بهار گذشته در یک بیمارستان کوچک در آلاباما، تیمی از جراحان پیوند اعضا آماده میشدند تا میستی هاوکینز را جراحی کنند. زمان در حال گذر بود. اعضای او دیگر قابل استفاده برای مدت طولانی نبودند.
روزها قبل، او یک زن 42 ساله پرشور با حس شوخطبعی و علاقهای به رالی موتورسیکلت Thunder Beach بود. اما پس از خفگی خانم هاوکینز حین غذا خوردن و به کما رفتن، مادرش تصمیم گرفت دستگاه تنفس مصنوعی را قطع کرده و اعضای او را اهدا کند. او از دستگاه تنفس مصنوعی جدا شد و پس از 103 دقیقه، مرگش اعلام گردید.
جراحی در قفسه سینه او برشی ایجاد کرد و استخوان سینه او را اره کرد.
در آن لحظه، پزشکان متوجه شدند که قلب او در حال تپش است. به نظر میرسید او نفس میکشد. آنها در حالی که خانم هاوکینز زنده بود، بدن او را برش میزدند.
در سراسر ایالات متحده، یک سیستم پیچیده از بیمارستانها، پزشکان و هماهنگکنندگان اهدای عضو غیرانتفاعی، هر ساله دهها هزار پیوند نجاتبخش را انجام میدهند. در هر مرحله، این سیستم بر پروتکلهای دقیق تنظیم شده برای حفاظت از اهداکنندگان و گیرندگان تکیه دارد.
اما در سالهای اخیر، همزمان با افزایش تلاش این سیستم برای افزایش تعداد پیوندها، تعداد فزایندهای از بیماران تلاشهای زودهنگام یا ناموفق برای برداشت اعضایشان را تجربه کردهاند. اگرچه مورد خانم هاوکینز نمونهای افراطی از مشکلاتی است که ممکن است رخ دهد، یک بررسی توسط The New York Times الگویی از تصمیمگیریهای شتابزده را آشکار کرد که نیاز به اعضای بیشتر را بر ایمنی اهداکنندگان بالقوه ارجحیت داده است.
در نیومکزیکو، زنی روزها تحت آمادهسازی برای اهدای عضو قرار گرفت، حتی پس از آنکه خانوادهاش گفتند به نظر میرسد هوشیاری خود را بازمییابد، که سرانجام هم همینطور شد. در فلوریدا، مردی گریه کرد و لوله تنفسیاش را گاز گرفت اما همچنان از دستگاه تنفس مصنوعی جدا شد. در وست ویرجینیا، پزشکان زمانی که هماهنگکنندگان از مردی فلج که در اتاق عمل از داروهای آرامبخش خارج میشد، برای رضایت برداشت اعضای او درخواست کردند، وحشتزده شدند.
این گونه داستانها در حالی پدید آمدهاند که سیستم پیوند اعضا به طور فزایندهای به نوعی از برداشت عضو روی آورده است که اهدای پس از مرگ گردش خون نامیده میشود. این روش در سال گذشته یک سوم کل اهداها را تشکیل داده است: حدود 20,000 عضو، که سه برابر تعداد پنج سال پیش است.
اکثر اعضای اهدایی در ایالات متحده از افرادی که دچار مرگ مغزی شدهاند – که حالتی غیرقابل برگشت است – به دست میآید و تنها برای حفظ اعضایشان بر روی دستگاه نگه داشته میشوند.
اهدای پس از مرگ گردش خون متفاوت است. این بیماران تحت مراقبتهای ویژه، اغلب در کما هستند. پیشآگهی آنها بیشتر یک قضاوت پزشکی است.
آنها زنده هستند، با مقداری فعالیت مغزی، اما پزشکان تشخیص دادهاند که در نزدیکی مرگ هستند و بهبود نخواهند یافت. اگر بستگان با اهدای عضو موافقت کنند، پزشکان مراقبتهای ویژه را قطع میکنند و منتظر میمانند تا قلب بیمار از کار بیفتد. این اتفاق باید ظرف یک یا دو ساعت رخ دهد تا اعضا قابل استفاده در نظر گرفته شوند. پس از اعلام مرگ فرد، جراحان وارد عمل میشوند.
The Times دریافت که برخی از سازمانهای تدارک عضو (OPOها) – موسسات غیرانتفاعی در هر ایالت که قراردادهای فدرال برای هماهنگی پیوندها دارند – به شدت به دنبال اهداکنندگان پس از مرگ گردش خون هستند و خانوادهها و پزشکان را به سمت جراحی سوق میدهند. بیمارستانها تا لحظه مرگ مسئول بیماران هستند، اما برخی به سازمانهای تدارک عضو اجازه میدهند بر تصمیمات درمانی تأثیر بگذارند.
پنجاه و پنج کارمند پزشکی در 19 ایالت به The Times گفتند که حداقل یک مورد نگرانکننده از اهدای پس از مرگ گردش خون را مشاهده کردهاند.
کارکنان در چندین ایالت گفتند که دیدهاند هماهنگکنندگان، پزشکان بیمارستان را برای تجویز مورفین، پروپوفول و سایر داروها جهت تسریع مرگ اهداکنندگان بالقوه متقاعد کردهاند.
دکتر وید اسمیت، متخصص مغز و اعصاب باسابقه در دانشگاه کالیفرنیا، سان فرانسیسکو، که مکرراً اهداکنندگان بالقوه را ارزیابی کرده و اهدای پس از مرگ گردش خون را مورد مطالعه قرار داده است، گفت: «فکر میکنم این نوع مشکلات بسیار بیشتر از آن چیزی که میدانیم اتفاق میافتند.»
یک تحقیق فدرال اخیر – که با پرونده مردی در کنتاکی آغاز شد که اعضای بدنش در حالی که سرش را تکان میداد و زانوهایش را به سینه میکشید، تحت پیگیری قرار گرفت – نشان داد که سازمان تدارک عضو آن ایالت، علائم افزایش هوشیاری در 73 اهداکننده بالقوه را نادیده گرفته است.
در مصاحبه با کارکنان مراقبتهای بهداشتی، و همچنین بررسی سوابق داخلی، ضبطهای صوتی و پیامهای متنی، The Times 12 مورد اضافی دیگر را در 9 ایالت تایید کرد که کارکنان پزشکی را نگران کرده بودند یا در حال بررسی بودند.
اکثر این بیماران در نهایت جان باختند، بنابراین نمیتوان دانست که چه چیزی را تجربه کردهاند. پزشکان ابراز نگرانی کردند که ممکن است برخی بیماران با دریافت زمان بیشتر روی دستگاه تنفس مصنوعی بهبود مییافتند. بیماران دیگر ممکن است در ساعات پایانی زندگی خود درد یا پریشانی عاطفی را تجربه کرده باشند.
این پرسشها با رشد سریع این نوع اهدا در پنج سال اخیر، که بخشی از آن ناشی از فشار فدرال بر سازمانهای تدارک عضو برای افزایش پیوندها بوده، فوریت بیشتری یافته است. در همین حال، دولت تا حد زیادی به سیستم پیوند اعضا اجازه داده است تا خود را نظارت کند.
در مصاحبهها، رهبران این سیستم گفتند که اهدای پس از مرگ گردش خون ایمن و برای نجات هزاران نفر در هر سال حیاتی است.
انجمن سازمانهای تدارک عضو، یک گروه تجاری، در بیانیهای گفت که اهداکنندگان بالقوه تا زمانی که پزشک مرگ آنها را اعلام کند، همان کیفیت مراقبت را مانند هر بیمار دیگری دریافت میکنند. بیانیه افزود که تصمیمات مربوط به مراقبت از بیمار و اعلام مرگ "تنها مسئولیت تیم بیمارستان است."
چندین گروه نماینده بیمارستانها به درخواستهای اظهار نظر پاسخ ندادند. وزارت بهداشت و خدمات انسانی ایالات متحده، که آژانسهایش بر بیمارستانها و سازمانهای تدارک عضو نظارت دارند، در بیانیهای گفت که در حال بهبود محافظت از بیماران است.
دکتر رابرت کانن، جراح پیوند اعضا در دانشگاه آلاباما در بیرمنگام، گفت که او معتقد است سیستم در مواجهه با خطاهای ایمنی در طول اهدای پس از مرگ گردش خون مردد است، از ترس اینکه مردم از اهدای عضو خودداری کنند.
او گفت: "من میزان مشکل را نمیدانم. فکر نمیکنم کسی بداند." "این همان چیزی است که وحشتناک است."

یک قلب تپنده
خانم هاوکینز، که از بدو تولد دچار ناتوانی ذهنی بود، با مادر و ناپدری خود در میدلند سیتی، آلاباما، زندگی میکرد. او عاشق فیلمها و رقصیدن در اتاق نشیمن با آهنگهای Alan Jackson بود. او اصرار داشت که تولدش را برای تمام ماه اوت جشن بگیرد.
او در 21 می 2024، در حالی که در خانه ناهار میخورد، با ساندویچ کره بادامزمینی و ژله خفه شد. ناپدریاش با 911 تماس گرفت و پزشکان در بیمارستان Flowers در Dothan نزدیک، انسداد را برطرف کردند، اما مغز او دچار کمبود اکسیژن شد که او را در کما روی دستگاه تنفس مصنوعی قرار داد، طبق سوابق.
مادرش، فای جانسون، از محل کارش در نمایندگی خودرو به بیمارستان شتافت. پزشکان گفتند خانم هاوکینز هرگز به تنهایی نفس نخواهد کشید و به مادرش 72 ساعت فرصت دادند تا تصمیم بگیرد او را به خانه سالمندان منتقل کند یا دستگاه تنفس مصنوعی را قطع کند. خانم جانسون نمیخواست دخترش رنج بکشد. او گفت درباره اهدای عضو سوال کرده است، زیرا میخواست خیری از این فاجعه حاصل شود.
سازمان تدارک عضو آلاباما، Legacy of Hope، اهدای عضو را هماهنگ کرد. آزمایشها را انجام داد، گیرندگان را انتخاب کرد و برای یک شرکت خارجی، TransMedics، ترتیب داد تا جراحان را برای برداشت اعضا بفرستد.
خانم هاوکینز به اتاق عمل منتقل شد. خانوادهاش خداحافظی نهایی خود را انجام دادند.
بیمارستان Flowers یک مرکز تروما سطح III است، به این معنی که فاقد برخی قابلیتهای موسسات بزرگتر است. دادهها نشان میدهد که این بیمارستان به ندرت اهدای پس از مرگ گردش خون را انجام میدهد. خانم هاوکینز تنها یکی از سه تلاش سال گذشته بود.
در اتاق عمل، یک پزشک بیمارستان خانم هاوکینز را از دستگاه تنفس مصنوعی جدا کرد و برای راحتی او دارو داد. پزشک 103 دقیقه بعد، نزدیک به حد نهایی قابلیت حیات اعضا، مرگ او را اعلام کرد.
جراحان وارد اتاق شدند. پس از یک دوره انتظار پنج دقیقهای، شروع به عمل کردند. تمام اهداهای پس از مرگ گردش خون نیاز به یک دوره انتظار دارند تا از عدم شروع مجدد قلب اطمینان حاصل شود.
تقریباً بلافاصله، آنها دیدند قلب خانم هاوکینز در حال حرکت است. سوابق بررسی شده توسط The Times حرکت را به طور متفاوتی توصیف کردهاند: Legacy of Hope آن را "احیا" نامید، همانطور که Flowers نیز این کار را کرد و همچنین گفت قلب "لرزید." بررسی H.H.S از پرونده نشان داد قلب به اندازه کافی قوی میتپید تا خون را در بدن پمپ کند.
سوابق سازمان تدارک عضو همچنین به "تنفسهای سریع متعاقب" اشاره کردهاند، که نوعی تنفس است.
جراحان متوقف شدند و اتاق را ترک کردند. پزشک دیگری خانم هاوکینز را بخیه زد. مشخص نیست که آیا به او بیهوشی داده شده است یا خیر. دوازده دقیقه بعد، دوباره مرگ او اعلام شد.
خانم جانسون در راه خانه بود که از Legacy of Hope تماسی دریافت کرد. یک هماهنگکننده گفت اعضای دخترش استفاده نشدهاند، اما به او نگفت چه اتفاقی افتاده است. Flowers نیز نگفت. خانم جانسون جزئیات را بیش از یک سال بعد از The Times متوجه شد.
پنج پزشک متخصص مراقبتهای ویژه که به درخواست The Times به طور مستقل سوابق خانم هاوکینز را بررسی کردند، گفتند که تقریباً غیرممکن است که قلب او پس از دوره انتظار دوباره شروع به کار کند. تحقیقات نشان داده است که وقتی افراد از دستگاه تنفس مصنوعی جدا میشوند، قلبشان پس از پنج دقیقه خودبهخود دوباره شروع به کار نمیکند.
پزشکان گفتند که به ویژه از علائم تنفسی خانم هاوکینز متعجب شدهاند، که به معنای حداقل فعالیت مغزی او بود. هر یک از آنها گفتند که اعلام مرگ به احتمال زیاد نارس بوده است.
دکتر رابرت تروگ، متخصص اخلاق زیستی دانشگاه هاروارد که عضو کارگروه سیستم پیوند اعضا در مورد اهدای پس از مرگ گردش خون است، گفت: "من بسیار شک دارم که رویههای صحیح رعایت شده باشد، زیرا اگر به درستی رعایت شوند، این اتفاق نمیتوانست بیفتد."
در بیانیهای، بیمارستان Flowers اعلام کرد که پروتکلهای خود را به درستی رعایت کرده است. "مرگ میستی هاوکینز توسط یکی از اعضای بسیار باتجربه و بسیار معتبر کادر پزشکی ما اعلام شد، و این اتفاق تنها پس از پنج دقیقه بدون عملکرد قلبی-ریوی یا علائم حیاتی رخ داد."
بیمارستان از اظهارنظر درباره غیرممکن بودن شروع مجدد قلب پس از پنج دقیقه یا سوابق سازمان تدارک عضو مبنی بر تنفس خانم هاوکینز خودداری کرد.
TransMedics در بیانیهای گفت که جراحانش "بلافاصله پس از مشاهده تپش قلب اهداکننده، عمل را متوقف کردند" و به Legacy of Hope اطلاع دادند. سازمان تدارک عضو از اظهارنظر درباره این پرونده خودداری کرد.
یک پیمانکار که برای H.H.S کار میکرد، تحقیق کرد و "هیچ نقصی" در بیمارستان یا سازمان تدارک عضو پیدا نکرد، طبق نامههایی که توسط The Times بررسی شد. H.H.S از ارائه جزئیات بیشتر خودداری کرد.
خانم جانسون گفت که هنوز با از دست دادن دخترش دست و پنجه نرم میکند و به شدت امیدوار است که او در طول جراحی رنج نبرده باشد. بیش از یک سال بعد، او هنوز هر روز با او صحبت میکند. اتاق خواب دخترش همانطور که در زمان حیاتش بود، باقی مانده است.
او گفت: "فقط کاش میدانستم واقعاً چه اتفاقی افتاده است."

شتابزدگی در اهدای عضو
اهدای پس از مرگ گردش خون در گذشته تا حد زیادی ممنوع بود. این وضعیت در دهه 1990، زمانی که بیماری در حال مرگ از مرکز پزشکی دانشگاه پیتسبورگ خواست دستگاه تنفس مصنوعیاش را قطع کرده و اعضای بدنش را اهدا کند، شروع به تغییر کرد. بیمارستان به خواستههای او احترام گذاشت، سپس دو سال را صرف تدوین دستورالعملها برای موارد آتی کرد. استفاده از این روش به تدریج گسترش یافت.
سازمانهای تدارک عضو، رشد اخیر این روش را به پیشرفتهای فناوری نسبت دادند. دهها کارمند در این سازمانها گفتند که این رشد عمدتاً به دلیل فشار دولت بوده است.
با اشاره به تعداد آمریکاییهایی که در انتظار عضو هستند، H.H.S در سال 2020 اعلام کرد که شروع به رتبهبندی سازمانهای تدارک عضو بر اساس تعداد پیوندهایی که ترتیب میدهند، خواهد کرد. این وزارتخانه تهدید کرده است که قراردادهای خود را با گروههایی که عملکردشان کمتر از میانگین است، از سال آینده خاتمه خواهد داد. بسیاری از آنها با پیگیری بیشتر اهداکنندگان پس از مرگ گردش خون، تعداد خود را افزایش دادهاند.
کارمندان گفتند که برخی سازمانها از تدابیر حفاظتی فراتر رفته و به طور بالقوه روند را شتابزده انجام دادهاند. به عنوان مثال، هماهنگکنندگان نباید تا زمانی که خانواده بیمار تصمیم به قطع مراقبتهای ویژه نگرفتهاند، به بستگان بیمار مراجعه کنند، اما کارمندان گفتند که این قانون مکرراً نقض میشود.
پس از موافقت بستگان، ممکن است چندین روز طول بکشد تا برای برداشت عضو آمادهسازی انجام شود. در این مدت، بیمارستان باید به درمان بیمار ادامه دهد، از جمله به دنبال نشانههای بهبودی باشد.
در واقعیت، 16 کارمند در بیمارستانهای دهها ایالت گفتند که پس از تأیید بیماران برای اهدا، بیمارستانها گاهی اوقات آنها را تحت مراقبت رزیدنتها یا فلوشیپهای جوان قرار میدهند که تمایل به تبعیت از سازمانهای تدارک عضو دارند.
دکتر آلخاندرو رابینشتاین، رئیس بخش نورولوژی بیمارستان در Mayo Clinic، گفت که کارکنان پزشکی گاهی اوقات فاقد تجربه لازم برای تشخیص این هستند که آیا حرکات بیمار نشانه بهبودی است یا رفلکسهای بیمعنی. او گفت: "آموزش میتواند یک مشکل واقعی باشد، به ویژه در بیمارستانهای کوچکتر."
تحقیقات فدرال اشاره کرد که سازمان تدارک عضو کنتاکی اغلب نتوانسته است تشخیص دهد که داروهای غیرقانونی یا آرامبخشهای تجویز شده توسط بیمارستان میتوانند بیماران را از نظر عصبی کمتر از آنچه هستند، سالم نشان دهند.
تحقیقات اخیر همچنین فرضیات دیرینه در مورد هوشیاری انسان را زیر سوال برده است.
مطالعهای که سال گذشته در The New England Journal of Medicine منتشر شد، گزارش داد که 25 درصد از بیمارانی که تصور میشد فاقد واکنش هستند، در واقع ممکن است هوشیاری داشته باشند، حتی اگر نتوانند ارتباط برقرار کنند. مطالعه دیگری، اگرچه کوچک بود، نشان داد که وقتی پزشکان در 72 ساعت اول پیشبینی میکردند که بیماری از آسیب مغزی تروماتیک بهبود نمییابد، اغلب اشتباه میکردند.
با این حال، اهدای پس از مرگ گردش خون به طور گسترده به عنوان عاملی حیاتی برای کاهش کمبود ملی اعضا پذیرفته شده است. دکتر جوزف اسکالیا، جراح پیوند اعضا در دانشگاه پزشکی کارولینای جنوبی، آن را "یکی از تاثیرگذارترین نوآوریها در دسترسی به اعضای بیشتر برای بیماران نیازمند" خواند.
بیش از 100,000 نفر در ایالات متحده منتظر عضو هستند و بسیاری از آنها هرگز عضوی دریافت نخواهند کرد. اخیراً، این سیستم به دلیل اهدای پس از مرگ گردش خون، رکوردهای پیوند را ثبت کرده است، طبق دادهها. اعضای این بیماران از سال 2020 تا سال گذشته به 43,500 نفر پیوند زده شده است.

"چه فاجعهای"
کارکنان مراقبتهای بهداشتی در سراسر کشور مواردی را تعریف کردند که آنها را آزار میداد.
بریانی داف، یک تکنسین جراحی در کلرادو، گفت که یک بیمار، زنی میانسال، در حال گریه کردن و نگاه کردن به اطراف بود. اما پزشکان او را آرام کرده و از دستگاه تنفس مصنوعی جدا کردند، طبق گفته خانم داف و یک همکار سابقش.
بیمار در زمان مناسب برای اهدای عضو فوت نکرد اما ساعاتی بعد درگذشت. خانم داف گفت: "احساس میکردم اگر به او زمان بیشتری روی دستگاه تنفس مصنوعی داده میشد، میتوانست بهبود یابد." "احساس میکردم در کشتن کسی شریک بودم."
پس از آن، خانم داف شغل خود را ترک کرد و به طور موقتی از این رشته کنارهگیری کرد. او گفت: "برای مدت طولانی واقعاً مرا آشفته کرد." "هنوز هم همینطور است."
در میامی در سال 2023، یک اهداکننده بالقوه که گردنش شکسته بود، شروع به گریه کردن و گاز گرفتن لوله تنفسی خود کرد، که یکی از کارمندان سازمان تدارک عضو آن را نشانهای از عدم تمایل او به مرگ تفسیر کرد. اما پزشکان بیمار را آرام کردند، دستگاه تنفس مصنوعی را قطع کردند، منتظر مرگ ماندند و اعضا را برداشتند، طبق گفته آن کارمند و همکارش که در آن زمان به او گفته بود.
در وست ویرجینیا، پزشکان پس از آنکه بنجامین پارسونز، مرد 27 سالهای که در یک تصادف رانندگی فلج شده بود، به اتاق عمل آورده شد و از او خواسته شد در حالی که از داروهای آرامبخش خارج میشد، رضایت اهدای اعضای خود را اعلام کند، به شدت غافلگیر شدند.
او با پلک زدن، نشان داد که اجازه نمیدهد. با این حال، هماهنگکنندگان در ابتدا میخواستند پیش بروند، طبق پیامهای متنی و مصاحبهها.
برادر آقای پارسونز، اندرو، به The Times گفت که خانواده اهدا را مجاز کرده بودند و معتقد بودند برادرش در ساعات قبل از عمل، زمانی که آرامبخشها کم شده بود، چندین بار رضایت خود را پلک زده بود. اندرو پارسونز افزود که او در اتاق عمل نظر خود را تغییر داد و سازمان تدارک عضو دلسوزانه عمل کرده بود.
در یک مکالمه متنی در همان روز، پزشکان درگیر در پرونده گفتند که بدون معاینه کامل عصبی و بدون آرامبخش، مشخص نیست که آیا آقای پارسونز به اندازه کافی هوشیار بوده تا رضایت دهد یا خیر. یکی از پزشکان نوشت: "چه فاجعهای و کاملاً نامناسب مدیریت شد." آقای پارسونز دو روز بعد تصمیم گرفت از دستگاه تنفس مصنوعی جدا شود و بدون اهدا فوت کرد. کمیته نظارت بر سیستم پیوند در حال بررسی این پرونده است.
سازمانهای تدارک عضو برای میامی و آن بخش از وست ویرجینیا از بحث درباره این پروندهها به دلیل قوانین حفظ حریم خصوصی خودداری کردند. گروه کلرادو به درخواستهای اظهار نظر پاسخ نداد.
The Times با کارمندانی صحبت کرد که موارد مشابهی را در داکوتای شمالی، پنسیلوانیا، تگزاس و واشنگتن توصیف کردند.
سالهاست که سیستم پیوند اعضا، Organ Procurement and Transplantation Network، عمدتاً خود را اداره میکند. کمیته نظارت آن شکایات را بررسی میکند اما به ندرت علیه بیمارستانها و 55 سازمان تدارک عضو که اعضای آن را تشکیل میدهند، اقدامی انجام داده است، همانطور که The Times گزارش داده است.
دولت فدرال پس از یک جلسه استماع جنجالی کمیته مجلس در سپتامبر گذشته، نظارت را افزایش داد.
این جلسه درباره عملکرد کلی سیستم پیوند اعضا بود، اما با شهادتی درباره مردی در کنتاکی که در سال 2021 درست زمانی که قرار بود از دستگاه تنفس مصنوعی جدا شود، به هوش آمد، مختل شد. این مرد، آنتونی توماس هوور، هنوز زنده است. او آسیبهای عصبی دارد و نمیتواند آنچه را تجربه کرده، به یاد آورد.
تحقیقات سیستم پیوند "هیچ مشکل عمدهای" پیدا نکرد. اما آژانس H.H.S تحقیقات خود را انجام داد و مشکلات گستردهای را شناسایی کرد، همانطور که The Times گزارش داده است. این وزارتخانه به سازمان تدارک عضو کنتاکی دستور داد آزمایشات عصبی منظمی را بر روی اهداکنندگان بالقوه انجام دهد و به مسئولان پیوند دستور داد تا راهی برای توقف اهدا توسط پزشکان ایجاد کنند، زمانی که آنها معتقدند بیماران در حال بهبود هستند.
این وزارتخانه در حال بررسی موارد دیگر است، سوابق نشان میدهد. اما هیچ یک از تحقیقات یا یافتههای خود را فاش نکرده است. کمیته مجلس جلسه دیگری را برای سهشنبه برنامهریزی کرده است.
داستان آقای هوور بسیاری از مردم را شوکه کرد، اما برای دانلا گالگوس آشنا به نظر میرسید.
در سال 2022، زمانی که او 38 ساله و بیخانمان بود، خانم گالگوس بستری شد و به کما رفت. پزشکان در بیمارستان Presbyterian در آلبوکرکی به خانوادهاش گفتند که او هرگز بهبود نخواهد یافت.
بستگانش با اهدای عضو موافقت کردند، اما با شروع آمادهسازیها، اشک را در چشمان او دیدند. طبق مصاحبه با خانواده و هشت کارمند بیمارستان، نگرانیهای آنها رد شد. هماهنگکنندگان اهدای عضو گفتند اشکها یک رفلکس هستند. (اشک میتواند یک پاسخ غیرارادی به محرکها باشد.)
در روز اهدای برنامهریزیشده، خانم گالگوس به اتاق پیشجراحی منتقل شد، جایی که دو خواهرش دستان او را گرفتند. یک پزشک برای قطع مراقبتهای ویژه آمد. سپس یکی از خواهران اعلام کرد که خانم گالگوس را در حال حرکت دیده است. پزشک از او خواست چشمانش را پلک بزند، و او نیز اطاعت کرد. اتاق از نفسهای حبس شده پر شد.
با این حال، کارکنان بیمارستان گفتند که سازمان تدارک عضو میخواست پیش برود. یک هماهنگکننده گفت که این فقط رفلکس است و مورفین را برای کاهش حرکات پیشنهاد کرد. بیمارستان مخالفت کرد. در عوض، کارکنان او را به اتاقش بازگرداندند و او به طور کامل بهبود یافت.
دو سال بعد، پس از شنیدن درباره آقای هوور، خانم گالگوس شکایتی را به H.H.S ارائه کرد، که تحقیقاتی را آغاز کرد.
بیمارستان Presbyterian تصمیمات درمانی را میگرفت، اما کارکنان بیمارستان گفتند که از سوی سازمان تدارک عضو، New Mexico Donor Services، تحت فشار بودند.
نوا ویلیامز، پرستار باسابقه بخش مراقبتهای ویژه در بیمارستان گفت: "آنها فقط به فکر گرفتن عضو هستند. آنها بسیار تهاجمی هستند. تهوعآور است."
در بیانیهای، Donor Services گفت که در تصمیمگیریهای پزشکی دخالت نمیکند و بیمارستانها مسئول مراقبت از بیمار هستند. Presbyterian اشاره کرد که Donor Services مسئول مدیریت تمام جنبههای فرآیند اهدا است، اما گفت که در حال بررسی پرونده خانم گالگوس است.
خانم گالگوس در مصاحبه اخیر گفت که چیز زیادی از اتفاقات بیمارستان به یاد نمیآورد. او ترس را به یاد میآورد اما درد را نه.
او گفت: "بدیهی است که خیلی خوششانس هستم، اما فکر کردن به اینکه چقدر همه چیز نزدیک بود به شکلی دیگر به پایان برسد نیز دیوانهکننده است."
مارک هانسن در گزارشگری و سوزان سی. بیچلی در تحقیق مشارکت داشتند. صوت تولید شده توسط Adrienne Hurst.