تصویرسازی توسط تومی اوم
تصویرسازی توسط تومی اوم

من HIV مثبت هستم اما غیرقابل شناسایی. آیا شرکای جنسی اتفاقی باید بدانند؟

ستون نویس اخلاق مجله در مورد افشای مسائل پزشکی و ناخوشی زناشویی.

این چهارمین قسمت از یک مجموعه برای این ستون است که به سوالات دشوار خوانندگان در مورد رابطه جنسی و عشق به عنوان بخشی از یک شماره ویژه مجله در مورد روابط پاسخ می دهد.


من یک مرد جوان همجنسگرا هستم که HIV مثبت است. بیش از یک سال پیش از وضعیت خود مطلع شدم و از روزی که تشخیص داده شد دارو مصرف کردم. از آن زمان، به طور مداوم غیرقابل شناسایی بوده ام، به این معنی که نمی توانم ویروس را از طریق فعالیت جنسی به دیگران منتقل کنم. اما با وجود اینکه هیچ خطری برای شرکایم ندارم، وضعیتم هنوز هم ذهنم را به شدت درگیر کرده است.

مطمئنم اگر بخواهم با کسی به طور جدی وارد رابطه شوم، قبل از شروع کار آن را فاش می کنم. در مورد روابط جنسی تصادفی و بی قید و بند، رویه من این بوده است که به مردم بگویم - اگرچه ترجیح می دهم این کار را نکنم. این موضوع خصوصی به نظر می رسد، اغلب اوقات حال و هوا را خراب می کند و مهمتر از همه، از آنجایی که من غیرقابل شناسایی هستم، غیرضروری به نظر می رسد. از این گذشته، اگر نتوانم ویروس را منتقل کنم، به همان اندازه برای رابطه جنسی بی قید و بند مرتبط است که سطح کلسترول من.

مطمئناً HIV یک ویروس ترسناک است، بنابراین کاملاً منطقی است که مردم بخواهند بدانند که آیا شریک آنها مثبت است یا خیر - و حق دانستن به وضوح در برخی موارد ایجاد می شود. فکر نمی کنم گفتن این موضوع بحث برانگیز باشد که فرد مبتلا به HIV درمان نشده از نظر اخلاقی موظف است وضعیت خود را به شرکای جنسی احتمالی خود فاش کند. اما اگر من قادر به آلوده کردن دیگران نباشم (از آنجایی که هر روز دارو مصرف می کنم) آیا این تعهد باقی می ماند؟ - نام محفوظ

از اخلاق‌دان:

وقتی صحبت از وضعیت HIV افرادی می شود که شرکای جنسی متعددی دارند، برخی می دانند که مثبت هستند، برخی بر اساس آزمایش های قبلی معتقدند که منفی هستند و برخی هم به هیچ وجه نمی دانند. شما به عنوان فردی که غیرقابل شناسایی است و به طور منظم تحت نظر قرار می گیرید، خطر انتقال کمتری نسبت به افراد در دو دسته دوم دارید - که احساس نمی کنند چیزی برای افشا کردن دارند.

در شعار کمپین بهداشت جهانی، "U = U" - یعنی "غیرقابل شناسایی = غیرقابل انتقال". (بدیهی است که S.T.I. های دیگری نیز وجود دارند که باید نگران آنها بود و اقدامات احتیاطی را انجام داد.) و بنابراین این فرضیه وجود ندارد که شما باید منفی باشید مگر اینکه خلاف آن را بگویید. در این مورد، بسیاری از افراد فعال جنسی متوجه می شوند که وضعیت منفی ادعا شده هر شریک با مقداری عدم قطعیت همراه است.

اگر از شما سوال شد، باید حقیقت را بگویید. اما با توجه به انتظاراتی که مردم در این برخوردهای اتفاقی دارند، نیازی نیست که وضعیت خود را داوطلبانه اعلام کنید. همانطور که می دانید، در یک رابطه جدی، انتظارات متفاوت است - شما به درستی واقعیت های پزشکی جاری را که زندگی شما را شکل می دهند به اشتراک خواهید گذاشت. (شما تشخیص دیابت را نیز برای خودتان نگه نمی دارید.) هدف این است که صادق باشید و در عین حال انتظارات متفاوت روابط جنسی اتفاقی و روابط متعهدانه را تشخیص دهید. شایسته تقدیر است که شما تمام اقدامات لازم را برای محافظت از سلامت خود و شرکایتان انجام می دهید. رفتار اخلاقی در اینجا مستلزم این نیست که شما همه چیز را فاش کنید، بلکه آنچه را که مهم است، در زمان مناسب به اشتراک بگذارید.


شوهرم نمی تواند رابطه جنسی داشته باشد. گزینه های من چیست؟

تصویری از یک زوج در رختخواب که یک صفحه حریم خصوصی آنها را از هم جدا کرده است. در پیش زمینه، زن صفحه را لمس می کند و سعی می کند طرح سایه شوهرش را احساس کند.
تصویرسازی توسط تومی اوم

من و شوهرم شش سال است که با هم هستیم و پنج سال است که ازدواج کرده ایم. در این مدت، او هرگز از نظر جنسی عملکردی نداشته است، مسئله ای که ما معتقدیم ناشی از مسائل پزشکی و مربوط به دارو است. ما با این درک ازدواج کردیم که می خواهیم بچه دار شویم و (بدیهی است) یک زندگی جنسی عادی داشته باشیم. به همین منظور، ما در مورد اختلال عملکرد جنسی او به چندین پزشک مراجعه کرده ایم. داروهای معمول برای او بی اثر بوده اند. یک پزشک داروی تزریقی برای او تجویز کرد که او ادعا می کند خودش آن را امتحان کرده و استفاده از آن را بسیار ناراحت کننده یافته است.

نتیجه نهایی یک ازدواج بدون رابطه جنسی و بدون فرزند بوده است. سال ها بعد، شوهرم از پیگیری درمان های جدید امتناع می کند. او همچنین از بررسی راه های جایگزین برای بچه دار شدن امتناع می کند و حتی تمایلی به انجام سایر اشکال بازی جنسی با من نشان نداده است. من به عنوان یک زن در دهه 40 زندگی ام، هنوز تمایلات جنسی قوی دارم و راضی نیستم که زندگی را محکوم به خودارضایی بگذرانم. با این حال، من شوهرم را دوست دارم و می دانم که یک ازدواج آزاد برای او قابل تحمل نیست. من کنجکاو هستم که چه توصیه ای در مورد اخلاق پیمایش در وضعیتی مانند وضعیت ما دارید. دو همسر در یک ازدواج عاشقانه اما از نظر جنسی نامتجانس چه تعهداتی نسبت به یکدیگر دارند؟ - نام محفوظ

از اخلاق‌دان:

مشکلات شوهرتان به این معنی است که ازدواج شما فاقد دو چیز بزرگ است که شما انتظار داشتید و برای آن برنامه ریزی کردید: یک زندگی جنسی و بچه ها. من در مورد آن انتظارات سوالاتی دارم. آیا فکر می کنید که او شما را گمراه کرده است - اینکه او ماهیت وضعیت خود را پنهان کرده است - یا اینکه او به سادگی پیش بینی نکرده بود که این وضعیت ادامه خواهد داشت؟ ممکن است تصمیم گرفته باشید که از رابطه جنسی قبل از ازدواج خودداری کنید، اما اگر این کار را نکرده بودید و او قبل از ازدواج از نظر جنسی دچار اختلال عملکرد بود، چرا تصور کردید که یک زندگی جنسی عادی خواهید داشت؟

این احتمال وجود دارد که او صادقانه در مورد عملکرد جنسی آینده خود اشتباه کرده باشد، اما در مورد علاقه خود به بچه دار شدن کمتر از حد صریح بوده است. چیزی که دلسرد کننده است این است که به نظر می رسد او بدون بحث و گفتگو، فرزندپروری را رد کرده است. حتی اگر او مخالف فرزندخواندگی باشد و فقط فرزندانی را در نظر بگیرد که از نظر بیولوژیکی متعلق به او هستند، متخصصان اورولوژی تکنیک هایی برای استخراج اسپرم از مردان دارای اختلال عملکرد جنسی دارند. بنابراین به نظر نمی رسد که او خواسته های شما را در اینجا جدی بگیرد. امتناع او از هر نوع بازی جنسی، حتی اگر خودش نتواند برانگیختگی را تجربه کند، به طور مشابه نگرانی های او را بالاتر از شما قرار می دهد.

در این مرحله، شما اساساً دوستانی بدون مزایا هستید. اگرچه شما ازدواج خود را "عاشقانه" توصیف می کنید، اما او طوری رفتار نکرده است که یک شوهر عاشق باید رفتار کند. شخص دیگری در وضعیت او ممکن است بتواند از لذت دادن به لذت جنسی لذت ببرد. شخص دیگری در وضعیت او می تواند با شما صادقانه و آشکارا در مورد چشم اندازهای فرزندپروری صحبت کند. بنابراین، آنچه ازدواج شما را آزار می دهد، فراتر از فیزیولوژی است. امیدوارم او موافقت کند که در نوعی مشاوره به شما بپیوندد و خواسته های شما را جدی بگیرد. آنچه او "قابل تحمل" می یابد باید به انتظارات و نیازهای مشروع شما پاسخگو باشد. این بدان معناست که بررسی طیف وسیعی از احتمالات، شاید حتی یافتن رضایت جنسی شما با شریک دیگری در حالی که آنچه را که در ازدواج خود با او ارزش قائل هستید، حفظ می کنید. اگر به دنبال کشف آن با هم نباشید، نخواهید دانست چه چیزی می تواند کارساز باشد. در پایان، آنچه ازدواج شما را تهدید می کند، نه ناتوانی او، بلکه عدم تمایل او به رسیدگی به آن است.

Kwame Anthony Appiah نویسنده ستون اخلاق مجله نیویورک تایمز است و در دانشگاه نیویورک فلسفه تدریس می کند. برای ارسال پرسش، به [email protected] ایمیل ارسال کنید. اطلاعات بیشتر در مورد Kwame Anthony Appiah