ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، با ساختن یک شهرت اسطورهای به عنوان سدی تنها در برابر استبداد جهانی، سهشنبه گذشته این شهرت را از بین برد و قانونی را تصویب کرد که استقلال نهادهای مبارزه با فساد کشورش را در حالی که آنها به نزدیکترین همپیمانان سیاسی او، از جمله یکی از شرکای تجاری قدیمی و یک معاون نخستوزیر سابقش نزدیک شده بودند، تضعیف کرد. او برای توجیه این تصمیم، آن را در یک توطئه ساختگی پنهان کرد و تلویحاً اشاره کرد که جاسوسان روسی خود را در سازوکار عدالت نفوذ دادهاند. این تاکتیک یک آدم رذل است.
با وجود جنگ جاری، اوکراینیها در اعتراض به خیانت رئیسجمهورشان به دموکراسی، خیابانهای کییف را پر کردند و زلنسکی را مجبور کردند تا قانون جدیدی را برای لغو مصوبهای که به تازگی امضا کرده بود، معرفی کند. این یک اعتراف به اشتباه بود — و احتمالاً یک ژست توخالی، زیرا بعید است که لایحه جدید در مجلس به تصویب برسد. اینکه زلنسکی اینقدر گستاخانه موانع مبارزه با فساد اوکراین را تضعیف کرد، نباید شوکهکننده باشد. این موانع تنها تحت فشار مداوم دولت اوباما و به عنوان بخشی از یک توافق صریح ایجاد شدند: در ازای حمایت نظامی و مالی، اوکراین الیگارشهای خود را مهار کرده و نهادهای عمومی خود را اصلاح میکرد. با گذشت زمان، این کشور، هرچند نامنظم، به سمت سیستمی شفافتر و کمتر تحت سلطه قدرتهای پنهان حرکت کرد.
اما در دوران ترامپ، ایالات متحده با افتخار نسبت به فساد جهانی تحملپذیر شده است. در واقع، این کشور فعالانه گسترش آن را تشویق میکند. فراتر از نمونهٔ فاسد خود رئیسجمهور، این یک سیاست عمدی است. دونالد ترامپ، آجر به آجر، دستگاهی را که پیشینیان او برای مهار دزدیسالاری (کلپتوکراسی) جهانی ساخته بودند، برچیده است و رهبران در سراسر جهان این واقعیت را پذیرفتهاند که فشار برای حکمرانی باز و دموکراتیک از بین رفته است.
سه هفته پس از آغاز دوره فعلی ریاستجمهوری خود، ترامپ اجرای قانون مبارزه با اعمال فساد در خارج (Foreign Corrupt Practices Act) را متوقف کرد – و با صدای بلند اعلام نمود که ایالات متحده قرار نیست به نظارت بر رشوه خواری خارجی بپردازد. چند هفته بعد، آمریکا برای اولین بار از زمان تأسیس گروه کاری مبارزه با رشوه خواری سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) در ۳۰ سال پیش، از حضور در جلسه آن خودداری کرد. همانطور که رئیس گروه مبارزه با فساد سازمان شفافیت بینالملل (Transparency International) هشدار داد، ترامپ «سیگنالی خطرناک فرستاده بود که رشوه خواری دوباره روی میز است.»
برای دههها، ایالات متحده فراتر از پیگرد قضایی پروندههای رشوه خواری عمل کرد؛ این کشور تلاش کرد سازمانهای جامعه مدنی را پرورش دهد که به دموکراسیهای نوظهور در مبارزه با فساد یاری رسانند. اما با بازگشت به ریاستجمهوری، ترامپ USAID (آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده)، National Endowment for Democracy (وقف ملی برای دموکراسی)، و U.S. Institute of Peace (موسسه صلح ایالات متحده) را نابود کرد و مجموعهای از نهادهای دولتی را که بیسروصدا به روزنامهنگاران تحقیقی آموزش میدادند، قضات را تعلیم میدادند، و از ناظران حمایت مالی میکردند، برچید.
این گروهها تلفات اتفاقی در تخریب به ظاهر پراکنده دولت آمریکا توسط DOGE نبودند. ترامپ مدتها بود که از قانون مبارزه با اعمال فساد در خارج متنفر بود و آن را «قانونی وحشتناک» توصیف میکرد، کینهای که با اتهامات مربوط به معاملات مشکوک برخی از نزدیکترین همکارانش در خارج از کشور تشدید شده بود. از بین بردن برنامهها و سازمانهایی که با دزدیسالاری مبارزه میکنند، با غرایز «آمریکا اول» پایگاه او همخوانی داشت؛ افرادی مانند تاکر کارلسون و استیو بنن از صدور ارزشهای لیبرال به جهان متنفرند.
از ویرانههای این نهادها، «دکترین ترامپ» شکل گرفته است، دکترین که از قدرت اقتصادی و سیاسی آمریکا برای محافظت از خودکامگان فاسد در برابر پاسخگویی استفاده میکند. بنیامین نتانیاهو، که به دلیل رشوه، کلاهبرداری و سوء استفاده از اعتماد در دادگاه محاکمه میشود، یکی از ذینفعان اصلی بوده است. درست زمانی که او آماده میشد زیر سوگند شهادت دهد، ترامپ این پیگرد را «شکار جادوگر سیاسی» نامید و تهدید کرد که اگر محاکمه ادامه یابد، کمکهای ایالات متحده را قطع خواهد کرد. با توجه به وابستگی اسرائیل به حمایت آمریکا، این تهدید قدرتمند بود. کمی پس از اظهارات ترامپ، دادگاه شهادت نتانیاهو را به دلیل نگرانیهای امنیت ملی به تعویق انداخت.
ترامپ طوری عمل میکند که گویی عدالت برای قدرتمندان یک حکم اخلاقی است. به نظر میرسد هیچ اقدام تلافیجویانهای غیرقابل قبول نیست. برای دفاع از متحد پوپولیست خود در برزیل، ژائیر بولسونارو، که با اتهامات مربوط به تلاش برای کودتا روبرو است، ترامپ ویزای الکساندر د مورایس، قاضی دیوان عالی که ناظر بر این پرونده است، را لغو کرد. ماه گذشته، ترامپ تهدید کرد که برای مجازات این کشور به دلیل پیگرد قضایی بولسونارو، تعرفههای ۵۰ درصدی بر صادرات فولاد، آلومینیوم و محصولات کشاورزی برزیل اعمال خواهد کرد.
این واقعگرایی سختگیرانه است، نه صرفاً خویشاوندی ایدئولوژیک. ترامپ برای محافظت از خود، باید از حقوق دزدیسالاران (کلپتوکراتها) پوپولیست در همه جا دفاع کند. او باید آن نوع پیگرد قضایی را که ممکن است روزی خودش با آن روبرو شود، بیاعتبار کند. این امر مستلزم بازتعریف سوء رفتار به عنوان یک دولتمردی کاملاً قابل قبول است.
ترامپ با حذف مبارزه با فساد از واژگان اخلاقی سیاست خارجی آمریکا، در حال بازسازی نظم جهانی است. او در حال پایهریزی جهانی جدید است که در آن دزدیسالاری (کلپتوکراسی) بدون مانع شکوفا میشود، زیرا دیگر هیچ ابرقدرتی وجود ندارد که حتی به لحاظ لفاظی، آرزوی پاکسازی جهان از فساد را داشته باشد. البته، ایالات متحده هرگز به اندازه کافی فشار نیاورده است و درآمدهای نامشروع به حسابهای بانکی آن قاچاق شده و در شرکتهای صوری پنهان شدهاند. با این حال، الیگارشها مجبور بودند دزدی خود را پنهان کنند، زیرا حداقل تهدید پیامدهای قانونی وجود داشت. در جهانی که ترامپ در حال ساخت آن است، نیازی به پنهانکاری نیست – فساد یک اعتبار است، نه یک مسئولیت.
زلنسکی گواه این پارادایم جدید است. اگرچه مبارزات اولیه او برای ریاستجمهوری در سال ۲۰۱۹ توسط یک الیگارش حمایت میشد، اما هرگز نمیتوان او را با بولسونارو یا نتانیاهو اشتباه گرفت. او با غارت دولت خود را ثروتمند نکرد. اما اکنون که ترامپ به جهان اجازه داده تا از آرمانهای حکمرانی خوب رویگردان شود، حتی زلنسکی مقدسمآب نیز از این فرصت استفاده کرده تا از سودجوییهای غیرقانونی دوستان و همپیمانانش محافظت کند.
با این حال، میراثی از سیستم قدیمی وجود دارد که ترامپ آن را به طور کامل از بین نبرده است: نهادها و جوامع مدنی که ایالات متحده یک نسل برای کمک به ایجاد آنها صرف کرده است. در اوکراین، این سازمانها و فعالان از عقبنشینی به الیگارشی خودداری کردهاند و ممکن است هنوز بتوانند محافظان دولتی خود را در برابر فساد حفظ کنند. در حال حاضر، آنها تنها چیزی هستند که بین جهان و دوران طلایی جدید مصونیت باقی ماندهاند.