زمانی در طول قرنطینههای همهگیری، شروع به پرورش یک خیال کردم: چه میشد اگر همه دوستانم همسایهام بودند؟ هر روز، در حالی که در ونکوور شمالی قدمهای طولانی برمیداشتم که حتی نزدیک به درِ خانه یکی از دوستانم هم نبود، به شادیهای بالقوه یک شبکه نزدیکتر فیزیکی فکر میکردم. آیا فوقالعاده نبود که کسی را داشته باشم که در هر لحظه بتواند در پیادهروی به من بپیوندد؟ یا اینکه بتوانم سرزده به خانه دوستی بروم تا برای او و کودکش شام بپزم؟ چقدر خوب میشد که ملاقاتهای خودمانی بیشتری داشته باشیم به جای آنهایی که باید هفتهها از قبل برنامهریزی و زمانبندی شوند و به احتمال زیاد دوباره تغییر برنامه پیدا کنند؟
این فقط یک رویا نیست. دوستانی که هماکنون در یک شهر زندگی میکنند، میتوانند تصمیم بگیرند که در فاصله پیادهروی از یکدیگر زندگی کنند – در یک محله، یک خیابان، یا حتی یک ساختمان آپارتمانی – و دیگران را نیز به انجام همین کار تشویق کنند. انجام این کار احتمالاً در ابتدا تلاش زیادی میطلبد، اما جامعه حاصل میتواند برای سالها بازدهی عاطفی داشته باشد. اگر برای دیدن یکدیگر نیازی به مسافت طولانی نباشد، ملاقات کردن بسیار آسان خواهد بود. فراتر از آن، نزدیکی، حمایت مادی و عاطفی از یکدیگر را آسانتر میکند. حتی فقط دانستن اینکه کسی که برایش ارزش قائل هستید نزدیک است، میتواند آرامشبخش باشد. هرچه بیشتر در مورد آن فکر کردهام، بیشتر متقاعد شدهام: همه ما باید نزدیک به دوستانمان زندگی کنیم.
در طول یک قرن گذشته، خانواده هستهای خانههای ایالات متحده را تعریف کرده است. اما مدتها قبل از اینکه الگوی والدین به علاوه ۲.۵ فرزند به یک هنجار تبدیل شود، آمریکاییها در احاطه دوستان و خانواده بزرگ زندگی میکردند. گروههای خویشاوندی و غیرخویشاوندی به سبک قبیلهای در بسیاری از فرهنگها استاندارد باقی ماندهاند. حتی در ایالات متحده، این شیوه زندگی در جایی که پرورش یابد، رشد میکند؛ به پردیسهای دانشگاهی فکر کنید، که تمایل دارند از نوع جوامع قابل پیادهروی باشند که در آنها به طور منظم با دوستانتان در خیابان برخورد میکنید یا یک مهمانی بداهه در خانه کسی دارید. افراد دگرباش جنسیتی نیز مدتهاست که "خانوادههای انتخابی" غیربیولوژیکی تشکیل داده و نزدیک به یکدیگر زندگی کردهاند. زندگی در طبقه بالا یا پایین از دوستان حتی در یکی از محبوبترین برنامههای تلویزیونی آمریکا نیز به تصویر کشیده شده است.
با این حال، به طور سنتی از بزرگسالان جوان انتظار میرود که بر شغل، ازدواج و تشکیل خانواده تمرکز کنند. صرف این انرژی برای هماهنگی یک نقل مکان با همه دوستانتان ممکن است عجیب به نظر برسد – اما انجام این کار میتواند واقعاً برای شما مفید باشد. داشتن دوستان حامی با شادی روزمره بیشتر و طول عمر طولانیتر مرتبط است، گاهی حتی بیشتر از داشتن روابط خانوادگی یا همسرانه قوی. همچنین با سطوح پایینتر افسردگی و کاهش ذهنی در سنین بالاتر مرتبط است. و دوستان به ویژه در زمانی که ۳۶ درصد از آمریکاییها از "تنهایی جدی" رنج میبرند، اهمیت دارند. اگرچه فناوری حفظ روابط از راه دور را آسانتر میکند، اما هیچ چیز نمیتواند جایگزین دیدن دوستان به صورت حضوری شود. محققان دریافتهاند که شادی "مانند یک بیماری مسری عاطفی" گسترش مییابد، به ویژه در میان کسانی که نزدیک به یکدیگر زندگی میکنند. هنگامی که یک نفر شادتر میشود، احتمال شادتر شدن همسایگانش ۳۴ درصد افزایش مییابد؛ دوستانی که در فاصله یک مایلی از یکدیگر زندگی میکنند، ۲۵ درصد بیشتر احتمال دارد که احساس شادی کنند و دوستان آنها ۱۰ درصد شانس بیشتری برای احساس شادی دارند. در اطراف افرادی زندگی کنید که شما را شاد میکنند، و ممکن است یک حلقه بازخورد ایجاد کنید که همه اطرافیانتان را سرزنده کند.
داشتن یک دوست در اطراف نیز بسیار کاربردی است. برای افرادی که فرزند دارند، یک دوست در محله ممکن است بتواند در صورت لزوم در نگهداری از کودک کمک کند و هزینه پرستار لحظه آخری را صرفهجویی کند؛ کسانی که فرزند ندارند ممکن است از فرصت برقراری ارتباط با فرزندان دوستان استقبال کنند. و برای افرادی که تنها زندگی میکنند، نزدیکی به دوستان میتواند صرفهجویی در برخی موارد را آسانتر کند: مثلاً میتوانید وسایل خانگی را که هر روز نیاز ندارید به اشتراک بگذارید یا خریدهای عمده را تقسیم کنید. اما صرف نظر از وضعیت خاص شما، بودن در کنار افراد بیشتری که به آنها اعتماد دارید، گذر از لحظات سخت را آسانتر میکند. دوستان در محله میتوانند در مواقع اضطراری شما را به بیمارستان برسانند و هزینه آمبولانس گرانقیمت را صرفهجویی کنند. یا میتوانند به سادگی وقتی که ناراحت هستید به دیدنتان بیایند، یا وقتی بیمار هستید برایتان غذای گرم بیاورند.
البته، افراد میتوانند بسیاری از این مزایا را با به اشتراک گذاشتن مکانی با دوستانشان به دست آورند و بسیاری نیز همین کار را میکنند. اما برخی ترجیح میدهند تنها زندگی کنند – ۲۸ درصد از خانوارهای سال ۲۰۲۱ یک نفره بودند که از ۱۳ درصد در سال ۱۹۶۰ افزایش یافته است. بسیاری دیگر نیز میخواهند با خانواده یا شریک زندگی خود زندگی کنند. زندگی در نزدیکی دوستان به جای زندگی با آنها، جامعهای را بدون نیاز به قربانی کردن اولویتهای دیگر فراهم میکند. به علاوه، تعداد افراد بسیار بیشتری میتوانند در یک محله زندگی کنند تا اینکه بتوانند به راحتی یک آپارتمان را به اشتراک بگذارند.
نقل مکان به نزدیکی دوستانتان نیازمند برنامهریزی دقیق است. شهرها میتوانند با برچیدن قوانین منطقهبندی تکخانواری و تشویق انواع مختلف مسکن در محلهها، این کار را آسانتر کنند و به کسانی که بودجهها و وضعیتهای زندگی متفاوتی دارند، گزینههایی متناسب با نیازشان ارائه دهند. اما حتی بدون سیاستهای رسمی، افراد میتوانند خودشان آن را عملی کنند – با فرض اینکه به اندازه کافی متقاعدکننده باشند. سام اونگر (Sam Unger)، ۳۲ ساله، دانشمند علوم غذایی و یکی از دوستان من، چنین خانواده انتخابی را در مونترال ایجاد کرده است، جایی که حدود ۱۵ نفر از دوستانش در فاصله پیادهروی از یکدیگر زندگی میکنند. وقتی کسی نقل مکان میکند، سعی میکنند اجارهنامهاش را به دوستان دیگر منتقل کنند. و وقتی دوستانی که در نقاط دیگر شهر هستند به دنبال نقل مکان هستند، اونگر سعی میکند آنها را به مزایای محله خود متقاعد کند و گاهی حتی برایشان مسکن پیدا میکند. او به تازگی یکی از دوستانش را به مزایای آپارتمانی تنها دو دقیقه دورتر از خانهاش متقاعد کرده است، که از همین حالا برایش شادی و آرامش خاطر به ارمغان آورده است. او به من گفت: "جالب است. روزی یک کپسول آتشنشانی خریدم و او گفت: "اوه، خب، من یکی دارم. اگر آتشسوزی داشتی، میتوانی فقط به من زنگ بزنی و من فوراً با آن به آنجا میآیم.""
از لحاظ منطقی، صمیمی شدن با همسایگان ممکن است سادهتر از ایجاد نزدیکی با دوستان به نظر برسد. اما معقول است که بخواهید افرادی که از قبل دوستشان دارید، نزدیکتان باشند. گریس ویث (Grace Vieth)، دانشجوی دکترا که در آزمایشگاه تعامل اجتماعی دانشگاه مینه سوتا در حال تحقیق در مورد دوستیهای بزرگسالان است، به من گفت: "فکر نمیکنم هیچ شرمی در گفتن این باشد که "من واقعاً دلم برای دوستانم که ۱۰ سال است میشناسم تنگ شده و میخواهم این ارتباطات را حفظ کنم."" به علاوه، پیدا کردن دوستان جدید در بزرگسالی به طور بدنامی دشوار است: ۲۲ درصد از آمریکاییها میگویند که در پنج سال گذشته دوست جدیدی پیدا نکردهاند. یک جامعه دوستانه پتانسیل گسترش طبیعی و ایجاد یک وضعیت زندگی اجتماعیتر برای همه را دارد.
بسیاری از مردم آمادهاند که برای شغل جدید، برای بودن با یک شریک عاطفی، یا حتی فقط برای یک ماجراجویی نقل مکان کنند. نقل مکان برای نزدیکتر بودن به دوستان نباید تفاوتی داشته باشد. دوستان برای یک زندگی خوب اتفاقی نیستند؛ آنها برای یک زندگی خوب ضروری هستند. پس چرا فاصله بین خود و آنها را کوتاه نکنید؟