جو بایدن، رئیس‌جمهور سابق آمریکا، در تاریخ ۲۶ نوامبر ۲۰۲۴ به باغ گل رز در کاخ سفید قدم می‌زند.
جو بایدن، رئیس‌جمهور سابق آمریکا، در تاریخ ۲۶ نوامبر ۲۰۲۴ به باغ گل رز در کاخ سفید قدم می‌زند.

تیم بایدن درباره غزه دروغ گفت. زمان آن است که آن‌ها را پاسخگو بدانیم.

معافیت از مجازات برای کمک به جنایات جنگی، دموکراسی آمریکا را تضعیف می‌کند.

در ۱۱ ژوئیه، مجله «نیویورک تایمز مگزین» مقاله‌ای جامع درباره اینکه چگونه بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، جنگ در غزه را به دلایل سیاسی طولانی کرده است، منتشر کرد. علاوه بر نمایش نخست‌وزیری که به طرز جنون‌آمیزی به حفظ ائتلاف دولتی خود و در نتیجه فرار از زندان وسواس دارد، تا جایی که حاضر است ده‌ها هزار فلسطینی را بکشد (و این تعداد در حال افزایش است)، جان گروگان‌های اسرائیلی را قربانی کند و کشورش را به یک طردشده بین‌المللی تبدیل کند، این مقاله به عنوان سند دیگری در پرونده قضایی علیه نحوه مدیریت جنگ توسط دولت بایدن عمل می‌کند. جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا، در این روایت گاهی ضعیف و گاهی عصبانی به تصویر کشیده می‌شود؛ او نتانیاهو را به تغییر مسیر تحت فشار قرار می‌دهد و وقتی نتانیاهو می‌گوید این کار را خواهد کرد، باور می‌کند و سپس وقتی نتانیاهو به ناچار این کار را نمی‌کند، عصبانی می‌شود. این چرخه بارها و بارها تکرار می‌شود.

به قول شاعر بزرگ آمریکایی، جورج دبلیو بوش: «یک بار گولم بزنی، شرم بر تو. دوباره گولم بزنی – دیگر گول نخواهم خورد.»

حتی اگر بایدن گول خورد، هیچ بهانه‌ای نداشت. اگر او دقیقاً نمی‌دانست چه اتفاقی می‌افتد، پس دیگر اعضای ارشد تیم امنیت ملی او قطعاً می‌دانستند. چند هفته پیش، متیو میلر، سخنگوی سابق وزارت امور خارجه، با گفتن اینکه «بدون شک اسرائیل مرتکب جنایات جنگی در غزه شده است»، خبرساز شد. اما هر کسی که تلفن هوشمند داشت، این را قبلاً می‌دانست. هیچ جنایت کشتار جمعی در تاریخ هرگز تا این حد توسط قربانیان و عاملان آن، به طور جامع مستند و در زمان واقعی پخش نشده است. با این حال، این اعتراف از کسی مانند میلر قابل توجه بود، کسی که شغل قبلی‌اش انکار مکرر شواهد مربوط به هرگونه جنایت بود.

دروغ اساسی که سیاست دولت بایدن در قبال غزه بر آن بنا شده بود، این بود که آسیب‌های عظیم وارد شده به غیرنظامیان در غزه غیرعمدی بوده است. حقیقت این است که وارد آوردن آسیب به غیرنظامیان بخشی از استراتژی اسرائیل است. همانطور که در پرونده آفریقای جنوبی در دیوان بین‌المللی دادگستری مستند شده است، تعدادی از مقامات دولتی اسرائیل در مورد مقاصد خود در این زمینه بسیار صریح بوده‌اند.

علاوه بر گزارش‌های بی‌شمار و لحظه به لحظه این جنگ، که مهم‌تر از همه توسط خود فلسطینیان انجام شده است، داستان روی جلد اخیر مجله «نیویورک مگزین» توسط سوزی هنسن جزئی‌ترین روایت را از آنچه مقامات دولت بایدن می‌دانستند و زمان اطلاع آن‌ها ارائه می‌دهد. این گزارش، همراه با اعتراف میلر، باید هرگونه ادعایی مبنی بر عدم آگاهی مقامات دولت از ارتکاب جنایات جنگی را رد کند. و با این حال، آنها به تأمین تسلیحات ادامه دادند که نقض قوانین ایالات متحده است که ارسال تسلیحات را به ارتش‌هایی که به نقض فاحش حقوق بشر متهم هستند، ممنوع می‌کند و کمک‌های بشردوستانه را محدود می‌سازد.

شایان ذکر است که به طور مختصر به استدلال‌های اصلی که مقامات ارشد دولت بایدن برای توجیه نقش خود در این فاجعه تاریخی استفاده می‌کردند و همچنان استفاده می‌کنند، بپردازیم. اگر به یکی از ظواهر عمومی جیک سالیوان، مشاور سابق امنیت ملی، که در آن از او درباره این موضوع پرسیده شده است، توجه کرده باشید، احتمالاً دیده‌اید که او آنها را ردیف می‌کند.

اولین استدلال اصلی این است که دشمنان اسرائیل می‌توانستند قطع تسلیحات ایالات متحده را به عنوان انگیزه‌ای برای حمله تفسیر کنند که می‌تواند منجر به تشدید تنش منطقه‌ای شود که دولت بایدن می‌خواست از آن اجتناب کند. این استدلال از دو جهت زیر سؤال است. اولاً، روشن است که برخلاف ناامیدی عظیم حماس، متحدان احتمالی آن، حزب‌الله و ایران، علاقه‌ای به پیوستن به جنگ فراتر از یک نمایش نمادین قدرت نداشتند. من هیچ شواهدی ندیده‌ام که نشان دهد استفاده بایدن از اهرم نفوذ قابل توجه ایالات متحده برای پایان دادن به جنگ، آن محاسبات را تغییر می‌داد. ثانیاً، وقتی جنگ در نهایت در سطح منطقه تشدید شد، این اسرائیل بود که آن را تشدید کرد، با حمایت بایدن.

استدلال دیگر این است که حفظ عرضه تسلیحات، سطح نفوذ ایالات متحده بر سیاست اسرائیل را ممکن ساخت که اگر تسلیحات متوقف می‌شد، از بین می‌رفت. علاوه بر این واقعیت که این کار به وضوح نتیجه نداد، یکی از دلایلی که این ادعا را بسیار عجیب می‌دانم این است که برخی از همان افرادی که اکنون این ادعا را مطرح می‌کنند، قبلاً آن را رد کرده بودند.

در نوامبر ۲۰۱۸، ۳۰ مقام سابق دولت اوباما بیانیه‌ای علنی در حمایت از قطع تسلیحات به عربستان سعودی به دلیل مداخله وحشیانه آن در جنگ یمن صادر کردند. امضاکنندگان توضیح دادند که آنها قبلاً از سعودی‌ها «در تلاشی برای به دست آوردن اهرم فشار بر ائتلاف برای پایبندی به قوانین بشردوستانه بین‌المللی و حمایت از تلاش‌های دیپلماتیک موازی» حمایت کرده بودند، اما این کار، در نگاه به گذشته، اشتباه بود. تقریباً هر یک از امضاکنندگان در دولت بایدن خدمت خواهند کرد. و اکنون برخی حمایت خود از جنگ غزه اسرائیل را دقیقاً با همان عباراتی توجیه می‌کنند که از توجیه حمایت از جنگ یمن عربستان سعودی پشیمان بودند.

مقامات این دولت که این استدلال را مطرح می‌کنند، اشاره می‌کنند که آن‌ها، با تلاش زیاد، هر از گاهی توانستند کمک‌های بیشتری را نسبت به آنچه اسرائیل در غیر این صورت ارائه می‌کرد، به غزه وارد کنند. در حالی که باید اذعان کنیم که این کمک‌ها مطمئناً برای معدود افرادی که در غیر این صورت آن را دریافت نمی‌کردند، تفاوت ایجاد کرد، اما این حتی به اندازه کافی جبران هزینه ادامه حمایت از حمله اسرائیل نیست. فکر نمی‌کنم برای هر از گاهی ترمز کشیدن در برابر نسل‌کشی اعتبار زیادی به دست آورید.

اما نکته اینجاست: این‌ها همه فرع است. حتی اگر آن توجیهات منطقی بودند، نیازی به این نداشتند که دولت بایدن به طور مداوم کشور و جهان را در مورد رفتار اسرائیل گمراه کند. دولت می‌توانست از اختیار قانونی معافیت برای ادامه حمایت استفاده کند، با بیان اینکه در حالی که شواهد روشنی از سیاست مانع‌تراشی اسرائیل در ارسال کمک‌های بشردوستانه وجود دارد، منافع امنیتی ایالات متحده با ادامه تأمین تسلیحات به جای قطع آنها بهتر تأمین می‌شود. این حداقل یک بحث صادقانه را ممکن می‌ساخت.

اما آن‌ها این کار را نکردند. آن‌ها دروغ گفتند. بارها و بارها. آن‌ها ادعا کردند که شواهدی از سوءاستفاده‌های سیستماتیک ندیده‌اند. آن‌ها به عبارت‌های عجیبی مانند «فلسطینی‌های زیادی کشته شده‌اند» متوسل شدند، گویی تعداد قابل قبولی وجود داشت که از آن فراتر رفته‌اند. آن‌ها گفتند که اسرائیل «به اندازه کافی» برای تسهیل ارائه کمک‌های بشردوستانه تلاش نمی‌کند، و وانمود کردند که یک مشکل سیاسی، یک مشکل لجستیکی است.

دولت بایدن آنقدر متعهد به مبهم کردن واقعیت رفتار اسرائیل بود که یک فرآیند جدید کامل را برای هدف حفظ این توهم ایجاد کرد. «یادداشت امنیت ملی ۲۰» (National Security Memorandum 20) که توسط کاخ سفید بایدن در فوریه ۲۰۲۴ صادر شد، وزارت امور خارجه آمریکا را موظف کرد تا «تضمین‌های کتبی معتبر و قابل اعتماد از دولت‌های خارجی دریافت‌کننده اقلام دفاعی ایالات متحده و، در صورت لزوم، خدمات دفاعی» به دست آورد که آن‌ها به قوانین آمریکا و بین‌المللی پایبند خواهند بود. البته، همانطور که پیش‌بینی می‌شد، در نهایت، دولت به اسرائیل گواهینامه سلامت اعطا کرد و ارسال تسلیحات ادامه یافت. NSM-20 ادعا می‌کرد که ابزار جدیدی برای تضمین پاسخگویی است. اما در واقع، آن صرفاً یک سپر دیگر در برابر پاسخگویی بود.

در چند ماه گذشته، من با بسیاری از مقامات سابق دولت بایدن، افرادی که در کاخ سفید، وزارت امور خارجه و پنتاگون کار می‌کردند، ملاقات کرده‌ام. بیشتر آن‌ها این را انکار نمی‌کنند. آنها اذعان دارند که اسرائیل عمداً به غیرنظامیان آسیب می‌رساند و دولت این را در هر سطحی می‌دانست. آن‌ها اصرار دارند که در داخل با این سیاست مقابله می‌کردند. پاسخ من به همه آنها یکسان بوده است: حالا صحبت کنید و حقیقت را بگویید.

اما تاکنون، من نمی‌بینم که آنها در این مورد صحبت کنند. با تعداد بسیار کمی استثنا – مانند اندرو میلر، معاون سابق دستیار وزیر امور خارجه در امور اسرائیل و فلسطین، و ایلان گلدنبرگ، مشاور ویژه سابق کاخ سفید – آن‌ها در هیچ خودکاوی عمومی واقعی، چه رسد به خودکاوی که با عظمت جنایاتی که دولت بایدن به تسهیل آن‌ها کمک کرده و پیامدهای احتمالی آن برای کشور و جهان، که بسیار وخیم هستند، مقابله کند، مشارکت نمی‌کنند. مقاله اخیر آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه سابق، در «نیویورک تایمز» درباره حمله پرزیدنت دونالد ترامپ به ایران، در حالی که بی‌شرمانه به دنبال کسب اعتبار برای هرگونه موفقیت احتمالی بود، تنها یک بار کلمه «غزه» را ذکر کرد.

پس، طبقه سیاسی ایالات متحده و رأی‌دهندگان آن چه باید بکنند؟ این سوال مهمی است، حال که مقامات ارشد دولت بایدن در حال بازگشت به تشکیلات سیاست خارجی هستند. در حالی که اعتراف متیو میلر مبنی بر اینکه او انتخاب کرده بود تا چهره عمومی دروغ رئیس خود باشد، به وضوح نشان می‌دهد که او هرگز نباید دوباره قابل اعتماد تلقی شود، ما این را از قبل می‌دانستیم و مهم است که او اکنون، حتی اگر دیر شده باشد، صحبت کرده است.

ما باید از همکاران بیشتری از او بشنویم که چه می‌دانستند و چه زمانی می‌دانستند، و چگونه تلاش‌ها برای تغییر سیاست بارها توسط تصمیم‌گیرندگان ارشد سرکوب شدند. ما باید از مقامات سابق که حتی با تأخیر زیاد صحبت می‌کنند، استقبال کنیم، نه اینکه به آنها حمله کنیم. بخشی از جلوگیری از تکرار نسل‌کشی ادعایی غزه – و این باید هدف اصلی باشد – ایجاد فضایی برای افراد است تا آنچه را که می‌دانند به ما بگویند تا در ثبت تاریخی آنچه اشتباه رخ داده است، نقش داشته باشند، و این کار را زودتر انجام دهند.

ما همچنین باید از آن دسته از مقامات و منصوبین دولتی که در زمان مناسب صحبت کردند و با استعفای علنی خود ریسک شغلی پذیرفتند، قدردانی کنیم. جاش پال، طارق حبش، هریسون من، لیلی گرینبرگ کال، و استیسی گیلبرت همگی نشان دادند که یک کارمند دولتی شرافتمند چه معنایی دارد. آن‌ها شجاعت گفتن «نه» را داشتند. آنها از آن دسته افرادی هستند که کشورمان به آن‌ها در دولت نیاز دارد.

اما معماران سیاست بایدن در قبال غزه چنین نیستند. برخلاف مقامات رده‌پایین‌تر که صداقتشان ممکن است راهی را برای بازگشت به خدمت دولتی در آینده فراهم کند، مسئولان اصلی این فاجعه نباید در هیچ دولت آینده‌ای نقشی داشته باشند.

یکی از استدلال‌هایی که از همکاران سابق دولت و دیگر دموکرات‌ها شنیده‌ام این است که باید بر تهدید واقعی ترامپ و ترامپیسم تمرکز کنیم و در داخل ائتلاف دموکرات‌ها با هم نزاع نکنیم. این سخنان باراک اوباما، رئیس‌جمهور سابق در سال ۲۰۰۹ را تداعی می‌کند، زمانی که او تصمیم گرفت به دنبال پاسخگویی قانونی برای شکنجه‌گران دولت بوش نباشد: «به آینده نگاه کنید به جای گذشته.»

اما این نکته دو چیز را نادیده می‌گیرد. اولاً، این صرفاً «نگاه به گذشته» نیست. نسل‌کشی غزه در حال وقوع است. همین الان در حال رخ دادن است. حتی اگر چیزی هم باشد، در حال تشدید است. پاسخگویی نه تنها برای جلوگیری از جنایات آینده، بلکه برای تلاش جهت توقف یک جنایت فعلی ضروری است.

ثانیاً، تصمیم اوباما ممکن است در آن لحظه از نظر سیاسی هوشمندانه به نظر می‌رسید، اما، مانند تصمیم عدم اعمال هیچ‌گونه تبعاتی بر مدیران شرکت‌هایی که اقتصاد را در سال ۲۰۰۸ به فروپاشی کشاندند، سیستمی از مصونیت نخبگان را تقویت کرد که دموکراسی ایالات متحده را تضعیف کرده است. دلیل اینکه ترامپ وقتی می‌گوید «سیستم فاسد است» مورد توجه قرار می‌گیرد، این است که سیستم فاسد است. این سیستم به نفع افراد ثروتمندی مانند ترامپ مهندسی شده است. و به نفع افراد بانفوذ و دارای ارتباط مانند مقامات ارشد سابق دولتی مهندسی شده است که با هیچ پیامدی، قانونی، حرفه‌ای یا غیره، برای کمک و همدستی در بدترین جنایات قابل تصور روبرو نیستند.

اگر ما در مورد بازسازی دموکراسی ایالات متحده، رفع فساد سیستم و پایان دادن به آن مصونیت جدی هستیم، این امر ضروری است. مبارزه برای پاسخگویی در قبال غزه از مبارزه با ترامپیسم جدایی ناپذیر است.