در میان وارثان فوقالعاده ثروتمند در اتاق، "سایه ثروت" هرکسی متفاوت به نظر میرسد. برای برخی، به شکل یک X است، زیرا ساعدهای خود را روی صورت خود نگه میدارند. برخی دیگر روی زمین جمع میشوند و سرهایشان را در دست میگیرند. برخی خم میشوند، انگار که میخواهند از خود در برابر یک انفجار قریبالوقوع محافظت کنند، مانند بازیگران شبحوار قربانیان پمپئی. وقتی در میان این حدود 20 مجسمه انسانی ایستادهام، در حالی که شاخههای رزماری را که برای بوییدن و "بازگشت به بدنهایمان" به ما داده بودند، نگه داشتهام، متوجه میشوم که هرگونه انتظاری که از یک کارگاه مالی معمولی داشتم، از بین رفته است.
برخلاف بیشتر مشتریان ثروتمند، که به امید ثروتمندتر شدن، به دنبال مشاوران مالی میگردند، افراد 18 تا 35 ساله در کنفرانس «پول درآوردن برای تغییر ایجاد کردن» در نشویل، اینجا هستند تا برعکس آن را انجام دهند. به عنوان فرزندان میلیونرها و میلیاردرها، آنها در میان وارثان بزرگترین انتقال ثروت در تاریخ آمریکا هستند - حدود 16 تریلیون دلار که فقط در دهه آینده به ارث خواهد رسید. و آنها آن را نمیخواهند.
نپذیرفتن پولی که حق آنهاست، ناشی از باورهای عمیق بسیاری از نسل Z و نسل هزاره است - این حس که ثروت بزرگ باید در خدمت یک هدف بزرگتر باشد. اش، 30 ساله، در کنفرانسی که من آن را "خاکستر" خواهم نامید، میگوید: «من 21 ساله بودم که فهمیدم قرار است پول به ارث ببرم. این واقعاً تکاندهنده بود، زیرا من درگیر عدالت آب و هوایی و سلب مالکیت سوختهای فسیلی بودم. مثل این است: اوه، خانواده من از شرکتهایی که من هدف قرار دادهام سود میبرند.»
اینجاست که «پول درآوردن برای تغییر ایجاد کردن» وارد میشود. این کنفرانس، که در محوطه گوتیک یک کالج سابق برای مبلغان مسیحی برگزار میشود، برای کمک به وارثان جوان ثروتمند و سایر افراد با ارزش خالص بالا طراحی شده است تا پول خود را به اهدافی مانند مسکن و عدالت آب و هوایی توزیع کنند. میزبان، «نسل منبع»، در خط مقدم یک صنعت نوظهور قرار دارد که به نسل جدیدی از بچههای صندوق امانی کمک میکند تا از شر ثروت خود خلاص شوند، نه اینکه بیشتر جمع کنند. این جنبش با ظهور دونالد ترامپ، که یک وارث جوان ثروتمند بود و مظهر هر چیزی است که «نسل منبع» به دنبال تغییر آن است، تقویت شده است. این گروه اکنون دارای 1000 عضو است - که بیش از 300 نفر از آنها پس از انتخابات 2016 به آن پیوستهاند - و به دنبال این هستند که فقط در سال جاری 100 میلیون دلار از خود سلب مالکیت کنند.
برای اعضای RG، همانطور که آنها آن را مینامند، به اشتراک گذاشتن ثروتشان در مورد بیداری نیست. این در مورد مسئولیت است. آنها میخواهند از ثروت خود نه برای سود و لذت خود، بلکه برای غنیسازی و توانمندسازی دیگران استفاده کنند. اما روند سلب مالکیت با مجموعهای از چالشهای شخصی و مالی همراه است. وارثان، که بیشتر آنها برای محافظت از حریم خصوصی خود خواستار ناشناس ماندن شدند، در عصری از نابرابری درآمد بیسابقه بزرگ شدند. با ثروتمندتر شدن خانوادههایشان، بیشتر بقیه آمریکا فقیرتر میشدند. سارا، 24 ساله، که خانوادهاش وقت خود را بین خانههایشان در کالیفرنیا و انگلستان تقسیم میکنند، میگوید: «احساس میکردم در موقعیتی نسبتاً مشابه با دوستانم هستم. سپس در مورد ثروت موروثی خود فهمیدم و گفتم: اوه، در واقع، من در یک فضای کاملاً متفاوت هستم.»
چنین درکهایی وارثان را با ترکیبی از احساسات رها کرد: سردرگمی، گناه، شرم، رنجش. برای آنها، چشم پوشی از ثروت مستلزم بازاندیشی نه تنها جایگاه خود در جهان، بلکه هویت خودشان است. آنها از زمینههای مختلفی میآیند و از بسیاری از اهداف مختلف حمایت میکنند، اما همه آنها با یک سوال دست و پنجه نرم میکنند: "فرد ثروتمند خوب" بودن به چه معناست؟
مگ، دختر یک میلیاردر، به من میگوید: «من در آن دوره فیلمهای کانال دیزنی را تماشا میکردم، فیلم ریچی ریچ. و من گفتم: آنها آدم بدها هستند. ما آدم بدها هستیم.»
وارثان در «پول درآوردن برای تغییر ایجاد کردن» شبیه آدم بدها نیستند. در واقع، با توجه به همه تیشرتهای «مالیات بر ثروتمندان» و «آزادی» که پوشیدهاند، حدس نمیزنید که افراد حاضر در این کنفرانس دارای ارزش خالص ترکیبی حداقل 246 میلیون دلار هستند. و این شامل ثروتی نمیشود که آنها از خانوادههای خود به ارث میبرند - حدود 1.5 میلیارد دلار، "نظرسنجی پول" که توسط همه شرکتکنندگان به جز هفت نفر تکمیل شده است.
به من هشدار داده شد که خواندن این نظرسنجی "سنگینترین" بخش آخر هفته است. هدف این نیست که شرکتکنندگان را مقصر جلوه دهیم - بیشتر آنها زنانی جوان، سفیدپوست و دگرباش هستند - بلکه نشان دهیم که چگونه ثروت انباشته شده بیش از حد میتواند باشد. با خواندن نظرسنجی، تقریباً هر آماری با سکوت سنگین روبرو میشود. در زندگی روزمره، بسیاری از وارثان جوان ثروت میتوانند در آنچه RG حالت "انجماد" مینامد، گیر کنند. آنها سعی میکنند به پول خود فکر نکنند. آنها صورتهای بانکی خود را بدون باز کردن دور میاندازند، زیرا این کار به معنای مالکیت امتیاز خود و رویارویی با احساس گناه و شرم است که در مورد آن احساس میکنند. به همین دلیل است که در کارگاهی که من در آن شرکت میکنم، با عنوان "سلب مالکیت تجسم یافته"، وارثان تشویق میشوند تا "سایههای ثروت" خود را به عنوان راهی برای عبور از ناراحتی خود به سمت اقدام، به نمایش بگذارند.
در این کنفرانس، روزها پر از کارگاهها و پنلهایی در مورد همه چیز از عدالت مسکن گرفته تا غرامت است، در حالی که شبها شامل خواندن آثار مایا آنجلو و نمایش نحوه تجویز نارکان است. این صحنه شبیه یک کالج هنرهای لیبرال است: جوان، سرشار از خودشناسی و پرشور تا حد تعصب. اما بر خلاف زندگی عادی خود، جایی که وارثان تمایل دارند در مورد وضعیت مالی خود محتاط باشند، این کنفرانس به آنها این امکان را میدهد تا "داستانهای پول" خود را آزادانه به اشتراک بگذارند. آنها در دوران کودکی تمام تلاش خود را کردند تا با یک فرد متوسط ترکیب شوند - "عبور کنند"، همانطور که یکی از آنها میگوید. مگ میگوید: «من در فضاهای بسیار گرانولا بودم، در صنعت فضای باز کار میکردم و سعی میکردم ثابت کنم که آدم خاکی هستم» - تا اینکه یکی از همکاران به او کار بیشتری پیشنهاد داد، با این تصور که او زیر خط فقر زندگی میکند. او میگوید: «من فقط گفتم، این واقعاً خجالتآور است. کسی سعی میکند این کمک را به من ارائه دهد و شخص دیگری میتواند از آن استفاده کند.»
کار واقعی این کنفرانس در "غرفههای اقدام" مستقر در سراسر ساختمان اصلی انجام میشود. در اینجا شرکتکنندگان میتوانند با مشاوران سرمایهگذاری دارای گواهی و مربیان پول مختلف بنشینند تا در مورد ویژگیهای موقعیت مالی خود بحث کنند و متعهد شوند که ثروت خود را کجا و چگونه ببخشند. سارا در یک غرفه اقدام است که متعهد میشود یک میلیون دلار دیگر از صندوق امانی خود را تا زمان دومین تحلیف ترامپ توزیع کند، که 400000 دلار برای او باقی میگذارد. هدف او این است که داراییهای خود را تا پایان سال 2025 به 70000 دلار "کاهش دهد" تا خود را از شر پولی که از طریق سرمایهداری و استعمار به دستش رسیده است، رها کند، پولی که احساس میکند به ثروت خانوادهاش کمک کرده است. من میپرسم والدینش در مورد تصمیم او چه فکر میکنند.
او میگوید: «پیچیده است. در حالی که مادرش حامی بوده است، پدرش از آنچه که او به عنوان رد یک هدیه میبیند، ناراحت است. بنابراین من فقط این کار را انجام دادم و گفتم خوب، بعداً با آن کنار میآیم.»
برخی از کسانی که در «پول درآوردن برای تغییر ایجاد کردن» شرکت میکنند تا اواخر عمر متوجه نشدند که خانوادههایشان ثروتمند هستند. بسیاری در سازماندهی برای اهدافی مانند مسکن و عدالت آب و هوایی فعال بودند، تا اینکه یک روز صبح از خواب بیدار شدند و با وحشت متوجه شدند که بخشی از مشکلی هستند که با آن میجنگند.
کاوی، 28 ساله که در هند بزرگ شده و اکنون در ماساچوست زندگی میکند، میگوید: «این یک ارث بزرگ یک شبه بود. من در حال آموزش به عنوان یک سازماندهنده بودم. من مستقیماً با افرادی کار میکردم که تحت تأثیر این سیستمهای ظلم و ستم قرار داشتند - و سپس، در پسزمینه، میدانستم که این مقدار هنگفت پول در زندگی ما ظاهر شده است.»
این کنفرانس همچنین به ثروتمندان کمک میکند تا معنای ثروتمند بودن را دوباره تعریف کنند. برای قرار گرفتن در بین 10 درصد ثروتمندترین جوانان آمریکایی، نیازی به میلیونها دلار پول خانوادگی نیست - فقط به درآمد سالانه 105000 دلار نیاز دارد. جوردین میدلبروکس، 31 ساله اهل آستین، در طبقه کارگر بزرگ شد: مادرش سه شغل را بر عهده گرفت تا پدرش را به دانشکده حقوق بفرستد. اما به گفته او، هنگامی که او وکیل شد، شرایط آنها "به طور قابل توجهی تغییر کرد". والدینش توانستند او را به کالج بفرستند، اما همچنان تحت تأثیر مبارزات اولیه خود بودند. میدلبروکس میگوید: «والدین من هنوز هم خود را فقیر میدانند. و اینطور است که آیا خانهات را دیدهای؟ شما فقیر نیستید.» این ناهماهنگی، به همراه تجربه او در مراقبت از یک عزیز، او را با امید به کار در جهت یک سیستم برابرتر به این کنفرانس آورد.
کسانی که در این کنفرانس شرکت میکنند میگویند که یافتن راهی برای سلب مالکیت از پول خود به طرز شگفتانگیزی دشوار بوده است. بسته به نحوه تنظیم صندوقهای امانی آنها، دسترسی به وجوه آنها ممکن است مستلزم این باشد که از طریق خانواده یا یک متولی اقدام کنند، که اغلب منافع خاصی در نگه داشتن پول برای نسلهای آینده دارند. مگ به یاد میآورد که از متولیان پرسیده شده بود: «در مورد فرزندان فرزندانتان چطور؟ و ما گفتیم: در مورد فرزندان همه افراد دیگر چطور؟»
علاوه بر این، صنعت مالی شخصی مبتنی بر ساختن ثروت است، نه خلاص شدن از شر آن. آیریس بریلیانت، یک مربی پول که با وارثان برای توزیع مجدد ثروت خود کار میکند، میگوید: «تقریباً همه مشتریان من واقعاً از تیم مالی که با آن وارد میشوند، ناامید هستند. بریلیانت که در اصل یک رشته شعر بود، به مدت پنج سال به عنوان یک سازمان دهنده در نسل منبع کار کرد قبل از اینکه عمل خود را شروع کند. اکنون او از تقاضا برای خدمات خود غرق شده است. او میگوید: «علاقه بسیار زیادی در حال شکوفایی است و من یک لیست انتظار برای مربیگری فردی دارم. تصور میکنم این مورد برای بسیاری از همسالان من صادق باشد.»
بخشیدن پول خود همچنین با چالش دیگری همراه است: داشتن پول کمتر. خاکستر زمانی که 800000 دلار از پدربزرگ خود به ارث برد، 21 ساله بود، هفتمین نسل از خانوادهای که پول خود را از طریق - بدون شوخی - تولید کاغذ برای پول به دست آورد. خاکستر تقریباً تمام ارث خود را توزیع کرد و 100000 دلار باقیمانده را به جای وال استریت در اقتصاد همبستگی سرمایهگذاری کرد - و سپس بدترین اتفاق افتاد.
اش به من میگوید: «رابطه من با پول وقتی سرطان گرفتم خیلی تغییر کرد. من مجبور شدم یاد بگیرم که چگونه مراقبت دریافت کنم.» خوشبختانه، آنها از طریق شغل خود به عنوان یک سازماندهنده بیمه داشتند و تنها برای یک قبض به مبلغ 250 دلار به کمک والدین خود نیاز داشتند. بقیه به سخاوت دوستان بستگی داشت - که سواری ارائه میدادند، غذا میآوردند و آسایش فراهم میکردند. اش میگوید: «این زیبا بود که در آن شبکه ایمنی جامعه باشم و نظریههایی را آزمایش کنم که: آیا واقعاً از یکدیگر مراقبت خواهیم کرد وقتی پولی برای مراقبت از خود نداریم؟»
در پایان کنفرانس، 35 وارث متعهد شدهاند که در مجموع 9.2 میلیون دلار توزیع مجدد کنند. آنها قول میدهند که در تماس باشند و از این فرصت برای گفتگو و ابراز همدردی در مورد تجربیاتی که تقریباً هیچ کس دیگری نمیتواند با آن ارتباط برقرار کند، سپاسگزارند. یک زن در اواخر دهه 20 زندگی خود در مورد دریافت ارث خود میگوید: «این فوقالعاده منزویکننده بود. این منجر به چالشهای: من کیستم؟ چگونه جا میگیرم؟ چگونه میتوانم به طور معتبر خودم باشم؟» میلیاردر یا میلیاردر جوان بودن به این معنی است که همسالانی بسیار کمی وجود دارند که درک کنند شما از چه چیزی میگذرند - و حتی تعداد کمتری هستند که میتوانند تمایل شما را برای متوقف کردن میلیاردر یا میلیاردر بودن درک کنند.
سارا میگوید: «من قطعاً کمی احساس عجیبی میکنم که بگویم: «هی، اتفاقاً من ثروتمند هستم. مثل اینکه، شما از قبل این را میدانستید، اما، مثل اینکه، حتی ثروتمندتر. در سال آینده، یکی از اهداف من این است که همه افراد زندگی خود را در مورد کارهایی که انجام دادهام، بهروز کنم. این مهم است اگر من را میشناسید، این چیزی است که من به آن مشغول بودهام و این من را تغییر داده است.»
با این حال، در یک نقطه خاص، این در مورد انجام دادن نیست. وقتی آخرین کمک مالی تسویه شد و آخرین سرمایهگذاری انجام شد، سپس زمان "تمام" شدن و زندگی کردن به عنوان یک فرد عادی با یک خانواده فوقالعاده ثروتمند فرا میرسد. این میتواند منجر به احساسات جدیدی از عجیب و غریب بودن شود. اش میگوید: «خواهرم از ثروت موروثی خود برای پرداخت هزینه مسکن خود استفاده میکند و برادرم از آن برای حمایت از تحصیل فرزندانش استفاده میکند. وقتی من در مورد کاری که انجام میدهم صحبت میکنم، یک سردی آرام وجود دارد.» یکی از اعضای خانواده شوخی کرد که اگر اش نتواند اجاره خود را پرداخت کند، سینهخیز به دنبال کمک مالی بازخواهد گشت. اش به یاد میآورد: «من گفتم: «آره، تقریباً.»
اما معلوم شد که زندگی یک توپ منحنی دیگر برای اش داشت: پس از بخشیدن ارث اولیه خود، 80000 دلار دیگر از مادربزرگ خود دریافت کردند. با این حال، این بار، پول دیگر هیچ گناهی را با خود حمل نمیکرد. در عوض، اش فقط خوشحال است که پول بیشتری برای بخشیدن دارد. آنها میگویند که پول، بخش آسان است. پس از آن که تمام شد، وقت آن است که چیزهای دیگری - مهارتها، غذا، مسکن - را برای دستیابی به دنیایی بهتر توزیع کنیم. اش میگوید: همه ارثی برای مشارکت دارند. اش میگوید: «من واجد شرایط تمام نیستم. نمیدانم که آیا کسی تا به حال هست یا نه.»
Kate Lindsay یک نویسنده فرهنگی است که آثارش در The New York Times، The Atlantic و GQ ظاهر شده است. او همچنین میزبان مشترک پادکست ICYMI Slate و نویسنده خبرنامه فرهنگ اینترنتی Embedded است.