دونالد ترامپ، رئیس جمهور، در حالی که برای استقبال از مائوریسیو ماکری، رئیس جمهور آرژانتین و همسرش، جولیانا آوادا، در کاخ سفید در واشنگتن دی سی، در 27 آوریل 2017 بیرون می رود، سلام می دهد. جیم واتسون / خبرگزاری فرانسه از طریق گتی ایمیجز
دونالد ترامپ، رئیس جمهور، در حالی که برای استقبال از مائوریسیو ماکری، رئیس جمهور آرژانتین و همسرش، جولیانا آوادا، در کاخ سفید در واشنگتن دی سی، در 27 آوریل 2017 بیرون می رود، سلام می دهد. جیم واتسون / خبرگزاری فرانسه از طریق گتی ایمیجز

آیا ترامپ «جنگ‌های جدید» به راه خواهد انداخت؟

درس‌هایی از گذشته درباره ترامپ به عنوان فرمانده کل قوا.

رئیس جمهور ایالات متحده اختیار قابل توجهی برای استفاده از نیروی نظامی دارد حتی در غیاب مجوز کنگره و حتی زمانی که چنین اقدامی ناقض قوانین بین المللی باشد. دولت بایدن از طریق مداخلات نظامی خود در خاورمیانه از 7 اکتبر 2023، هم پادمان های موجود محدود کننده اختیارات جنگی ریاست جمهوری را بیشتر تضعیف کرده و هم احتمالاً درگیری جدیدی با حوثی ها برای جانشین خود به ارث گذاشته است.

علیرغم شعار اغلب به کار گرفته شده دونالد ترامپ، رئیس جمهور منتخب مبنی بر "جنگ های جدید نه" و ادعاهایی مبنی بر اینکه ایالات متحده در طول اولین دوره ریاست جمهوری او در صلح بود، واشنگتن هم در درگیری های جدید شرکت کرد و هم بدون مجوز جدید کنگره، درگیری های موجود را تحت رهبری او بین سال های 2017 تا 2021 گسترش داد و تشدید کرد.

چهار سال اول ترامپ در کاخ سفید، فرماندهی را نشان داد که اگرچه نامنظم بود، اما تمایلات خاصی در مورد استفاده از نیروی نظامی داشت. ترامپ به دلیل ماهیت معامله‌گرایانه‌اش، عموماً نسبت به حضور نظامی گسترده ایالات متحده در خارج از کشور و ارزش اتحادها و مشارکت‌های ایالات متحده بدبین بود. او مستعد برتری طلبی در مورد اقدامات نظامی ایالات متحده بود - حملاتی را تا حدی به این دلیل آغاز می کرد که روسای جمهور قبلی از آنها خودداری کرده بودند.

با توجه به آزادی عمل گسترده ای که به فرمانده کل قوا داده شده و قدرت ارتش ایالات متحده، تصمیمات رئیس جمهور جدید در مورد استفاده از زور می تواند پیامدهای جهانی داشته باشد. با توجه به این خطرات، ارزش آن را دارد که سابقه ترامپ در استفاده از نیروی نظامی در اولین دوره ریاست جمهوری خود را دوباره بررسی کنیم.


هنگامی که ترامپ در سال 2017 روی کار آمد، یک مأموریت نظامی ایالات متحده با تمرکز محدود در میدان نبرد پیچیده جنگ داخلی سوریه را به ارث برد. باراک اوباما، رئیس جمهور پیشین او، علیرغم اهداف سیاست گذاری گسترده تر، نیروی نظامی مستقیم در سوریه را برای مبارزه با دولت اسلامی محدود کرده بود و درخواست های مشاوران خود را برای حمله به بشار اسد و اجرای "خط قرمز" تحمیل شده توسط دولت در مورد استفاده از سلاح های شیمیایی رد کرد.

علیرغم بررسی چند ماهه طرح کمپین دولت اوباما برای مبارزه با دولت اسلامی، قابل توجه ترین تغییر اولیه دولت ترامپ، تغییر نام "داعش" به "ISIS" بود. اگرچه نابودی «خلافت» فیزیکی دولت اسلامی و کشته شدن رهبر آن، ابوبکر البغدادی، در نهایت در زمان ترامپ در سال 2019 رخ داد، اما بیشتر دولت او به دفترچه بازی ضد تروریسم اوباما ادامه داد.

با این حال، ترامپ در اوایل دولت خود زمانی که نیروهای اسد حمله مرگبار سارین را به خان شیخون در سال 2017 انجام دادند و ده ها غیرنظامی از جمله کودکان را کشتند، دلیلی برای بازنگری در خط قرمز اوباما داشت. به گفته دو تن از فرزندان ترامپ، ترامپ پس از دیدن تصاویر کودکان سوری که به طرز مرگباری مسموم شده بودند، تصمیم به حمله تلافی جویانه گرفت. اظهارات ترامپ همچنین نشان می داد که او می خواهد از اوباما پیشی بگیرد و از سلف خود به دلیل عدم اجرای خط قرمز انتقاد می کرد.

با این حال، طرح اولیه تلافی ترامپ اجرا نشد. به گزارش باب وودوارد خبرنگار و بعداً تا حدی توسط ترامپ تایید شد، ترامپ ظاهراً به وزیر دفاع جیم متیس زنگ زد تا خواستار ترور اسد شود و فریاد زد: "بیایید او را لعنتی بکشیم! بیایید برویم داخل. بیایید همه آنها را لعنتی بکشیم."

وودوارد گزارش می دهد که متیس به زیردستان خود گفت: "ما هیچ یک از این کارها را انجام نمی دهیم. ما بسیار سنجیده تر عمل خواهیم کرد." (ترامپ این روایت از رویدادها را تکذیب کرده است.) و بنابراین، تلافی ایالات متحده سنجیده تر بود و شامل حملات هوایی به پایگاه هوایی شعیرات بود که ادعا می شد برای انجام حمله مرگبار سارین استفاده شده است.

اگرچه ترامپ مشتاق کشتن تروریست ها بود، اما از هر چیزی که آن را ملت سازی می دانست بیزار بود و عمیقاً نسبت به استقرار گسترده نیروها بدبین بود. این احساسات به تصمیم شتابزده او در دسامبر 2018 در حین تماس تلفنی با رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه، مبنی بر خروج همه نیروهای آمریکایی از سوریه کمک کرد. این اقدام ناگهانی منجر به استعفای متیس شد.

علیرغم اعلام ترامپ، نیروهای آمریکایی در سوریه باقی ماندند زیرا مقامات دولت او از تصمیم خروج کامل عقب نشینی کردند. این امر تا حدی به دلیل تمرکز متناوب ترامپ بر این موضوع و دستور کار جداگانه و جاه طلبانه تر سوریه از سوی زیردستانش بود، برخی از آنها بیشتر علاقمند به استفاده از نیروهای آمریکایی برای مقابله با ایران بودند تا دولت اسلامی. بعداً، در اکتبر 2019، ترامپ در واقع به اصرار ترکیه تا حدی نیروهای آمریکایی را در شمال سوریه عقب کشید.

ترامپ همچنین توسط مقامات دولت خود و اعضای کنگره متقاعد شد که برخی از نیروهای آمریکایی را در سوریه برای «حفظ نفت» نگه دارد. این مدافعان به تمایل دیرینه ترامپ به منافع مادی ملموس از استقرار نظامی ایالات متحده متوسل شدند. این واقعیت که "حفظ نفت" هم غیرعملی و هم غیرقانونی بود مهم نبود.

هنگامی که ترامپ در سال 2017 روی کار آمد، یک مأموریت نظامی ایالات متحده با تمرکز محدود در میدان نبرد پیچیده جنگ داخلی سوریه را به ارث برد. باراک اوباما، رئیس جمهور پیشین او، علیرغم اهداف سیاست گذاری گسترده تر، نیروی نظامی مستقیم در سوریه را برای مبارزه با دولت اسلامی محدود کرده بود و درخواست های مشاوران خود را برای حمله به بشار اسد و اجرای "خط قرمز" تحمیل شده توسط دولت در مورد استفاده از سلاح های شیمیایی رد کرد.

علیرغم بررسی چند ماهه طرح کمپین دولت اوباما برای مبارزه با دولت اسلامی، قابل توجه ترین تغییر اولیه دولت ترامپ، تغییر نام "داعش" به "ISIS" بود. اگرچه نابودی «خلافت» فیزیکی دولت اسلامی و کشته شدن رهبر آن، ابوبکر البغدادی، در نهایت در زمان ترامپ در سال 2019 رخ داد، اما بیشتر دولت او به دفترچه بازی ضد تروریسم اوباما ادامه داد.


تغییر سیاست ترامپ در مورد ایران چشمگیرتر بود. اوباما پس از محدود کردن برنامه هسته ای ایران از طریق یک توافق چندجانبه که با دقت طراحی شده بود، از سمت خود کناره گیری کرد در حالی که نیروهای نیابتی شبه نظامی تهران در عراق با نیروهای آمریکایی آتش بس محتاطانه ای را رعایت می کردند زیرا هر دو با دولت اسلامی می جنگیدند.

ترامپ پس از اخراج بسیاری از بزرگسالان به اصطلاح در اتاق خود، از توافق هسته ای ایران خارج شد و تحریم ها را برای اعمال «حداکثر فشار» مجدداً اعمال کرد. این اقدامات یک روال تنش آمیز را در عراق برهم زد. گروه های شبه نظامی تحت حمایت ایران مستقر در عراق با برطرف شدن محدودیت های تهران، حملات به نیروهای آمریکایی را در سال 2018 از سر گرفتند.

با این وجود، ترامپ مشتاق ورود به درگیری بزرگ با ایران نبود. پس از سرنگونی یک پهپاد آمریکایی توسط ایران بر فراز خلیج فارس در سال 2019، ترامپ در نهایت از حمله تلافی جویانه ای که مشاوران جنگ طلبش طرفدار آن بودند خودداری کرد - ظاهراً به دلیل توصیه احتیاط آمیز تاکر کارلسون. ترامپ همچنین از حمله به ایران در پاسخ به حملات موشکی ایران به تاسیسات نفتی در عربستان سعودی خودداری کرد. ترامپ علیرغم اینکه علناً تهران را مسئول حمله سپتامبر 2019 دانست، اعلام کرد که "می خواهد از درگیری" با ایران "اجتناب کند" و علاقه خود را به توافق هسته ای جدید با جمهوری اسلامی نشان داد.

با این حال، جنگ طلبان ایران که ترامپ را احاطه کرده بودند، در نهایت او را متقاعد کردند که اقدام نظامی قابل توجه و تحریک آمیزی علیه ایران انجام دهد. بر اساس گزارش جک مورفی و زاک دورفمن، مقاماتی مانند مایک پمپئو، رئیس وقت سیا، برنامه ریزی برای کشتن ژنرال قاسم سلیمانی را از اوایل سال 2017 آغاز کردند. ادامه حملات به پرسنل آمریکایی در عراق از سوی نیروهای تحت حمایت ایران در اواخر سال 2019 توجیهی ایجاد کرد. او در نهایت در ژانویه 2020 کشته شد.

مشخص نیست که مشاوران ترامپ در مورد واکنش احتمالی ایران به قتل سلیمانی چه چیزی به او گفته اند. اما به نظر نمی رسد که او انتظار باران موشک های بالستیک تلافی جویانه ای را داشته باشد که ایران بر سر نیروهای آمریکایی در عراق رها کرد. مسلماً، او به دنبال کم اهمیت جلوه دادن فوری این حمله در تلاش برای کاهش تنش با ایران بود - پس از حملات، در توییتی نوشت "همه چیز خوب است". ترامپ همچنان جراحات وارده به نیروهای آمریکایی - بیش از 100 عضو خدمت با آسیب های مغزی تروماتیک - را به عنوان سردرد کم اهمیت جلوه داده است. در واقع، ظاهراً مقامات پنتاگون نگران بودند که اهدای نشان قلب ارغوانی به نیروهای مجروح روایت ترامپ را تضعیف کند.

چنین تلافی جویی قابل پیش بینی ایران، دلیلی بود که هر دو دولت بوش و اوباما از کشتن سلیمانی خودداری کرده بودند.

دولت ترامپ، جنگ طلبان ایران در کنگره و مفسران متعاقباً تلاش کرده اند تا کشتن سلیمانی را به عنوان «احیای بازدارندگی» در برابر ایران مطرح کنند. چنین چرخشی نه تنها حمله موشکی بالستیک فوری ایران به نیروهای آمریکایی را پنهان می کند، بلکه حملات بیشتر به نیروهای آمریکایی در عراق توسط گروه های تحت حمایت ایران در بقیه دوره ترامپ را نیز پنهان می کند که برخی از آنها منجر به تلفات آمریکایی شد.


در یمن، دولت اوباما یک کمپین ضد تروریسم علیه القاعده در شبه جزیره عربستان (AQAP) و درگیری با شبه نظامیان حوثی را به ترامپ واگذار کرد که در آن ایالات متحده مستقیماً نمی جنگید (به جز یک حمله واحد به تاسیسات راداری حوثی ها در اواخر سال 2016).

با این حال، ایالات متحده سلاح، تعمیر و نگهداری و قطعات یدکی ضروری برای کمپین بمباران ویرانگر ائتلاف نظامی به رهبری عربستان سعودی را فراهم می کرد. تمایل ائتلاف به استفاده از سلاح‌های آمریکایی برای بمباران غیرنظامیان یمنی - و عدم موفقیت آن در بهبود هدف‌گیری در طول 18 ماه - باعث شد رئیس‌جمهور خروجی پس از بمباران یک مراسم تشییع جنازه در صنعا توسط هواپیماهای جنگی آن، که منجر به کشته شدن بیش از 100 غیرنظامی شد، انتقال مهمات با هدایت دقیق به عربستان سعودی را به حالت تعلیق درآورد.

از جمله اولین اقدامات نظامی ترامپ به عنوان فرمانده کل قوا، چراغ سبز نشان دادن به حمله کماندویی نادر و پرخطر علیه AQAP در یمن بود که دولت اوباما از آن صرف نظر کرده بود. حمله ایالات متحده در کنار نیروهایی از امارات متحده عربی منجر به تلفات متعدد غیرنظامیان - از جمله کودکان - و مرگ یک تفنگدار دریایی آمریکایی شد.

ترامپ همچنین به سرعت تعلیق فروش اسلحه در دوره حکومت اوباما را لغو کرد. در حالی که او علاقه کمی به درگیری نظامی مستقیم ایالات متحده در درگیری سعودی-حوثی داشت، ترامپ مشتاق فروش سلاح به ریاض بود.

اگرچه دولت او بعداً به دنبال اطمینان از عربستان سعودی بود که از سلاح های آمریکایی مطابق با قوانین جنگ استفاده خواهد کرد، اما تمایل به فروش سلاح بر پاسخگویی سایه افکند. پس از اینکه عربستان سعودی از مهمات با هدایت دقیق ساخت آمریکا برای حمله به یک اتوبوس مدرسه پر از کودکان یمنی در سال 2018 استفاده کرد، ترامپ این حمله را به عنوان یک "نمایش وحشتناک" توصیف کرد و صراحتاً اعتراف کرد که سعودی ها "نمی دانستند چگونه از سلاح استفاده کنند."

هنگامی که بازرس کل وزارت امور خارجه در مورد فروش سلاح های آمریکایی به عربستان سعودی و تلاش های وزارتخانه برای محدود کردن تلفات غیرنظامیان تحقیق کرد، ترامپ بازرس کل را اخراج کرد و بعداً وزارتخانه نتایج کامل تحقیقات را سرکوب کرد.


هیچ گوی بلورینی برای پیش بینی نحوه استفاده ترامپ از قدرت خود به عنوان فرمانده کل قوا وجود ندارد. میزان دخالت شخصی ترامپ در سیاست، اینکه او تصمیم می گیرد به چه کسی گوش دهد و تمایل یا توانایی تیمش برای تعدیل پیشنهادهای عجیب و غریب، از جمله منابع عدم اطمینان است.

با این وجود، سابقه او از سال 2017 تا 2021 و اظهارات بعدی - به ویژه پس از انتخابات 2024 - می تواند پیش نمایشی از دستور کار او به عنوان فرمانده کل قوا ارائه دهد.

ترامپ کبوتر نیست و علاقه زیادی به صدور تهدیدهای نظامی تند دارد. (اظهارات اخیر او در مورد اقدام نظامی احتمالی در مورد گرینلند و پاناما به نظر می رسد بیشتر جنبه ترول و لاف زدن دارد - در حال حاضر.) و اگرچه چنین تهدیدهایی به تنهایی ممکن است به منافع ایالات متحده آسیب برساند، اما او اغلب پیگیری نمی کرد و به نظر می رسد که او از درگیر کردن عمدی ایالات متحده در یک درگیری مسلحانه بزرگ خودداری کند. در واقع، او ممکن است دوباره به دنبال خارج کردن نیروهای آمریکایی از درگیری ها در سوریه، سومالی و احتمالاً عراق باشد.

با این حال، غرایز ترامپ باید فقط آرامش محدودی را برای کسانی که نگران جنگ های بیشتر ایالات متحده هستند فراهم کند. تمایل او به تشدید کمپین های بمباران ایالات متحده در سومالی و افغانستان قبل از اقدام به خروج نیروهای آمریکایی می تواند الگویی برای نحوه برخورد او با درگیری با حوثی ها باشد که ممکن است به ارث ببرد. سابقه او در توانمندسازی کمپین نظامی عربستان سعودی در یمن نشان می دهد که او از دامن زدن به جنگ های دیگر کشورها، بدون توجه به نحوه جنگ آنها، خوشحال است.

و مانند حمله سلیمانی، ترامپ ممکن است بدون درک کامل عواقب اقدامات خود، به ویژه اگر مشاورانش او را تشویق کنند، بی احتیاطی عمل کند. در این راستا، تفکرات ترامپ در اولین دوره خود در مورد حملات موشکی به کارتل های مواد مخدر مکزیکی به ویژه نگران کننده است.

با ایجاد تردید در مورد اینکه آیا ایالات متحده از متحدان و شرکا دفاع می کند، ترامپ ممکن است ماجراجویی توسط رقبای تجدیدنظرطلب و همچنین احتیاط هسته ای توسط کشورهایی مانند کره جنوبی را تشویق کند، که ممکن است تصمیم بگیرند زمان آن فرا رسیده است که به سطح خودکفایی برسند که قبلاً ضروری نمی دانستند.

حامیان ترامپ گاهی اوقات غیرقابل پیش بینی بودن او را به عنوان فضیلتی می ستایند که دشمنان خارجی را نامتعادل و بازدارنده نگه می دارد. چه فضیلت باشد یا نه، فرمانده کل قوا قدرتمندترین ارتش جهان دوباره غیرقابل پیش بینی خواهد بود و احتمالاً حتی کمتر از دوره اول خود محدود خواهد شد، با توجه به پادمان های ضعیف در مورد استفاده از زور توسط رئیس جمهور ایالات متحده.