فلسطینی‌ها در تاریخ 23 جولای در شهر غزه برای دریافت وعده‌های غذایی گرم جمع شده‌اند؛ ساکنان این شهر به دلیل محاصره و حملات مداوم اسرائیل، برای دسترسی به غذا با مشکل مواجه هستند. خامس الرفعی/آنادولو از طریق گتی ایمیجز
فلسطینی‌ها در تاریخ 23 جولای در شهر غزه برای دریافت وعده‌های غذایی گرم جمع شده‌اند؛ ساکنان این شهر به دلیل محاصره و حملات مداوم اسرائیل، برای دسترسی به غذا با مشکل مواجه هستند. خامس الرفعی/آنادولو از طریق گتی ایمیجز

خطرات استفاده ابزاری از یهودستیزی

با توجه به افزایش مرگ و میر و قحطی در غزه، انتقاد از اسرائیل بیش از هر زمان دیگری ضروری است.

هاوارد فرنچ
هاوارد دبلیو فرنچ

در طول 21 ماه تهاجم فاجعه‌بار اسرائیل به غزه، مبارزه‌ای موازی در ایالات متحده در جریان بوده است – مبارزه‌ای با پیامدهای عظیم برای آینده آمریکا و همچنین اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها.

نزاع ایالات متحده بر سر دامنه آزادی بیان است، ستونی از هویت و نظم قانون اساسی این کشور. به‌طور خاص، این نزاع مربوط به این است که چه نوع انتقاداتی از اسرائیل در رسانه‌ها، پردیس‌های دانشگاهی و به‌طور کلی در زندگی عمومی تحمل شده و مشروع تلقی خواهند شد.

این مبارزه در پس‌زمینه دو ادعای بسیار نگران‌کننده رخ می‌دهد: اول اینکه، عملیات نظامی اسرائیل در غزه که در تلافی حمله مرگبار حماس در 7 اکتبر 2023 آغاز شد، به نسل‌کشی تبدیل شده است؛ دوم اینکه، ایالات متحده در چنگال بحرانی خطرناک از افزایش یهودستیزی قرار دارد.

ادعای اول اخیراً دوباره مطرح شده است، اما به‌هیچ‌وجه جدید نیست. صدای جوامع حقوق بشر بین‌المللی، که بسیاری از آن‌ها یهودی هستند، از همان ماه‌های اولیه درگیری، تهاجم اسرائیل را نسل‌کشی خوانده و محکوم کردند. من عمداً آن را جنگ نمی‌نامم، همان‌طور که بسیاری این کار را می‌کنند، زیرا اکثریت قریب به اتفاق قربانیان، غیرنظامیان بی‌سلاح فلسطینی بوده‌اند، نه رزمندگان.

در هفته‌های اخیر، اتهامات نسل‌کشی فوریت بیشتری پیدا کرده است، زیرا هر روز گزارش‌های جدیدی از کشته شدن ده‌ها فلسطینی ناامید در صفوف دریافت سهمیه ناچیز غذا یا آب توسط نیروهای اسرائیلی – از جمله حملات هوایی – منتشر می‌شود. علاوه بر این، پوشش خبری از افزایش قحطی در میان کودکان پس از ماه‌ها محدودیت شدید کمک‌های غذایی به غزه توسط اسرائیل و همچنین حملات علیه کارکنان سازمان‌های بین‌المللی مانند سازمان بهداشت جهانی منتشر شده است.

ادعای دوم درباره یهودستیزی، جامعه آمریکا را از زمان بازگشت دونالد ترامپ به ریاست‌جمهوری درگیر کرده است. همان‌طور که نسل‌کشی موضوع تفاسیر بسیار متفاوتی است، ادعاها درباره گستره یا عمق یهودستیزی در ایالات متحده نیز قابل بحث هستند. واضح بگویم، این ستون صحت آن‌ها را زیر سؤال نمی‌برد و از هرگونه نفرت نژادی، قومی یا مذهبی بیزار است.

با این حال، سیاسی کردن اتهام یهودستیزی توسط دولت خطرات جدی دارد. دولت ترامپ مبارزه با یهودستیزی را مبنای طیفی از اقدامات اخیر قرار داده است، از جمله تلاش‌های مداخله‌جویانه برای کنترل امور مالی، حاکمیت و سیاست‌های پذیرش دانشگاه‌های ایالات متحده؛ محدود کردن مهاجرت و ابطال ویزاهای دانشجویی؛ و از همه مهم‌تر، تنگ‌تر کردن دامنه آزادی بیان برای محدود کردن انتقاد از اسرائیل.

در ماه‌های اخیر، عملیات اسرائیل در غزه و کارزار علیه یهودستیزی نوعی برخورد در علل عمومی پیدا کرده‌اند. برای پرداختن به مورد دوم، بسیاری از دانشگاه‌ها – از جمله دانشگاه کلمبیا، جایی که من تدریس می‌کنم – قوانین فزاینده‌ای محدودکننده در مورد گفتار درباره اسرائیل وضع می‌کنند. اعتراض، که خود شکلی از بیان با پیوندهای تاریخی معتبر با زندگی دانشجویی است، به شدت قانون‌مند شده است. در مواردی که این کار انجام شده، مدیران دانشگاه به امنیت و آسایش دانشجویان یهودی و اسرائیلی استناد کرده‌اند.

اهمیت تضمین امنیت دانشجویان بدیهی است. هیچ گروهی از دانشجویان در هیچ پردیس دانشگاهی آمریکا نباید بر اساس هویت خود مورد تهدید خشونت یا آسیب قرار گیرند. در این مورد هیچ ابهامی وجود ندارد: این اقدامات باید پیشگیری شده و به شدت مجازات شوند.

با این حال، آسایش بسیار ذهنی‌تر است و اولویت دادن به آن جامعه را در یک مسیر لغزنده قرار می‌دهد. اگر این موضوع بیش از حد گسترده یا به نفع یک گروه بر دیگری تفسیر شود، آزادی‌هایی که مدت‌ها به عنوان ارزش‌های اساسی در زندگی آمریکایی مورد احترام بوده‌اند، مانند آزادی بیان و آزادی تجمع، ممکن است به خطر بیفتند.

این دقیقاً همان چیزی است که در حال حاضر در مورد اسرائیل اتفاق می‌افتد. تعاریف ترامپ و متحدانش از یهودستیزی، تقریباً به این معناست که هرگونه انتقاد از صهیونیسم – یک جنبش سیاسی که اسرائیل را وطن برحق مردم یهود می‌داند – به منزله یهودستیزی است.

با این حال، بسیاری از مردم، مانند من، که به شدت از حق وجود اسرائیل حمایت می‌کنند، مدت‌هاست که از این تصور که زندگی در این کشور برای یهودیان و اقلیت بزرگ عرب آن به شیوه‌ای بسیار نابرابر سازماندهی شده است، عمیقاً نگران هستند. عمدتاً، این موضوع در پوشش رسانه‌ای اصلی ایالات متحده در اواخر تا حد زیادی نادیده گرفته شده است. اکنون، بحران غزه این مشکل را به طرز چشمگیری تشدید کرده است. آیا می‌توان حمایت از حق وجود اسرائیل را تا جایی گسترش داد که نسل‌کشی علیه فلسطینیان در غزه و مصادره فزاینده فلسطینیان در کرانه باختری را توجیه کند؟

من چنین اعتقادی ندارم. اما این یک پرسش عمیقاً اخلاقی است، پرسشی که سزاوار بحث عمومی بسیار بازتر و صادقانه‌تری است. متأسفانه، در بحبوحه کارزار دولت ترامپ برای استفاده از ادعاهای یهودستیزی برای محروم کردن دانشگاه‌ها از بودجه فدرال و مداخله در آزادی‌های آکادمیک دیرینه آن‌ها، امکان بحث صریح در مورد مسائل دشوار کمتر و کمتر می‌شود.

دانشگاه‌ها در شور و اشتیاق خود برای دلجویی از واشنگتن و از دست ندادن جریان عظیم کمک‌های مالی فدرال که امکان برتری ایالات متحده در آموزش عالی را فراهم می‌کند، آزادی بیان را به ابتکار خود محدود کرده‌اند. به عنوان مثال، تصمیم اخیر دانشگاه هاروارد برای لغو یک شماره از مجله‌ای که از پیش نوشته و ویرایش شده و به «آموزش و فلسطین» اختصاص داشت، شاهد این مدعاست. بسیاری از دانشگاه‌های دیگر نیز بی‌سر و صدا تلاش‌های مشابهی را برای کاهش دید موضوعات مرتبط با حقوق فلسطینیان یا لغو برنامه‌ها و فعالیت‌های مرتبط با آن‌ها به‌طور کامل انجام داده‌اند.

این تصمیمات نه تنها برای آینده اسرائیل-فلسطین، بلکه برای آینده ایالات متحده نیز پیامدهایی دارد. هنگامی که موضوعاتی به دلایل حساسیت سیاسی ممنوع یا به حاشیه رانده می‌شوند، تحقیقات آکادمیک و در کنار آن آزادی بیان لطمه می‌بیند. دلیلی وجود ندارد که باور کنیم اگر امروز بتوان گفتار در مورد فلسطین یا نسل‌کشی در خاورمیانه را سرکوب کرد، فردا موضوعات مورد علاقه دیگر گروه‌های سیاسی از سانسور یا مجازات در امان خواهند بود. اجازه دادن به این اتفاق، به معنای نادیده گرفتن مفهوم آمریکایی بودن است.

تلاش‌ها برای حفظ خط قرمز در مورد گفتار درباره اسرائیل و فلسطین، به هیچ وجه محدود به پردیس‌های دانشگاهی ایالات متحده نیست. به عنوان یک ساکن دیرینه شهر نیویورک، با نگرانی و آزردگی مشاهده کرده‌ام که رسانه‌ها چگونه زبان مورد استفاده در مورد این بحران را در میان نامزدهای سیاسی محلی کنترل کرده‌اند.

رهبر شگفت‌انگیز کارزار شهرداری کنونی شهر، زهران ممدانی، نامزد حزب دموکرات، با پرسش‌های تقریباً بی‌وقفه مطبوعات در مورد امتناع خود از محکوم کردن شعار طرفدار فلسطین «جهانی کردن انتفاضه» مواجه شده است، گویی تنها تفسیر ممکن آن می‌تواند تحریک خشونت علیه اسرائیل باشد. (ممدانی اخیراً گفته که از استفاده از این شعار منصرف خواهد شد.)

در حالی که بسیاری از یهودیان این شعار را با فراخوان خشونت یکی می‌دانند، بسیاری از فلسطینیان اصرار دارند که انتفاضه فراخوانی صلح‌آمیز برای مقاومت است. این کلمه که از ریشه عربی به معنای «تکان دادن» می‌آید، می‌تواند به سادگی به معنای مبارزه با ستم باشد. ممدانی، به عنوان مثال، این اصطلاح را «تمایلی ناامیدانه برای برابری و حقوق برابر در دفاع از حقوق بشر فلسطینیان» تفسیر می‌کند.

امروزه، فلسطینیان غزه حتی نمی‌توانند برای آب صف بکشند بدون اینکه خطر کشتار در کمینشان باشد، و هرگونه امکان مقاومت در برابر خشونت گسترده و احتمال جابجایی اجباری از سرزمین مادریشان از آنها سلب شده است. تحت این واقعیت، «جهانی کردن انتفاضه» ممکن است شامل اقداماتی مانند اعتراض عمومی برای مطالبه اعمال فشار بیشتر بر اسرائیل توسط ایالات متحده و سایر دولت‌ها برای رفع فوری محدودیت‌ها بر توزیع غذا در غزه، پایان دادن به کشتار بی‌رویه غیرنظامیان در آنجا، و مطالبه عدالت در مواردی که جنایات جنگی رخ داده است، باشد.

در واقع، با ناامید شدن امید در غزه و ناتوانی فلسطینیان در اعتراض به نیابت از خودشان، یک تعهد جهانی برای درخواست پایان دادن به اقدامات نظامی جاری اسرائیل علیه فلسطینیان وجود دارد. آمریکایی‌ها و مردم سراسر جهان باید اصرار ورزند که انتخاب، یک انتخاب دروغین بین نابودی فلسطینیان یا اسرائیلی‌ها نیست، بلکه ایمنی، امنیت و کرامت انسانی برای هر دو طرف است.