قدم زدن در برلین، تجربهای منحصر به فرد است که هیچ پایتخت دیگری آن را ارائه نمیدهد: منظری فیزیکی که انسان را مجبور به تأمل در جنایات ساکنان سابق خود میکند. بنای یادبود هولناک یهودیان مقتول اروپا در نزدیکی مراکز قدرت آلمان، یعنی رایشتاگ و صدارتعظمی، قرار دارد. هر محلهای مملو از Stolpersteine (سنگفرشهای لغزش) است؛ پلاکهای برنجی کوچکی که نام و سرنوشت قربانیان هولوکاست بر آنها حک شده و در پیادهروهای مقابل خانههای سابقشان جای گرفتهاند. اینها و هزاران یادبود و آیین دیگر، همگی بیانگر Erinnerungskultur یا «فرهنگ یادآوری» آلمان هستند که طی دههها شکل گرفته است.
اخیراً این نشانهها با صحنهای آشناتر ترکیب شدهاند: نشانههای درگیریهای تلخ بر سر غزه. گرافیتیهایی مانند «افسیکی اسرائیل» و «فلسطین آزاد» دیوارهای برلین را همانند سایر شهرهای اروپا و فراتر از آن پوشاندهاند. خطوط اصلی بحث در آلمان – اعتراضات خشمگین، تحصنهای دانشگاهی، اتهامات مبنی بر همدستی دولت در جنایات جنگی – شبیه به جاهای دیگر است. اما در کشوری که مسئول قتل ۶ میلیون یهودی است، این موضوع وزن بیشتری پیدا میکند.
حتی قبل از جنگ کنونی در غزه، برخی منتقدان معتقد بودند که Erinnerungskultur (فرهنگ یادآوری) ستودنی آلمان به یک آیین کسلکننده تبدیل شده است که بحث را کند کرده و حمایت کورکورانه از دولتهای اسرائیل را تشویق میکند. آنها اتهام میزدند که آلمان، با کمیسرهای مبارزه با یهودستیزی و نظارت بیوقفهاش بر «نسبیتگرایی» هولوکاست، یک «یهودستیزی رهاییبخش» را پذیرفته تا شهروندانش احساس خوبی نسبت به خود داشته باشند. در این روایت، اسرائیل به «پایان خوشی» تبدیل میشود که آلمانیها برای داستان هولناک نازیسم نیاز داشتند.
این ما را به یک ویژگی منحصر به فرد دیگر آلمان رهنمون میشود: برخورد با امنیت اسرائیل به عنوان Staatsräson یا «دکترین دولتی». این اصطلاح پرمناقشه در سال ۲۰۰۸ وارد واژگان آلمانی شد، زمانی که آنگلا مرکل (Angela Merkel) آن را در سخنرانی خود در کنست (پارلمان اسرائیل) به کار برد. پس از حملات تروریستی ۷ اکتبر ۲۰۲۳، اولاف شولتس (Olaf Scholz)، صدراعظم وقت، Staatsräson را برای توجیه حمایت قاطع دولتش از جنگ اسرائیل علیه حماس به کار برد. جانشین او، فریدریش مرتس (Friedrich Merz)، پیش از انتخابات اخیر آلمان اعلام کرد که دولتش «قاطعانه در کنار اسرائیل» خواهد ایستاد. او حتی قول داد که حکم بازداشت دیوان کیفری بینالمللی برای بنیامین نتانیاهو (Benjamin Netanyahu)، نخستوزیر اسرائیل، را در صورت سفر او به آلمان، نادیده بگیرد.
پس از ۷ اکتبر، حامیان فلسطین در آلمان اتهام زدند که همبستگی با اسرائیل به سرکوب کشیده میشود. لغوهای عجیب و غریبی از حضور منتقدان اسرائیل صورت گرفت. آنها ادعا کردند که تظاهرات حامیان فلسطین به شدت سرکوب شده است (شورای اروپا نیز با این موضوع موافق بود). بخش زیادی از رسانهها، آنگونه که به طور کامل هم ناعادلانه نبود، به خودسانسوری و کنایه روی آوردند. ناهد سمور (Nahed Samour)، حقوقدان آلمانی-فلسطینی، میگوید: «سیاست آلمان آشکارا برای تکه تکه کردن و طرد کردن بود.»
با این حال، دوستان اسرائیل نیز گلایههای مشروعی داشتند. حوادث یهودستیزی، به ویژه از نوع مربوط به اسرائیل، از ۷ اکتبر به شدت افزایش یافته است. لیدیا فابیان (Lidia Fabian)، یک یهودی آلمانی ساکن برلین، عکسی به ستوننویس ما نشان میدهد از زنی در یک منطقه هیپستر که تیشرتی با عبارت «اسرائیل کشوری آشغال است که فقط توسط افراد آشغال دوست داشته میشود» بر تن دارد. او اشاره میکند که در بخشهایی از برلین، پوشیدن ستاره داوود (Star of David) خصومت بیشتری را به همراه خواهد داشت. زندگی یهودیان در آلمان بهتر از بسیاری از کشورهای دیگر محافظت میشود. اما حتی قبل از ۷ اکتبر نیز به یهودیان آلمانی هشدار داده شده بود که کیپا (کلاه مذهبی یهودی) را در اماکن عمومی نپوشند.
به نظر نمیرسد هیچ یک از طرفین به گلایههای دیگری توجه داشته باشد. اما با گذشت زمان از دوران نازی و کاهش سهم جمعیتی با ارتباطات بیوگرافی به آن دوران، چنین خطاهایی ناگزیر پدیدار شدند. سال گذشته، بنیاد یادآوری، مسئولیت و آینده (evz) دریافت که آلمانیها تقریباً به طور مساوی در مورد اینکه آیا زمان آن رسیده است که «خطی بر گذشته» دوران نازی بکشند، اختلاف نظر دارند. قویترین حامیان این ایده، طرفداران حزب راست افراطی «آلترناتیو برای آلمان» (AfD) بودند که دلایل خاص خود را برای انزجار از Schuldkult (فرهنگ گناه) آلمان دارند.
ورونیکا هاگر (Veronika Hager)، مشاور هیئت مدیره evz، میگوید در حالی که فعالان ممکن است به شدت قطبی شده باشند، Gedenkstätten (یادمانها) و سایر اماکن یادبود آلمان در حال تطبیق با کشوری در حال تغییر هستند. در دهه ۱۹۸۰، فرزندان کارگران مهمان ترک ممکن بود از سفر کلاسی به اردوگاههای کار اجباری سابق معاف شوند، اما امروزه کودکان با آنچه آلمان آن را «پیشینه مهاجرت» مینامد، اغلب اکثریت گروههای تور مدرسه را تشکیل میدهند. (بسیاری از آنها تاریخچه خانوادگی خود را از شکنجه یا فرار دارند.) مرکز آموزش آنه فرانک (Anne Frank Education Centre) در فرانکفورت، که به یکی از معروفترین دختران این شهر اختصاص یافته است، دامنه فعالیت خود را فراتر از هولوکاست گسترش داده و در حال بررسی افزودن تأسیساتی در مورد مناقشه خاورمیانه است. ناتالی فریدلندر (Nathalie Friedlender)، رئیس آموزش سیاسی، میگوید: «بچهها باید بدانند چگونه درباره آن صحبت کنند.»
گناه از طریق جامعهپذیری
این احساسات به ندرت توسط سیاستمداران بیان میشوند. وزیر آموزش آلمان اخیراً جامعه ۲۰۰,۰۰۰ نفری فلسطینی این کشور را «کاملاً رادیکالیزه» اعلام کرد و اشاره کرد که تعداد آنها بیشتر از یهودیان کشور است، گویی این دو گروه محکوم به نزاع ابدی هستند. آقای مرتس از «یهودستیزی وارداتی» در میان مهاجران مسلمان اخیر صحبت میکند، پدیدهای واقعی اما به سختی غالب: بیشتر یهودستیزی ثبت شده در آلمان از نوع راست افراطی است. به طور کلی، نظرسنجیها نشاندهنده کاهش طولانیمدت و شدید سهم آلمانیهایی است که عقاید یهودستیزانه دارند.
رأیدهندگان آلمانی در مورد غزه در جریان اصلی اروپا قرار دارند: تنها ۱۴ درصد اقدامات اسرائیل در آنجا را متناسب میدانند. همانطور که جو عمومی علیه آقای نتانیاهو تغییر کرده، آقای مرتس لحن خود را با احتیاط تندتر کرده است. وزیر امور خارجه او حتی به اسرائیل در مورد «ابزاری کردن» یهودستیزی هشدار داد. اما سیاستها همگام نشدهاند. آلمان سیاستهای سختگیرانهتر اتحادیه اروپا در قبال اسرائیل را مسدود میکند و هیچ کاهشی در تحویل سلاحها اعلام نکرده است. شهروندان آلمان، البته با اشتباهاتی، در حال پیمودن این مسائل دشوار تاریخ، هویت و ژئوپلیتیک هستند. سیاستمدارانش باید کمی عقبافتادگی خود را جبران کنند.
مشترکین اکونومیست میتوانند برای دریافت خبرنامه نظرات ما ثبتنام کنند، که بهترین مقالات رهبری، ستونها، مقالات مهمان و مکاتبات خوانندگان ما را گردآوری میکند.