همیشه گفتهام که رژیم غذایی عامل اصلی در اپیدمی کنونی [چاقی] ما است.»
او افزود: «این یک مطالعه خوب انجام شده است.»
سایر کارشناسان موافق هستند. داریوش مظفریان (Dariush Mozaffarian)، مدیر مؤسسه "غذا دارو است" (Food is Medicine Institute) در دانشگاه تافتس (Tufts University) در بوستون، اظهار داشت: «از این تحقیق جدید مهم و مطالعات دیگر روشن است که تغییرات در غذای ما، نه فعالیت ما، محرکهای اصلی چاقی هستند.»
با این حال، پونتزر تأکید کرد که این یافتهها به معنای بیاهمیت بودن ورزش نیست. او گفت: «ما میدانیم که ورزش برای سلامتی ضروری است. این مطالعه آن را تغییر نمیدهد.»
اما این مطالعه نشان میدهد که «برای مقابله با چاقی، تلاشهای سلامت عمومی باید بر رژیم غذایی متمرکز شود»، به ویژه بر غذاهای فوق فرآوریشده، «که به نظر میرسد از عوامل بسیار قوی چاقی هستند.»
آیا سوالی در مورد تناسب اندام دارید؟ به [email protected] ایمیل بفرستید، و ممکن است سوال شما در ستون آینده پاسخ داده شود.