اتحادیه اروپا به نظر یک قهرمان غیرمتعارف تجارت آزاد است. فراتر از چند تامین کننده کیف دستی و داروهای لاغری، تعداد کمی از شرکت های بزرگ آن با رقبای خود از آمریکا و چین، دو اقتصاد بزرگ جهان، با موفقیت رقابت می کنند. مذاکره برای توافقنامه تجاری با اتحادیه اروپا به این معنی است که کشورهای نیمه دیگر جهان باید با اکراه بپذیرند که شامپاین فقط می تواند از منطقه شمالی فرانسه یا پنیر فتا از یونان بیاید. در خود اروپا، کوچکترین اشاره به یک توافق تجارت آزاد باعث می شود کشاورزان از سراسر قاره به بروکسل سرازیر شوند و یوروکرات ها را با تخم مرغ و کود مورد ضرب و شتم قرار دهند.
با وجود همه اینها، اتحادیه اروپا چیزی است که این روزها به عنوان یک مشتاق تجارت آزاد تلقی می شود - فقط به طور پیش فرض. آمریکا، که در دهه های پس از جنگ جهانی دوم در کنار اروپا سیستم تجارت آزاد جهانی را ایجاد کرد، اکنون توسط رئیس جمهوری اداره می شود که تعرفه ها را تقریباً به اندازه آسمان خراش های پر زرق و برق دوست دارد. چین هم بهتر نیست. اگرچه تا حدی از طریق مهارت صادراتی خود ثروتمند شد، اما همچنان شرکت های مورد علاقه خود را با یارانه ها، بر خلاف روح قوانین تجارت آزاد، تامین می کند. این هفته تعرفه های تلافی جویانه ای را بر کالاهای آمریکایی اعمال کرد. بسیاری از اقتصادهای کوچکتر، از کاستاریکا تا ژاپن، همچنان به قوانین سازمان تجارت جهانی متعهد هستند. اما از بین سه بلوک اقتصادی بزرگ جهان، اتحادیه اروپا تنها بلوکی است که می تواند به طور قابل قبولی در پشت موانع تجاری پنهان شود - و شرکت های خود را در خدمت بازاری با بیش از 400 میلیون مصرف کننده عمدتاً ثروتمند قرار دهد - اما تاکنون تصمیم نگرفته است. حضور در این باشگاه تک نفره اقتصاد باز بزرگ، اعصاب برخی از سیاستمداران را به صدا در می آورد. آیا اتحادیه اروپا ساده لوحانه است که از قوانین جهانی پیروی می کند که دیگران مدت ها پیش کنار گذاشته اند؟ آیا اروپا می تواند آخرین تجارت آزاد جهان باقی بماند؟
پاسخ کوتاه این است که ممکن است چاره ای نداشته باشد. تندروی های دونالد ترامپ در مورد تجارت دقیقاً به این دلیل برای اروپا نگران کننده است که تجارت بین المللی برای آن بسیار مهم است. زیرا علیرغم یک دوره طولانی کم خونی اقتصادی، اتحادیه اروپا یک نیروگاه واردات و صادرات است. 27 کشور آن کالاهای بیشتری را به خارجی ها می فروشند تا هر کس دیگری به جز چین، و از نظر خرید آنها در رتبه دوم پس از آمریکا قرار دارند. علیرغم اقتصاد کوچکتر، اتحادیه اروپا از نظر مطلق از آمریکا بیشتر تجارت می کند. این کشور کالاها را از خارج از بلوک به ارزش 29 درصد تولید ناخالص داخلی ارسال و دریافت می کند، در حالی که این رقم برای آمریکا 19 درصد است. مازاد تجاری فراتر از مرزهای این باشگاه برای اقتصاد اروپا حیاتی است، به ویژه با توجه به اینکه مصرف کنندگان (و بسیاری از دولت ها) خود با مشکل مواجه هستند. برد ستسر از شورای روابط خارجی، یک اتاق فکر آمریکایی، اشاره می کند: «اروپا بیشتر از سایر مناطق به صادرات متکی بوده است».
دو چشم انداز اتحادیه اروپا را تسخیر می کند. اولی یک اختلاف تجاری اجتناب ناپذیر با آقای ترامپ است که اتحادیه اروپا را یک "ظلم" در تجارت می نامد و قول داده است که تعرفه های محبوب خود را اعمال کند، همانطور که در دوره اول خود انجام داد. با فرض اینکه این تهدید اجرا شود، صادرات اروپا به بزرگترین بازار خود را درست زمانی که اقتصادش در رکود است، خفه می کند. ترس دوم این است که چین چگونه به قرار گرفتن در انتهای تیز حمایت گرایی آمریکا واکنش نشان خواهد داد. با محدود شدن روزافزون بزرگترین بازار خارجی خود، چین ممکن است کالاها را به اتحادیه اروپا که هنوز باز است، منحرف کند تا کارخانه های خود را به کار بیندازد. اگرچه مصرف کنندگان از کالاهای ارزان قیمت سود می برند، اما شرکت های اروپایی که خودرو، ماشین ظرفشویی و امثال آن را در آنجا می سازند، متضرر خواهند شد. بعید است که سیاستمداران این را تحمل کنند. افزایش خودروهای الکتریکی چینی (EVs) که سال گذشته به اتحادیه اروپا رفتند، این بلوک را بر آن داشت تا تعرفه هایی در حدود 35 درصد اعمال کند، ظاهراً برای جبران مزیتی که شرکت های چینی از یارانه های دولتی دریافت می کنند.
چنین نگرانی هایی در مورد کاهش صادرات و افزایش واردات بر فراز تردید فزاینده ای در برخی از محافل اتحادیه اروپا در مورد مزایای تجارت آزاد وجود دارد. این روزها تنها کشاورزان اروپایی نیستند که از واردات شکایت دارند. جیکوب کیرکگارد در بروگل، یک اتاق فکر در بروکسل، می گوید: «تجارت قبلاً در مورد اقتصاد بود. اکنون در مورد ژئوپلیتیک نیز هست.» زنجیرههای تأمین جهانی زمانی به عنوان تجارت هوشمندانه تلقی میشدند. اکنون سیاستمداران بیشتر نگران امنیت اقتصادی هستند و به محصولاتی که توسط دشمنان بالقوه تولید می شوند (گاز روسیه به ذهن می رسد) معتاد می شوند. فرانسه که مدتها نسبت به تجارت بیش از حد باز مشکوک بوده است، ایده "خودمختاری استراتژیک" را مطرح کرده است، به این معنی که وابستگی به خارجیها را کاهش دهد. آلمان زمانی مشتاق تجارت با چین بود، زمانی که این به معنای حمل و نقل تعداد زیادی خودرو به آنجا بود. اکنون که رقبای چینی خودروهای EVs بهترین جهان را می سازند، کمتر اینطور است. اتحادیه اروپا همچنین با اصرار بر اینکه شرکای آن باید هنجارهای نظارتی اروپا را به عنوان شرط تجارت بپذیرند، تجارت بین المللی را مختل کرده است: به عنوان مثال، کشورهایی که فولاد تولید شده با زغال سنگ گرم کننده سیاره را صادر می کنند، به زودی مجبور خواهند شد در یک "مکانیسم تعدیل مرزی کربن" پرداخت کنند.
جابجایی تجاری
خوشبختانه برای طرفداران تجارت آزاد، نفوذ فرانسه در اروپا با فرو رفتن سیاست های آن در هرج و مرج، تحلیل رفته است. و هنوز هم طرفداران زیادی برای تجارت آزاد در اروپا وجود دارد، به ویژه در میان کشورهای کوچکتر آن، از دانمارک تا جمهوری چک و ایرلند. شرکتهای آنها مدتهاست با نگاه کردن فراتر از بازارهای داخلی کوچک، شکوفا شدهاند: فقط تعداد بسیار کمی از مشتریان بالقوه دانمارکی برای Ozempic، داروی از بین برنده چربی که در آنجا اختراع شده است، وجود دارد. سیسیلیا مالمستروم، کمیسر سابق تجارت این بلوک، اشاره می کند که از بین بردن موانع تجاری در معاهدات مؤسس اتحادیه اروپا گنجانده شده است.
اروپا با عدم وجود انتخابی جز ادامه تجارت، چه گزینه هایی دارد؟ یک راه حل این است که تعادلی بین چین و آمریکا پیدا کنیم. مقامات اتحادیه اروپا پیشنهاد کرده اند که این بلوک باید به آمریکا کمک کند تا "چالش" صادرات چین را مهار کند، یا برعکس، به دنبال راه هایی برای گسترش تجارت خود با چین باشد (نتیجه نهایی: باید تأیید شود). در همین حال، این بلوک در ماههای اخیر یک رشته توافقنامه تجاری دوجانبه با شرکای کوچکتر، از جمله مکزیک، مالزی و مرکوسور، بلوکی که شامل برزیل و آرژانتین است، امضا یا آغاز کرده است. قراردادهای بیشتری از این دست در دست بررسی است که باعث تحریک کشاورزان می شود. اما اگر دو غول اقتصاد جهانی از تجارت آزاد عقب نشینی کنند، اروپا به شرکای جدیدی نیاز خواهد داشت. ¦