تصویری جو بایدن را در یک تریبون نشان می دهد که روی پلی بر روی پرتگاهی ایستاده است که دو سر دونالد ترامپ به صورت نیمرخ پایه پل را تشکیل می دهند. تصویرسازی برای فارن پالیسی اثر برایان استافر
تصویری جو بایدن را در یک تریبون نشان می دهد که روی پلی بر روی پرتگاهی ایستاده است که دو سر دونالد ترامپ به صورت نیمرخ پایه پل را تشکیل می دهند. تصویرسازی برای فارن پالیسی اثر برایان استافر

چرا سیاست خارجی بایدن ناکام ماند

کاخ سفید هرگز به استانداردهای بزرگ خود نرسید.

دولت بایدن در بدو تاسیس با افتخار اعلام کرد که «آمریکا بازگشته است». استراتژی امنیت ملی 2022 اعلام کرد که با «بهره گیری از نقاط قوت ملی خود و بسیج ائتلاف گسترده ای از متحدان و شرکا، ما دیدگاه خود را از جهانی آزاد، باز، مرفه و امن پیش خواهیم برد، از رقبا پیشی خواهیم گرفت و پیشرفت معناداری در مسائلی مانند تغییرات آب و هوایی، سلامت جهانی و امنیت غذایی برای بهبود زندگی نه تنها آمریکایی ها، بلکه مردم سراسر جهان ایجاد خواهیم کرد.»

عناصر اصلی این آرزو عبارت بودند از «سیاست خارجی برای طبقه متوسط» (به معنای سیاست صنعتی، تجارت محدود و هزینه های گسترده دولتی)، ترجیح دادن دیپلماسی بر نیروی نظامی و تعمیق و گسترش اتحادها. این سیاست به طور صریح دموکراسی را در داخل و خارج از کشور مرتبط می دانست. آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه، در مقاله ای اخیر در فارن افرز نوشت که دولت توانست با موفقیت «راهبرد تجدید، جفت کردن سرمایه گذاری های تاریخی در رقابت پذیری در داخل با یک کارزار دیپلماتیک فشرده برای احیای مشارکت ها در خارج» را به اجرا بگذارد.

استانداردهایی که دولت بایدن برای خود تعیین کرده است، یکی از راه های سنجش موفقیت یا شکست سیاست های آن است. و بر اساس معیارهای خود تیم بایدن، سیاست های خارجی آن به استانداردهای بزرگ خود نرسیده است. به نظر می رسید طبقه متوسط ​​بیشتر نگران تورم است تا دموکراسی در داخل یا بازگشت آمریکا به خارج از کشور؛ در اواخر دوره ریاست جمهوری بایدن، دو سوم رای دهندگان آمریکایی کشور را در مسیر اشتباه می دانستند. و دولت بایدن به جای تقویت دموکراسی در داخل کشور، به پلی بین اولین و دومین دوره ریاست جمهوری ترامپ تبدیل شده است.


خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان در سال 2021، میزان محبوبیت جو بایدن، رئیس‌جمهور را کاهش داد و از آنجا به بعد هرگز بهبود نیافت. اگرچه توافق دونالد ترامپ، رئیس جمهور وقت با طالبان در سال 2020 باعث این فاجعه شد، امتناع بایدن از پذیرش هرگونه مسئولیت در قبال نتیجه یا اشتباه در اجرا، و تشدید آن توسط جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی، به درستی شایستگی تیمی را زیر سوال برد که به خود می بالید و خود را به عنوان یک تیم امن پس از آشوب های کثیف دولت ترامپ معرفی می کرد.

اما حتی قبل از فاجعه افغانستان، بایدن نسبت به پیامدهای سیاست خارجی اظهارات عمومی بی پروا خود بی تفاوتی نشان داد. او ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه را «قاتل» خواند و تهدید کرد که محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی را به «منفور» تبدیل خواهد کرد. در حالی که این احساسات قابل تحسین بودند، اما با سیاست هایی مطابقت نداشتند و در عوض زمانی که آن رهبران عواقبی را بر ایالات متحده تحمیل کردند، از بین رفتند. چنین اظهاراتی با اظهارات رئیس جمهور مبنی بر اینکه حداقل چهار بار ایالات متحده نیروهایی را برای دفاع از تایوان اعزام خواهد کرد، مطابقت دارد: مشکل سیاست نیست، بلکه عدم ارتباط بین این اظهارات و تهیه نیروی نظامی برای دستیابی به آن، و عدم وجود یک کارزار آموزش عمومی برای آماده سازی آمریکایی ها برای جنگ علیه چین است. با توجه به سابقه تسلیم شدن چاپلوسانه، همانطور که زمانی که مقامات بایدن متوجه شدند که عربستان سعودی در واقع برای اهداف ایالات متحده در خاورمیانه مهم است، می تواند بر اقتصاد ایالات متحده تأثیر بگذارد و گزینه همکاری با چین را دارد، محتمل ترین واکنش بایدن به بلوف زدن چین، عدم اجرای سیاست اعلام شده خود بود.

این شکست اصلی سیاست خارجی بایدن است: شکاف گسترده بین اظهارات شجاعانه و آنچه که دولت واقعاً مایل به ریسک کردن یا متعهد شدن برای دستیابی به اهداف خود بود. از نظر تئوری، سیاست بایدن در قبال ایران این بود که مگر اینکه تهران از توسعه سلاح های هسته ای صرف نظر کند و به یک توافق هسته ای طولانی تر و قوی تر متعهد شود، ایالات متحده زیرساخت هسته ای این کشور را نابود خواهد کرد. با این حال، غیرممکن است تصور کنیم رئیس‌جمهوری که اینقدر متعهد به کاهش دخالت آمریکا در خاورمیانه است و به‌طور کلی نسبت به استفاده از نیروی نظامی تردید دارد، این سیاست را اجرا کند.

هیچ کجا شکاف بین هدف و ریسک آشکارتر یا مخرب‌تر از اوکراین نیست. مقامات بایدن بارها اعلام کردند که ایالات متحده از اوکراین «تا هر زمان که طول بکشد» حمایت خواهد کرد و بیش از 100 میلیارد دلار کمک مالی متعهد شده است، اما آنها این کمک را کندتر از حد مورد نیاز ارائه کردند و بدون در نظر گرفتن هزینه های خون و شتاب ناشی از ترس از تشدید تنش. تردید آنها در تعهد به بازپس گیری قلمرو به رسمیت شناخته شده بین المللی اوکراین حتی شرایط غیرعادی را ایجاد کرد که در آن متحدان اروپایی آمریکا انتقال سلاح هایی را آغاز کردند که واشنگتن در ارائه آنها تردید داشت. تنها پس از آن بود که دولت بایدن با اکراه به دلیل شرمندگی ناشی از شجاعت متحدان کوچکتر و آسیب پذیرتر مجبور به همترازی شد.

دولت در اوایل تهاجم روسیه محتاط نبود. ترس از تبدیل شدن یک جنگ منطقه ای به یک جنگ جهانی موجه بود. اما رویکرد آن در مخابره این ترس، مسکو و سایر دشمنان را تشویق کرد تا استراتژی‌هایی را اتخاذ کنند که تهدیدی برای تشدید تنش بودند، همانطور که روسیه اخیراً در اصلاح دکترین هسته‌ای خود زمانی که ایالات متحده سرانجام به اوکراین اجازه داد از موشک‌های ATACMS علیه اهدافی در داخل روسیه استفاده کند، انجام داد. و علی‌رغم تهدیدها و خطوط قرمز متعدد روسیه با گسترش حمایت غرب، جنگ فراتر از اوکراین گسترش نیافته یا به استفاده از سلاح های هسته ای نرسیده است. این نشان دهنده درک بیشتری در مسکو نسبت به واشنگتن از معادله قدرت اساسی به نفع ایالات متحده و متحدانش است. با این حال، دولت بایدن بیش از حد محتاط ماند، به طوری که نه تنها از موفقیت اوکراین جلوگیری کرده، بلکه حمایت ایالات متحده را از ادامه کمک به اوکراین کاهش داده است.

دولت بایدن همچنین چشم خود را بر روی مشکلات رو به رشد مانند برنامه های هسته ای ایران و کره شمالی بسته است. در اوایل سال 2020، زمان دستیابی به سلاح هسته ای ایران یک سال بود. اکنون احتمالاً یک تا دو هفته است. در سال 2021، کارشناسان تخمین زدند که کره شمالی بین 10 تا 20 کلاهک هسته ای جمع آوری کرده است. اکنون تقریباً 50 عدد دارد، با مواد شکاف پذیر برای 70 تا 90 عدد بیشتر. به نظر نمی رسید تیم بایدن تا سال 2023 سیاست خاصی در مورد کره شمالی داشته باشد. کره شمالی حتی در استراتژی امنیت ملی، مانند ناامنی غذایی و امنیت آب و هوا و انرژی، شایسته یک زیرعنوان نبود. در عوض، فقط اشاره گذرا به تهدید برنامه های هسته ای و موشکی کره شمالی وجود داشت. دولت بایدن به سادگی تحریکات ناشی از گسترش زرادخانه سلاح های هسته ای، پرتاب مکرر موشک و ماهواره را که نشان دهنده توانایی بهبود یافته برای هدف قرار دادن ایالات متحده بود، رد کردن اتحاد کره توسط پیونگ یانگ و ارائه توپخانه و سایر سلاح ها به روسیه را نادیده گرفت.

تعهد حداقل 10000 سرباز کره شمالی به جنگ روسیه در اوکراین باعث ایجاد هشداری در میان متحدان در اروپا و آسیا شد که دولت سرانجام مجبور به واکنش شد. بایدن رفتار پیونگ یانگ را «خطرناک و بی ثبات کننده» اعلام کرد و گفت باید کاری انجام شود، اما فراتر از تشویق بی اثر چین به مهار کره شمالی و ادعای اینکه اکنون با تاخیر به اوکراین اجازه خواهد داد تا استفاده از برخی سلاح های آمریکایی را در بردهای موثر خود آغاز کند، کاری انجام نداد. اما فقط در مجاورت یک بخش از نبرد، بار دیگر اضطراب های واشنگتن را به متجاوز مخابره کرد. بازدارندگی اینگونه کار نمی کند. دولت بایدن به جای ایجاد عدم اطمینان و ترس در دشمنان خود در مورد چگونگی استفاده ایالات متحده از قدرت خود برای جلوگیری یا مجازات اقدامات بدخواهانه آنها، محدودیت هایی را که بر رفتار ایالات متحده اعمال می کرد، پیش بینی کرد.

تصویری جو بایدن را در یک تریبون با یک حباب گفتگو به شکل کره زمین نشان می دهد که نیمی از آن با داربست های ناقص به پایان رسیده است. سایه ای به شکل ترامپ بر روی بایدن دیده می شود.
تصویری جو بایدن را در یک تریبون با یک حباب گفتگو به شکل کره زمین نشان می دهد که نیمی از آن با داربست های ناقص به پایان رسیده است. سایه ای به شکل ترامپ بر روی بایدن دیده می شود. تصویرسازی برای فارن پالیسی اثر برایان استافر

یکی دیگر از نقص های عمده سیاست خارجی دولت بایدن، عدم وجود ابتکارات تجاری معنادار بود. متحدان در آسیا امیدوار بودند که دولت بایدن مجدداً به مشارکت ترانس پاسیفیک بپیوندد. آنچه آنها به دست آوردند، کشتی های خالی دیرهنگامی در چارچوب اقتصادی هند و اقیانوس آرام و مشارکت آمریکایی ها برای رفاه اقتصادی بود که هیچ یک از آنها مفاد دسترسی به بازار را فراهم نکردند. کاخ سفید بایدن به طور خصوصی اعلام کرد که به طور جدی توافق نامه های تجاری دو جانبه و باریک بخشی را دنبال خواهد کرد، اما کار زیادی انجام نداد. رئیس جمهور در نشست همکاری اقتصادی آسیا و اقیانوسیه در نوامبر 2023 با لغو کردن توافقی که قبلاً با 13 کشور دیگر مذاکره شده بود، به این آسیب افزود.

این کمبود فرصت با حفظ تعرفه های ترامپ بر متحدان، محدودیت های "خرید آمریکا" و یارانه ها به مشاغل ایالات متحده همراه شده است و سیاست اقتصادی بین المللی ایالات متحده را پسرفت کرده است. آنچه متحدان می خواهند، چشم اندازی برای رفاه متقابل بدون نیاز به تکیه بر چین است و آنچه از دولت بایدن دریافت کرده اند، محدودیت های بیشتر بر مشاغل آنها و تهدید تحریم علیه تجارت با چین است.

هزینه های دفاعی حتی بزرگتر به نظر می رسد. بودجه دفاعی ایالات متحده در هر چهار سال دوره ریاست جمهوری وی از تورم عقب ماند. ارتش ایالات متحده در این چهار سال به جای پیشرفت، عقب نشینی کرد. در سال اول دولت بایدن، کنگره به صورت دو حزبی 25 میلیارد دلار به درخواست بودجه رئیس جمهور اضافه کرد. در سال دوم، کنگره 45 میلیارد دلار به درخواست بودجه رئیس جمهور اضافه کرد. در حال حاضر، کنگره در حال تصمیم گیری بین پایبندی به سقف بودجه رئیس جمهور (در مجلس نمایندگان) و افزایش درخواست او بین 21.5 میلیارد دلار (کمیته تخصیص بودجه سنا) و 37.4 میلیارد دلار (کمیته خدمات مسلح سنا) است.

در همین حال، روسیه هزینه های دفاعی خود را به سطوح بی سابقه افزایش داده است، به طوری که یک سوم بودجه این کشور را در سال 2025 تشکیل خواهد داد و چین از سال 2015 بودجه خود را بیش از دو برابر کرده است (و این فقط با استفاده از ارقام دولت چین است. محاسبه هزینه های دفاعی چین به گونه ای که ایالات متحده آن را محاسبه می کند، آن را به بیش از 700 میلیارد دلار می رساند که نزدیک به برابری با هزینه های ایالات متحده است). دولت بایدن چین را به عنوان "چالش شتاب دهنده" توصیف می کند و به این کشور اجازه داده است که تقریباً در هر معیار قابلیت های دفاعی و دفاعی صنعتی از ایالات متحده پیشی بگیرد.

عقب نشینی تحقیرآمیز از افغانستان، اجازه دادن به فرسایش بازدارندگی، اتخاذ رویکردی ریسک گریزانه در قبال دشمنان، پافشاری بر یک رویکرد ناموفق در قبال تهاجم روسیه به اوکراین، سیاست تجاری که هیچ کاری انجام نمی دهد و هزینه های دفاعی ناکافی - اینها همه مسائل مهمی هستند که در سیاست امنیت ملی اشتباه می شوند. ناامیدی های کمتری نیز وجود داشت، مانند اجلاس دموکراسی در سال 2021 که طراحی شده بود تا "حکومت دموکراتیک را در داخل و خارج تقویت کند" که تنش ها را با متحدان محروم تشدید کرد و هیچ نتیجه ای نداشت.

همچنین یک فرصت از دست رفته بزرگ در تثبیت آمریکای شمالی به عنوان یک سکوی کار، شبکه تولید و توزیع انرژی و یک پایگاه تامین و تولید وجود داشت. اگر ایالات متحده و همسایگان مجاورش می توانستند راه هایی برای تعمیق همکاری خود پیدا کنند، آنها از مقیاس اقتصادی برای مقابله با چین، تامین زنجیره های تامین و کاهش مهاجرت با افزایش استانداردهای زندگی در مکزیک و دادن عمق استراتژیک به ایالات متحده برای مدیریت جریان مهاجران در مرز جنوبی مکزیک برخوردار می شدند. این یک اقدام بزرگ برای سه دولت خواهد بود، اما جایگزین آن این است که مکزیک در حال فرو رفتن در جنایتکاری است و چین در حال دستیابی به یک درب پشتی به اقتصاد ایالات متحده و گسترش نفوذ خود در آمریکای لاتین است. دولت بایدن حتی تلاشی برای آن نکرد. در واقع، یکی از اولین اقدامات رسمی بایدن لغو پروژه خط لوله کی‌استون ایکس‌ال بین آمریکا و کانادا بود.

با این حال، سابقه دولت فقط یک سلسله شکست نیست. دستاوردهای بسیار مهمی داشت. ایالات متحده در طول دوره بایدن وارد یک جنگ بزرگ نشد و با توجه به اینکه جهان چقدر خطرناک می شود، این یک دستاورد بزرگ است. من ترجیح می دادم بازدارندگی بیشتری داشته باشم و امتیازات کمتری برای دستیابی به آن بدهم، اما دور نگه داشتن ایالات متحده از جنگ های بزرگ برای کشور خوب است، به ویژه زمانی که اختلافات داخلی بزرگ هستند و غیرقابل حل هستند.

دولت تهدیدها را اولویت بندی کرد و چین در درجه اول قرار داشت و هم همکاری و هم ابزارهای مقابله با آنها را گسترش داد. به AUKUS، یک توافق سه جانبه با استرالیا و بریتانیا برای توسعه نظامی تعاونی پیوست. همکاری های دفاعی با فیلیپین را عمیق تر کرد و از ادعاهای دریایی مانیل حمایت کرد و رایزنی های سه جانبه ژاپن، فیلیپین و ایالات متحده را آغاز کرده است. ابتکار ژاپن برای نزدیکی با کره جنوبی را تشویق کرد و آن را با توافق نامه های کمپ دیوید نهادینه کرد. همکاری از طریق گفتگوی امنیتی چهارجانبه با استرالیا، هند و ژاپن را گسترش داد. از متحدان ناتو برای چین به عنوان یک نگرانی برای اتحاد حمایت کرد. رویکردی خلاقانه اقتصادی را به کار گرفت و وزارت بازرگانی ایالات متحده نقش اصلی را در تعیین اینکه چه چیزی را ممنوع کند و چگونه بر عهده گرفت. توجه را به دولت های کوچک فراموش شده در سراسر اقیانوس آرام که توسط چین ارعاب یا فریب داده می شدند، بازگرداند.

دولت بایدن تحت رهبری توانمند آوریل هینز، مدیر اطلاعات ملی و ویلیام برنز، مدیر سیا (با کمک های یکنواخت ژنرال پل ناکاسون در آژانس امنیت ملی تا زمان بازنشستگی اش در فوریه گذشته)، اعتبار جامعه اطلاعاتی ایالات متحده را با ارزیابی های دقیق، افزایش شفافیت و به اشتراک گذاری اطلاعات گسترده بازسازی کرد. نه تنها درست بود، بلکه به اندازه کافی زود بود که دولت های متحد سیاست های خود را پیش از تهاجم روسیه به اوکراین در سال 2022 هماهنگ کنند. بارها نفوذ قابل توجهی در دولت روسیه را بدون افشای منابع خود به نمایش گذاشت. به نظر می رسد از خسارت ناشی از نابودی شبکه ماموران خود توسط چین، با دو برابر کردن منابع و ایجاد یک مرکز ماموریت سیا متمرکز بر چین، بهبود یافته است.

دولت بایدن ائتلاف ناتو را در بزرگترین آزمون خود از زمان بحران سوئز در سال 1956 حفظ کرده است. تهاجم روسیه به اوکراین در سال 2022 می توانست ائتلاف را درهم بشکند (و ممکن است هنوز هم این کار را بکند). در عوض، دولت بایدن نه تنها به متحدان اطمینان داد، بلکه آنها را به موضعی قوی و متحد در مورد دفاع از منطقه ناتو و ارائه حمایت مادی به اوکراین رهبری کرد. و متحدان به افزایش هزینه های دفاعی خود ادامه داده اند، روندی رو به رشد که با تهاجم روسیه به اوکراین در سال 2014 آغاز شد: اکنون 23 متحد به 2 درصد از تولید ناخالص داخلی توافق شده متعهد به دفاع می رسند. مذاکره موفقیت آمیز پیوستن سوئد و فنلاند به این ائتلاف نیازمند تعاملات دردناکی با ترکیه بود و بدون تلاش مستمر از سوی دولت بایدن غیرممکن بود.

دولت همچنین یک تلاش بین المللی بزرگ برای ارائه کمک نظامی به اوکراین سازماندهی کرد. لوید آستین، وزیر دفاع ایالات متحده، بیش از 50 نفر از همتایان خود را برای ملاقات ماهانه با مقامات اوکراینی برای به روز رسانی در مورد جنگ و کمک های مورد نیاز جمع آوری کرد. گروه تماس دفاعی اوکراین یادآور آن است که رهبری ایالات متحده چه کاری می تواند انجام دهد و چقدر در زمان خطرناک مورد نیاز است.

بسیاری از این دستاوردها احتمالاً توسط دولت ترامپ از بین خواهند رفت. دونالد ترامپ از نظر مزاجی برای همکاری چندجانبه یا نهادینه مناسب نیست و تعاملات دوجانبه شخصی را ترجیح می دهد که اهرم ایالات متحده را به حداکثر می رساند و توجه را به خود جلب می کند. سابقه او در بازدارندگی از تجاوزات به طور قطع متزلزل است و هیچ کس نمی داند که او چه چیزی را از نظر بودجه پیشنهاد خواهد کرد. او عمیقاً به جامعه اطلاعاتی و رهبری نظامی بی اعتماد است. انتصابات کابینه او تا کنون بیشتر به توپ های تخریب کننده بوده و نه به گروه های ساخت و ساز.

تأملی از واشنگتن ایروینگ، نویسنده بزرگ داستان های کوتاه قرن نوزدهم، به نظر می رسد در مورد انتخابات اخیر ایالات متحده صدق می کند: «در تغییر یک تسکین خاص وجود دارد، حتی اگر از بد به بدتر باشد! همانطور که در سفر با یک اتوبوس صحنه پیدا کرده ام، اغلب این یک آسایش است که موقعیت خود را تغییر دهیم و در یک مکان جدید کبود شویم." آمریکا و جهان در شرف کبود شدن در مکانی جدید هستند.

کوری شاکه، پژوهشگر ارشد و مدیر مطالعات سیاست خارجی و دفاعی در مؤسسه امریکن اینترپرایز است. ایکس: @KoriSchake