تصور کنید در تاریکی کنار ساحل ایستادهاید و سعی میکنید حدس بزنید که موج بعدی که صدایش را میشنوید، همه را با خود خواهد برد یا فقط به پاها تیکتاک میکند. این تقریباً همان حسی است که یک سیاستگذار در سال جاری دارد — کاملاً نامطمئن در مورد آنچه در انتظار بازار کار است، چه رسد به اینکه چه باید کرد.
کریستالینا جورجیوا، مدیر عامل صندوق بینالمللی پول (IMF)، گفته است که هوش مصنوعی «همچون سونامی به بازار کار ضربه میزند». جیم فارلی، مدیر عامل شرکت فورد، معتقد است که هوش مصنوعی «به معنای واقعی کلمه نیمی از کارگران یقه سفید» در ایالات متحده را جایگزین خواهد کرد.
با این حال، سیگنالهای متضادی نیز وجود دارد: مطالعهای بر روی ۲۵۰۰۰ کارگر و ۷۰۰۰ محل کار در دانمارک نشان داده است که پذیرش سریع چتباتهای هوش مصنوعی مولد توسط شرکتها در سالهای ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴ «هیچ تأثیر قابل توجهی بر درآمد یا ساعات ثبت شده در هیچ شغلی» نداشته و «حداقل» تأثیر اقتصادی کلی داشته است. حتی در داخل مشاغل، نشانهها متفاوت است. به عنوان مثال، هوش مصنوعی مولد به خوبی برای جایگزینی کار وکلای جوان مناسب به نظر میرسد. با این حال، دستمزد وکلای تازه کار رو به افزایش است. لازم نیست اقتصاددان باشید تا بدانید که قیمت یک کالا معمولاً زمانی که تقاضا برای آن کاهش مییابد، افزایش نمییابد.
سیاستگذاران چه باید بکنند؟ یک وسوسه ممکن است این باشد که منتظر بمانند و ببینند چه اتفاقی میافتد، سپس به افرادی که شغلشان را از دست میدهند کمک کنند. هنگامی که اتوماسیون و جهانیشدن بین دهههای ۱۹۷۰ تا ۲۰۰۰ شهرهای کارخانهای و معدنی را نابود کرد، محبوبترین واکنش سیاستی ارائه «بازآموزی» به کسانی بود که شغلشان را از دست داده بودند. اما بسیاری از این برنامهها شکست خوردند، به خصوص زمانی که سعی داشتند مردم را به «مشاغل آینده» سوق دهند. به طور خاص، اردوگاههای آموزشی «از ذغالسنگ تا کد»، که وعده بازآموزی معدنچیان بیکار در ایالات متحده را به عنوان برنامهنویسان کامپیوتر سطح ابتدایی میدادند، به خوبی جواب ندادند.
باید منصف بود، ده سال پیش فرض اینکه تقاضا برای مهارتهای کدنویسی قوی باقی خواهد ماند، منطقی بود. در نهایت، انقلاب صنعتی اول بسیاری از کارگران ماهر را با ماشینآلات جایگزین کرد، اما تقاضای جدیدی برای افرادی ایجاد کرد که میتوانستند این ماشینآلات را بسازند و نگهداری کنند. به گفته مورخ ای.پی. تامپسون، حتی تا سال ۱۸۱۸، «کتاب حرفههای انگلیسی» (The Book of English Trades) حتی نقشهایی مانند مهندس، سازنده موتور بخار، یا دیگساز را فهرست نکرده بود. با این حال، تنها ۱۰ سال بعد، دایرکتوری به نام «مکانیک عملیاتی و ماشینساز بریتانیایی» (The Operative Mechanic and British Machinist) منتشر شد که ۹۰۰ صفحه داشت.
اما این بار، به نظر میرسد ماشینها سازندگان خود را – یا حداقل کارآموزان سازندگان خود را – جابجا میکنند. تحلیل آکسفورد اکونومیکس نشان میدهد که بخش عمدهای از افزایش اخیر بیکاری فارغالتحصیلان در ایالات متحده ناشی از دشواری فارغالتحصیلان تازه کامپیوتر در یافتن شغل است. در حالی که اشتغال برای افراد بالای ۲۷ سال در مشاغل علوم کامپیوتر و ریاضیات از سال ۲۰۲۲ به میزان ۰.۸ درصد افزایش یافته است، اشتغال برای افراد ۲۲ تا ۲۷ سال، یا فارغالتحصیلان جدید، ۸ درصد کاهش یافته است. بوتکمپهای کدنویسی نیز شروع به تعطیلی کردهاند.
به جای اینکه سیاستگذاران حدس و گمان بزنند، کارگران خود احتمالاً بهترین موقعیت را برای دیدن خطرات و فرصتها در بخشها و مشاغل خود دارند. بنابراین، یک واکنش سیاستی بهتر این است که به مردم کمک کنیم تا امور را خودشان به دست بگیرند.
یک نمونه از سوئد میآید که در سال ۲۰۲۲ نوعی طرح مرخصی برای یادگیری مادامالعمر معرفی کرد. تحت توافقی بین کارفرمایان، اتحادیهها و دولت، کارگران میتوانند از شغل خود مرخصی بگیرند تا چیز جدیدی را آموزش ببینند، در حالی که ۸۰ درصد از حقوق خود را (تا یک سقف معین) دریافت میکنند.
این سیاست کاملاً در راستای رویکرد سوئد به اختلالات بازار کار است، که میگوید: «از مردم محافظت کنید، نه از مشاغل». به عبارت دیگر: تخریب خلاق لازم است، اما مردم نباید بهای آن را بپردازند.
این سیاست سوئد در میان افرادی که میخواهند به کارهای بهتر یا دور از خطر منتقل شوند، محبوبیت زیادی پیدا کرده است. بر اساس گفته توماس کارلن از کنفدراسیون اتحادیههای کارگری سوئد، تاکنون ۱۳۶۰۰۰ درخواست ثبت شده است. او گفت که ترکیبی از متقاضیان یقه آبی و یقه سفید وجود داشتهاند که ۸۰ درصد آنها شاغل بودهاند. یکی از شرایط این طرح این است که متقاضیان باید نشان دهند که آموزش انتخابی آنها «موقعیت آنها را در بازار کار تقویت خواهد کرد». در حالی که این هنوز نیاز به حدس و گمان دارد، اما بهتر از محدود کردن افراد به دورههای از پیش تعیین شده است.
سیاستگذاران دیگر چه اقدامات پیشگیرانهای میتوانند انجام دهند؟ تقویت شبکه ایمنی اجتماعی برای دنیای کاری که در آن افراد بیشتری، چه از روی انتخاب و چه از روی ضرورت، به تنهایی عمل میکنند، عاقلانه خواهد بود. جوانانی که نمیتوانند در شرکتهای بزرگ جای پایی پیدا کنند، ممکن است این روزها به لطف ابزارهای کدنویسی و بازاریابی هوش مصنوعی، شروع کسب و کار خود را آسانتر و ارزانتر بیابند. کارگران باتجربهای که توسط کارفرمایان مشتاق به اتوماسیون کنار گذاشته میشوند، ممکن است تصمیم بگیرند رقبای بوتیکمانندی راهاندازی کنند که وعده "لمس انسانی" را میدهند. اما خویشفرماها اغلب از شکافهای موجود در سیستمهای تامین اجتماعی، به ویژه در مورد بازنشستگی، عبور میکنند.
زمانی که نمیدانید چه اتفاقی در راه است، بهترین سیاست نه فلج شدن است و نه تجویزی عمل کردن. بهتر است به مردم حمایت و اطمینان لازم را بدهید تا راه خود را بیابند. حتی اگر «تسونامی» هوش مصنوعی به یک ضد اوج بیاهمیت و در حد مچ پا تبدیل شود، سیاستگذاران از اطمینان از اینکه همه میتوانند شنا کنند، پشیمان نخواهند شد.